دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ترادف و تباین

No image
ترادف و تباین

كلمات كليدي : ترادف، تباين، مثلان، متخالفان، متقابلان، تقابل تناقض، تقابل عدم و ملكه، تقابل تضاد، تقابل تضايف

نویسنده : مهدي افضلي

در دلالت لفظ بر معنا اگر چند لفظ نسبت به یک معنا سنجیده شوند، نسبتهای مختلفی پیدا می‌کنند. بر این اساس الفاظ به دو قسم مترادف و متباین تقسیم می‌شوند. اگر چند لفظ نسبت به معانیشان ملاحظه شوند و هرکدام از آنها دارای معنایی متفاوت با دیگری باشد، آن‌ها را "متباین" می‌نامند، ولی اگر همگی یک معنا داشته باشند "مترادف" خواهند بود. از باب نمونه وقتی انسان و بشر ملاحظه شوند خواهیم دید که هر دو برای یک معنا قرارداد شده‌اند، لذا مترادف حساب می‌شوند و اگر الفاظی همانند کاغذ و خودکار ملاحظه شوند خواهیم دید که هریک معنای مستقل از یکدیگر دارند، لذا متباین محسوب می‌شوند.[1]

اقسام الفاظ متباین

1. مثلان

دو لفظ متغایر که میان‌شان اشتراک در حقیقت لحاظ شده است، "مثلان" نامیده می‌شوند. نام‌های خاص همانند محسن و سعید به دلیل آن که در انسانیت اشتراک دارند مثل و مانند یکدیگر می‌باشند و در اصطلاح مثلان نامیده می‌شوند.

2. متخالفان

دو لفظ متباینی که در معنا اختلاف دارند، ولی می‌توانند با همدیگر در یک محل جمع شوند، در اصطلاح "متخالفان" نامیده می‌شوند. از باب نمونه وقتی دو لفظ سفیدی و شیرینی را ملاحظه کنیم، خواهیم دید که هر چند معنایشان متباین است، ولی می‌توانند در یک محل جمع شوند. در شکر سفیدی و شیرینی هر دو جمع شده‌اند، هرچند هر کدام معنای خاص خود را دارند. البته ویژگی امکان اجتماع الفاظ متخالف ضروری نیست، چه بسا دو لفظ متغایر در محل واحد جمع نشوند. بلکه این ویژگی برای الفاظ متغایری است که از سنخ اوصاف باشند. در مثال سپیدی و شیرینی به دلیل آنکه از سنخ اوصاف می‌باشند اجتماع شان ممکن است، ولی در مثال انسان و اسب چون از سنخ اوصاف نیستند، نمی‌توان از اجتماع‌شان سخن گفت.

3. متقابلان

دو معنایی که یک دیگر را نفی می‌کنند و اجتماع شان در یک محل از یک جهت در یک زمان ممکن نیست، در اصطلاح منطقدانان "متقابل" نامیده می‌شوند. تقابل نیز خود اقسام مختلفی دارد:

اقسام متقابلان

1. تقابل تناقض

دو چیزی که یکی وجودی و دیگری عدمی است نه جمع شوند و نه با هم رفع شوند، در اصطلاح منطقدانان "نقیضان" نامیده می‌شوند. انسان و لاانسان دو چیزی‌اند که هر یک دیگری را نفی می‌کند و نمی‌توانند در هیچ جایی با هم جمع شوند یا رفع شوند. هر چیزی که ملاحظه شود یا انسان است یا لاانسان ، نمی‌شود هم انسان باشد و هم لاانسان، چنانکه نمی‌شود نه انسان باشد و نه لاانسان.

2. تقابل عدم و ملکه

تقابل دو چیزی که یکی وجودی و دیگری عدمی است، جمع نمی‌شوند، ولی می‌توانند رفع شوند نزد منطق‌دانان "تقابل عدم و ملکه" نامیده می‌شود. ارتفاع هر دو در صورتی ممکن است که محل قابلیت ملکه را نداشته باشد. از باب نمونه بینایی ملکه و کوری عدم آن است؛ نمی‌توان موردی را فرض کرد که هم کور باشد و هم بینا، ولی می‌توان چیزی را فرض کرد که نه کور باشد و نه بینا. سنگ نه کور است و نه بینا، زیرا سنگ قابلیت بینایی را ندارد، تا در فرض نبود بینایی به آن کور اطلاق شود.

3.تقابل ضدان

تقابل دو امر وجودی که بر موضوع واحد وارد می‌شوند به گونه‌ای که اجتماع‌شان ممکن نیست و تصور یکی بر تصور دیگری نیز متوقف نیست، آنرا "ضدان" می‌نامند. با قید ”ورود ضدان بر موضوع واحد” این مطلب فهمانده می‌شود که ضدان حتما وصف‌اند، میان ذوات ضدیت وجود ندارد. سیاهی و سفیدی از این جهت ضد یکدیگرند، ولی انسان و حیوان ضد یکدیگر نیستند.

4. تقابل متضایفان

دو چیز وجودی که با هم تعقل می‌شوند و در موضوع واحد از یک جهت قابل جمع نیستند، ولی می‌توانند رفع شوند نزد منطقدانان "متضایفان" نامیده می‌شوند. خالق بودن و مخلوق بودن اگر ملاحظه شوند، دیده می‌شود ضمن آنکه هر دو وجود دارند، یکی را بدون دیگری نمی‌توان تعقل کرد.

مقاله

نویسنده مهدي افضلي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

برهان

No image

سور Quantifier

No image

تعریف Definition

No image

علم

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS