كلمات كليدي : تجربه گرايي، پوزيتيويسم، اصل معناداري، تحقيق پذيري، مشاهده پذيري، آزمون پذيري
نویسنده : سيد محمد تقي موحد ابطحي
عملیاتگرایی، معمولاً به بحث معنا و مفاهیم باز میگردد. در این حوزه، عملیاتگرایی بر این شهود کلی مبتنی است که نمیتوان به معنای یک مفهوم، معرفت یافت، مگر آنکه روشی برای ارزیابی آن داشته باشیم. بنابراین ارتباط وثیقی میان معانی و روش ارزیابی و اندازهگیری برقرار میشود. به بیان دیگر میتوان عملیاتگرایی را یک نظریه معنا درنظر گرفت که بر اساس آن «ما بوسیله یک مفهوم هیچ معنایی را بجز مجموعهای از عملیاتها[1] قصد نمی کنیم و این مفهوم با مجموعه متناظری از عملیاتها مترادف است»[2].
چنین عقیدهای توسط پرسی ویلیام بریجمن[3]، در کتاب «منطق فیزیک مدرن»[4] (1927) ارائه شد. این دیدگاه در نیمه قرن بیستم، طرفداران بسیاری در میان فیزیکدانان، خصوصاً مدافعان فیزیک کاربردی، پیدا کرد که تا حد زیادی از سنت عملگرایی آمریکا و نیز فلسفه نوین پوزیتیویسم منطقی متأثر بودند[5].
مطابق با رهیافت عملیاتگرایی، بنیادی ترین مفاهیم مورد نظر ما تنها از طریق «تعاریف عملیاتی»[6] که یک عمل یا فرآیند علمی است، تعریف می شوند. برای مثال تعریف عملیاتی لفظ اسید عبارت است از: "مایعی که رنگ کاغذ تورنسل آبی رنگ را قرمز کند." این تعریف عملیاتی به یک عملِ آزمونی معین اشاره دارد که در نتیجه آن می توان دریافت آیا لفظ اسید را می توان بر مایع خاصی اطلاق کرد یا نه؟ در واقع، توسط چنین عملیاتهایی ما توانایی سنجش و ارزیابی مفاهیم را خواهیم داشت. به این معنا، عملیات گرایی به قابل اندازهگیری و قابل سنجش بودن مفاهیم نظر دارد.[7]
یکی از مهم ترین دلایل اصرار عملیاتگرایان بر ارائه تعاریف عملیاتی مفاهیم علمی آن است که از این طریق میخواهند آزمونپذیری عینی گزاره های علمی تضمین شود. به این معنا در هر تعریف عملیاتی، دستور العملی یا ملاکهایی میخواهیم که هر ناظرِ توانمندی بتواند بدون هیچگونه ابهامی، آنها را بکار گیرد و در نهایت نتیجهای عینی بدست آورد. بر این اساس، تعریف عبارت «امتیاز هنری»ِ پردههای نقاشی، مثلاً با دستورالعمل زیر مجاز نخواهد بود:
در پرده نقاشی تأمل کنید و روی یک مقیاس نقطهای از یک تا ده، محلی را مشخص کنید که به نظر شما زیبایی نقاشی را به بهترین وجه نشان می دهد.
بنابراین در تعریف عملیاتی، استفاده از ملاکهایی که صرفاً به لحاظ شهودی واضح به نظر می رسند جایز نخواهد بود؛ چرا که بکارگیری آنها صرفاً به پرسشها و گزاره هایی بیمعنا میانجامد. موضوع مهم آن است که ملاکهای عملیاتی باید به گونهای تعریف گردند که فرضیه یا گزاره نظری مورد نظر ما را «آزمونپذیر» کند. برای مثال، نظریهای که ادعا میکند «جاذبه گرانشی ناشی از نوعی خویشاوندی طبیعی و نهانی است»، باید کاملا ً بیمعنا شمرده شود؛ زیرا هیچگونه ملاک عملیاتی برای مفهوم خویشاوندی طبیعی ارائه نشده است و در نتیجه نظریه مورد بحث آزمون پذیر نیست.
برای شناخت بهتر عملیاتگرایی، مقایسه آن با تحقیقپذیری تجربهگرایان منطقی سودمند است. مطابق با رهیافت عملیاتگرایی، مفاهیم علمی باید بر اساس عملیاتهایی تعریف شوند که توسط آنها مفاهیم مذکور مورد ارزیابی قرار می گیرند یا بوسیله آنها چنین مفاهیمی کاربردی می شوند.نظریه مذکور به قویترین شکلی به «اصل تحقیقپذیری»[8] وابسته است که بر اساس آن معنا با روش تحقیق اینهمان است با این تفاوت که رهیافت عملیاتگرایی بیشتر در مورد مفاهیم بکار گرفته میشود و رهیافت پوزیتیویستی درباره گزارهها. در تحقیقپذیری، واحد معناداری، گزاره است، اما چنانکه بیان شد، عملیاتگرایی علاوه بر معناداری گزاره، درباره معناداری مفاهیم نیز صحبت میکند. بنابراین روش عملیاتگرایی و تحقیقپذیری در سنجش معناداری گزاره تا حد زیادی شبیه به هم است، ولیاز آنجا که عملیاتگرایی همانند تحقیقپذیریبه دنبال اثباتنیست، با مشکلات فلسفی کمتری دست به گریبان میشود. از سوی دیگر، گزارهای که برای تجربهگرایان منطقی علی الاصول تحقیق پذیر و به تبع معنادار است، از منظر عملیاتگرایان میتواند سه حالت گوناگون داشته باشد:
1.حالتی که نتوانیم هیچ عملیاتی را برای تحقیق معنای آن پیشنهاد دهیم. در این صورت، چنین گزارهای از نظر عملیاتگرایی بیمعنا است.
2. حالتی که یک و فقط یک عملیات برای تحقیق معنای آن گزاره قابل پیشنهاد و ارائه باشد. چنین گزارهای از نظر عملیاتگرایی معنادار خواهد بود.
3.حالتی که بتوانیم بیش از یک عملیات برای تحقیق معنای آن گزاره پیشنهاد دهیم. بر اساس عملیاتگرایی، هر عملیات، مفهوم خاصی را تولید میکند و در نتیجه، نمیتوان گفت آن گزاره دقیقاً به کدام معنا اشاره دارد. این دسته از گزارهها برای عملیاتگرایان، دارای ابهام هستند.
با این توضیحات میتوان گفت گزارههای معنادار نزد عملیاتگرایان، زیر مجموعه گزارههای معنادار نزد پوزیتیویستهاست.
عملیاتگرایی در روششناسی علوم انسانی و اجتماعی نیز تأثیر فراوانی داشته است. برای مثال در روانشناسی عنوان میشود که یکسری از فرضیهها، مثلاً فرضیههایی از این قبیل که «افراد باهوشتر، از لحاظ عاطفی متلونتر هستند»، یا «میان قدرت ریاضی و قدرت موسیقایی رابطه محکمی وجود دارد» و غیره، بی معنا و فاقد قابلیت آزمون پذیری عینی هستند، مگر اینکه برای استعمال الفاظ به کار گرفته شده ملاکهای روشنی وجود داشته باشد. مطابق با دیدگاه عملیات گرایان، فهم شهودی از «باهوشی»، «متلونی»، «قدرت ریاضی»، «قدرت موسیقیایی» و ... برای معناداری و آزمون پذیری این فرضیه ها کفایت نمی-کند. بر همین مبنا، یکی از مهمترین ایرادهایی که بر نظریه روان درمانی گرفته شده است، فقدان ملاکهای کاربردی برای اصطلاحات روانکاوانه و دشواری استخراج نتایج آزمون پذیر روشن از فرضیههای آن است. عملیاتگرایان همچنین بر پایه قدرت و قوت تعاریف عملیاتی، درباره رضایت بخش بودن آزمونهای موجود در حوزه روانسنجی نیز قضاوت میکنند[9]. مثلاً در عرصه اقتصاد، پل سمیوئلسن، یک سال پس از نگارش کتاب «ماهیت نظریه فیزیکی» (1936) توسط بریجمن، نگارش رساله دکترای خود را درباره «شالودههای تحلیل اقتصادی و اهمیت عملیاتی نظریه اقتصادی» آغاز کرد و پس از انتشار این رساله در سال 1948[10] به عنوان یک پیشرفت عمده در نظریه اقتصادی مورد توجه فراوان قرار گرفت. دانلد گردون[11] نیز برای مشخص کردن معنای عملیات گرایی در اقتصاد کوششهای بسیاری انجام داد. در مقابل، مکلاپ[12] با قرائت سخت گیرانه نظریات بریجمن، مفهوم برنامه پژوهش عملیاتی در اقتصاد را مورد تمسخر قرار داد و آن را نافی هر گونه برساخته ذهنی در روند شکل گیری نظریه ها معرفی کرد[13].
عملیاتگرایی هر چند به لحاظ کاربردی، گسترش زیادی در عرصه علوم مختلف یافت، اما به لحاظ فلسفی با محدودیتهای چندی روبرو بود، که بریجمن در مقام بنیانگذار این مکتب نیز به برخی از آنها توجه داشت. به عنوان نمونه:
1.آیا معنای یک لفظ به تمام شرایطی که عملیات اندازه گیری در آن انجام می شود بستگی دارد یا صرفاً به بخشی از آنها؟ اگر تأکید کنیم که باید تمام شرایط عملیاتی مشخص و متعین باشند، در این صورت و با توجه به ناممکن بودن تعیین همه شرایط ممکن، در هنگام انجام عملیات اندازه گیری معناداری یک لفظ یا یک مفهوم، مطمئناً دچار ابهامات بسیاری خواهیم شد. در این زمینه، بریجمن معتقد است که اگر بخواهیم برخی عوامل را از شرایط مربوط به عملیات اندازه گیری حذف کنیم، چنین کاری را تنها می توان به وسیله آزمایش توجیه کرد و از این رو هشدار می دهد که بسط یک عملیات اندازه گیری به حوزه های تازه و نو، ممکن است نیازمند به حساب آوردن عواملی باشد که پیش از این مورد غفلت واقع شده است[14]. بنابراین یک محدودیت عملیات گرایی این است که تعیین همه شرایط موجود، هنگامیکه عملیاتی انجام یافته است، ممکن نیست. در واقع می باید میان تکرار پذیری و مطلوبیت محاسبه کامل و جامع همه شرایطی که تحت آنها، عملیاتی انجام می گیرد توازنی برقرار شود. برای مثال دانشمندان عملیاتی را با یک فشارسنج برای تعیین فشار گازها انجام می دهند، بدون آنکه شدت نور موجود در آزمایشگاه، یا میزان فعالیت لکه های خورشید را در فرایند اندازه گیری و تعیین فشار گاز مد نظر قرار دهند.
2.در تحلیل عملیاتی باید برخی از عملیاتهای تحلیل نشده را پذیرفت، چرا که به دلایل عملی، تحلیل عملیات برحسب عملیاتهای اساسی تر نمی تواند به طور نامحدودی ادامه یابد. به عنوان مثال مفهوم «سنگین تر از» ممکن است بر حسب عملیاتی با یک ترازو تحلیل شود. از سوی دیگر خود این عملیات ممکن است به وسیله مشخص ساختن روشهایی که برای ساختن و تنظیم کردن ترازوها به کار می رود، بیشتر تحلیل شود. اما دانشمندان به این شرط که احتیاط ها و موازین استاندارد در مورد موازنه کفه ها رعایت شده باشد، می پذیرند که تعیین مکان شاخص برروی صفحه مدرج ترازو، در زمره عملیاتی است که نیاز به تحلیل بیشتر ندارد. البته بریجمن این قبیل عملیاتهای تحلیل نشده را صرفا ً لنگرگاهی موقت می داند[15]. او تأکید می کرد که گرچه قبول برخی از عملیات به عنوان عملیات تحلیل نشده، ضروری و گریزناپذیر است، اما تصمیم به قول یک مجموعه خاص از عملیات ها به عنوان عملیاتهای تحلیل نشده به موازات گسترش تجارب ما در معرض تجدید نظر قرار می گیرد.[16]
3.عملیات گرایان معتقدند که معنی هر لفظ را تعریف عملیاتی آن، به صورت جامع و مانع، تعیین می کند. حال فرض کنید که بخواهیم فیزیک را از نو بنا کنیم. برای این منظور، چنانکه بیان شد، مثلا ً مفهوم «طول» را بر حسب عمل اندازه گیری فواصل مستقیم با یک خط کش صلب معرفی می کنیم. در این صورت، هر گونه صحبتی از طول محیط یک استوانه یا کره بی معنا خواهد بود، چرا که عمل اندازه گیری طول با خط کش صلب در چنین مواردی کاربرد ندارد. برای معنادار کردن مفهوم طول در چنین مواردی، باید ملاک عملیاتی جدیدی را معرفی کنیم: محیط استوانه را با چسباندن نوار نرمی که کش نیاید، بر گرد استوانه و باز کردن آن و سپس اندازه گیری طول آن با خط کش صلب اندازه می گیریم. اما این عملیات نیز برای اندازه گیری فواصل خارج از کره زمین کارایی نخواهد داشت. برای این قبیل فواصل مثلاً از ملاک عملیاتی مثلث بندی نوری یا فرستادن یک علامت راداری استفاده می کنیم. با توجه به تعاریف مختلف عملیاتی از طول، درخواهیم یافت که طولی که توسط ستارشناسان اندازه گیری می شود، مفهوم متفاوتی است از طولی که توسط مردم عادی و به صورت روزمره درک و توسط آنها اندازه گیری می شود و ... به این معنا، مطابق با مبانی و معیارهای عملیات گرایان، ملاکهای عملیاتی مختلف، مفاهیم مختلفی را مشخص می کنند و بر این مفاهیم باید نامهای مختلف نهاد؛ در صورتی که در تحقیق علمی، هر یک از متغیرهای به کار رفته در تحقیق، باید روشن و تعریف شده باشند، به نحوی که کار محقق، برای محققان دیگر، کاملاً قابل فهم و در صورت لزوم، به وسیله آنها قابل تکرار باشد. البته در اینجا باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که شأن نظم دهنده مفاهیم علمی و ملاک سادگی (یا به عبارتی، اقتصاد در مفاهیم) به هیچ وجه با تکثیر و تکثر در مفاهیم سازگار نیست[17].
4.بر اساس عملیاتگرایی، هر مفهوم علمی باید یک تعریف عملیاتی داشته باشد یا به عبارتی، دارای معنای عملیاتی باشد. اما بنظر میرسد که چنین التزامی لزوماً درباره تمام مفاهیم علمی غیر قابل اعمال است، چنانکه انیشتین اعتقاد داشت که دلیلی وجود دارد که فیزیکدانان نتوانند از یک مفهوم غیر- عملیاتی استفاده کنند، وقتی که این مفهوم نتایج قابل قبول و مناسبی را ارائه دهد.
5.مهمترین نقد، یا درواقع مهمترین مشکل رهیافت عملیات گرایی در مقام یک نظریه معنا این است که نتایج معیوب و مشکل داری را ارائه می دهد، زیرا تعاریف عملیاتی نمی توانند تبیین با کفایتی از معنای مفاهیم ارائه دهند و بنابراین، نخواهند توانست معنای یک مفهوم را بطور کامل بیان کنند.[18]