دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

برهان هوای طلق (انسان پرنده یا معلق در هوا)

No image
برهان هوای طلق (انسان پرنده یا معلق در هوا)

كلمات كليدي : انسان معلق، نفس انساني، نفس مجرد، بوعلي سينا، دكارت، اصالت روح، رابطه نفس و بدن

نویسنده : حسن رضايي

برهان «انسان معلّق» یا به قول پرفسور ژیلسن «انسان پرنده»[1] از دقیق‌ترین و عمیق‌ترین دلایل تجربى و فلسفى ابن سینا راجع به اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن بوده و به همین جهت در طى قرون وسطى در اروپا شهرت و نفوذ بسیار داشته و مورد تحسین و اعجاب فلاسفه "اسکولاستیک" واقع شده است. گوئى خود شیخ، به این برهان علاقه و عنایت خاص داشته و براى آن، ارزش و اهمیت فراوان قائل بوده است و به همین مناسبت آن را دو مرتبه در کتاب شفا و یک مرتبه در اشارات به تفصیل بیان کرده‌ و در رساله «اضحویّه» و «رساله فى معرفة النفس الناطقة و احوالها» بدان اشاره نموده است.[2]

ابن سینا و برهان هوای طلق

این برهان که در مغرب زمین بیشتر از عالم اسلام، شهرت و نفوذ داشته و عده‌ای از حکمای اسلامی در ضمن دلایلی که برای اثبات وجود نفس ذکر کرده‌اند، به آن نیز استناد نموده‌اند،[3]به دنبال اثبات این مطلب است که نفس، وجود دارد و نفس و بدن جسمانی و مادی، دو موجود هستند که در خارج با هم اتحاد یافته و ارتباط پیدا می‌کنند. بوعلی، قائل به اتحاد بین نفس و بدن است و نفس را صورت نوع بدن می‌داند و می‌گوید سر و کار ما در اینجا با دو ماهیت متمایز نیست بلکه جوهر واقعی، نفس است که به بدن حقیقت می‌بخشد و به حرکت در می‌آورد و با بودن جان در تن، کالبد انسانی به درجه کمال و تمامیت می‌رسد. از اینرو گاهی نفس را به کمال تعبیر کرده‌اند.[4] وی در این نظرش تابع ارسطوست. با این اختلاف که بوعلی بر خلاف ارسطو این اتحاد را کامل نمی‌داند و جدائی و افتراق نفس و بدن را ممکن می داند و نفس را موجودی می داند که می‌تواند بدون یاری بدن نیز مصدر کارهائی از قبیل درک معقولات شده و پس از مرگ تن، همچنان زنده و باقی می‌ماند و به این ترتیب نفس را از بدن ممتاز و مجزا می‌شمارد.[5]

علت اصلی توجه شیخ الرئیس به مسئله نفس و اثبات‌ وجود آن، این است که در عصر شیخ یا کمی پیش از آن، عده‌ای از دانشمندان اسلامی از قبیل اشعری و باقلانی که از طرفداران جوهر فرد بودند،[6] منکر وجود نفس یا روح به عنوان یک موجود مجرد و غیر مادی شدند و نفس را بدن مادی انسان معرفی می‌کردند.[7] به ناچار، وی برای اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن کوشید تا با دلایل و براهین متقن و محکم از راه تلفیق قواعد و اصول دینی با مبانی فلسفی، حقیقت وجود روح را ثابت کند. بنابراین می‌توان گفت که هدف و منظور واقعی ابن سینا در نگارش آثار و تألیفات متعدد راجع به نفس همان اثبات وجود نفس و بقاء آن و رّد دلایل و عقاید طرفداران افراطی فلسفه مادی بوده است.[8] به همین جهت، بوعلی سعی و تلاش وافری انجام داد تا مسئله وجود نفس و اتحاد آن با بدن را مستدل نموده و رابطه میان آن دو را تبیین نماید. یکی از این ادله، برهان انسان معلق است.

محتوای برهان طلق

مضمون این برهان این است که هر انسانی در بیداری و حتی در حالت خواب و بی‌هوشی و مستی، خود را می شناسد و از واقعیت خویش غافل نیست. اگر انسان را به صورت " معلق در فضا" در نظر بگیریم – به گونه ای که به هیچ وجه ، توجه او به بدنش امکان نداشته باشد- باز هم از خود و "من" خویش غافل نخواهد بود.[9] این برهان از ابن سینا مبتنی بر این فرض است اگر تصور شود که شخصی با قوای عقلی و جسمی کاملی متولد شده و هیچ گونه تجربه و علم سابقی نداشته است، سپس صورتش پوشیده شود، به‌طوری که هیچ‌ چیز از آنچه در اطراف او است را نمی‌بیند. این شخص در هوا در خلأ نگهداشته شده به نحوی که با هیچ‌چیز برخوردی ندارد و چون اندامهایش از یکدیگر فاصله دارند، هیچ‌گونه تماسی و تلاقی با هم نمی‌یابند.[10] وی با چنین حالتی هرگز در موجودیت‌ خودش شک نمی‌کند، هرچند اثبات وجود هر چیزی از اجزایش بر او دشوار است‌، حتی نمی‌تواند تصور جسم کند. وجودی که او احساس می‌کند، مجرد از مکان و طول و عرض و عمق است. ‌بنابراین تصور او از موجودیت‌ خودش، هرگز از راه حواس یا از طریق جسم نیست. پس باید از مبدا دیگری که غیر از جسم و با جسم مغایرت کامل دارد بوده باشد و آن نفس است. [11]

چند نکته:

در مورد این استدلال دو نکته باقی می‌ماند؛

1- ممکن است گفته شود آنچه که درک می‌شود، چیز دیگری غیر از نفس باشد. بوعلی سینا در این زمینه می‌گوید؛ که مدرَک ما چیزی جز نفس نیست. چون اگر نفس نباشد، دو احتمال دیگر وجود دارد: یا از سنخ اموری است که قابل مشاهده است مانند پوست. که این درست نیست؛ زیرا اگر از این پوست بیرون بیایی و یا پوست دیگری را بپوشی، باز "تو" خودت هستی و تغییر نکرده‌ای در حالی که آنچه بتوانی لمس کنی، چیزی جز اندام‌های ظاهری تو نیست و حتما اینها حقیقت " تو" را تشکیل نمی‌دهند. علاوه بر اینکه در فرضی که داشتیم، همه حواس از کار افتاده بود و انسانی را فرض کرده بودیم که در فضا معلق است و نه می‌شنود، نه می‌بیند و نه لمس می‌کند. بنابراین روشن است که آنچه به عنوان " خود" درک می‌شود یکی از اندام‌های شخص، مانند قلب و مغز نیست. چگونه می‌توان قلب و مغز را حقیقت شخص دانست، در حالی که اگر جراحی و تشریح در کار نباشد، انسان از وجود آنها بی‌خبر است. احتمال دوم نیز این است که این موجود که درک می شود، مجموعه‌ای از اندامهای انسان است که این احتمال نیز باطل است؛ زیرا بر اساس آنچه گفته شد، می‌توان به عیان دریافت که" تو" مجموعه‌ای از اندام‌هایت نیستی. بنابراین آنچه درک می‌شود، نفس است. [12]

2- برخی معتقدند که این برهان، ابتکار شیخ الرئیس نیست و از افلوطین و سنت اگوستین[13] اخذ شده است. پرفسور ژیلسن معتقد به این نظر است و براى تأیید و اثبات نظریه خود به استدلال سنت اگوستن درباره اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن استناد جسته و معتقد است که سنت اگوستن فیلسوف متعصب مسیحى که در قرن پنجم میلادى مى‌زیسته، مانند شیخ رئیس تحت تأثیر افکار و عقاید افلاطونیان جدید، مخصوصا فلوطین و بروقلس[14] واقع شده است.[15]

احتمال اینکه ابن سینا برهان مزبور را از آثار حکمای مدرسه اسکندریه و یا بطور مستقیم از تألیفات خود سنت اگوستن اخذ و اقتباس کرده باشد، بنظر بعید می‌رسد، زیرا تا آن حدّ که اطلاع در دست است، از فلاسفه مدرسه اسکندریه، کسی متعرض این برهان نگشته و در «کتاب الربوبیه» و «کتاب العلل» نیز که منسوب به افلاطونیان جدید است، اشاره‌ای به آن نشده است. از طرف دیگر تاکنون مسلم نگردیده است که آثار و تألیفات سنت اگوستن، لااقل تا زمان شیخ، به عربی ترجمه شده و یا به وسیله دیگری ابن سینا به آن‌ها دسترسی داشته باشد، تنها وجه مشابهتی که میان فیلسوف اسلامی و فیلسوف مسیحی وجود دارد، این است که این دو دانشمند، هر دو از فلاسفه دینی و روحی بوده و به همین جهت برای اثبات وجود نفس و مغایرت آن با جسم، کوشش بسیار نموده‌اند.[16]

3- مطلب دیگر این است که آیا از طریق افعال و آثار نیز می‌توان به وجود نفس پی برد، استدلالی که دکارت آنرا زیر بنای رهایی از شکاکیت خود قرار داد و عده‌ای از اندیشمندان به اشتباه آنرا برگرفته از برهان انسان معلق بوعلی سینا دانسته‌اند. البته یکی دانستن این دو برهان اشتباه بزرگی است، زیرا ابن سینا از طریق مشاهده بدون واسطه و مستقیم خود نفس که قسم اول از اقسام علم حضوری و بدیهی‌ترین آنهاست وارد شده و دکارت از طریق شهود آثار نفسانی که قسم دوم از این علم است وارد شده و وجود اندیشه را واسطه و مبنا قرار داده و آن را دلیل بر وجود نفس گرفته است.[17]

بو علی سینا، پیشاپیش، با اشاره به این اشتباه دکارت و امثال او، می‌گوید چیزی که به واسطه افعال و کارهای انسان برای یک شخص اثبات می‌شود، نفس او نیست؛ زیرا لازمه اینکه از طریق افعال و آثار به وجود نفس پی ببریم این است که باید فعلی باشد تا به واسطه آن شخص خودش را دریابد، در حالی که در فرض این استدلال، انسان در شرایطی فرض می‌شود که از این امور به دور است و در خلأ به سر می برد. علاوه بر اینکه به طور کلی، افعالی که برای اثبات نفس مطرح می‌شود، اگر کارهایی باشند که آنها را به نحو مطلق در نظر می‌گیری نه به عنوان کارهای خودت، در این صورت آنها به فاعلی مطلق دلالت خواهند داشت نه به همان ذات خودت که فاعلی خاص و متمایز از دیگران است و اگر این افعال به صورت افعال و کارهای متعلق به خود این شخص در نظر گرفته شود، در این صورت، قبل از این افعال باید نفس و ذات برای او اثبات شده و آنرا شناخته باشد، زیرا او می‌خواهد به واسطه افعال این نفس خاص استدلال کند. بنابراین این افعال جزو نفس و ذات او هستند و شناخت مقید، قبل از شناخت قید و جزء لازم است؛ یعنی تو قبل از آنکه فعل را شهود کنی و یا دست کم در حینی که فعل خود را شهود می‌کنی، خود را شهود می‌کنی. پس لااقل در حین اینکه وجود فعل تو بر تو ثابت است وجود خود را ثابت و محقق می‌بینی. [18]

مقاله

نویسنده حسن رضايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS