24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : الهيات، تئولوژي، مسيحيت، كلام
نویسنده : مهدي عبداللهي
واژه Theology (الهیات) ترکیبی است از دو واژه یونانی Theos (به معنای خدا) و logos (به معنای کلمه)، از این رو، «الهیات» به معنای سخن گفتن درباره خداست.[1] اما باید دید کدام خدا مراد است؟ افلاطون در [رساله] جمهوری،[2] theology را به شعرا نسبت میدهد، و مرادش از آن، داستانهای راجع به خدایان و نسب نامه آنها بود. ارسطو[3] کسانی را که به theology میپردازند و تبیینهای اساطیری از عالم ارائه میدهند، در مقابل فلاسفه قرار میدهد که به دنبال تبیین اشیاء از درون خود اشیاء هستند. وی فلسفه نظری را به سه بخش: ریاضی، طبیعی و علم الهی(theology) تقسیم میکند.
این واژه در میان مسحیان، به معنای شناخت خدای مورد اعتقادشان، اولین بار در نوشتههای اُریگن(متوفای 254م) به کار رفت.[4]
حال با توجه به ورود این واژه به قلمرو مسیحیت، میتوان آن را این گونه تعریف نمود: «الهیات، عبارت است از تأمل درباره خدایی که مسیحیان او را میپرستند.» تحولاتی که جهان مسیحیت در طول تاریخ به خود دیده است، سبب گردیند تا این واژه از معنای نخستین خود، یعنی «آموزه خدا» به معانی دیگری هم چون «رشته آموزشهای مقدس» و «تحلیل باورهای دینی» تحول یابد. با این حال الهیات مسیحی عبارت است از مطالعه نظاممند اندیشههای اساسی ایمان مسیحی و به گفته کارل رانر «الهیات، دانش دین و تبیین و شرح آگاهانه و روشمند مکاشفه الوهی است که به وسیله ایمان درک شده و به کف آمده است.»[5]
علم الهیات نزد مسیحیان به تمامی مظاهر تلاش آنان برای فهم ایمان مسیحی اطلاق میگردد. علمای الهی بنیادگرا بر این مسأله تأکید میکنند که ما نمیتوانیم شناختی از خدا داشته باشیم، مگر آن چه را که خود او بر ما مکشوف سازد، بر این اساس، علم الهیات به معنای دقیق آن، «علم وحی» است. برخی از موضوعات مورد بحث در الهیات عبارتند از: مطالعه در باب تعالیم کتاب مقدس، تلاش برای فهم حقایق در پرتو تعالیم میسحی، تحولات تاریخی ایمان مسیحی، توضیح اموری درباره خدا که تنها با عقل میتوان آنها را دانست و . . . .[6]
با این که بسیاری از نویسندگان واژه کلام را به عنوان معادل «Theology» به کار گرفتهاند، واژه «Theology» با توجه به معنای مرسوم آن، دقیقاً مترادف هیچ یک از علوم اسلامی نیست.[7] شاید بتوان گفت بین دو اصطلاح «الهیات» در فرهنگ مسیحی و «کلام» در فرهنگ اسلامی، به لحاظ قلمرو معنایی، نسبت عموم و خصوص من وجه برقرار است؛ الهیات مسیحی، همه ابعاد عقیدتی و عملی مسیحیت را دربرمیگیرد به گونهای که هیچ شأنی از شؤون دینداری مسیحی از آن خارج نمیماند، در حالی که کلام در فرهنگ اسلامی، تنها ناظر به ابعاد عقیدتی است و به ابعاد عملی نمیپردازد.[8]
البته یکی از مسائل اصلی تئولوژی در صدر دوره مسیحیت، دفاع از اصول مسیحیت در برابر مخالفان و بدعتگزاران[9] بود، و بخش «Apologetics»، بخشی از الهیات جزمی ـیکی از شاخههای الهیاتـ بود که متکفل دفاعیات دینی در مقابل شبهات منکران بود، از این رو، علم کلام در حوزه علوم اسلامی، متناظر این بخش از الهیات مسیحی است، نه خود الهیات.[10]
بنا بر آنچه گذشت، ترجمه «تئولوژی» به «کلام» توسط مترجمان اخیر، تعریف عام به خاص است، یکی دانستن آن با علم فقه اسلامی - توسط نویسنده کتاب کلام مسیحی[11]- نیز خطاست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان