كلمات كليدي : عبدالمطلب، قريش، بني عباس، بني هاشم، ذي القربي
نویسنده : علی محمودی
مفهوم شناسی:
واژه بنی هاشم از دو کلمه تشکیل شده است:
1- بنی: (بنین) که در لغت به معنی پسر است و آن جمع ابن میباشد.[1] "ابن" از ریشۀ "بُنَی" به معنی ساختن عمارت و بناست، نامیدن فرزند به "ابن" از این جهت است که پدرش او را ساخته است.[2]
2- هاشم: (اسم فاعل) مشتق از هَشَم به معنی شکسته شدن چیزیست که سست است[3] و اصطلاحاً لقب "عمرو بن عبد مناف" (بزرگ طایفۀ بنی هاشم) است، وی در یکی از سالهای قحطی و گرسنگی، با تهیۀ آرد و نان از شام یا فلسطین و در آمیختن آن با گوشت شتر و تهیۀ ترید و اطعام آن به مکَََّیان، لقب هاشم (یعنی تهیه کنندۀ ترید) به خود گرفت.[4]
مفهوم اصطلاحی بنی هاشم:
طایفهای از قریش از فرزندان هاشم بن عبد مناف است، قریش نخستین قبیلۀ عرب است که شهر مکه را آباد و خانۀ کعبه را نوسازی کرد (قریش لقب جد بزرگ این قبیله است و به معنی کوسه ماهی میباشد وجه دیگر آن مشتق از تَقرَش به معنی گرد آمدن است).[5]
بنی هاشم در عصر جاهلیت:
هاشم مسئول آب دادن به حاجیان (سقایت) و طعام دادن به ایشان بود، او اولین کسی بود که در کار بازرگانی برای قریش پیمان نامه گرفت و باعث توسعه تجارت مکه شد[6]، بازرگانان قریش را اصحاب ایلاف مینامیدند سورۀ قریش در شأن ایشان نازل شده است.[7]
منسب بنی هاشم به عبدالمطلب فرزند هاشم میرسد، نام اصلی وی «شیبه» بوده است، عبدالمطلب، شصت سال ریاست قبیلۀ قریش را بر عهده داشت و شیخ بنی هاشم بود.[8]
بنی هاشم در عصر بعثت رسول اکرم (ص):
پیامبر اعظم (ع) از طایفۀ بنی هاشم بود و بعثت ایشان از این قبیله باعث حسادت و دشمنی سایر قبائل قریش گردید (بنی امیه از سرسختترین این دشمنان بودند)[9]. شمار اندکی از بنی هاشم اسلام آوردند برخی از هاشمیان نیز به دشمنی و رویارویی شدید با حضرت برخاستند ابولهب عموی پیامبر (ص) و ابوسفیان بن حارث که به هجو پیامبر (ص) میپرداخت از جمله این افراد بودند.
برخی از بنی هاشم نیز بدون قبول اسلام بر پایه روابط قبیلگی به حمایت آن حضرت پرداختند، بسیاری از ایشان پس از هجرت به مدینه و بویژه در فتح مکه مسلمان شدند.[10]
بنی هاشم در زمان پیامبر (ص) از مصرف زکات منع شدند و بخشی از خمس به بنی هاشم و بنی مطلب تعلق گرفت و این به دلیل شأن والای ایشان است.[11]
بنی هاشم پس از پیامبر (ص):
بیشتر صحابه حضرت رسول (ص) با خلافت حضرت امیر (ع) مخالفت کردند و دلیل آن جلوگیری از رشد و منزلت بنی هاشم بود، عمر بن خطاب عنوان کرد؛ «عرب نمیپذیرد که نبوت و خلافت با هم در یک خاندان جمع گردد».
به راه انداختن جنگ صفین به بهانه خونخواهی عثمان، فشار بر امام حسین (ع) و بنی هاشم برای گرفتن بیعت با یزید از بزرگترین مصادیق رویارویی طایفه بنی امیه با ایشان است.[12]
با روی کار آمدن بنی عباس و اصرار ایشان در نامیدن خود به عنوان خاندان پیامبر (ص)، حکومت بنی عباس با نام دولت بنیهاشم شناخته شد اما شیعیان ایشان را بنی عباس مینامیدند.[13]
یاد کرد قرآن از بنی هاشم:
در قرآن صریحاً از بنی هاشم نامی برده نشده، اما تعدادی از آیات را با
اختلاف، در شأن بنی هاشم دانستهاند:
«اِعْلَموا اَنّمَا غَنِمتُمْ مِنْ شیءٍ فَأَنَ للهِ خُمُسَهُ و لِلرَسولِ ولِذی القُربی وَالیَتامی وَالمَساکینَ وابْنِ السَّبیلِ...»[14]
«بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذالقربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است...»
دربارۀ ذوی القربی اختلاف وجود دارد:
1- منظور بنی هاشم است که از فرزندان عبدالمطلب هستند.
2- بنی هاشم و بنی مطلب بن عبد مناف.[15]
3- ائمه اطهار (ع): با توجه به اینکه آنها جانشین پیامبر و رهبران حکومت اسلامی بوده و هستند علت دادن یک سهم از خمس به آنها روشن میگردد، تا زندگی سادۀ خود را از آن اداره کنند و بقیه را در مخارج گوناگون که لازمۀ مقام رهبری است مصرف کنند، منظور از یتیمان ومسکینان و واماندگان در راه، بنی هاشم و سادات میباشند.[16]
در روایاتی چند آیات متقابل سورۀ محمد (ص) در شأن اهل بیت (ع) و بنی امیه دانسته شده است.[17]