كلمات كليدي : تقسيمات الفاظ، مختص، مشترك، منقول، مرتجل، حقيقت، مجاز
نویسنده : مهدي افضلي
هر چند نیاز منطقدان به مباحث لفظ یک نیاز عارضی است، ولی از بررسی حالات مختلف الفاظ که در تمام زبانها میتوانند سریان داشته باشند گریزی ندارد. با لحاظ ارتباط لفظ و معنا و لحاظ یگانگی یا تعدد الفاظ و معانی تقسمیات مختلفی برای الفاظ متصور است. اگر یک لفظ و رابطهی آن با معنا لحاظ شود به پنج قسم "مختص"، "مشترک"، "منقول"، "مرتجل" و "حقیقت" و "مجاز" تقسیم میشود.
مختص
لفظ مختص لفظی است که تنها یک معنا دارد و به همان نیز اختصاص دارد. از باب نمونه وقتی کلمه "آهن" ملاحظه شود مراد از آن فلزی است که جذب آهن ربا میشود.
مشترک
لفظ مشترک لفظی است که معانی متعدد دارد، ولی برای هر معنا به صورت مستقل قرارداد شده است. از باب نمونه واژهی "شیر" بر چند معنا دلالت میکند و برای همه نیز قرارداد شده است، هم به معنای مایعی است که از جانداران پستاندار خارج میشود و هم به معنای جاندار درنده خاصی است که در جنگل زندگی میکند و هم به معنای ابزار صنعتی است که برای قطع و وصل مایعات به کار برده میشود، همانند شیر آب، شیر گاز و …
منقول
لفظ منقول از این جهت که معانی متعدد دارد و برای همگی نیز قرارداد شده است با لفظ مشترک تفاوتی ندارد، ولی از یک جهت با آن متفاوت است و آن اینکه نخست برای یک معنا قرارداد شده، سپس برای معنای دیگری که با معنای نخست ارتباط دارد قرارداد شده است. از باب نمونه واژه عربی "صلاة" دو معنا دارد: دعا و نماز. با این تفاوت که نخست برای دعا قرار داد شده است، آنگاه به دلیل مناسبتی که میان دعا و نماز وجود دارد برای آن نیز قرارداد کردهاند.
کسی که لفظ را از معنای نخست به معنای دوم انتقال میدهد گاه شرع است، گاه عرف و گاه اهل یک فن. اگر شرع باشد آنرا منقول شرعی و اگر عرف باشد آنرا منقول عرفی و اگر اهل فن خاص باشد آنرا به همان فن نسبت میدهند از باب نمونه منقول نحوی و مانند آن.
مرتجل
لفظ مرتجل در تمام ویژگیها با لفظ منقول مشترک است، جز در این ویژگی که در قرارداد آن برای معنای دوم، میان معنای نخست و معنا/ معانی بعدی مناسبت لحاظ نشده است.
حقیقت و مجاز
لفظی که در چند معنا استعمال میشود، ولی تنها برای یکی از آنها قرارداد شده و در معانی دیگر به دلیل تناسبی که میان آنها و معنای نخست وجود دارد به کار میرود، حقیقت و مجاز نامیده میشود. در اینگونه موارد استعمال لفظ در معنای نخست حقیقت و در معنای دیگر مجاز نام دارد. استعمال لفظ در معنای مجازی همواره نیازمند قرینهای است که لفظ را از معنای حقیقی منصرف نماید و نیز از میان معانی مجازی، معنای مورد نظر را از میان سائر معانی مجازی مشخص سازد. از باب نمونه کلمه "شیر" برای حیوان شجاع ساکن جنگل قرارداد شده است، ولی با قرینه آن را بر انسان شجاع نیز میتوان استعمال کرد. شرط به کارگیری شیر در وصف انسان شجاع این است که همراه با قرینه باشد، بر فرض اگر کسی آنرا در این معنای دوم به کار گیرد باید بگوید شیری را دیدم که تیر اندازی میکرد، قید تیر اندازی مشخص میسازد که مراد حیوان سلطان جنگل نیست، همین طور اگر معنای مجازی دیگر داشته باشد نیز مراد نیست، بلکه مراد انسان دلیری است که گوینده او را دیده است.