24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : علت داخلي، علت خارجي، علت فاعلي، علت غايي، علل وجود
نویسنده : مهدي افضلي
یکی از تقسیمات علل، تقسیم آن به علل داخلی و خارجی است. بر خلاف علل داخلی که منحصر در امور مادی بود، علت خارجی منحصر نیست، هم در امور مادی راه دارد و هم در امور مجرد. ارسطو مدعی است که پیش از او توجهی به علت خارجی نشده و این از ابتکارات خود اوست. در تعریف علت خارجی گفته شده علت خارجی علتی است که بیرون از وجود معلول میباشد و بدان هستی میبخشد. علت خارجی خود بر دو گونه است:
1. علت فاعلی: مراد از آن علت هستی بخش است؛ یعنی علتی که وجود معلول را صادر میکند یا تحقق معلول به واسطه آن است. ارسطو علیت نجار نسبت به ساختن یک تخت را علت فاعلی میداند.
2. علت غایی: مراد از آن چیزی است که معلول به خاطر آن تحقق مییابد. ارسطو نشستن روی میز و استراحت بر آن را علت غایی برای ساختن میز میشمارد. در همه رفتارهای ناشی از اختیار انسان میتوان غایتی را تصویر کرد که انسان بر اساس آن به انجام کار مبادرت میورزد. رفتن به بوستان برای انبساط خاطر و تفریح است، رفتن به اماکن مقدس برای جلا بخشیدن و صیقل دادن به روح است.
علل خارجی را "علل وجود" نیز میگویند. البته در اینکه علل وجود همواره همراه معلول است یا نه، اختلاف نظر میان متفکران وجود دارد. قاطبه فلاسفه مسلمان این دو قسم را نیز همواره همراه معلول میدانند، زیرا ملاک نیازمندی معلول به علت را ویژگی "امکان" آن میدانند و امکان نیز مدام با معلول هست و در نظام صدرایی معلول نسبت به علت عین ربط است و رابط بدون مستقل تحقق ندارد، لذا همیشه باید علت، به ویژه علت فاعلی، همراه معلول باشد. اما برخی از متکلمان مسلمان و پارهای از فیلسوفان جدید مغرب زمین لزومی نمیبییند که علل وجود را همواره همراه معلول بدانند. اینان به مثالهایی همانند معمار و ساختمان و ساعت و ساعتساز تمسک میکنند که ساختمان بدون معمار و ساعت بدون ساعتساز باقی میمانند. اما فلاسفه معتقدند معمار نسبت به عمارت صرفا زمینه ساز است و علت فاعلی و غایی آن چیز دیگری است. با ملاحظه سلسله علل و منتهی شدن آن به علت العلل و وجود خداوند متعال این حکم در مورد رابطه حق تعالی و تمام عالم جاری میشود و اثبات میشود که با التفات او عالم برجای است، اگر نازی کند تمام قالبهای موجود عالم فرو میریزند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان