كلمات كليدي : تعريف نفس، قواي نفس نباتي، جوهريت نفس نباتي
نویسنده : هادي موسوي
اولین امری که در این قسمت ذکر آن ضروری است اثبات وجود شیئی هست که ما آن را نفس مینامیم. بعد از اثبات اصل وجود نفس نباتی به دیگر خصوصیات آن خواهیم پرداخت.در راستای این هدف میگوییم:ما گاهی اجسامی را مشاهده میکنیم که تغذیه میکنند و همچنین رشد و تولید مثل میکنند.صدور این آثار و افعال به جهت جسم بودن آنها نیست.بنابراین ضروری است که در ذات این اجسام مبدأی غیر از جسم بودن آنها برای این افعال خاص باشد.طبق این نتیجه هر آنچه که مبدأ صدور افعالی باشد که آن افعال بر یک منوال صادر نمیشوند و ارادهای در پس این افعال نباشد، نفس نباتی نامیده میشود.بنابراین دو شرط در نفس نباتی ملحوظ است، یکی اینکه افعال صادره از آن بر یک منوال نباشند و دیگر اینکه منشأ این افعال نفسی است که دارای اراده نیست.
ارکان نفس نباتی
صدور افعال بر یک منوال بدین معنی است که یک شی از ابتدا فقط یک فعل خاص را انجام دهد آن هم به گونهای که هیچ گونه تنوعی در انجام آن فعل نباشد. مثلاً صورت معدنی آب همیشه حالت رطوبت دارد و به همین جهت اشیاء دیگر را نیز مرطوب میکند. اما در گیاهان حداقل سه نوع از افعال مشاهده میشود؛ اول تغذیه دوم رشد و سوم تولید مثل.این سه نوع فعل هم در بعضی موارد به شکلهای گوناگونی ظهور و بروز دارند؛ مثلاً فعل رشد گیاهان، گاهی در ساقههاست گاهی در برگها و گاهی در میوه است. قید دوم این بود که این افعال از ذاتی که اراده داشته باشد صادر نمیشوند، یعنی گیاه مانند حیوان و انسان نمیتواند در انجام افعالش دارای اراده باشد.[1]اراده از نظر لغوى بمعناى خواستن و قصد کردن و توجه کردن آمده است و حکماء عزم راسخ را که بعد از مقدمات فعل که تصور و میل و عشق و شوق باشد حاصل میشود اراده گویند که مقدمه قریب فعل است. از نظر اصطلاحى اراده عبارت از صفتى است که مخصوص به بعضى از موجودات زنده و مخصص وقوع بعضى اضداد دون دیگر و در وقتى دون وقتى دیگر است با یکسان بودن توانائى او بر تمام اضداد و اطراف و اوقات.[2] نسبت میان اراده و صدور فعل چهار گونه صورت نوعی ایجاد میکند، که سه تای آنها نفساند:
الف- زیرا اگر آثار بر یک منوال باشند و ارادهای در میان نباشد، این مبدأ، صورت معدنی است و صورت معدنی نفس نیست.
ب- و اگر آثار بر یک منوال صادر شوند و پای اراده هم در میان باشد مبدأ این افعال نفس فلکی نامیده میشود.
ج- اگر آثار بر یک منوال صادر نشوند ولی صدور این افعال همراه با اراده باشد این مبدأ را نفس حیوانی نامیده میشود.
د- و تنها در صورتی که افعال و آثار یک جسمی بر یک منوال نباشند و ارادهای در انجام این افعال نباشد منشأ آن نفس گیاهی یا نباتی است.[3]
در عالم طبیعت چهار گونه نفس وجود دارد؛ یکی از این نفوس بنابر طبیعیات قدیم، نفس فلکی است و سه تای دیگر نفوس زمینیاند. سه نفس زمینی در سه مرتبه مختلف از مراتب کمال قرار دارند.اول نفس نباتی دوم نفس حیوانی و سوم نفس انسانی.این سه نفس دارای یک تعریف مشترکند که شامل همه آنها میشود.بنابراین در تعریف نفس که فلاسفه میگویند:نفس کمال اول برای جسم طبیعی آلی است.[4] نفس نباتی، حیوانی و انسانی قرار دارد.البته این تعریف با در نظر گرفتن جهت خاصی که مخصوص به همان نفس است، شامل هر یک از نفوس به تنهایی میشود. بنابراین نفس نباتی، کمال اول برای جسم طبیعی آلی از جهت تولید مثل و رشد و تغذیه است.[5]
نفس نباتی اولین مرتبه از مراتب نفس است. این نفس در گیاهان وجود دارد.البته بنابر تبیینی که صدر المتألهین از پیدایش و تکامل نفس دارد، هر یک از نفوس سه گانه در مرحله اول حدوث نفس نباتی بودهاند و سپس با کسب کمالات جدید به نفس حیوانی و انسانی تبدیل شدهاند.[6] بدین معنی که اولین اثری که در یک موجود دارای حیات ظهور پیدا میکند، زندگی است که با تغذیه، رشد و تولید مثل شروع میشود.سپس در مرحله بعد حیات حسی و حرکتی و در مرحله آخر زندگی همراه با علم و تمییز خوبی از بدی است.[7]بر همین اساس ملا صدرا در مورد به وجود آمدن نفس نباتی میگوید: چون مزاج گیاه نسبت به معادن به اعتدال نزدیکتر است، پس گامی به سوی خداوند برمیدارد.سنت الهی بر این استوار است که کسی که یک وجب به او نزدیک شود خداوند چندین ذرع به او نزدیکتر میشود، به همین جهت خداوند خلعتی به عنوان صورت کمالیهای به او اعطا میکند تا نوع آن گیاه به وسیله آن حفظ شود.[8]این هدیه الهی همان نفس نباتی است که دارای قوای سه گانه رشد و تغذیه و تولید مثل است و به وسیله آن نوع آن گیاه به واسطه تولید مثل محفوظ میماند.
یکی از مسائل مهمی که در ضمن بحث از نفوس و ماهیت نفوس مطرح میشود جوهر بودن یا نبودن نفس است.این مسأله از آنجا نشأت میگیرد که بعضی نفسشناسان قائل شدهاند که نفس یک کیفیت عرضی است.یعنی نفس همان مزاجی است که حاصل ترکیب عناصر با یکدیگر است.این مزاج یک کیفیت است و کیف هم یکی از اقسام اعراض است.طبق این قول ماهیت نفس یک ماهیت عرضی است که بر بدن عارض شده است.یا بعضی گفتهاند نفس حرارت غریزی است که در بدن جریان دارد و اقوالی مانند این موارد که نتیجه آنها این میشود که نفس ماهیتی عرضی دارد.[9]برای اثبات جوهر بودن نفس نباتی مقدمهای شبیه به مقدمه اثبات نفس میآوریم و سپس با ضمیمه کردن مقدمهای دیگر جوهر بودن نفس را استنتاج میکنیم.
جوهریت بودن نفس
صفاتی از قبیل نموّ (رشد)، تغذیه و تولید مثل از اوصاف ذاتی گیاهان میباشد چرا که گیاه بودن گیاه در گرو وجود اوصاف و افعال مذکور است.به عبارت دیگر، تحصل گیاه به مثابه یکی از انواع جسم، نیاز به انضمام مفاهیمی ذاتی به معنای جنسی جسم (که جسم طبیعی خوانده میشود)دارد.یکی از مفاهیم ذاتی مذکور، مفهوم نموّ یا رشد است که انضمام آن به جسم سبب تحصّل نوع نباتی میگردد.اکنون باید در جستجوی مبدأ مفهوم یاد شده بود.بیتردید جسمیت گیاه نمیتواند منشأ وصف نموّ باشد؛ زیرا در این صورت لازم میآید که همه اجسام از آن جهت که جسم هستند نامی باشند، در حالی که چنین نیست.بنابراین لازم است به غیر از صورت جسمیه، صورت نوعیهای با خصوصیات زیر وجود داشته باشد تا مبدأ این آثار خاص باشد.
الف- صورت مزبور مقوم ماده جسمانی نبات باشد؛ چرا که قوام ماده وابسته به صورتش است.
ب-اگر به اعتبار لابشرط لحاظ بشود مفهومی فصلی بدست آید که از یک سو نسبت به جنس، نوع نباتی محصِّل است، بدین معنا که ابهام جنسی آن را میزداید و از سوی دیگر منوِّع آن میباشد؛ یعنی انضمام آن به جنس پدید آورنده یک نوع حقیقی (که نوع نبات باشد) است.
ج- صورت مذکور علت فاعلی آثار و افعال نباتی باشد و به دیگر سخن، مبدأ صدور افعال نباتی از جسمی که خود اقتضایی نسبت به آن افعال ندارد گردد.
از سوی دیگر، ما معنای جنسی جسم را از اجناس جوهری و همچنین ماده جسمانی را نیز از سنخ جواهر میدانیم. بنابراین، مبدأ و صورت مورد بحث نیز ضرورتاً جوهر خواهد بود؛ زیرا در بررسی انجام شده ملاحظه کردیم که مبدأ مذکور مقوّم و محصل امور جوهری و مؤثر در ظهور افعال و آثار خاصی در ماده جسمانی، که خود جوهر است، میباشد و محال است که چنین مبدئی، که فی الواقع همان نفس نباتی است، خود، جوهر نباشد.بر اساس مبنایی که ملاصدرا و همچنین ابن سینا در مبحث جواهر دارند مقوم جوهر، جوهر است، از این جهت مبدأ مذکور، یعنی نفس نباتی، نه تنها جوهر است بلکه در مقایسه با جنس و ماده خود نسبت به وصف جوهریت أولی است چرا که بر طرف کننده ابهام جوهر و منشأ قوام یک ماهیت جوهری و فعلیت بخش استعدادی ماده است.[10]
انواع قوای نفس نباتی
قوای نفس نباتی نیز که به تکرار در متن از آنها در متن یاد کردیم سه قوه هستند:
1- قوه غاذیه: کار این قوه اینست که جهت ساخت اجزای تحلیل رفته از بدن، مواد خارجی را جذب بدن کند و پس از تغییر شکل، آنها را شبیه اعضای بدن سازد.
2- قوه مُنمِیه: این قوه بر ابعاد جسم به صورتی که مشابه اجزای گیاه باشد میافزاید به گونهای که آن جسم گیاهی یا حیوانی به کمال رشد خود برسد.
3- قوه مولده: این قوه بخشی از جسم حیوانی یا گیاهی که بالقوه شبیه آن جسم است را جدا میکند و سپس به کمک اجسام دیگری که شبیه آن جسماند، آن بخش بالقوه را بالفعل میکند، به تعبیری دیگر، وظیفه تولید مثل را بر عهده دارد.[11]