دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

وحدت وجود

No image
وحدت وجود

كلمات كليدي : وحدت وجود، جهت مشترك، فلاسفه مشاء، عرفاء، مفهوم وجود، وحدت شخصي، وحدت تشكيكي، صدرالمتألهين، صوفيه

نویسنده : محمد درگاه‌زاده

وجود اختلاف و کثرت در موجودات عالم امری بدیهی و غیرقابل انکار است، اما پرسش اساسی این است که آیا بین این موجودات متباین و کثیر، وجه مشترکی وجود دارد تا همۀ این کثرات را به آن وحدت برگردانیم یا نه؟

فلاسفه مشاء معتقدند: اختلاف و تباین بین موجودات به تمام ذات آن‌هاست، هر موجودی که در خارج است کاملاً غیر از موجود دیگر است، تنها نقطۀ اشتراک موجودات، اشتراک در مفهوم وجود است یعنی به همه این موجودات متباین، موجود اطلاق می‌شود؛ اشکال عمده‌ای که بر این نظریه وارد می‌شود این است که از موجودات متباین، به تمام ذات که هیچ‌گونه وجه مشترکی ندارند، چگونه می‌توان یک مفهوم واحد (مفهوم وجود) اخذ کرد؟ موجودات تا در خارج وجه مشترک نداشته باشند، گرفتن مفهوم واحد از آن‌ها قابل توجیه نیست.

در مقابل این دیدگاه، عرفاء معتقدند مفهوم وجود بیش از یک مصداق در عالم خارج ندارد و آن هم خدای تبارک و تعالی است. بقیۀ موجودات در واقع هیچ کدام وجود ندارند بلکه شعاع، ظل و پرتو وجودند. روشن است که این بیان از نوعی وحدت وجود حکایت می‌کند، البته این وحدت به گونه‌های مختلفی تقریر و تفسیر شده است.

1) وحدت شهود: در این نوع از وحدت عارف در مسیر سیر و سلوک خویش به مقامی دست می‌یابد که به جز یک واقعیت چیز دیگری را شهود نمی‌کند چنین عارفی در مقام تفسیر هستی شناختی نیست بلکه یافته‌های خود را بیان می‌کند، ادّعا می‌کند من در عالم بیش از یک موجود نمی‌بینیم؛ پیداست که در این‌جا بحث از دیدن شخصی و شهود است و نه وجود شناسی.

به دریا بنگرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

2) وحدت شخصی وجود: عدّه دیگری از عرفا به جای وحدت شخصی وجود گفته‌اند. که البته تقریرهای متفاوتی از وحدت شخصی ارائه شده است. هندوها معتقدند در عالم یک حقیقت واحد به نام هستی مطلق و برهمن وجود، موجود است و بقیۀ آن‌چه را که وجود پنداشته‌ایم خواب و خیال است. شبیه همین به جَهَلۀ صوفیه نسبت داده شده است. به عقیده این گروه گویی عالم هستی اجزاء خداست. اما مقبول‌ترین تفسیر از وحدت شخصی، تقریر عرفاء اسلامی از قبیل محی‌الدین و قونوی می‌باشد و آن این‌که حقیقت هستی یکی بیشتر نیست و آن وجود خداست اما بقیۀ موجودات جلوه و ظهور آن ذات مطلق و بی‌پایان‌اند. جلوه یک شیء وجودی علاوه بر آن شیء وجود ندارد بلکه به روز و ظهور همان شیء است.

3) وحدت تشکیکی: صدرالمتألهین شیرازی نیز قائل به وحدت وجود است، اما وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، صدرا می‌گوید در عالم کثرت وجود دارد و عالم خارجی متکثر است. اما تمامی این کثرت‌ها به یک وحدتی باز می‌گردند. توضیح این‌که گاهی اختلاف دو شیء به تمام ذات است همانند سنگ و رنگ که یکی از مقولۀ جوهر است و دیگری از مقوله کیف. گاهی اختلاف بین دو شیء به بعض ذات است مانند اختلاف انسان و اسب که در حیوانیت مشترکند اما فصل هر کدام غیر از دیگری است. فصل انسان ناطق است و فصل اسب صاهل؛ گاهی اختلاف به لوازم ذات است و آن دو شیء در تمام ذات با هم دیگر مشترکند مانند اختلاف زید و عمرو که هر دو انسان‌اند اما لوازم و خصوصیات شخصی زیدغیر از عمرو است.

"صدرا" می‌گوید اختلاف دو شیء تنها به این موارد محدود نمی‌گردد. گاهی دو شیء در حالی که نه در ذات و نه در اجزاء ذات و نه در لوازم باهم اختلاف ندارند، بلکه اختلاف آن‌ها در همان امر مشترک بین آن‌ها است، مثل نور که در تمام مراتب خود نور است اما بین نور شمع و نور خورشید و سایر نورها تفاوت وجود دارد. این تفاوت‌ها نه به خاطر امری غیر از نور است بلکه به خاطر شدّت و ضعف مراتب مختلف نور است. مثال دیگری که بهتر از مثال نور است، مثال حرکت می‌باشد. حرکت یک شیء سرعت‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد اما این تفاوت حرکت‌ها به خود حرکت است. این‌ چنین نیست که حرکت ضعیف حرکت همراه با سکون باشد (زیرا حرکت یک امر تدریجی است و سکون در آن فاصله نمی‌شود) بلکه تفاوت حرکت‌ها به خاطر شدت و ضعف مراتب آن است. صدرالمتألهین همین معنا را در وجود پیاده کرده و می‌گوید حقیقت وجود یک امر مشترک بین تمامی مصادیق آن است، تفاوت مصادیق با یکدیگر در مراتب آن است لذا با در نظر گرفتن مراتب، کثیر است و با در نظر گرفتن اصل وجود، واحد می‌باشد. منتهی یک واحد تشکیکی و دارای مراتب که مراتب پائین‌تر آن وابسته و نشأت گرفته از آن مرتبه بالا هستند و این همان وحدت تشکیکی است. البته در برخی آثار "صدرا" وحدتی که تبیین شده فراتر از این وحدت تشکیکی است و آن همان وحدت شخصی عرفاست. "صدرا" در شواهد الربوبیة می‌گوید: موجود حقیقی در عالم یکی بیش نیست و بقیه اطوار، شئون، مراتب، صفات و تجلیات او هستند. البته این تبیین با تعبیر صوفیه تفاوت دارد. منظور صدرا این نیست که عالم با خداوند عینیت دارد بلکه او می‌گوید همه موجودات شئون و اظلال حقیقت واحد هستند.

مقاله

نویسنده محمد درگاه‌زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS