كلمات كليدي : "أنْ" مصدري، أدات ناصبه، مقدّر بودن "أنْ" مصدري، حروف مصدري عامل، "ما"ي مصدر¬ي ظرفي
ویژگی و نحوه کاربرد موصول حرفی از مجموعه مباحث "موصول حرفی" بوده که به جهت اهمیت و تفصیل آن به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد، از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "موصول حرفی" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. در این نوشتار جایگاه و ویژگیهای هر یک از "ادات مصدری" (موصول حرفی) به صورت جداگانه بررسی میشود:
1. "أنْ"
الف. جایگاه "أن" مصدری در کلام
"أنْ" مصدری در دو مکان واقع میشود:
1. ابتدای جمله؛ در این صورت "أنْ" به همراه صلهی خود (فعل مضارع)، به عنوان مبتدا در محل رفع است؛ از این رو "أنْ" در عبارت «أنْ تصبروا خیرٌ لکم» به همراه صله خود (تصبروا ...) به عنوان مبتدا در محل رفع است.[1]
2. بعد از فعلی که به معنای یقین نباشد؛ در این صورت محل اعرابی "أنْ" و صلهی آن طبق اقتضای جمله، متفاوت بوده و در هر یک از سه حالت اعرابی اسم (رفع، نصب و جرّ) واقع میشود،[2] به عنوان مثال "أن تکرهوا" در آیهی شریفهی «عسی أن تکرهوا شیئاً»[3] به عنوان فاعل "عسی"[4] در محل رفع بوده و "أن یفتری" در آیهی شریفهی «وَ مَا کاَنَ هَذَا الْقُرْءَانُ أَنْ یُفْترَى مِن دُونِ الله»[5] به عنوان خبر "کان" در محل نصب واقع شده است.[6]
ب. برخی ویژگیهای "أن" مصدری
1. صلهی "أنْ"، جملهی فعلیهای است که فعل آن ماضی یا مضارع متصرف"[7] بوده و یا به صیغهی امر[8] به کار میرود؛[9] از این رو بعد از آن، فعل جامد همچون "لیْس" واقع نمیشود.
2. "أنْ" زمان فعل مضارع را به آیندهی محض (استقبال) اختصاص میدهد[10] و در صورت وارد شدن بر فعل ماضی، زمان آن را تغییر نمیدهد.[11]
3. "أنْ" در صورتی که بر فعل مضارع وارد شود، آن را نصب داده هر چند بر خلاف سایر ادات ناصب فعل مضارع، مقدر باشد.[12]
4. بین "أنْ" و فعل بعد از آن، چیزی به جز "لا"ی نافیه یا زائده فاصله نمیشود.[13]
5. از ویژگیهای "أن" مصدری این است که در مواردی پیش از فعل مضارع، مقدّر است. حکم ظاهر شدن و مقدّر بودن "أن" بر سه گونه است:
الف. وجوب ظاهر شدن "أن"[14]
ظاهر شدن "أنْ"، میان "لام" جارّه و "لا"ی نافیه ضروری است؛[15] از این رو "أن"[16] در آیه شریفهی «لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّة»[17] مصدری[18] بوده و میان "لام" جاره و "لا"ی نافیه، ظاهر شده است.
ب. وجوب مقدر بودن "أن"[19]
مقدّر بودن "أنْ" بعد از پنج[20] حرف "لام جحود"[21]، "أو"[22]، "حتّی"[23]، "فاء سبب"[24] و "واو معیّت"[25] ، ضروری است؛ از این رو "أن" در آیهی شریفهی «قالوا لن نبرحَ عَلَیه عاکفین حتّی یرجعَ إلَینا مُوسی»[26]، بعد از "حتی" و قبل از فعل مضارع (یرجع) مقدّر است.
ج. جواز مقدر بودن "أن"
در دو مورد ظاهر شدن یا مقدر بودن "أن" جایز است:
1. "أنْ" بعد از "لام جارّه"[27] و پیش از فعل مضارع واقع شود؛[28] از این رو "أنْ" در آیهی شریفهی «وَ أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ»[29] بعد از "لام" جارّه و پیش از فعل مضارع (نُسْلِمَ) مقدر است اگر چه ظاهر شدن آن (لِأن نسلمَ) نیز جایز است.
2. "أن" بعد از یکی از حروف عطف "واو"، "فاء"، "ثُم" و "أو" و پیش از فعل مضارع واقع شود مشروط بر این که حرف عطف مورد نظر بر معنایی از معانی وجوب مقدر بودن "أن" دلالت نکند و معطوف علیه اسم جامدی باشد که معنای فعلی نداشته باشد؛[30] از این رو "أن" در عبارت «مقاومتُکَ العَدُوّ ثمَّ تَنتَصِرَ فخرٌ عظیمٌ» بعد از حرف عطف (ثمّ) و پیش از فعل مضارع (تنتصر) مقدر است اگر چه ظاهر شدن آن (ثمّ أن تنتصر) نیز جایز است.
2."أنّ"
الف. جایگاه و نحوهی کاربرد
"أنَّ"[31] با دو معمول خود جزئی از جمله است و آن جمله نیازمند اسم میباشد، بنابراین "أنَّ" در مکانی وارد میشود که به اسم مرفوع، منصوب و یا مجرور نیاز است و اسم مذکور تنها مصدر به تأویل رفته از "أنّ" و دو معمول آن میتواند باشد؛[32] به عنوان مثال در عبارت «سرّنی أنَّک بارٌّ بأهلک»، فعل (سرَّنی) نیازمند فاعل و اسم مرفوع است و آن اسم مصدری است که از به تأویل رفتن "أنَّ" و دو معمول آن حاصل میشود؛ تقدیر عبارت «سرّنی برّک بأهلک» است.
ب. برخی ویژگیهای "أنّ"
1. "أنَّ" از حروف مشبّهة بالفعل بوده و معنای آن غالبا تأکید است، به این بیان که نسبت خبر به مبتدا را تأکید کرده و شک یا انکار موجود در نسبت مذکور را از بین میبرد.[33]
2. "أنَّ" از حروف مصدری عامل است، به این بیان که بر جملهی اسمیه وارد شده، مبتدا را به عنوان اسم خود نصب و خبر را به عنوان خبر خود رفع میدهد،[34] از این رو "أنَّ" در جملهی «عَجِبتُ أنَّ زیداً قائمٌ» از ادات مصدری عامل بوده که بر جملهی اسمیه وارد شده، "زیداً" را به عنوان اسم خود نصب و "قائمٌ" را به عنوان خبر رفع داده است.
3. جایگاه "أنَّ" و دو معمول آن مکانی است که به اسم نیاز باشد و این اسم در جمله ممکن است نقشهایی از قبیل فاعل، نائب فاعل، مبتدا، خبر از اسم معنا[35]، مفعولبه، مجرور به حرف جرّ یا اضافه داشته باشد؛[36] به عنوان مثال "أنّ الجهلَ عارٌ"، در عبارت «الحقُّ أنَّ الجهلَ عارٌ» خبر از اسم معنا (الحقُّ) واقع شده است.
4. در مواردی "أنَّ" مخفف میشود و در صورت تخفیف دارای احکامی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:[37]
الف. بعد از فعل یقینی یا در حکم یقین واقع میشود؛[38] به عنوان مثال "أنْ" در آیه شریفه «عَلِمَ أنْ سَیَکونُ مِنکُم مَرضَی»[39] بعد از فعل یقینی (عَلِمَ) واقع شده و مخففه است.
ب. اسم "أنْ" مخففه ضمیر شأن[40] محذوف و خبر آن جمله است.[41] به عنوان مثال "أنْ" در جملهی «أیقنتُ أنْ علیٌّ لَمسافرٌ» مخففه بوده، اسم آن ضمیر شأن محذوف (هو) و خبر آن جملهی اسمیه (علیُّ لَمسافرٌ) است.
ج. "أنْ" مخففه بر فعل جامد وارد میشود.[42] به عنوان مثال "لیْس" در عبارت «اعْلَم أنْ لیْس للصابر إلّا النصرُ»، فعل جامد بوده و "أنْ" مخففه بر آن وارد شده است.
د. در صورت وارد شدن "أنْ" مخففه بر فعل متصرف باید بین "أنْ" و فعل "سین"، "سوف" یا "قدْ" و یا حرف نفی ("لمْ"، "لَنْ"، "لا"، "ما") فاصله شود.[43]
3. "کَیْ"
"کی" مصدری، از نظر معنا و عمل در حکم "أن" مصدری است[44] و برخی از ویژگیهای آن عبارت است از:
1. "کَیْ" زمان فعل مضارع را به آینده اختصاص میدهد.[45]
2. اتصال "کَیْ" به فعل مضارع و فاصله نشدن میان آن دو واجب است مگر در صورتی که فاصله، "لا"ی نافیه یا "ما"ی زائده باشد:[46]
الف. فاصله شدن "لا"ی نافیه؛ از این رو فاصله شدن "لا"ی نافیه بین "کیْ" و "یَستَبدَّ" در عبارت «و زوّدنا بالأمل الکبیر لکیْلا یَسْتَبدَّ بِناَ الیأس» جایز است.
ب. فاصله شدن "ما"ی زائده؛ از این رو فاصله شدن "ما"ی زائده بین "کیْ" و "تنشطَ" در عبارت «امنح نفسک قسطها من الراحة لکَیْمَا تنشَطَ و تقوی» جایز است.
3. با توجه به این که "کَیْ" انواع متعدد دارد، علامت مصدری بودن آن این است که لام جارّه در لفظ یا تقدیر بر آن مقدّم شده باشد[47] و "أنْ" مصدری بعد از آن واقع نشود: [48]
الف. مقدم شدن "لام" جاره در لفظ؛ به عنوان مثال "کَیْ" در عبارت «أُدْرُسْ لِکَیْ تَحْفَظَ» حرف مصدری بوده که "لام" جاره در لفظ بر آن مقدم شده است.
ب. مقدم شدن "لام" جاره در تقدیر؛ به عنوان مثال "کَیْ" در در آیه شریفه «ما أَفَاءَ اللَّهُ عَلىَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَللهَِِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبىَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیل کَىْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَینَْ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُم»[49] حرف مصدری بوده و "لام" جاره در تقدیر بر آن مقدم شده است و تقدیر آن «جعل الفیء کذلک لکی لا یکون...» است. [50]
4. "ما"
"ما"ی مصدری یکی دیگر از موصولهای حرفی بوده که بر دو گونه است:
الف. مصدری ظرفی
"ما"ی مصدری ظرفی، حرف مصدری زمانی است که قبل از آن "زمان"، "مدة"، و یا "وقت" و مانند اینها مقدر است.[51] به عنوان مثال "ما" در جملهی «سأُصاحبُک مادُمتَ مُخلِصا»، "ما" مصدریظرفی بوده و "دُمتُ" صلهی آن است که به همراه "ما" تأویل به مصدر رفته و تقدیر آن «سَأُصاحبُک مدَّةَ دَوَامِک مُخلِصاً» است.
ب. مصدری غیر ظرفی
"ما"ی مصدری غیر ظرفی، حرف مصدری است که "أن" مصدری، صلاحیت واقع شدن در جای آن را دارد، با این تفاوت که "ما" بر خلاف "أن" عامل نیست و زمان فعل را تغییر نمیدهد؛[52] به عنوان مثال "ما" در آیه شریفه «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّم»[53] مصدری غیر ظرفی بوده که در صورت تاویل به مصدر تقدیر آن "عزیز علیه عَنَتُکم" میباشد. [54]
نکته
باید توجه داشت صلهی هر دو نوع "ما"ی مصدری، فعل ماضی متصرف است اما گاهی بر فعل مضارع متصرف یا جملهی اسمیه[55] نیز وارد میشوند:[56]
الف. فعل ماضی متصرف؛ به عنوان مثال "أهملَ" در عبارت «فزعتُ ممّا أهمَلَ الرجلُ»، فعل ماضی متصرف و صلهی"ما"ی مصدری است.
ب. فعل مضارع متصرف؛ به عنوان مثال "تُکرم" در عبارت «إنی أبتهج بما تکرم الأخوان» فعل مضارع متصرف و صلهی "ما"ی مصدری است.
ج. جملهی اسمیه؛ به عنوان مثال "العملُ نافعٌ" در عبارت «یَرضینی ما العملُ نافعٌ»، جملهی اسمیه و صلهی "ما"ی مصدری است.
5. "لَوْ"
"لو" کاربردهای مختلفی دارد و در یک کاربرد حرف مصدری است که در اکثر موارد بعد از ماده "ودَّ"، "یودّ" و هم معنای آن مانند "أحبّ"، "رغب"، "اختار"، واقع میشود.[57] در ادامه به برخی ویژگیهای "لوْ" اشاره میشود:
1. "لوْ" زمان فعل مضارع را به آیندهی محض اختصاص میدهد.[58]
2. "لوْ" حرف مصدری عامل نبوده و فعل مضارع را نصب نمیدهد.[59]
3. صلهی "لوْ" مصدری، فعل ماضی یا مضارع متصرف است و گاهی به جملهی اسمیه نیز متصل میشود:[60]
الف. ماضی متصرف؛ به عنوان مثال "رأیتک" در عبارت «وددتُ لوْ رأیتُک معی فی نزهة» ماضی متصرف و صلهی "لوْ" است.
ب. مضارع متصرف؛ به عنوان مثال "یُعمّرُ" در آیهی شریفهی «یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة»[61] فعل مضارع متصرف و صلهی "لوْ" است.[62]
ج. جملهی اسمیه؛ به عنوان مثال "لوْ" در آیهی شریفهی «وَ إن یأتِ الأحزابُ یودّوا لو أنّهم بادون فی الإعراب»،[63] حرف مصدری بوده که به "أنَّ" و دو معمول آن ("هم"، "بادونَ") متصل شده است.[64]
6. همزهی تسویه
گاهی همزه از معنای استفهام حقیقی خارج شده و دارای معانی دیگری میشود که تسویه از جملهی آن معانی است،[65] در ادامه به جایگاه و کاربرد همزهی تسویه اشاره میشود:
الف. جایگاه
"همزهی تسویه" بر جملهای وارد میشود که جایگزین شدن مصدر به جای آن صحیح باشد و بعد از تعابیری همچون "سواء"، "ما ابالی"، "ما ادری"، "لیت شعری" و مانند آنها، واقع میشود.[66]
ب. کاربرد
همزهی تسویه بر مساوی بودن حکم دو جملهی بعد از آن نزد متکلم دلالت دارد، به این بیان که برای متکلم محقق شدن معنای جملهی اول یا جملهی دوم فرقی ندارد؛[67] به عنوان مثال همزه (أ) در آیهی شریفهی «إنّ الّذین کفروا سواءٌ علیهم أ أنذرتَهم أم لم تُنذرهم»[68] همزه تسویه است؛ به این بیان که همزه بعد از کلمهی "سواء" قرار گرفته و واقع شدن مصدر (إنذار) به جای جمله (أنذرتهم) جایز است و "انذار" و "عدم انذار" نزد متکلم مساوی است.
نکته
همزهی تسویه گاهی در کلام ذکر شده و گاهی مقدر است؛[69] به عنوان مثال همزه (أ) در عبارت «سواءٌ علیهم فَعَلتَ ذلک أم أهملتَه» قبل از "فعلتَ" مقدر است.