كلمات كليدي : قرآن، انابه، توبه، منيب، متقين، فطرت توحيدي
نویسنده : علی محمودی
"انابه" از "نوب" مشتق شده و در لغت به معنی بازگشت چیزی و رجوع پی در پی به آن چیز است. نابئة و نائبة یعنی حادثهای که لازمهاش بازگشت دائمی است و شأن آن این است که دوبار تکرار گردد و برگردد.[1] اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است.[2] انابه در اصطلاح؛ بازگشت به خدای تعالی با توبه و ندامت و اخلاص در عمل است.[3]
از انابه نزد اهل سلوک و عرفان با تعابیر گوناگون یاد شده است مثل بازگشت از غفلت به ذکر، ترک اصرار بر گناهان و... و نزد اهل کلام خارج ساختن قلب از تیرگیهای شبهات است.[4]
برخی عرفا گویند اولین وجه انابه عبارتست از بازگشت از سیئات به سوی حسنات و دوم بازگشت از هر چه غیر خداست به سوی خدای تعالی و سوم بازگشت از خدا به خدا. انابه رجوع عبد است به سوی رب به نفس و قلب و روح. انابۀ نفس اشتغال آن است به خدمت رب، انابۀ قلب تخلیۀ آن است از هر چه غیر خداست و انابۀ روح دوام ذکر است تا جایی که ذکر دیگری جز او نگوید.[5]
تفاوت انابه و توبه:
بسیاری از مفسران و لغویان انابه را هم معنای توبه دانستهاند اما برخی تفاوتهایی بر این دو واژه ذکر کردهاند، از جمله اینکه:
1- انابه غایت درجات توبه و برترین مرتبۀ آن است؛ زیرا توبه بازگشت از گناه است ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از مباحات نیز است.
2- توبه در افعال ظاهری است ولی انابه در امور باطنی است.
3- توبه از روی ترس و بیم از عذاب است ولی انابه از روی رغبت و شوق است.
4- توبه بازگشت از معصیت به اطاعت است ولی انابه بازگشت در غفلت است به ذکر و فکر.[6]
انابه در قرآن:
«مُنیبیینَ اِلَیْهِ و اتَّقوهُ و اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ لا تَکُونوا مِنَ المُشْرِکینَ »[7]
«(این باید در حالی باشد که) شما به سوی او بازگشت میکنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید.»
در آیات قبل، مخاطب شخص رسول اکرم (ص) میباشد و در این آیه خطاب را متوجه عموم کرده، یعنی اینکه ای پیامبر تو و هر که با توست در حالیکه به سوی خدا انابه داشته باشید، رو به سوی دین حنیف کنید.[8]
اصل و اساس وجود شما بر توحید است و سرانجام باید به سوی همین اصل برگردید، به دنبال دستور انابه و بازگشت، دستور به تقوا میدهد که جامع همه اوامر و نواهی است، از میان تمام اوامر تکیه و تأکید بر موضوع نماز کرده و از میان تمام نواهی نیز، روی شرک تکیه میکند. دستورات چهارگانۀ این آیه، تأکیدی است بر مسأله توحید و آثار علمی آن (اعم از
توبه و بازگشت به سوی خدا، تقوا، اقامۀ نماز و پرهیز از شرک.)[9]
«وَإذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنیبینَ إلَیْهِ ثُمَّ اِذا اَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً اذا فَریقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشرِکُون »[10]
«هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را میخوانند و توبه کنان به سوی او بازمیگردند اما همین که رحمتی از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهی از آنان، نسبت به پروردگارشان مشرک میشوند»
این آیه نیز در زمینۀ فطری بودن توحید و شکوفایی این نور الهی در شدائد و سختیهاست. با مختصر ضرری به یاد پروردگار میافتند و به سوی او انابه میکنند ولی چنان کم ظرفیت و کوتاه فکر و اسیر تعصبها و تقلید کورکورانه از نیاکان مشرک خود هستند که مجرد اینکه حوادث سخت برطرف شود، مشرک میشوند.
تکیه روی «منیبین الیه» با توجه به معنی بازگشت مکرر به چیزی، اشارۀ لطیفی است به این معنی که پایه و اساس فطرت انسان توحید و خداپرستی است و شرک امر عارضی است که وقتی از آن قطع امید میکند، خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز میگردد. [11]
«مَنْ خَشِیَ الرَّحمنَ بِالغَیْبِ وَ جاءَ بِقَلبٍ مُنیبٍ. ادخُلوها بِسَلامٍ ذلکَ یَوْمُ الْخُلودِ »[12]
«آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پر انابه در محضر او حاضر شود ( به آنان گفته میشود) به سلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است.»
این آیات در توصیف حال متقین است. به سوی بهشت میروند در حالیکه عمر خود را با رجوع به خداوند گذراندهاند و در هنگام مرگ با قلبی به دیدار پروردگارشان میروند که صفت انابه در اثر تکرارش در طول عمر به صورت ملکه و صفت آن قلب شده است.[13] اینان بدون اینکه پروردگارشان را دیده باشند، حتی در نهان نیز مرتکب گناه نمیشوند این خوف و خشیت سبب میشود که قلب ایشان منیب باشد و دائماً متوجه خدا گردند و از گناه و لغزش توبه نماید و با همین حالت وارد عرصۀ محشر شود.[14]