دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

صادر اول

No image
صادر اول

كلمات كليدي : صادر اول، عقل اول، نور محمدي، واجب، واحد، قاعده الواحد، تناسب علت و معلول، بهمن، اول ما صدر

نویسنده : حسن رضايي

یکی از مسائل مهمّ و اولیّه همه مکاتب فلسفی به ویژه آنهایی که قائل به مبدئی ماوراء طبیعت و مادّه هستند، یعنی قائل به ذاتی واحد احدی هستند که وجودی محض و مجرد از هر ترکیب و کثرتی است، کیفیت پیدایش عالم و نحوه صادر شدن کثرتی که در عالم وجود دارد از علتی واحد است. در زمینه مراتب آفرینش، فلاسفه در مقابل خود، دو اصل مسلم می‌دیدند که تبیین آفرینش در عالم را با مشکل روبرو می‌کرد. آنان از سویی با اصل توحید میان علت و معلول و لزوم سنخیت میان آن دو و قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» -که مفاد آن این است که امر واحد از جمیع جهان نمی‌تواند منشأ معلولات متکثره مختلفه گردد- را پیش رو داشتند و از سوی دیگر می‌دیدند که حوادث و کائنات متکثر از ذات واحدی که از همة جهات واحد است، پدید آمده است و با توجه به اصل اول که لزوم سنخیت میان علت و معلول باشد متوجه شده‌اند که چگونه ممکن است حوادث متغیر که دستخوش تحولات و تغییرات‌ می‌باشد، از ذات ثابت ازلی و ابدی پدید آیند. بنابراین دو اشکال اساسی پیش آمد: کیفیت ارتباط حوادث به ثابت ازلی و کیفیت صدور امور متکثر از ذات واحد. هر یک از آنان به منظور دفع اشکال اول نظریات خاصی ابراز کردند و برای دفع اشکال دوم نظم و ترتیب خاصی برای جهان آفرینش قائل شده‌اند. از نظر شیخ الرئیس، فیض در عالم مستند به سه اصل یا مبدأ است: یکی تقسیم موجودات به واجب و ممکن، دوم این که از واحد جز واحد چیزی بوجود نمی‌آید و سوم این که تعقل خداوند علت ایجاد است. از تطبیق و تلفیق این سه اصل است که می‌توان به نحوه صدور موجودات از مصدر و منشأ اول پی برد؛ بدین وجه که خداوند واجب بالذات است و وجود او از ذات خود اوست، یعنی «وجود او از دیگری به دست نیامده است بلکه وجود وی در ذات خویش به نحوی است که نمی‌تواند که نباشد.» ولی وجود سایر موجودات واجب بالغیر است؛ یعنی «نه ذاتی است، بلکه مستعار و مستفاد از حق است و نه واجب است؛ یعنی که بودن و نبودنش ممکن است».[1] و وقتی که واجب‌الوجود در ذات خود می‌نگرد، موجودی صادر می‌شود که آن صادر اول است که خود آن موجود نیز مصدر و مبدأ است. اکثر مکاتب فلسفی و کلامی به استثنای اشاعره[2]، صرف نظر از پاره‌ای اختلافها، در این اصل کلی با هم اشتراک نظر دارند که: «از علتی که که حقیقتش واحد به نحو وحدت شخصی است، جز یک معلول صادر نمی‌شود»[3] و آنرا یک امر بدیهی و از فطریات عقلی میدانند[4]؛ زیرا غالب این مکتبها و مخصوصا آنهایی که متأثر از فلسفه مشّاء هستند، به اصل تناسب تامّ بین علّت و معلول معتقدند و صدور بیش از یک موجود از ذات واحد حق را مستلزم وجود کثرت جهات در ذات او می‌دانند و این هم محال است.[5] پس باید صادر اوّل، «واحد» باشد. بنابراین می‌توان ادّعا کرد که اصل قاعده «الواحد» مورد اتّفاق همه دانشمندان، اعم از عرفا، حکما و متکلّمان می‌باشد.[6] این «واحد» باید موجودی باشد، مجرّد از مادّه و نیز علاقه‌ای با مادّه نداشته باشد[7] و هیچ جهت امکانی در آن وجود نداشته باشد.[8] ملاصدرا این قاعده را مخصوص ذات الهی دانسته است که حتی مرکب از وجود و ماهیت نیز نیست و معلول بی‌واسطه او تنها یک موجود است و سایر مخلوقات با یک یا چند واسطه از معلول اول او صادر می‌شوند. ولی سایر فلاسفه، این قاعده را کمابیش در موارد دیگری نیز جاری دانسته‌اند.[9]

اقوال در صادر اول

بر خلاف اتفاق نظر اندیشمندان در این مسئله -که صادر اول، باید اشرف مخلوقات باشد و اشرف موجود، موجودی است که وجودی صرف و بسیط دارد[10] و هیچ نقصان و عدمی در آن نباشد- اما در اینکه اوّل مخلوق یا اوّل چیزی که از ذات حق صادر شده است چیست؟ نظرهای مختلفی ارائه شده است. فلاسفه، عرفا، دهریون، ثنویها، هر کدام نظر خاص خود را دارند. فلاسفه معتقدند که این موجود نفس نمیتواند باشد؛ زیرا نفس مخلوط به دو نوع عدم است؛ یکی عدم تحلیلی ذهنی از جهت آنکه موجود ممکن است «و هر ممکنی مرکب از وجود و ماهیت است» و دیگر عدم واقعی عینی که عبارتست از قوت و فعل؛ زیرا نفس هم بنا بر عقیده فلاسفه‌ای که قائل به حدوث جسمانی نفس میباشند، مانند سایر موجودات مادی متصف به قوت و فعل است و بنابراین مرکب از قوت و فعل است و در طبایع نیز سه جهت عدمی موجود است که علاوه بر دو جهت عدمی فوق، جهت سوم مختص به آن مادی بودن آنها است و بنابراین طبایع هم نمیتوانند که اول صادر باشند و صور مقداری هم ممکن نیست که اولین مخلوق باشند زیرا که آنها دارای جهات متعدد عدمی هستند.[11] بنابراین فقط عقل میماند.[12] آنان معتقدند که: حق- تعالی- اوّل چیزی که آفرید، ملکی بود که آنرا «عقل اوّل»[13] مینامند، چنانکه رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- می‌فرماید: «اوّل ما خلق اللّه العقل». این ملک دارای سه جهت است که آن را "سه پر" خوانند: یکی به معرفت خداوند متعال تعلّق دارد و یکی به معرفت خود و یکی به امکان خود.[14] می‌توان گفت که این عقل اول، به منزله همان نفس عالم است که افلاطون در"کتاب طیماوس" بدان اشاره نموده است؛ زیرا هم عقل ابن سینا و هم نفس عالم افلاطون در عین اینکه مخلوق ذات خداوند هستند، منشأ مخلوقات و مبدأ حرکات می‌باشند و چون خداوند واحد است، موجود اول، یعنی عقل نیز واحد است.[15]

اقوال دیگری نیز در این زمینه وجود دارد، وجود عام و تجلی ساری،[16] هیولی و صورت، جوهر و عرض، خیر و شر، اثبات و نفی، ایجاب و، لوح و قلم، فیض و محبت و غلبه از جمله این اقوال است.[17] این موجود به نامهای گوناگونی نیز نامیده میشود؛ عقل اوّل، نور اقرب، عنصر اوّل، قلم، حضرت احدیّت،[18] نور محمّدی، بهمن و تعدادی از این نامها است.[19]

اما علیرغم این تفاصیل، اشکال اساسی هنوز پابرجا بود. اشکال این بود که عقول و نفوس کثیره و افلاک نه گانه با ستارگان بی‌شمار و این همه محسوسات مادّی گوناگون به چه ترتیبی از خداوند متعال به واسطه این عقل اوّل صادر شده‌اند؟ اگر عقل اوّل مثل واجب تعالی «واحد من جمیع الجهات» باشد، پس جز یک عقل، چیز دیگری از آن به وجود نمی‌آید و این سلسله هرگز به پیدایش اجسام منتهی نمی‌شود. امّا اجسام به وجود آمده‌اند، پس برای اینکه کثرات صادر شوند باید کثرتی هر چند اعتباری در عقل اوّل باشد.[20] هر یک از فلاسفه در جواب از این اشکال، نظری ارائه داده اند. ماحصل این جوابها این است که این موجود چنانچه گفته شد، سه نحوه تعلق دارد، تعلق به حق، تعلق به نفس خود و تعلق به امکان خود. از آن جهت که به معرفت حق تعلّق دارد شریف‌تر است و بدان واسطه ملکی دیگر می‌آفریند که همان عقل دوم است، و بدان جهت که به امکان خود تعلّق دارد که از آن تعلق اولش پست‌تر است، جسمی را می‌آفریند که همان فلک است، و بدان جهت که تعلّق به معرفت خود دارد، جان آن فلک را می‌آفریند، و آن را نفس نامیده‌اند.[21] و همین طور در نور سوم چهار جهت و نور چهارم هشت جهت و نور پنجم شانزده‌ جهت و... هر چه وسائط زیادتر شود جهات متکثره زیادتر می‌گردند و از فعل و انفعال هر یک و اشراق و شهود هر یک و محبت موجود عالی به موجود در مرتبه پایین تر و عشق پایینی به عقول عالیتر از خودش و نفوس طولیه و عرضیه زیادی پدید آمده است.[22]

مقاله

نویسنده حسن رضايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS