دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فلسفه دین philosophy of religion

No image
فلسفه دین philosophy of religion

كلمات كليدي : دين پژوهي، فلسفه دين، الاهيات فلسفي، الاهيات طبيعي،كلام جديد

نویسنده : محمد كاشي زاده

فلسفه دین (philosophy of religion) یکی از رشته‌های دین‌پژوهی[1] است که نگاهی آزاد و فلسفی به دین دارد. تعریف فلسفه دین کار مشکلی است؛ زیرا به دست آوردن مفهوم آن مبتنی بر شناخت اجزاء این علم یعنی فلسفه و دین است. برای فلسفه از حیث روش،‌ غایت و موضوع تعاریف مختلف و گوناگونی شده است. اما معنای عامی که بتواند تمامی مکاتب فلسفی را تحت پوشش قرار دهد و همگان بر آن توافق داشته باشند، این است که بگوئیم: فلسفه فعالیت عقلانی است.[2] بعضی دیگر نیز فلسفه را از راه ویژگی‌هایش تعریف نموده‌اند؛ بر این اساس فلسفه علمی است که گرایش به وضوح دارد، از رویکرد انتقادی بهره می‌برد،‌ مبتنی بر برهان است و همچنین می‌تواند یک سیستم جامع ارائه دهد[3].

دین نیز از نظر تعریف به این معضل گرفتار شده است و تعاریف بسیار مختلف که هر کدام ناظر به جنبه‌ای از دین است، رسیدن به معنی واحد را مشکل می‌سازد. ارائه تعاریف کارکرد‌گرا (در حوزه روان‌شناسی و یا جامعه‌شناسی)، غایت‌گرا و اخلاق گرا را در همین راستا می‌توان توجیه نمود.[4] نکته قابل توجه این است که مراد از دین در این علم، دین نفس‌الامری واقعی است که نازل شده است،‌ نه تدین و رفتار دین‌داران؛ زیرا در این‌ صورت موضوع فلسفه دین، دین و مسائل آن نخواهد شد، بلکه علل و لوازم اعتقاد به دین موضوع فلسفه دین می‌شود؛ چنانکه بسیاری از فیلسوفان دین دچار چنین خطایی شده‌اند.[5] بنابراین تعریف دین در این علم باید تعریف به ماهیت و حقیقت آن باشد. در همین راستا بعضی دین را چنین تعریف نموده‌اند: «دین متشکل از مجموعه‌ای اعتقادات، اعمال و احساسات (فردی و جمعی) است که حول مفهوم حقیقت غایی سامان یافته است.»[6]مزیت چنین تعریفی این است که تمامی پدیده‌های فرهنگی که دین نامیده می‌شوند، در قالب چنین تعریفی می‌گنجند.

پس از تعریف دین و فلسفه تا حدودی تعریف فلسفه دین نیز مشخص می‌شود. دایره‌المعارف فلسفه راتلج، فلسفه دین را این‌چنین تعریف می‌کند: «فلسفه دین شامل هر گونه بحث فلسفی در مورد سؤالهایی که از دین برمی‌خیزد می‌شود».[7] فلسفه دین، اگر به دفاع عقلانی از دین تعریف شود با الهیات فلسفی[8] هم‌معنا می‌شود و اگر به معنای مطلق تفکر فلسفی در باب دین قلمداد شود، آن را باید علمی متفاوت از الهیات فلسفی دانست.[9] معنای اصطلاحی فلسفه‌ دین معنای دوم است؛ فلسفه دین کوششی برای تحلیل و بررسی انتقادی اعتقادات دینی است.[10]

بعضی قلمرو فلسفه دین را در دو حوزه

1- ارزیابی معقولیت عقاید دینی، با توجه به انسجام و توان اثباتی براهین این حوزه.

2- تحلیل توصیفی و توضیح زبان، باور و اعمال دینی با توجه خاص به قواعد حاکم، معنا و مضمون آنها در زندگی دینی، می‌دانند.[11]البته حوزه اخیر که وظیفه‌ای غیر از وظیفه پیشین (نگاه عقلانی به دین) را بر دوش فیلسوف دین وا‌می‌نهد، ناشی از اعتقاد به عدم تابعیت معیارهای عقلانی و توجیهی سایر رشته‌های علمی در آموزه‌ها و عقاید دینی است. بر اساس این نگاه اعمال و عقاید دینی نیازمند هیچ‌گونه توجیهی خارج از حیات دینی نیستند و وظیفه فیلسوف دین فهم این عقاید و اعمال است نه محکوم کردن و محدود ساختن آنها در چارچوب معیارهای ناهمگون.[12]

این علم وظیفه خویش را دفاع از آموزه‌های دینی نمی‌داند و فقط سعی دارد با خرد بشری به نقد و بررسی آموزه‌های دینی بپردازد. همچنین فلسفه دین، ابزاری برای آموزش دین محسوب نمی‌شود.[13]کار فلسفه دین، نگاه فیلسوفانه به بخش اعتقادی دین است، یعنی تنها آموزه‌هایی در فلسفه دین بررسی می‌شوند که صدق و کذب بردارند.[14] فلسفه دین،‌ یکی از گونه‌های فلسفه مضاف است و دین را از آن جهت که یکی از حقایق است، مورد بررسی قرار می‌دهد؛ به همین خاطر فلسفه دین دانش درجه اول به حساب می‌آید[15]. فلسفه دین تنها از روش عقلی استفاده می‌کند و به همین خاطر از علوم تک‌روشی محسوب می‌گردد.[16]

تاریخ فلسفه دین را بعضی به قرن پنجم قبل از میلاد برمی‌گردانند و معتقدند که ژرف اندیشی بعضی از یونانیان در دینی که به آنها رسیده بود، مقدمه پیدایش چنین علمی شد و در تاریخ مسیحیت نیز ریشه فلسفه دین را در دوره آباء کلیسا جستجو می‌کنند.[17]برخی دیگر نیز معتقدند که گرچه تاملات فلسفی درباره موضوعات دینی، به قدمت خود فلسفه است اما اصطلاح فلسفه دین، اصطلاحی نسبتا جدید بوده و از اواخر قرن هجدهم تحت تاثیر هگل[18] رواج یافت. او در سامان دادن به فلسفه های مضاف، مثل فلسفه دین، تاریخ، هنر و ذهن سهم عمده‌ای داشت.[19]

فلسفه دین در قرن بیستم وارد مرحله جدیدی شد، در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، زمانی که نظام‌سازی فلسفی متدوال بود، فلاسفه دین تلاش داشتند تا ادعاهای مذهبی را در چارچوبی ماوراء طبیعی بگنجانند. اما در اواسط این قرن، تمامی سعی فیلسوفان دین، بر این استوار شد تا به یورش‌های منطقی پوزتیویست‌ها[20] به امور مابعدالطبیعی و دین پاسخ دهند. در پایان قرن بیستم دو گرایش در فلسفه دین شکل گرفت: یک گرایش سعی داشت با کمک گرفتن از مکاتب مختلف فلسفی به بسط قلمرو فلسفه دین بپردازد و چشم‌اندازی خداباورانه داشت. گرایش دوم متوجه کسانی بود که بحث‌های فلسفه‌دین را که تا آن زمان بیشتر متوجه مسائل خداشناسی بود، به موضوعات صریحا کلامی نیز سرایت دادند.[21]به هر حال فعالیت فلسفه دین از نیمه دوم قرن بیستم به صورت جدی‌تری پی‌گیری شد و دامنه موضوعات مورد علاقه فلاسفه نیز گسترش یافت.[22]استقبال به فلسفه دین در قرن بیستم آن‌چنان فزاینده بود که این رشته را می‌توان از خلاق‌ترین و پویاترین رشته‌های فلسفه دانست و کم‌تر رشته‌ای از رشته‌های فلسفه تا بدین حد توجه فیلسوفان معاصر را به خود جلب نموده است.[23]

فلسفه دین و دیگر علوم دین‌پژوهی

حوزه گسترده دین‌پژوهی دو عرصه متفاوت را در خویش جا داده است:

گستره نخست شامل علومی می‌شود که ناظر به صدق و کذب گزاره‌های مختلف ادیان نیستند. بلکه از حیثیت دیگری دین را مورد بررسی قرار می‌دهند. نگاه این علوم یا ناظر به کارکرد دین است؛ مثل روان‌شناسی دین، جامعه‌شناسی دین و غیره و یا اینکه دین را با روش دیگری مانند روش تاریخی و یا پدیدار شناسی، مورد بررسی قرار می‌دهند؛ مثل تاریخ ادیان و یا مطالعه تطبیقی ادیان و پدیدار شناسی دین.

اما در سوی دیگر علومی هستند که نگاهشان به دین ناظر به حیث صدق و کذب گزاره‌ها و آموزه‌های دینی است. فلسفه دین از این گروه به حساب می‌آید.[24] اهمیت فلسفه دین را از همین جا می‌توان دریافت؛ زیرا تمامی مناسک و اعمال دینی، زمانی معنی پیدا می‌کنند که مبتنی بر مجموعه‌ای از اعتقادات و آموزه‌های دینی باشند. در نتیجه پایه‌ای‌ترین بخش دین اعتقادات است، که فلسفه دین خود را متکفل تحلیل و بررسی انتقادی آن‌ها می‌بیند.[25]

تمایزی که میان فلسفه دین و علومی از قبیل روان‌شناسی‌دین و جامعه‌شناسی‌دین که ناظر به کارکرد دین هستند وجود دارد، در موضوع این علوم است. فلسفه دین، به دین از آن جهت که یک مجموعه اعتقادی به هم پیوسته است نظر دارد، در نتیجه موضوع فلسفه دین، خود دین است. اما علوم کارکردگرا، نگاهشان به حیثیت خاصی از دین معطوف است. در این‌ گونه علوم دین‌پژوهی، منظور از دین، تدین یا رفتار دین‌داران است؛ مثلا جامعه‌شناسی‌دین،‌ دین را فقط از آن جهت که تاثیر اجتماعی خاصی در دین‌داران دارد، مورد بررسی قرار می‌دهد.[26]

هم‌چنین تفاوت فلسفه دین و معرفت‌شناسی دینی که هر دو از سنخ علوم ناظر به صدق و کذب گزاره‌های دینی هستند در این است که فلسفه دین از علوم درجه اول به شمار می‌آید و معرفت‌شناسی دینی از سنخ علوم درجه دوم است.[27]

فلسفه دین و کلام

فلسفه دین و کلام مسائل مشترک زیادی دارند و به همین خاطر دو علم نزدیک به هم حساب می‌شوند. این شباهت‌ها به حدی است که بعضی این دو علم را یک علم تلقی کرده‌اند.[28] بسیاری از مسائل کلام خصوصا کلام جدید با فلسفه دین مشترک است اما باید توجه داشت که این دو علم تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. تفاوت‌های فلسفه دین و کلام جدید را می‌توان در این محورها جستجو نمود:

1- از جهت روش: فلسفه دین فقط از روش عقلی استفاده می‌کند اما کلام تنها به روش عقلی متکی نیست،‌ بلکه هر روشی را که بتوان با آن به دفاع از دین پرداخت به کار می‌گیرد. در نتیجه فلسفه دین را می‌توان علم «تک‌روشی»‌ و کلام جدید را علم «چندروشی» دانست.[29]

2- از جهت غایت: هدف علم کلام نظام‌مند کردن اصول اعتقادی و دفاع از دین است،‌ اما فلسفه دین با نگاهی آزاد در پی کسب حقیقت است.[30]

3- از جهت محتوا: فلسفه دین نگاهی عام به ادیان دارد و نقاط مشترک میان ادیان را بررسی می‌نماید، حتی نگاه فلسفه دین فراتر از ادیان توحیدی و الحادی است. اما علم کلام مختص به یک دین و حتی یک مذهب خاص است.[31]

4- از جهت تقید و تعلق: فیلسوف دین خود را به دین خاصی ملتزم نمی‌داند، و سعی دارد بدون در نظر داشتن تعهد خویش به دین خاصی، دین را مورد تحلیل عقلانی قرار دهد. چنین رویکردی در فلسفه دین سبب شده است تا کسانی که حتی منکر دین هستند و کسانی که خود را لاادریون می‌نامند به فلسفه دین روی آورند[32]. در صورتی که متکلم مباحث الهیات و کلام را با هدف تبیین، اثبات و دفاع از عقاید خود سامان می‌دهد.[33]

مسائل فلسفه دین

فلسفه دین در مورد دو گونه مسائل برون دینی و درون دینی بحث می‌کند. دسته اول مسائلی هستند که پیش‌فرض دین بوده، پرداختن به دین‌شناسی متوقف بر آنهاست. مسائلی مانند: «انتظار بشر از دین»، «قلمرو دین»، «منشا دین»، «زبان دین» و «نسبت علم و دین» از این دسته هستند که مبتنی بر پذیرش دین نیستند و قبل از پذیرش دین باید در مورد آنها موضع‌گیری نمود.

دسته دوم، مسائلی هستند که مستند به متون دینی بوده و از معتقدات دین‌داران می‌باشند. این مسائل خود نیز به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ گروه اول مسائلی هستند که تقریبا میان ادیان مختلف مشترک هستند؛ ‌مثل «خدا»، «اندیشه رستگاری»، «نظام اخلاقی جهان»، «جاودانگی روح» و غیره. گروه دیگر، مسائلی هستند که به دین خاصی مربوط می‌شوند.

به عقیده بعضی، فلسفه دین تنها خود را موظف به تحقیق پیرامون مسائل گروه اول که مسائل مشترک میان ادیان مختلف هستند، می‌داند.[34] بعضی نیز معتقدند که فلسفه دین می‌تواند از مسائل خاص یک دین بحث نماید و در این صورت فلسفه یک دین خاص می‌شود؛ مثل فلسفه دین اسلام، مسیحیت و یا یهودیت. البته در این صورت خود فلسفه مقید به دین خاصی نمی‌شود، بلکه متعلَق فلسفه که دین است این قید را می‌پذیرد.[35]

مسائل درون دینیِ قابل بحث در فلسفه دین، یا از سنخ دعاوی هستند، مثل اینکه خداوند وجود دارد، که می‌توان پرسید چنین گزاره‌ای آیا معقول است؟ یا از سنخ مفاهیم؛‌ مثل صفات خداوند،‌ که می‌توان پرسید صفات خدا چگونه تحلیل می‌شوند و آیا با یکدیگر سازگار هستند؟ و یا از سنخ اعمال دینی است، مثل نماز، که می‌توان پرسید برای چه باید نماز خواند؟[36]

مباحث خداشناسی در فلسفه دین

چون خدا و مباحث مربوط به آن به عنوان گوهر ادیان[37] توحیدی مهم‌ترین و عمده‌‌ترین بخش فلسفه دین را به خود اختصاص داده است، به صورت اجمالی خداشناسی در فلسفه دین را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

سه دین بزرگ اسلام و یهودیت و مسیحیت علی‌رغم تفاوت‌هایی که با یکدیگر دارند در اینکه خدا را موجودی غیر مادی و قادر و عالم مطلق و خیر محض می‌دانند با یکدیگر شریک می‌باشند.[38]منکران و لا ادریون و معتقدان به وجود خداوند،‌ با تکیه بر مبانی فلسفی و رویکرد فلسفی خاصی که دارند به نقد و بررسی و تنقیح براهین خداشناسی و توانایی‌های این براهین در اثبات وجود خدا و دیگر مسائل خداشناسی می‌پردازند. اهمیت مباحث خداشناسی در فلسفه دین به اندازه‌ای است که در بعضی ادوار فلسفه دین، مانند اوایل دوارن فلسفه تحلیلی، پرداختن به مساله‌ای غیر از مباحث خداشناسی را خارج از حیطه این علم می‌دانستند و آن را به حوزه الهیات مرتبط می‌نمودند.[39]

کانت[40] در یک تقسیم‌بندی، براهین اثبات وجود خدا را به براهین هستی‌شناختی[41]، جهان‌شناختی[42] و غایت‌شناختی[43] تقسیم نمود. این تقسیم‌بندی گرچه اتفاق همگانی را به دنبال نداشت اما به رسمیت‌ شناخته شد و از آن پس براهین اثبات وجود خدا در این محور مورد نقد و بررسی قرار می‌گرفت.[44]

مباحث خداشناسی در طول یک قرن گذشته شاهد مراحل مختلفی بوده است. مثلا در دهه 1920 وایتهد[45] مفهوم رسمی و شناخته شده از خدا را به عنوان موجودی ثابت و لایتغیر ازلی مطلق، قادر و غیره رد نمود و این دیدگاه در آن زمان مورد توجه بعضی از فیلسوفان دین قرار گرفت. از سوی دیگر تا سال 1950 پوزیتویسم منطقی با به چالش کشیدن گزاره‌های متافیزیکی بر بحث‌های خداشناسی سایه افکند. همچنین در سال 1955 با مطرح شدن مساله شر به عنوان مساله‌ای علیه وجود خداوند، مباحث فلسفه دین جدیت بیشتری پیدا کردند. این رویکرد تقابلیِ براهین له و علیه خداوند، قسمت عمده‌ای از فلسفه دین را به خود اختصاص داد.[46]

مقاله

نویسنده محمد كاشي زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS