24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : كليات خمس، ذاتي، عرضي، نوع، جنس، فصل، خاصه، عرضي خاص، عرضي عام
نویسنده : مهدي افضلي
هرگاه مفاهیم کلیای که دارای مصداق هستند ملاحظه شوند، از پنج نوع بیرون نخواهند بود. البته در اینکه جایگاه این مصادیق ذهن باشد یا خارج تفاوتی در بحث ندارد؛ بلکه مهم این است که کلی دارای مصداق باشد. دلیل انحصار در این پنج قسم نحوه ارتباط کلی با مصادیق آن است؛ زیرا وقتی نسبت این کلی به افرادش سنجیده شود، ارتباط کلی با افرادش متفاوت است؛ یا این کلی قوامبخش و تحقق دهنده حقیقت افراد خود است؛ بدین معنا که حقیقت افراد بدون حضور آن کلی تحقق نمییابد، یا قوام بخش نیست؛ بدین معنا که وجود و عدم کلی مورد نظر، نقشی در تحقق ذات و حقیقت مصادیق ندارد. هرگاه ربط و نسبت کلی با فردش، قوام بخشیدن باشد آنرا ذاتی مینامند و هرگاه سخن از قوام بخشیدن در میان نباشد، بلکه خارج از ذات باشد که بر آن حمل میشود، آنرا عرضی مینامند. از باب نمونه وقتی انسان را نسبت به دو مفهوم حیوان و ناطق ملاحظه کنیم، این نتیجه حاصل میشود که بدون "حیوان" و "ناطق" چیزی به نام انسان تحقق نخواهد داشت، ولی اگر همین انسان با مفهوم "خندان" ملاحظه شود، ارتباطی از نوع ارتباط انسان با حیوان و ناطق میانشان برقرار نیست؛ زیرا میتواند انسان تحقق داشته باشد، ولی خندان نباشد. منطقدانان حیوان و ناطق را نسبت به انسان ذاتی و خندان بودن را عرضی نامیدهاند.
در تعریف ذاتی و عرضی گفتهاند: ذاتی عبارت است از کلی که قوام موضوع با آن است و عرضی چیزی است که بر موضوع عارض میشود، اما تحقق موضوع بدان وابسته نیست.
بدین ترتیب کلیات، نخست به ذاتی و عرضی تقسیم میشوند. آنگاه خود ذاتی و عرضی هریک اقسامی دارند؛ زیرا کلیاتی که حقیقت افراد خود را تشکیل میدهند، یا عین حقیقت افراد خود میباشند یا جزء حقیقت آنها؛ در صورتی که عین ذات افراد باشند، آنها را نوع مینامند، اگر جزء ذات باشند بسته به آنکه مختص به ذات باشند یا نه، به تناسب جنس یا فصل نامیده میشوند، جزء مختص را فصل و جزء مشترک میان این فرد و افراد دیگر را جنس مینامند.[1] کلیاتی که خارج از ذات موضوع هستند نیز یا به افراد یک حقیقت اختصاص دارند یا چنین نیستند. کلی خارج از ذات را، که مختص به موضوع باشد، عرضی خاص یا خاصه و غیر مختص را عرضی عام مینامند.[2] در نتیجه کلیات دارای مصداق ـ خارجی یا ذهنی ـ منحصرا ذیل یکی از این اقسام میگنجند: نوع، جنس، فصل، خاصه و عرضی عام.
نکتهای که توجه بدان لازم است این است که اولا ذاتی مورد نظر در اینجا ذاتی مربوط با باب کلیات خمس است، ذاتی اصطلاح دیگری نیز دارد که در باب برهان مورد بحث قرار میگیرد، ثانیا ذاتی و عرضی از مفاهیم نسبیاند؛ ممکن است مفهومی نسبت به یک موضوع عرضی باشد، ولی نسبت به موضوع دیگر از ذاتیات آن به شمار آید. از باب نمونه مفهوم خندان نسبت به انسان عرضی است، ولی نسبت به "این فرد خندان" یا "انسان خندان" از ذاتیات محسوب میشود. بنابراین ذاتی و عرضی بودن یک کلی صرفا در مقایسه با موضوعی که بر آن حمل میشود ملاحظه میشود، واینگونه نیست که اگر در جایی ذاتی بود، در همه موارد چنین باشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان