تکفیر در لغت به معنی پوشاندن است و احباط به معنای ابطال می باشد . در اصطلاح متکلمین ، مراد از تکفیر این است که برخی ازخوبیها، سبب از بین رفتن بعضی از بدیها میشود؛ همان گونه که مراد از حبط عمل این است که پاره ای از بدیها ، سبب از بین رفتن بعضی خوبیها می گردد.
در میان معتزله، در کیفیت تکفیر و احباط اختلاف است؛ ابوعلی جبائی معتقد است:
متأخر (فعلی که بعد از افعال دیگر انجام شده) متقدم (فعلی که قبلاً انجام گرفته ) را ساقط می کند و برحال خود باقی می ماند.
ابوهاشم جبائی قائل به موازنه است:
تمام اقل بوسیلة اکثر منتفی می شود و از اکثر به میزان اقل، منتفی می گردد و هرچه اضافه ماند مستحق عقاب یا ثواب است.
مثلا اگر شخصی 2 کار خوب و10 کار بد انجام داد ، 2 کار خوب (اقل) به وسیلة 10 کار بد (اکثر) منتفی می گردد یعنی 8 کار بد می ماند که این 8 کار بد ، مستحق عقاب است.
محقق طوسی با آوردن ادلهای، هر دو قول را رد می کند ؛ قول ابوعلی را از آنجا که مستلزم ظلم است با آیة شریفة « فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره».( زلزال/ 8 و 7) منافات دارد رد می کند . همچنین قول ابوهاشم را با این توضیح که : چنانچه برای مکلف ، استحقاق 5 ثواب و10 عقاب را فرض کنیم اسقاط یکی از دو 5 تا از این عقاب با 5 تا از این ثواب ، بر دیگری اولویت ندارد پس یا باهم آن دو را ساقط می کنیم که این خلاف مذهب ابوهاشم است یا اینکه چیزی از آن دو ساقط نمی شود و این ، مطلوب ماست . همچنین اگر فرض کنیم که شخصی 5 ثواب و5 عقاب را انجام داده پس اگر انداختن یکی از آن دو را بر دیگری مقدم کنیم آن چیزی که باقی مانده به وسیلة معدوم ساقط نمی شود چون معدوم محال است، غالب و مؤثر باشد و اگر تقارن داشته باشد وجود این دو باهم لازم می آید زیرا وجود هر یک از آن دو ، وجود دیگری را نفی می کند پس لازم می آید وجود این دو در حال عدم این دو و آن جمع بین دو نقیض است .»
شیعة امامیه تکفیر و احباط را قبول دارد ولی معتقد است تعیین انواع و مقدار تأثیر و تأثر اعمال نیک و بد در یکدیگر را باید از طریق وحی و سخنان معصومین علیهم السلام بدست آورد و قاعدة کلی برای همة آنها نمی توان تعیین کرد . به عبارت دیگر ، شیعة امامیه ، نظیر رابطة بین ایمان و کفر را بین کارهای نیک و بد در نظر می گیرد ولی نه به طور کلی و به صورتی که در نامة اعمال انسان، یا کار شایسته ثبت باشد و اعمال ناروای پیشین محو شده باشد.(چنان که بعضی از متکلمان معتزلی پنداشتهاند) یا همیشه حاصل جمع جبری اعمال گذشته ، با توجه به کیفیت و کمیت آنها منعکس باشد، بلکه در مورد اعمال باید قائل به تفصیل شد به این معنی که برخی از اعمال نیک اگر به طور شایسته و مقبول انجام گیرد آثار اعمال بد گذشته را از بین میبرد مانند توبه که اگر به صورت مطلوب انجام گیرد، گناهان شخص، آمرزیده خواهد شد ؛ اما هر عمل نیکی، اثر هر گناهی را از بین نمی برد و از این رو ممکن است شخص مؤمن، گرفتار کیفر گناهش باشد و سر انجام به بهشت جاودانی در آید.
عوامل حبط عمل:
برخی از گناهانی که طبق آموزههای دینی باعث حبط اعمال انسان میشود عبارتند از:
1- کفر بعد از ایمان است که آثار ایمان گذشته را محو و پروندة شخص را سیاه و سر نوشتش را تباه می سازد. همچنین
2- عقوق والدین و شرب خمر که تا مدتی مانع قبولی عبادات می شوند.
3- منت گذاشتن بعد از کمک رسانی ثواب آن را نابود می سازد.
4- مرتد شدن بعد از اسلام آوردن.
5- شرک مقارن عمل
6- مانع شدن از راه خدا
7- مجادله با رسول
8- کشتن پیامبران
9- کشتن امر کنندگان به قسط
10- بی ادبی نسبت به پیامبر
11- نفاق
اسباب تکفیر و آمرزش گناهان
1ـ توبه : که عبارت است از پشیمانی قلبی از انجام معصیت و تصمیم قاطع بر ترک آن و اقدام در جهت جبران آن.
2ـ نیکی ها :
« ان الحسنات یذهبن السیئات » (هود /114)
« همانا نیکی ها ، بدی ها را از بین می برد»
3ـ سختی ها :
«هر رنج که به مؤمن برسد اگر چه خاری باشد
که در پایش فرود رود، کفارة گناهان وی است»