دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

لجاجت

No image
لجاجت

كلمات كليدي : قرآن، لجاجت، تعصب، جهالت، عناد، تكبر

نویسنده : محمد مؤذني

لجاجت درلغت، به معنای پافشاری در انجام کاری که، مخالف میل طرف مقابل باشد،[1] و در اصطلاح، به اصرار ورزیدن در کاری همراه با عناد که، از انجام آن نهی شده، گفته می‌شود. [2]

تفاوت لجاجت با جهالت

جهالت، ناشی از عوامل عارضی از جمله "طغیان هوای نفس" بوده؛ و لذا، ممکن است با از بین رفتن این عوامل به سبب پیدا شدن مانع در برابر آنها، یا در اثر حائل شدن زمان طولانی بین تصمیم و انجام گناه و...، فرد متوجه زشتی اعمال سابق خود شده و از آن افکار و اعمال پشیمان گردد؛ در صورتی که، لجاجت از روی عناد و تکبر بوده و از بد ذاتی، ناشی می‌‌گردد؛ لذا، با فروکش کردن هوسها از بین نرفته، و هیچگاه به شخص لجوج ندامت فورى دست نمى‌دهد؛ بلکه، ما دامی که شخص زنده است این حالت زشت نیز زنده خواهد ماند؛ مگر آنکه، خدا بخواهد او را هدایت کند.[3]

ثمره‌ی تفاوت این دو صفت، در عقوبت اعمالی است که از روی لجاجت یا جهالت انجام می‌گیرد؛ چون، گناهانی که از روی جهالت باشد، به شرط توبه، بخشیده می‌شود؛ در حالی‌که، گناهانی که از روی لجاجت، رشد یافته‌اند، قابل بخشش نیستند؛ چنانچه، خداوند در قرآن می‌فرماید:

«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیب‌ ...»[4]

«پذیرش توبه از سوى خدا، تنها براى کسانى است که کار بدى را از روى جهالت انجام مى‌دهند، سپس زود توبه مى‌کنند ...»

پذیرش توبه در صورتى است که این عمل زشت ناشی از جهالت باشد نه از روی لجاجت.[5]

لجاجت در قرآن

یکی از پلیدترین صفاتی که در قرآن از آن به صراحت یا به صورت مفهومی یاد شده و مورد سرزنش قرار گرفته، لجاجت و اصرار ورزیدن بر سخنان و عقاید باطل است که، منجر به تکذیب انبیاء، آیات الهی و حتّی به قتل انبیای الهی می‌گردد. این صفت ناشی از عوامل خاصی بوده و آثار مخرب گوناگونی دارد؛ که، به ذکر مهمترین آنها می‌پردازیم:

عوامل لجاجت

1. تقلید کورکورانه:

یکی از عواملی که برای لجاجت متصور است، تقلید بی‌چون و چرا از عقاید دیگران است؛ چرا که، گاهی با استناد به آن حکم عقل را سرکوب کرده و جلوی واضح‌ترین برهانها و معجزات ایستادگی می‌کنند، قرآن کریم به نکوهش اینگونه تقلید از سوی افراد پرداخته و آن را رد می‌کند:

«وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‌ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»[6]

«و هنگامى که به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید! مى‌گویند: "آنچه از پدران خود یافته‌ایم، ما را بس است!"

آیا اگر پدران آنها چیزى نمى‌دانستند، و هدایت نیافته بودند

(باز از آنها پیروى مى‌کنند)؟!»

بر اساس این آیه، هنگامی که کفّار به سوی کتاب خدا و رسول او دعوت می‌شدند، به دلیل تقلید بی‌قید و شرط از آداب نیاکان خود، در مقابل این دعوت ایستادگی کرده و از پذیرش آن خودداری می‌کردند.[7]

2. تکبّر و إستکبار:

عامل دیگری که قرآن برای لجاجت متذکر شده، استکبار است. مستکبر به کسى گفته می‌شود که بخواهد با ترک پذیرفتن حق، خود را بزرگ جلوه داده و خود را بزرگتر از آن بداند که حق را بپذیرد. این حسِ خود برتربینی، به شخص اجازه نمی‌دهد که به سخنی غیر از سخن خود گوش کند و به همین جهت بدون هیچ دلیل و حجتى از انقیاد در برابر حق سر برمى‌تابد.[8]

«فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ»[9]

«امّا کسانى که به آخرت ایمان نمى‌آورند، دلهایشان (حق را) انکار مى‌کند و مستکبرند.»

آثار لجاجت

1. محرومیت از درک آیات الهی:

یکی از آثار لجاجت اینست که افراد لجوج از درک حقایق آیات الهی محرومند:

«ِوَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً و... إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون‌»[10]

«اوست خدایى که از آسمان باران فرستاد و بدان باران هر گونه نباتى را رویانیدیم، و از آن نبات ساقه‌اى سبز و از آن دانه‌هایى بر یکدیگر چیده‌... که در آن، نشانه‌هایى (از عظمت خدا) براى افراد با ایمان است!»

در این آیه‌ تدبیر نظام روئیدنى‌ها، آیتی مخصوص به مردم با ایمان شمرده شده،‌ و تناسب این اختصاص روشن است؛ چون، این نوع تدبر و تفکر، احتیاج به تحصیل علم خاصی ندارد؛ بلکه، هر فهم عادى نیز، اگر دلش به نور ایمان منور شده و پلیدی عناد و لجاجت آن را آلوده نکرده باشد، مى‌تواند با آن فهم عوامیش، در آن نظر کرده و پى به صانع آن ببرد.[11]

2. انکار آیات الهی:

اثر دیگر لجاجت، انکار کردن آیات الهی است، چرا که این صفت باعث مى‌شود که علاوه بر محروم شدن از درک آیات الهی، دائما حالت انکار به خود گرفته و با بهانه‌جویی‌های گوناگون، از پذیرش حق سربتابند و گرنه آیات الهی براى آنها که حقجو و متواضع در مقابل حقیقتند، آشکار است؛ این در حالی است که اهل ایمان به محض روبه رو شدن با آیات خداوند، به آیت بودن آن پی برده و آن را وسیله‌ی اتصال به محبوب خود قرار می‌دهند.[12]

«... فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلا ...»[13]

«...آنان که ایمان آورده‌اند، مى‌دانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) مى‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!...»

«فَالَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ ...‌»[14]

«امّاکسانى که به آخرت ایمان نمى‌آورند،دلهایشان(حق را)انکار مى‌کند...»

3. غرق در گناهان:

یکی از پیامدهای لجاجت فرو رفتن در گناهان بوده؛ که، علت اصلی آن همان حق گریزی است؛ که، انسان لجوج را غرق در گناه کرده و در باتلاق انبوهی از گناهان فرو می‌برد:

«وَ إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ...»[15]

«و هنگامى که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر مى‌شود)، وآنها را به گناه مى‌کشاند ...»

در حقیقت این آیه به یکى از صفات زشت منافقان اشاره کرده؛ که، آنها بر اثر تعصب و لجاجت در برابر هیچ حقیقتى، تسلیم نمى‌شوند و همین لجاجت، آنها را به بدترین گناهان مى‌کشاند.[16]

یهود، مسیحیّت و لجاجت

با اینکه قوم یهود، در ایمان آوردن و یا جزیه دادن مانند نصارا مختار بودند، اما از آنجا که خود را نژادِ برتر مى‌دانستند، از قبول آئین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود سر باز زده و به آسانى اسلام را قبول نکردند، بلکه مدتها با لجاجت در عصبیت خود پافشارى کرده، خدعه‌ها بکار بردند، عهدشکنى‌ها کردند، و بالآخره، صفحات تاریخ پر از خاطرات تلخى است که مسلمین آن روز از لجاجت‌های یهود دیدند؛ که البته، این اعمال لجوجانه منحصر به بعد از اسلام نبوده و متن تاریخ، خود، گویای این مطلب است.[17]قرآن درباره‌ی شدّت لجاجت قوم یهود با مؤمنان می‌فرماید:

«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُود ...»[18]

«بطور مسلّم، دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت ‌...»

اما ملت نصارا در مقایسه با قوم یهود، پس از تشخیص حقانیت دین اسلام، بدون مبارزه، با کمال شیفتگى به آن گرویده‌اند، در حالی‌که هیچ اجبار و اکراهى در کارشان نبوده و مى‌توانستند با جزیه دادن، به دین خود باقى مانده و نسبت به آن پایدارى و وفادارى کنند، و لیکن در عین حال لجاجت نورزیده، اسلام را بر دین خود ترجیح داده و ایمان می‌آوردند و لذا قرآن دربارۀ آنها فرموده:

«...وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصارى‌ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُون‌»[19]

«و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مى‌یابى که مى‌گویند: "ما نصارى هستیم" این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمى‌ورزند.»

قرآن، علت گرایش‌ نصارا به اسلام‌ را در سه چیز می‌داند:

1. در بین ملتها، نصارا، علمای زیادی داشتند؛

2. در بینشان زهاد و پارسایان زیادی بود؛

3. ملت نصارا، مردمى متکبر نبودند.[20]

البته نباید آیات فوق را به عنوان یک قانون کلى درباره‌ی همه مسیحیان دانست‌، چون تاریخ گذشته و معاصر به ما مى‌گوید: مسیحیان قرون بعد از صدر اسلام، درباره‌ی اسلام و مسلمین، مرتکب جنایاتى شدند که دست کمى از لجاجت یهود نداشت، جنگهاى طولانى و خونین صلیبى در گذشته و تحریکات فراوانى که امروز از ناحیه استعمار کشورهاى مسیحى بر ضد اسلام و مسلمین مى‌شود، چیزى نیست که بر کسى پنهان باشد، لذا باید گفت، این آیات درباره‌ی جمعى از مسیحیان معاصر پیامبر اسلام نازل شده است‌.[21]

عاقبت لجاجت

1. دنیوی

خداوند نخست افراد لجوج را جهت مجازات تربیتی در سختى و رنج قرار ‌داده تا به ضعف و ناتوانى خود پی برده و از مرکب غرور پیاده شوند، و در صورت عدم اصلاح، آنها را با مجازات‌های ریشه‌کن کننده گرفتارشان می‌سازد:[22]

«وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون‌»[23]

«و اگر به آنان رحم کنیم و گرفتاریها و مشکلاتشان را برطرف سازیم، (نه تنها بیدار نمى‌شوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت مى‌ورزند و (در این وادى) سرگردان مى‌مانند!»

2. اخروی

انسان لجوج، که به اندرز ناصحان و به هشدارهاى الهى، گوش فرا نداده، بلکه پیوسته با غرور و نخوت مخصوص به خود، بر خلافکارى‌هایش مى‌افزاید، چیزی جز آتش دوزخ، او را رام نمى‌کند،[24] و لذا خداوند مى‌فرماید:

«وَ إذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ‌اللهَ أَخَذَتهُ‌العِزَّةُ بِالإثمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ» [25]

«و هنگامى که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (لجاجت آنان بیشتر مى‌شود)، و لجاجت آنها را به گناه مى‌کشاند. آتش دوزخ براى آنها کافى است و چه بد جایگاهى است!»

مقاله

نویسنده محمد مؤذني
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - اخلاق
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - اخلاق
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن‌پژوهی - اخلاق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اخلاق زیست‌محیطی

اخلاق زیست‌محیطی

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

خاطره‌ای بسیار آموزنده و جذاب از رهبر انقلاب درباره اثرات نیکی به پدر و مادر

من به شما عرض کنم که رعایت حق والدین علاوه بر آثار الهی و اخروی توفیقاتی را هم در زندگی نصیب انسان می‌کند.
No image

رجس

No image

تواضع و خضوع

No image

عجب

پر بازدیدترین ها

No image

ظن (گمان)

No image

تفاخر

No image

سر و اسرار

No image

فراموشی(نسیان)

Powered by TayaCMS