تحليل علمي آثار زكات
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
ونماء فی الرزق؛
فایده دوم زکات، فایده ای دنیوی است و آن این است که با دادن زکات روزیتان هم درهمین عالم وسیع میشود. اطاعت خدا و رعایت احکام الهی باعث میشود که خدای متعال باب رحمتی را به روی انسان باز کند به گونهای که خود انسان هم نمیتواند حساب کند. قرآن میفرماید: و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب؛ 1 تقوا باعث میشود که خدا روزی را وسیع کند. این پاداشی الهی است که خدا به انسان باتقوا میدهد. این یکی از دلایل زیاد شدن روزی به وسیله زکات است. دلیل دیگر راهی است که مومنین با تجربه عملی به آن رسیدهاند. بنده یکی از آقایان اهل علم را میشناسم که واقعا مظهر سخاوت و کرم است. من ندیدم کسی این قدر راحت بذل و بخشش کند. ایشان میگفت: هر وقت من این بخششها را داشته باشیم سرمایهام بی حساب اضافه میشود. نمونهاش این است که امسال صد راس از میشهای من دوقلو زاییدند. این را همه تجربه کردهایم که وقتی زکات میدهیم بلادفع میشود و مالمان برکت پیدا میکند؛ چرا؟ نمیدانیم.
تحلیل علمی آثار زکات
این معنا را برای کسانی که بیشتر به مسائل علمی توجه دارند و خیلی به مسائل تعبدی توجه نمی کنند، میتوان به روش علمی توضیح داد. این یک مسئله اقتصادی است که پیشرفت اقتصادی جامعه مرهون این است که مصرف کننده بتواند از تولیدات استفاده کند. اگر تولید در جامعه زیاد شود، اما خریدار نداشته باشد نفعی برای صاحب سرمایه ایجاد نمیکند. در اقتصاد جهانی وقتی بخواهند اقتصاد رشد کند باید ابتدا فکر بازار خرید باشند. در کشورهای سرمایه داری سعی میکنند- گرچه برای فریب دادن مردم- قدرت خرید توده مردم موقتا هم که شده بالا برود. موسسات اعتباری که در این قرن فراوان شدهاند به همین منظور وام در اختیار مردم قرار میدهند. این تاکتیکی است برای این که سرمایه دار هم سود بیشتری ببرد. در اقتصاد جهانی کشورهای پیشرفته صنعتی به عنوان کمکهای علمی و اقتصادی و فرهنگی و بانکی و...موسسات اقتصادی و اعتباری تاسیس میکنند و به کشورهای دیگر وام میدهند برای این که کالایشان به فروش برود. پس یکی از راههای رشد اقتصاد جامعه این است که به فقرا کمک شود تا قدرت خرید پیدا کنند. اگر قدرت خرید پیدا کنند باز نفعش به تولید کنندگان بر میگردد.
یکی از فایدههای زکات این است که در جامعه برای مستضعفین قدرت خرید ایجاد میکند. گردش پول باعث رشد اقتصادی میشود. طبعا آن هایی که پول بیشتری دارند باید مقداری از آن را به آن هایی که کمتر دارند منتقل کنند. پس هم از راه تجربه، هم از راه استدلال علمی و هم از راه بیان قرآنی ما میفهمیم که انفاق کردن باعث بهبود وضع اقتصادی میشود.
آثار روزه
... والصیام تثبیتا للاخلاص، والحج تشییدا للدین؛
در ادامه شرح خطبه فدکیه به بخش دوم آن رسیدیم که در آن، حضرت زهرا سلام الله علیها به فلسفه تشریع تعدادی از عناوین احکام و ارزشهای اسلامی اشاره میکند. در شبهای گذشته پیرامون عناوین ایمان، نماز و زکات در حدی که خدای متعال توفیق داد توضیحاتی عرض کردیم. در ادامه حضرت یکی از حکمتهای تشریع روزه را مورد تاکید قرار میدهند. البته ذکر این حکمتها به معنای حکمت انحصاری نیست؛ بلکه به مناسبت مقام، ذکر هرکدام که بیشتر اهمیت داشته آن را انتخاب کرده اند. روزه ویژگی برجسته ای دارد که در سایر عبادات نیست و آن این است که چون روزه یک عمل امساکی است و عبادتی است که قوامش به ترک است، جای ریا و سمعه ندارد. کسی که روزه گرفته است به صرف روزه گرفتن نمی تواند ریاکاری کند، مگر کسی تعمد داشته باشد که خودنمایی و اظهار کند و بگوید: من روزه هستم که آن مسئله دیگری است. خود روزه گرفتن ترک یک سلسله مفطرات است و این اعم است از این که شخص روزه باشد یا به دلیل دیگری امساک کند. سایر عبادات این طور نیست. وقتی کسی نماز میخواند ظاهر عمل او نشان میدهد که مشغول نماز است. وقتی خمس و زکات میدهد یا انفاق میکند دست کم کسی که مال را میگیرد میفهمد که این مال را اعطا کرد. حج، جهاد و سایر عبادات هم همین طور است؛ ولی روزه این طور نیست. از این جهت این عبادت به اخلاص نزدیک تر است. کسی که یک ماه این عبادت را انجام میدهد این عمل برای او تمرین اخلاص است. وقتی یک ماه انسان عملی را هر روز تکرار کند برای او ملکه میشود. پس روزه اخلاص را در انسان تثبیت میکند. این فایده بر روزه بیش از سایر عبادات مترتب میشود. از این جهت میتوان گفت که: همان طور که حضرت زهرا سالم الله علیها فرموده اند، حکمت برجسته در روزه «تثبیت اخلاص» است. اما معنای این سخن این نیست که فایده روزه فقط همین است.
روزه و سلامت تن
در روایات فواید فراوانی اعم از فواید بدنی، بهداشتی، اجتماعی و اخلاقی برای روزه ذکر شده است. این روایت معروف است که پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند: «صوموا تصحوا؛3 روزه بگیرید تا سلامت باشید.» روزه یکی از بهترین راهها برای حفظ بهداشت و سلامتی بدن است؛ روزه دستگاه گوارش را تنظیم میکند، باعث دفع سموم بدن و ذوب شدن چربیهای زاید بدن میشود و... امروز در بسیاری از مراکز بهداشتی دنیا یکی از بهترین راههای بهداشت و حتی معالجه بسیاری از امراض را روزه گرفتن میدانند. در این زمینه کتابهای فراوانی نوشته شده که به فارسی هم ترجمه شده است.
آشنایی ثروتمندان با گرسنگی
از منابع دیگر روزه که در خود روایات مورد تاکید قرار گرفته است این است که ثروتمندان با روزه گرفتن مزه گرسنگی را میچشند. آن هایی که زندگی شان تامین است عادت کرده اند که دائماً چیزی بخورند و طبعاً مهلتی به احساس گرسنگی نمی دهند. اینها درست نمی فهمند گرسنگی یعنی چه. خدای متعال یکی از حکمت هایی که در روزه منظور فرموده این است که ثروتمندان معنای گرسنگی را بفهمند و کمی درد فقرا را درک کنند تا به فقرا رسیدگی کند. برای روزه منافع دیگری هم ذکر شده است؛ اما حضرت به اقتضای مقام، حکمتی را انتخاب و ذکر فرمودهاند.
اسرار حج
والحج تشییدا للدین؛ عبادات ذکر شده تا به این جا و حکمتهای مورد تاکید آنها عمدتاً جنبه شخصی و فردی داشت. از این جا حضرت آرام آرام به مسائل اجتماعی میپردازند. ما کمتر درباره مسائل اجتماعی فکر میکنیم. یکی از برکات انقلاب اسلامی این بود که احکام و ارزشهای اجتماعی را در جامعه ما مطرح کرد و ما را با حکمت بسیاری از احکام اجتماعی اسلام و وظایفی که در این زمینه داریم آشنا کرد. قبل از انقلاب در مجامع دینی کمتر از این بحثها مطرح میشد. یکی از حقوقی که امام راحل رضوان الله علیه بر جامعه اسلامی و به خصوص بر ما ایرانیها دارند این است که این بخش از اسلام را در کشور ما زنده کرد.
حج تمرین بندگی
حج عبادتی است که آثار فردی هم دارد. حاجی در حج عبودیت را تمرین میکند. حاجی در ایام حج فارغ از امور مادی، گرفتاریهای خانوادگی و شهری و... فرصتی دارد که با خدا انس بگیرد و خدا را بندگی کند. شاید یکی از بهترین فواید حج همین تمرین بندگی باشد.
خیلی خوب است که انسان در کنار یادگیری احکام، حکمتهای احکام را هم یاد بگیرد. این امر باعث تقویت ایمان میشود و انسان میفهمد که احکام خدا گزاف نیست؛ لذا هم خود قرآن و هم پیغمبر اکرم و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین بعضاً این حکمتها را بیان کرده اند. در این جهت بیش از همه از حضرت رضا سلام الله علیه روایت نقل شده است. کتاب علل الشرایع علتهای احکام را جمع آوری کرده است که غالب روایات آن از ایشان است؛ اما نباید تدریجاً این حالت در انسان پیدا شود که دستورات خدا را فقط به خاطر منافعش انجام دهد. ما کمتر به این معنا پرداخته ایم که یاد بگیریم فرمان خدا را تعبداً اطاعت کنیم و به فواید آن توجه نداشته باشیم. «تعبد» از «عبد» است؛ یعنی بنده وار رفتار کردن. بنده باید تمرین کند که به حکم خدا چون حکم خداست عمل کند؛ حتی به خودش تلقین کند که اگر حکم خدا ضرر هم داشته باشد چون اطاعت خداست انجام میدهم. بنده باید مطیع مولاباشد. همه هستی ما مال اوست. وقتی میگوید: با این اندامی که به تو داده ام در این ساعت این طور عمل کن! باید بگویم: چشم! مال توست و هر طور که بگویی عمل میکنم.
مرحوم آقای شیخ علی اکبر تربتی میفرمود: «حج برای این است که این نقیصه را در ما جبران کند.» در حج ،خدا میگوید: امشب باید در این سرزمین توقف کنید! اگر بپرسی چرا مگر این سرزمین چه خصوصیتی دارد؟ تنها جواب این است که: حکم خداست و باید بگویی: چشم! صبح بلافاصله باید حرکت کنید بروید سرزمین منی نه زودتر و نه دیرتر. باید دور خانه خدا طواف کنید و بین صفا و مروه سعی انجام دهید و... این اعمال برای چیست؟ جواب یک کلام است: خدا فرموده و باید بگویی: چشم! مرحوم آقای تربتی میفرمود: «بالاترین خصوصیت حج این است که تمرین عبودیت و بندگی است.» بهترین نمونه بندگی آمادگی حضرت ابراهیم برای ذبح اسماعیل است و قربانی کردن ما هم به یاد آن داستان است.
حضرت ابراهیم در خوابی وحیانی دید که مشغول بریدن سر پسرش است. فهمید که این وظیفه ای است که باید انجام دهد. این تکلیف را با خود اسماعیل در میان گذاشت و گفت: «یا بنی انّی اری فی المنام انّی اذبحک؛4 پسرم! در خواب دیدم که سرت را میبرم.» این که خدا این وظیفه را با وحی کلام به حضرت ابراهیم القا نکرد، یعنی جبرئیل نازل نشد بگوید: «یا ابراهیم اذبح ابنک»، بلکه با رویا برای او مجسم کرد، شاید سرش این بود که اگر میگفت: «او را ذبح کن» حکم به ذبح تعلق میگرفت و باید سرش را میبرید تا ذبح محقق شود؛ در حالی که اصل حکم این نبود؛ اصل حکم این بود که کارد را به گلوی اسماعیل بکشد. این وظیفه به صورت تجسم به او نشان داده شد تا او گمان کند که تکلیفش ذبح حقیقی است؛ لذا وقتی کارد را به گلوی اسماعیل کشید خطاب شد: «قد صدقت الرویا؛5 خوابی که دیده بودی تعبیر شد و وظیفه ات را انجام دادی.» این امتحان برای ابراهیم بود تا معلوم شود که آیا حاضر میشود فرزندش را به خاطر امر خدا ذبح کند یا نه.
از این امتحان کمال اسماعیل هم مشخص میشود. وقتی حضرت ابراهیم از وظیفه ای که خدا برعهده او گذاشته بود او را با خبر کرد و گفت: «یا ابت افعل ما تومر؛6 پدر جان امر خدا را اطاعت کن!» اسماعیل احساس کرد پدر نگران این است که او زیر کارد طاقت نیاورد؛ لذا این سخن را اضافه کرد که: «ستجدنی ان شاءالله من الصابرین؛ یعنی نگران این نباش که من طاقت نیاورم؛ ان شاءالله خواهی دید که من از صابرین هستم.» اسماعیل فراموش نکرد که ان شاءالله بگوید؛ یعنی من به خودم اطمینان ندارم خدا باید کمک کند. در همین جمله کوتاه آن قدرت معرفت و ادب موج میزند که انسان بعد از هزاران سال، غایبانه عاشق این جوان مودب میشود!
حضرت ابراهیم میداند که تکالیف خدا گزاف نیست؛ ولی نپرسید: «آخر این جوان چه گناهی کرده است؟ چرا من باید سرش را ببرم؟ اگر واجب القتل است کسی دیگر سرش را ببرد.» نه ابراهیم و نه اسماعیل هیچ کدام اصلااظهار تردید نکردند. ما باید به آن سرزمینی برویم که ابراهیم بی چون و چرا این تکلیف خدا را عمل کرد تا این داستان را به یاد آوریم و بویی از روح عبودیت او به مشام ما هم بخورد. بفهمیم که بنده در مقابل خدا باید این گونه باشد.