24 آبان 1393, 13:55
تشبیه در لغت به معنای مانند کردن چیزی به چیزی و تنزیه به معنای دور کردن چیزی از چیزی است. در اصطلاح، همانند کردن خداوند در ذات یا صفات به مخلوقات و اِسناد صفات خلق به خالق را تشبیه، و اعتقاد به برتری خداوند از مخلوقات و سلب صفات خلق از خالق را تنزیه میگویند. قائلان به تشبیه را مشبهه و قائلان به تنزیه را منزهه گفتهاند.
ترکیب تشبیه و تنزیه بیشتر در عرفان اسلامی رواج دارد. ابن عربی تشبیه را در مقابل تنزیه به کار برد و به این کلمات ابعاد معنایی متفاوتی بخشید. پیش از آن، تشبیه بیشتر در مقابل تعطیل، و مشبه در برابر معطله به کار میرفت.
مشبهه معتقدند که خداوند جا و مکان دارد و بر عرش نشسته و پا بر کرسی نهاده و دارای سر و دست و اعضا و جوارح است و آدم را به صورت خود آفریده است.
در برابر گروههای اهل تشبیه، گروههای دیگری نیز وجود داشتند که بر تنزیه تأکید میکردند. اولین فرد این گروه را "جعدبن درهم" دانستهاند و پس از او مهمترین فرد "جهمبن صفوان" بوده است. فرقۀ جهمیه به او منسوب است.
پس از اینها، معتزله شکل گرفتند که آنها نیز بر جنبۀ عقلی و تنزیهی تأکید داشتند، ولی معتدلتر بودند. معتزله توحید را اقرار به یگانگی خدا میدانستند و اینکه غیر او، در صفاتی که نفیاً یا اثباتاً وی مستحق آنهاست، با او مشارکت ندارد. با چنین تعریفی از توحید، معتزله به نفی هر گونه تشبیه پرداختند.
مخالفان معتزله برای دفاع از نظریات خود به اقامۀ ادلۀ عقلی برخاستند. اشعری بیشترین اهتمام را به کار بست. وی کوشید حد وسط طرق مختلف را برگزیند. تشبیه را رد کرد و صفات معنوی را به اثبات رساند و در تنزیه تنها به همان میزانی که سلف آن را محصور کرده بودند، اکتفا کرد پس از اشعری، دیگر متکلمان اشعری مذهب همین شیوه را پی گرفتند.
شیعیان اثناعشری براساس تعالیم ائمه علیهمالسلام نه با تنزیه مطلق موافقتی داشتند و نه نظر تشبیهی را درست میدانستند. امامان شیعه به نفی جسم بودن و صورت داشتن خداوند پرداختند و تنها شیء دانستن او را مجاز شمردند.
اهل عرفان با نفی عقل در برابر عشق و تکرار روایاتی که به سند آنها اهمیت نمیدادهاند، همواره در معرض نسبت تشبیه بودهاند و بعضی از اهل شریعت آنها را قائل به حلول میدانستهاند. اما عرفا در کتابهای گوناگون این نسبت را رد کرده و به ذم تشبیه و تعطیل پرداختهاند و راهحلهایی نیز برای مسئلۀ تشبیه و تنزیه ارائه کردهاند.
"ابن عربی" همچنانکه تشبیه را محدود کردن خدا میداند، تنزیه را هم مقید کردن خدا میداند و میگوید تنزیه در نزد اهل حقایق در جناب الاهی عین تحدید و تقیید است و کسی که چنین میکند یا نادان است یا بیادب؛ لذا او نیز جمع میان تشبیه و تنزیه را درست میداند.
اهل فلسفه بیشترین کوشش را کردهاند که واجبالوجود را از هر نوع امکان منزه کنند. به همین سبب در زمان آنها جانب تنزیه بیش از هر جای دیگری رعایت شده است به همین سبب، برخلاف اهل عرفان که متهم به تشبیه بودهاند، اهل فلسفه به تعطیل متهم شدهاند.
در میان فلاسفۀ اسلامی، "ملاصدرا" راه اجتناب از تأویلهای مبتنی بر تخیل از آیات قرآن و نیز اجتناب از جمود بر ظاهر آیات را، تصفیۀ درون و نیز استمداد از نور الاهی و ولایی میداند و معتقد است باید در این زمینه به راسخون در علم، که ائمه علیهمالسلام هستند، رجوع کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان