نویسنده : مهدي جدي
این برهان، یکی از براهین معروف و متقن عقلی در باب اثبات وجود خداست، که در آثار ابن سینا به طور جدّی مطرح شده، لذا نام دیگر آن، «برهان سینوی» است. این برهان از ابتکارات فارابی بوده و ابن سینا این برهان را از فارابی اقتباس کرده است چنانچه، عبدالرحمن بدوی در؛ «موسوعة الفلسفه» تقریر فارابی از این برهان را ذکر کرده است.(1)
برهان وجوب و امکان بر چند مقدمه استوار است:
الف- تعریف واجب الوجود و ممکن الوجود:
هر موجودی که نسبت آن با وجود در نظر گرفته شود، از دو حال خارج نیست: یا اتصاف او به وجود، ضروری است، به گونهای که اساساً انفکاک وجود از آن قابل تصوّر نیست (واجب الوجود) و یا آن که اتصاف او به وجود ضرورتی ندارد و میتوان تصور کرد که رابطۀ آن با وجود گسسته شود. (ممکن الوجود)
جهت تقریب ذهنی مطلب میتوان از این تشبیه استفاده کرد؛ رابطۀ واجب الوجود و ممکن الوجود با وجود، رابطه شکر و آب شیرین است، شیرینی شکر هرگز از آن جدا نمیشود و شکر غیر شیرین قابل تصور نیست امّا آب میتواند هم شیرین باشد و هم شیرین نباشد و برای شیرین شدن آن، لازم است شیرینی از خارج به آن اعطا شود.
در نظر متکلمین و فیلسوفان اسلامی، واجب الوجود همان خداوند است و سایر موجودات همگی ممکن الوجودند.
ب- اصل علیّت:
مفاد اصل علیّت آن است که «هر موجود ممکنی نیازمند علّت است» بر این اساس قانون علیّت، قضیهای عقلی و بدیهی است که تصور موضوع و محمول آن برای تصدیق آن کفایت میکند. شیء ممکن شیئی است که نسبت آن با وجود و عدم یکسان باشد. بنابراین، چنین شیئی برای آن که وجود پیدا کند نیازمند مُرجِّح است و این مرجح، همان علّت است.
ج- امتناع تسلسل:
مقصود از تسلسل آن است که سلسلۀ علتها و معلولها تا بینهایت پیش رود و هیچگاه به یک علّت نخستین ختم نشود. براساس اصل امتناع تسلسل وجود چنین سلسله نامتناهی محال است.
د- امتناع دور:
مقصود از دور آن است که شیئ با یک یا چند واسطه، علّت خودش باشد. دور را در صورت اوّل، دور صریح و در صورت دوّم، دور مُضمر مینامند.
امتناع دور، در هر دو صورت یاد شده، امری مسلم و روشن است.
تقریر برهان:
تردیدی نیست که در جهان هستی، فیالجمله موجودی هست که میتوانیم از آن سخن بگوییم. این موجود یا واجب الوجود است و یا ممکن الوجود. در صورت اوّل، واجب الوجود (خداوند) ثابت میشود. اما در صورت دوّم، بنابر اصل علیّت، نیازمند علّت خواهد بود. حال اگر علّت مزبور، خود، ممکن الوجود و معلول علّت سومی باشد و این سلسله تا بینهایت ادامه یابد، لازم میآید که تسلسل رخ دهد در حالی که گفتیم تسلسل امری محال است. احتمال دیگر آن است که ممکنِ مفروض، بیواسطه یا باواسطه، معلول علّتی باشد که خودش معلول آن موجود ممکن است. این احتمال نیز باطل است؛ زیرا مستلزم دور میباشد و همانگونه که گفته شد، وقوع دور نیز مانند تسلسل عقلاً محال است.
بدین ترتیب تنها احتمالی که باقی میماند آن است که موجود ممکن مورد بحث ما، بیواسطه یا با واسطه، معلولِ علّتی باشد که آن علّت، معلولِ شیء دیگری نیست. در این صورت، علّتِ مزبور، واجب الوجود است و بار دیگر وجود واجب الوجود ثابت میشود.(2)
برهان وجوب و امکان با تقریر فلسفی و پیچیدۀ آن در قرآن کریم مطرح نشده است، با این حال، در برخی آیات به نحوی سخن از وابستگی و نیازمندی وجودی موجودات به خداوند به میان آمده است که میتوان آن را اشارهای به آن دسته از براهین عقلی دانست که مبنای آنها وابستگی جهان ممکنات به خداوندی است که خود به هیچ موجودی وابستگی ندارد. برای نمونه، در سورۀ فاطر میخوانیم:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» (فاطر/15)
«(ای مردم! شما همگی) نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایستۀ هر گونه حمد و ستایش است»
بدیهی است که «فقر» در این آیه، معنای بسیار گستردهای دارد و شامل انحای نیازهای ممکنات به خداوند میشود که مهمترین آنها، «وابستگی وجودی» آنهاست.(3)