كلمات كليدي : سازمان، شركت، بين الملل، چندمليتي، شركت¬هاي چندمليتي، مديريت -چندمليتي
نویسنده : محمد محمدي , هادي بغدادي
شرکت بهمعنی شریک شدن، انباز گشتن و اجتماع حقوق مالکان متعدد در یک شیء به نحو اشاعه تعریف شده است. شرکت تجاری به شرکتی گفته میشود که کارهای بازرگانی انجام میدهد.[1]
کلمه ملی در ایران بهمعانی مختلف و گاه متضاد به کار میرود، در موارد محدودی به معنی National اروپایی (یعنی دولتی) استعمال میگردد و گاهی به معنی آنچه که تعلق به یک یا چند نفر از افراد ملت دارد، نه به همهی ملت، استعمال میگردد.[2]
شرکت بینالمللی (International Corporation) به شرکتهایی گفته میشود که محصولات خود را به کشورهای دیگر صادر میکنند.
شرکت چندملیتی (Multinational Corporation) به شرکتهایی گفته میشود که در کشورهای خارجی، شرکتهای کوچک اقماری ایجاد میکنند.
شرکتهای جهانی (Global Corporation) به شرکتهایی گفته میشود که در سطح جهانی فعالیت میکنند (گاهی اوقات به شرکتهای بیدولت (Stateless Corporation) معروفاند)؛ آنها جهان را بازار خود میپندارند.[3]
مبادلات بینالمللی از مدتها پیش میان ملل گوناگون جهان رواج داشته است. تجار بینالمللی با ورود به دنیای خارج از سرزمین بومی خویش با محیطی ناشناخته و جدید و مسائلی متنوع مواجه میشدند. برخی از این مسائل، نظامهای گوناگون حکومتی، فرهنگهای متنوع و زبانهای مختلف بودهاند که امروزه نیز در کلیه مبادلات بینالمللی با پیچیدگی و تنوع بیشتر رخ مینمایند. پیچیدگی روزافزون سازمانها، تنوع کالاها و خدمات، افزایش توقعات و انتظارات مصرفکنندگان، تنوع رقبا، کمبود امکانات و مسائل جدید اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی باعث پدیدار شدن سازمانهای جدیدی شدهاند که نیاز به مدیریت جهانی را هرچه بیشتر توجیه میکند.[4]
سابقه تاریخی شرکتهای تجاری به اوایل قرن پانزدهم میلادی بر میگردد.[5] شرکتهایی همچون هودسنبی (Hudsons,s Bay Company)،و کمپانی هندشرقی (East India Company) نمونههایی از آنها در قرن نوزدهم میباشند.[6]
شرکتهای چندملیتی مفهومی است که از اوایل دهه 1930 میلادی به بعد در فرهنگ تجارت بینالملل نمایان شد و پس از چند دهه به صورت واژه ای آشنا در آمد. تا قبل از گسترش این نوع از موسسات تعدادی شرکتهای بینالمللی در عرصه اقتصاد جهانی حضور داشته و فعالیتهای تولیدی – تجاری خود را به خارج از مرزهای ملی کشور خود توسعه میدادند. بهرهبرداری بیرویه از منابع کشور میزبان و دستیابی به درآمدهای سرشار و در نهایت انتقال آن به کشورهای مبدأ به تدریج موجب ناخرسندی ملتها و گاه دولتهای ملی در کشورهای میزبان را فراهم آوردند. در مواردی نیز دارایی –ای این شرکتها به وسیله دولت میزبان ملی شده و یا مصادره گردیده است. مدیران و دستاندرکاران امور سرمایهگذاری خارجی دریافتند که هرگاه اینگونه سرمایهگذاریها با مشارکت و همکاری سرمایهگذاران و بازرگان کشور میزبان انجام گیرد بسیاری از مشکلات مذکور مرتفع خواهد شد.[7]
ساختار سازمانهای چندملیتی
بهطور معمول سازمانهای فراملیتی و جهانی ابتدا از ایجاد یک واحد برای صادرات کشورهای خارج آغاز کرده و سپس در ساختار سازمانی خود واحدی به عنوان واحد امور بینالمللی ایجاد میکنند و پس از گسترش فعالیتهای بینالمللی خود، ساختار چندملیتی و چندبعدی بهوجود میآورند. در صادرات اتفاقی که معمولا مشتری با شرکت تماس میگیرد، سازمان به فکر ایجاد واحدی در کشورهای دیگر نیست و نیازی به تغییر در ساختار سازمانی خود احساس نمیکند. وقتی که سازمان در پاسخگویی به مشتریان اتفاقی خود موفقیتهای بهدست میآورند، کم کم به فکر یافتن بازارهای بالقوه برای صادرات کالا و یا خدمات خود میافتند و در این مرحله تغییراتی را در ساختار سازمانی خود اعمال میکنند. در مرحله پیشرفتهتر که سازمان بعد جهانی مییابد، قسمتهای مختلف دنیا را به مناطق مختلف تقسیم میکنند و واحدهای خاصی را برای هریک در نظر میگیرند و به این ترتیب، بخش داخلی صرفا به یکی از واحدهای فراوان در ساختار سازمانی تبدیل میشود.[8]
عوامل تاثیرگذار بر ساختار سازمانهای چندملیتی
عواملی که بر سازمانهای چندملیتی و جهانی تاثیر مییگذارند به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
الف) عوامل مربوط به کشور مادر:
1- وسعت سازمان؛
2- عمر صنعت؛
3- فنآوری؛
4- راهبرد؛
5- فرهنگ سازمانی؛
6- تولیدات؛
ب) عوامل مربوط به کشور مقصد:
1. سیاستهای ملی؛
2. محدودیتهای قانونی؛
3. فاصله (بعد مسافت)؛
4. تعداد جمعیت؛
5. مواد خام؛
6. بازارها؛[9]
سیستمهای کنترلی در شرکتهای چندملیتی
برای افزایش اثربخشی کنترل در سازمانهای فراملیتی لازم است که به نکات ذیل توجه شود:
1- تعیین هدفهای مطلوب و نتایج مورد انتظار برای هر یک از شعب سازمان در نقاط مختلف دنیا؛
2- زمانبندی هدفها و تقسیم آنها به هدفهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت و مشخص کردن سلسله مراتب هدفها؛
3- تعیین استانداردها و معیارهای مبتنی بر واقعیت و قابل حصول؛
4- جمعآوری اطلاعات از وضع موجود و نحوه عملکرد؛
5- مقایسه اطلاعات مکتسب با استانداردهای مربوط، به منظور تعیین فاصله موجود بین اهداف و عملکردها؛
6- انجام اصلاحات مورد نیاز؛
7- تجدید نظر در برنامهها و هدفها برای دوره زمانی بعدی؛[10]
گزینههای راهبردی در مدیریت چندملیتی
مدیران چندملیتی و جهانی برای کار در محیطهای چندفرهنگی میتوانند یکی از گزینههای ذیل را به عنوان راهبرد شرکت در مواجه با فرهنگ مختلف انتخاب کنند:
1- استیلای فرهنگی: در این شیوه کار به همان روشی که در کشور مبدا انجام میشود در کشور میزبان نیز ادامه مییابد. این روش را معمولا سازمانها اعمال میکنند که قدرت بیشتری از همتایان خود دارند و در موقعیت برتری از نظر وسعت، اندازه، پیچیدگی فنآوری، امکانات مالی و غیره برخوردارند.
2- همسازی فرهنگی: در این شیوه مدیران میکوشند علاوه بر روشهای کشور مبدا از روشهای کشور میزبان هم استفاده کنند و به ترکیب فرهنگ خود با فرهنگ کشور میزبان اقدام نمایند. در این روش مدیران محلی مستخدم در شرکت چندملیتی براحتی و به گونهای عادی به کار خود ادامه میدهند.[11]
3- مصالحه فرهنگی: این شیوه برآیند دو روش قبلی است. هر دو طرفه کشور میزبان و میهمان امتیازاتی را به طرف دیگر واگذار میکنند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند.
4- اجتناب فرهنگی: در این شیوه طرفین سعی در اجتناب از تعارض و اصطکاک دارند و به گونهای برخورد میکنند که گویی هیچ نوع تضاد منافع و تعارضی در میان نیست. در این شیوه، هر دو طرف از رویارویی صریح و بیپرده با مواردی که ذاتا تعارضآمیزند اجتناب میکنند.
5- همافزایی فرهنگی: در این شیوه ضمن ارج گذاردن به تفاوتهای فرهنگی، راهحلهای جدیدی برای مسائل ارائه میدهند که این راهحلها صرفا نمایانگر راه مورد نظر یک طرف نبوده و چشماندازهای طرفین را در خود مستحیل مینمایند.[12]
آموزش چندملیتی و جهانی
آموزش چندملیتی عبارت است از تجهیز کارکنانی که قرار است به ماموریتهای خارجی اعزام شوند به مجموعهای از داناییها و مهارتهای مورد نیاز بدین منظور که در انجام دادن وظایف و مسئولیتهای محوله موفق شوند. برخی از سازمانهای فراملیتی و جهانی اصولا اعتقادی به آموزش ندارند و بر این باورند که مدیران در محل میتوانند بتدریج مهارتهای مورد نیاز را کسب نمایند.
آموزش در شرکتهای چندملیتی
برای روشهای آموزش طبقهبندیهای متنوعی وجود دارد. در یکی از معروفترین طبقهبندیها روشهای آموزشی به پنج روش تقسیم میشوند. این روشها عبارتند از:
1. آموزش توجیهی؛ در روش آموزش توجیهی که متداولترین روش است، از شیوههای آموزشی مانند سخنرانی، توزیع جزوه و کتاب، بروشور و فیلم استفاده میشود و اطلاعات کشور میزبان به شرکت کنندگان داده میشود.
2. روشآموزشی اسناد؛ در این روش شرکتکنندگان در دوره آموزشی نحوه رفتار مردم کشور میزبان و چرایی آنها را به طور تشریحی میآموزند و ارزشها، هنجارهاو قالبهای ادراکی مردم تبیین میکنند. به این ترتیب امکاتن شناخت فرهنگ کشور میزبان بیشتر فراهم میشود.[13]
3. آموزش آگاهیهای فرهنگی؛ در این روش، بر ارزشها طرز برخوردها و رفتارهای متدوال در فرهنگ خودی تاکید میشود و آنچه که متخص جامعه کشور مبدا است به شرکتکنندگان آموزش داده میشود.
4. آموزش اصلاح رفتاری؛ در این روش به شرکتکنندگان کمک میشود تا از بایدها و نبایدها، رفتارهای درست و نادرست در فرهنگ خود آگاه شوند و متقابلا از خوب و بد فرهنگ کشور میزبان نیز آگاهی یابند و با مقایسهی این دو، راهبرد رفتاری مشخصی برای خود تنظیم کنند.
5. آموزش تجربی؛ در این روش، تصویری از زندگی واقعی در کشور میزبان از طرقی مانند سفرهای آموزشی، ایفای نقش، شبیهسازی فرهنگی، آموزش حساسیت و آموزش محاوره زبان به شرکتکنندگان ارائه میشود. شبیهسازی فرهنگی نوعی ایفای نقش بهصورت پیچیده است. این روش یکی از روشهای گران و از نظر وقت نیز زمانبر است و از این رو کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.[14]
مزایای شرکتهای چندملیتی
شرکتهای چندملیتی در مقایسه با شرکتهای ملی از مزایایی برخوردارند که مهمترین آنها را میتوان به صورت زیر بیان نمود:
1. شرکتهای چندملیتی میتواند از تفاوتهای ناشی از شرایط کشورها به خوبی بهرهبرداری نمایند. با توجه به این که این شرکتها در کشورهای مختلف دارای شعبه میباشند، میتوانند بر مبنای مزیت نسبی موجود در کشورها و نیز فرصتهای اقتصادی و تجاری در مناطق تجاری ایجاد شده به انجام سرمایهگذاری و برپایی واحدهای تولیدی اقدام نمایند.
2. شرکتهای چندملیتی بهدلیل برخورداری از امکانات وسیع مالی، فنی و مدیریتی میتواند برای ورود به بازارهای بینالملی و فعالیت در آنها از استراتژیها و روشهای بازاریابی مختلفی استفاده نمایند.
3. شرکتهای چندملیتی با گسترش فعالیتهای خود در قلمرو جهانی و با به کارگیری روش قیمتگذاری انتقالی میتواند به حداکثر نمودن درآمدهای خود بپردازد. این شرکتها از طریق انجام سرمایهگذاری مستقیم در کشورهای مختلف و تکمیل مراحل تولید یک کالا در چند کشور میتوانند فرصتهای مناسبی را برای دستیابی به موقعیت رقابتی بهتر، افزایش فروش و در نهایت بهرهبردای از قیمتگذاری انتقالی برای خود فراهم کنند.
4. برخورداری از یک شبکه عرضه بینالملل، دارا بودن تاسیسات تولیدی در نقاط مختلف جهان و فعالیت شعبههای شرکت چندملیتی در چندین کشور این زمینه را فراهم میسازد که این شرکتها در چندین کشور به طور هم زمان یک کالای جدید را در چندین بازار خارجی ارائه نمایند.[15]