نویسنده: به اهتمام محمد مهدی معتمدی
هنر از نظرگاه فقه
گرایش به زیبایی و دوری از زشتی، فطری است. هر انسانی، به طبع نخستین خویش، نغمه خوش، آهنگ دلنشین، منظره چشم نواز و... را خوش میدارد. این حسّ زیبایی خواهی، آن گاه که با کمال جویی انسان، به هم آمیزد، او را به آنچه از پدیدههای طبیعی میبیند و حسّ میکند، قانع نمی سازد، دوست دارد آنچه را خود احساس میکند، بیافریند. کوشش آدمی که به آفرینش اثری زیبا میانجامد، هنر نامیده میشود و حاصل آن کوشش، اثر هنری و آفریننده آن را هنرمند مینامند.
زبان هنر، همیشه برای بیان حقیقت باز است، چرا که مالک راهها و شیوههای مختلف است به هزار زبان سخن میگوید. زبان هنر، زبان بین المللی است و توانمند ارتباط، با همه انسانها از هر نژاد و قبیله. وجود این ویژگیها: گستردگی قلمرو، قدرت نفوذ، توانایی تبیین و تفهیم، همواره هنر را مورد توجه انسانها قرار داده است و افکار و اندیشهها را به خود گرایانده است. هرچند هنر نیز، همانند علم و دیگر تواناییهای فطری انسان، از دستبرد و تجاوز زورمداران و قدرت طلبان تاریخ در امان نمانده است و مورد سوء استفاده آنان قرار گرفته، ولی حق خواهان و مظلومان تاریخ نیز، از این قدرت عظیم الهی بهره بردهاند.
پیشرفت صنعت و تکنیک، به هنر تواناییهای چشمگیری داده، تمامی زندگی فردی و اجتماعی انسانِ امروز را صحنه بروز و ظهور خود قرار داده است. تنها در عرصه پیام رسانی، از در و دیوار شهرها و صفحههای کتاب و روزنامهها گرفته تا عظیم ترین وسایل و ابزار ارتباطی را جلوه گاه خود ساخته است، به گونهای که ایجاد ارتباط برای انسان امروز، غیر از زبان هنر، باز دارندههای فراوانی دارد که کار را غیر ممکن میسازد. این حضور جدی در زندگی انسانها، حساسیت نسبت به هنر را هم در قسمت فلسفی و هم در قسمت کاربردی، چند برابر کرده است.
در شماره قبل این مقاله به مطالبی از قبیل تعریف هنر، برخورداری هنرها از وجه مشترک، مصادیق هنر، هنرمند چه کسی است، اشاره کرده و در بیان دیدگاه پیشوایان اسلامی نسبت به هنرمند عنوان داشتیم که: بر همگان واضح و روشن است که هنر و فن زیور فرد و جامعه است و هنرمندان متعهد و پایبند به اخلاق، از جمله زینت بخشان اجتماع به شمار میروند و کارهای هنری آنان از هر نوع که باشد، باعث التذاذ خاطر انسانها میشوند و آنها را تحت تاثیر قرار میدهند. در هر حال در جامعه اسلامی، از زمان رسول(ص)و امامان(علیهم السلام)همواره هنرمندان مورد احترام و تقدیر و تشویق بودهاند و لذا هنرمندان چه در زمان تشریع و چه در زمان صحابه و چه در زمان تابعان و چه در زمان پیروان آنها، از منزلت خاص برخوردار بودند.
6- هنر در فقه:
هنر از آن دست مقولههای پیچیده ای است که تا کنون، به گونهای دقیق تکلیف خود را با آن روشن نساختهایم. طبیعی است، از فقه انتظار این نیست که به مسائل فلسفی هنر، مانند: ماهیت هنر، منشا هنر و... بپردازد، لکن بُعد کاربردی آن را باید به دقت در کانون توجه خود قرار دهد و به پرسشهایی که هنر، با تمام گونههای نُمودیش دارد، پاسخگو باشد. امروز، دهها، بلکه صدها پرسش بایسته پاسخ در هنر و مقولههای هنری وجود دارد. فقهای ما در گذشته، با اینکه حضور هنر به گستردگی امروزین را در جوامع خود نداشتهاند، با این حال، به میزان مورد نیاز، پاسخگو بودهاند و مطالب ارزشمندی را در: خرید و فروش مجسمه، ساخت و نگاهداری مجسمه کشیدن نقاشی، نواختن موسیقی، خرید وفروش ابزار و آلات موسیقی و... برای ما به یادگار گذاشتهاند و دستمایه خوبی را برای تحقیق و پژوهش در مسائل هنری در اختیار آیندگان نهادهاند.
صد البته آنچه را که آن بزرگان گفتهاند و نوشتهاند و به تحقیق پرداختهاند، پاسخگوی امروز مسائل هنری ما نیست. تطور موضوع، گستردگی موضوع، مقتضیات وشرایط زمانی و مکانی به وجود آمده و... همه و همه بازنگری جدّی به موضوع هنر را میطلبد. آنچه در پی میآید، نکاتی است در تاکید بر این ضرورت.
1. پرابتلاترین موضوع:
بدون شک از وظایف مهم فقه، پاسخگویی به نیازهای فردی و اجتماعی انسانهاست و رشد و بالندگی فقه هم، در گرو همین پاسخگویی. در حال حاضر، هنر، از مقولههایی است، که در ارکان فرهنگ عمومی جامعه ما حضوری جدی و پررنگ دارد به عنوان مثال: موسیقی (آوازی و سازی) از رایجترین و پر مصرف ترین نوع هنر است. کفایت میکند نگاهی داشته باشیم به حضور و جایگاه دو رسانه عمومی: رادیو و تلویزیون که امروز، در ردیف بایستههای سازندگی است. پخش موسیقی از این دو رسانه، از برنامههای حتمی و جدایی ناپذیر است و ناگزیر همه افراد جامعه دچار آن، زیرا که کمتر کسی میتواند خود را از این دو رسانه بی نیاز بداند. کوته اندیشی است اگر کسی بپندارد این نظام جمهوری اسلامی است که پای این دو رسانه را به زندگی مردم باز کرد. این پندار، یا از سر غفلت و بیخبری از واقعیتهای جهان ناشی شده و یا غرض ورزی. در هر صورت، بهتر مینماد اینان، به جای بدو بی راه گفتن به این و آن، کمر همت ببندند و در دریای بی کران فقه غنی شیعه، به کند و کاو بپردازند و از دین سهله و سمحه نبوی، دستورهای سازگار با شرایط و مقتضیات زمان را استخراج نمایند.( محمد حسن نجفی، «فقه و هنر»، مجله فقه (کاوشی نو در فقه اسلامی)، تابستان و پاییز 1374 - شماره 4و5)
2. مقولههای جدید و دگرگون شونده:
در باب هنر، برخی از گونههای آن جدید و نو پیدایند، مانند هنر بازیگری و مسائل مربوط به آن، کاریکاتور و هنرهای طنزآمیز و برخی دیگر در بستر زمان دچار تغییر و دگرگونیهای بسیار مهمی شدهاند که این هر دو، ضرورت نگرش به هنر را ناگزیر میکند. به عنوان مثال، مجسمه سازی در گذشتههای دور، بویژه در عصر وحی و صدور روایات، با توجه به پیشینه و جوّ حاکم بت پرستی، امکان بهره گیری صحیح از آن یا نبود و یا بسیار ناچیز مینمود ـ اکنون، با گذشت قرنها و از بین رفتن و فراموش شدن فرهنگ بت پرستی در جامعههای اسلامی از یک سو و امکان بهره وریهای مباح و عقلایی از مجسمه، مانند: تزئینات، حفظ آثار و تاریخ گذشته ملتها، تجلیل و تکریم بزرگان و شخصیتهای ملی و قومی و مذهبی انتقال پیامهای فرهنگی و دینی و... از سوی دیگر، هر فقیه و محققی را وا میدارد تا منابع فقهی و فتاوای گذشتگان را دوباره به بوته برسی بگذارد و همانند گذشتگان نیک اندیش خود، که وقتی برای مقوله هایی مانند. خون و...سودهای حلالی دیدند، فتوای جدید صادر کردند، او نیز، شجاعت آن بیابد که دیدگاه جدیدی ارائه کند.
3- گونه گونی دیدگاهها:
گونه گونی دیدگاهها در مسائل علمی و اجتهادی، ناگزیر است، ولی اگر بخواهد به عنوان دستورالعمل به جامعه ارائه شود، این گونه گونیها در رای، هر جا و همه وقت پسندیده نیست و گاه مردم را دچار مشکل میکند. به عنوان مثال، در جامعه ما اگر دیدگاهی نظام بانکی کنونی را بپذیرد و دیدگاه دیگری آن را غیر مشروع بداند، تصور کنید مشکلات بسیاری را که دامنگیر شخصی میشود که میخواهد از دیدگاه دوّم پیروی کند. مجموعه مسائل حکومتی و نوع مسائل اجتماعی، در نظام اسلامی، از همین دستند. باید تلاش ورزید، تا جایی که امکان دارد، نظرها به هم نزدیک شوند.
هنر، از جمله مسائلی است که اختلاف نظر در انواع و اقسام آن، فراوان به چشم میخورد، از جمله در غنا (موسیقی آوازی) هم در مفهوم غنا، دیدگاهها گوناگونند و هم در حکم آن. تا هجده دیدگاه در بیان مفهوم غنا وجود دارد که از این جهت، ضرب المثل مفاهیم و مقولههای مجمل شده است. در نقاشی و مجسمه نیز اختلاف نظر هم در انواع و هم در احکام فراوان دیده میشود. شاخص ترین فرد مجسمه سازی (ساخت مجسمه جاندار) که در ابتدا گمان میرود که تمامی فقها به حرام بودن آن نظر دادهاند، ولی به اندک بررسی به نظریههای مخالف قوی بر میخوریم.