دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ضرورت ذاتی

No image
ضرورت ذاتی

كلمات كليدي : ضرورت، وجود، ذات، ذاتي، ماهيت

نویسنده : مسعود اسماعيلي

ضرورت در لغت، به معنای انفکاک‌ناپذیری است که این واژه در فلسفه، اصطلاحاً در جایی به کار می‌رود که محمولِ "الف" از موضوعِ "ب" جدانشدنی و غیرقابلِ‌انفکاک باشد که در این وضعیت، گفته می‌شود "الف" برای "ب" ضروری است. اگر ضرورت را به وجود اضافه کنیم (یعنی ضرورتِ وجود) "وجوب" نامیده می‌شود و اگر به عدم اضافه کنیم (یعنی ضرورتِ عدم) امتناع نام دارد.[1] سلبِ ضرورتِ وجود و عدم از یک چیز نیز "امکان" نامیده می‌شود. ضرورت، اقسامی چون ضرورت ازلی، ضرورت ذاتی، ضرورت وصفی، ضرورت وقتی[2] و ضرورتِ به شرطِ محمول[3] دارد که در این میان، ضرورتِ ذاتی به این معناست که محمولی، بر ذاتِ یک شیء حمل شود، بگونه‌ای که خودِ ذاتِ موضوع، برای پذیرش آن محمول کافی باشد که در این‌صورت، چون محمول از خودِ ذاتِ موضوع برآمده است، از آن ذات انفکاک ناپذیر بوده، برای آن ضروری می‌باشد. اما در این نوع از ضرورت، چون خودِ ذاتِ موضوع، واجب الوجود و قائم به ذاتِ خود نیست، تا وضعِ ذاتِ آن، مساویِ وجود داشتنِ آن باشد، باید حتماً همراه با ذاتِ آن (که موضوع است)، وضع و حالتِ موجودیتِ آن را در نظر گرفت وگرنه (بدون در نظر داشتنِ حالِ موجود بودنِ آن) معدوم و نابود می‌شود ولذا چیزی نخواهد بود تا دارای ذات باشد و محمولی بر ذاتِ آن حمل شود.

دخیل بودنِ وجود، در حملِ یک محمول (بر یک موضوع) به‌نحوِ ضرورتِ ذاتی، به این صورت است که خودِ موضوع، مادامی که وجود دارد (یعنی در حینِ موجود بودن)، محمول را می‌پذیرد نه اینکه وجود، قید یا شرطِ موضوع باشد به‌نحوی‌ که محمول بر موضوع به‌علاوهٔ وجود، حمل شود یا اینکه وجود در حملِ محمول بر موضوع، وساطت کند و بدونِ دخالتِ وجود در حمل، حمل تحقق نیابد.[4]

البته از همین نحوهٔ دخیل بودنِ وجود در ضرورت ذاتی، تفاوت عمده‌ای میان خداوند و موجودات دیگر به‌دست می‌آید؛[5] چه‌اینکه حملِ وجود و صفاتِ ذاتی خداوند بر ذاتش، بدونِ اضافه‌شدنِ هیچ حیثیتی بر موضوع ‌(ذات خداوند) صورت می‌گیرد و حتی "وجود" به‌نحوِ "در حینی که موجود است" یا "مادامی که موجود است"، در قضیه دخیل نیست که این نشان می‌دهد وجود خداوند، از ذات خودش (بدونِ نیاز به هیچ چیز دیگری) برمی‌آید ولذا لازم نیست از بیرون، در کنارِ ذاتش (که موضوع قضیه است)، "حین وجود داشتن" اضافه شود. اما در موردِ حملِ وجود و صفاتِ ذاتیِ ممکنات بر ذاتِ آنها، حیثیتِ "در حینِ وجود"، در کنارِ موضوع قضیه (یعنی ذاتِ آن ممکن) لازم است اضافه شود (یعنی حمل وجود بر ممکناتِ موجود، دارای ضرورتِ ذاتی است)؛[6] زیرا وجودِ ممکنات، از ذاتِ خودِ آنها ناشی نمی‌شود و باید از بیرون (یعنی از سوی علتی) به آنها داده شود و چون تحقق و ثبوتِ موضوع در هر قضیه‌ای که حملی در آن صورت می‌گیرد، لازم است، باید در کنارِ موضوع، این حیثیت بیاید که "در حینِ وجود" یا "مادامی که موجود است"، ذاتیاتش یا وجودش (بطور ضروری) بر آن حمل می‌شود.

شباهت ضرورت ازلی و ذاتی

البته ضرورت ازلی و ذاتی، در یک نکته با یکدیگر شباهت دارند؛ در هردو، محمولِ ضروری، بر ذاتِ موضوع، حمل می‌شود و لذا محمول و ضرورتش با ذاتِ موضوع متحد‌اند؛ منتها در موردِ موضوعِ ضرورتِ ذاتی، آن وجودِ متحد با ذات و ذاتیات را موجودِ دیگری (علت) افاضه می‌کند.[7]

انواع ضرورت ذاتی

از مواردِ ضرورتِ ذاتی، می‌توان به چند نمونه اشاره نمود:

1) یکی از این موارد، حملِ ذاتیاتِ یک ماهیت، بر آن است؛[8] مثلاً اگر به ماهیتی، بطور ذاتی گفته شود که "حیوان ناطق" است، این حمل هرچند ضروری است (چون ذاتیاتِ یک ماهیت، برای خودِ آن ضرورت دارد)، اما باید آن ماهیت، در حالِ موجود بودن باشد، تا بتواند ذاتیاتی برای خودش داشته باشد و اگر در حینِ موجودیت نباشد، چیزی نیست تا بخواهد ذاتیاتی داشته باشد.

2) یکی دیگر از مواردِ ضرورتِ ذاتی، حملِ وجود بر یک موجودِ ممکن است؛[9] زیرا موجودِ ممکن، ذاتش (ذاتش در اینجا یعنی ذاتِ "موجودیتِ" آن ممکن، که به معنیِ جهتِ موجودیتِ آن شیءِ ممکن است) دارای وجود است و چون وجود از ذاتِ "موجود" ناشی می‌شود، برای آن ضرورت دارد. اما این ضرورت، محتاجِ این است که آن موجود، در حالِ موجودیت (یعنی در حینِ وجودش) باشد؛ چراکه می‌توان حالتی را فرض کرد که آن موجود، وجود نداشته نباشد (چون واجب الوجود بالذات نیست که ذاتش مقتضیِ وجودش باشد) که در این حالت، نیستیِ محض است و نیستی نمی‌تواند موضوعی برای محمولِ "وجود" باشد. پس حملِ وجود بر "موجودِ ممکن"، دارای ضرورتِ ذاتی است (چون موضوع در این حمل، باید همراه با "در حالِ موجودیت" یا "در حینِ وجود" باشد). البته حملِ وجود بر واجب تعالی، دارای ضرورت ازلی است.[10]

3) حملِ "علت بودن" نیز بر هر علتی جُز واجب الوجود بالذات (خداوند)، دارای ضرورتِ ذاتی است.[11]

4) از دیگر موارد ضرورتِ ذاتی، حملِ لوازمِ وجود یک شیء بر وجودِ آن و حملِ لوازمِ ماهیت یک شیء بر ماهیتِ آن شیء است.[12]

مقاله

نویسنده مسعود اسماعيلي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS