كلمات كليدي : تركيب، تركيب حقيقي، تركيب خارجي، تركيب انضمامي و اتحادي
نویسنده : مسعود اسماعيلي
ترکیب در فلسفه به معنیِ «یکی شدنِ چند چیز» یا «اتحاد امور کثیر» است و چند گونه تقسیم دارد:
1) تقسیم به حقیقی و غیر حقیقی؛[1]
2) تقسیم به عقلی و خارجی؛[2]
3) تقسیم به انضمامی و اتحادی.[3]
در فلسفه اسلامی، بیشترِ فیلسوفان انواعِ جسم را مرکب از دو جزء میدانند: ماده و صورتِ نوعیه. ماده جزءِ قابلی و بالقوه جسم است و صورت نوعی، جزء فاعلی و بالفعل آن محسوب میشود. این دو جزء، وقتی در ذهن بهنحوِ لابشرط تصور میشوند همان جنس و فصلِ ماهیات خواهند بود.[4] در واقع مصداق خارجیِ اجزاء عقلی ماهیت، یعنی جنس و فصل به ترتیبْ همان ماده و صورتِ خارجی است[5] و تنها تفاوت آنها این است که ماده لحاظِ بشرط ِلای جنس و جنس، لحاظ لابشرط ماده است و صورت، لحاظ بشرط لای فصل و فصل، لحاظ لابشرط آن است.[6]
نظر فلاسفه
بیشتر فیلسوفان، ترکیب از ماده و صورت را ترکیب حقیقیِ خارجی میدانند؛ یعنی معتقدند: اولاً ماده و صورت، اتحاد حقیقی دارند و در عالم واقع، ذات و وجودی غیر از ذات و وجودِ ماده و صورت، در ازایِ کلِ مرکب (یعنی نوعی از جسم) قرار دارد که این، ویژگیِ ترکیب حقیقی است و ثانیاً این دو جزء در عالم واقع، دارای تمایز و کثرت حقیقی هستند؛ یعنی هر یک علاوه بر اتحادی که با هم دارند، وجود و ذاتی نیز برای خود دارند که این ویژگی، مشخصه ترکیب خارجی است. بدین ترتیب از نظر این فیلسوفان، جسم، در واقع دارای سه وجود و ذات است: وجود و ذات هریک از اجزاء و وجود و ذات کل مرکب (خود جسم).
نظر سید سند و ملاصدرا
اما دیدگاهِ سید سند و به تَبَعِ او ملاصدرا، در بابِ خارجی بودنِ ترکیب ماده و صورت و اساساً در موردِ مرکب حقیقی خارجی، با دیدگاهِ مشهور متفاوت است. ملاصدرا عقیده دارد که ترکیب خارجی، نمیتواند ترکیب حقیقی باشد. زیرا ترکیب حقیقی، به معنای ترکیبی است که در خارج، وجود و ذاتی واحد در ازای مرکبْ تحقق دارد که این، با ویژگیِ ترکیب خارجی، یعنی تعدد وجودِ اجزاء در متنِ واقع، سازگار نیست. زیرا تعدد وجود آنها عدمِ اتحاد حقیقی آنها را اقتضا دارد و اگر گفتیم ترکیبی، خارجی است، دیگر میان اجزاء آن نمیتوان اتحاد حقیقی یافت و ترکیب، حقیقی نخواهد بود.
اما از نظر ملاصدرا اجزاء مرکب حقیقی تا نسبت به یکدیگر نیازمند و فقیر نباشند، ارتباط و اتحاد حقیقی نمییابند و حقیقت واحدی را تشکیل نمیدهند و همین احتیاج و نیاز اجزاء به یکدیگر، نشاندهنده آن است که ترکیب آنها حقیقی است و چون ماده و صورت در تحققشان در خارج، به یکدیگر نیازمندند، ترکیب آنها ضرورتاً ترکیبی حقیقی است.[7] البته، نیاز این دو به یکدیگر از دو جهت مختلف است وگرنه دور خواهد بود که محال است.[8] زیرا صورت در موضوع و پذیرندهٔ وجودِ خود، نیازمند ماده است و ماده، در فعلیتِ تحققش نیازمند صورت است.[9]
پس همگان (سید سند و ملاصدرا و دیگران) بر این مطلب اتفاق نظر دارند که ترکیب ماده و صورت ترکیبی حقیقی است و میان اجزای آن اتحاد حقیقی وجود دارد و چون ملاصدرا ترکیب خارجی را با ترکیب حقیقی ناسازگار میداند، خارجی بودنِ ترکیب ماده و صورت را به نفعِ حقیقی بودنِ آن کنار میگذارد و میگوید جسمْ ترکیبی حقیقی است اما خارجی (به معنای فوق) نیست.
چون ماده و صورت، اجزاء مرکب حقیقیاند، مرکب (جسم) در وجود و عدمِ خودْ تابع آنهاست؛ زیرا وجودِ هر مرکبی نسبت به وجودِ اجزاء خود، در رتبهٔ بعد قرار دارد.[10]
همچنین ترکیب جسم از ماده و صورت در فلسفه، بنابر دیدگاهِ مشهورِ فیلسوفان، ترکیب انضمامی است؛ زیرا اجزاء آن، افزون بر آنکه در عالمِ واقعْ دارای جهتِ وحدتی بهنامِ "جسم" هستند، عقل در همان واقعیت، آنها را از یکدیگر تمیز میدهد و در همان متنِ واقع، میانِ ماده و صورت، تمایز و کثرت میبیند. در واقع، دو جزءِ جسم، هریک برای خود ماهیتی کامل بوده، لذا هریک ذات و وجودی مختص به خود دارند. بنابراین، طبق دیدگاه این فیلسوفان، مرکب انضمامی میتواند واجد یک جهتِ وحدتِ حقیقی باشد ولذا از نظر این گروه، ترکیب انضمامی، هم ممکن است ترکیب حقیقی باشد و هم ممکن است ترکیب اعتباری باشد.
اما طبق دیدگاه سید سند و ملاصدرا، دو چیزی که به نحو انضمامی با هم ترکیب شدهاند، یک شیء واحد نخواهند بود تا ذات واحدی داشته باشند و ترکیب حقیقی[11] به وجود آورند. از این رو، تقسیم انضمامی را باید نوعی از تقسیم اعتباری به شمار آورد.[12] اما چون اجزاء ترکیب انضمامی، در خارجْ دارای تمایز ماهوی و وجودی هستند، این ترکیب، ترکیبی خارجی خواهد بود نه ترکیب عقلی (ذهنی). از این رو باید گفت که ترکیب انضمامی، طبق نظر صحیح، ترکیب اعتباریِ خارجی است. بدین ترتیب باید گفت از نظرِ سید سند و ملاصدرا، ترکیب ماده و صورت، اتحادی است نه انضمامی؛ چون از نظر ملاصدرا، ترکیب انضمامی نمیتواند ترکیب حقیقی باشد، در حالی که ترکیب ماده و صورت، ترکیبی حقیقی است.[13]
ملاصدرا، افزون بر معنای یادشده از ترکیب خارجی، معنایی دیگر برای ترکیب خارجی ارائه کرده است که از نظر وی، تنها این معنا از ترکیبِ خارجی است که با ترکیب حقیقی سازگار است نه معنای فوق. در این معنای جدید، اجزای مرکب، هرچند در حالِ ترکیبْ تنها تمایزِ ذهنی دارند، اما این قابلیت را نیز دارند که در خارجْ، در وضعیتی غیر مرکب با هم، به صورتِ جدا و متمایز از یکدیگر موجود باشند؛ مثل ترکیب ماده و صورت نوعی که در ضمن تغییرات و تبدلات مادی، ممکن است این ماده موجود در ضمن یک نوع مادی، در ضمن نوع مادی دیگری تحقق پیدا کند و صورت نوعی آن نیز ممکن است در مرکب دیگری محقق شود. پس این دو جزء، میتوانند در ترکیبهایی دیگر، جدا از هم موجود باشند که این، ویژگیِ همان معنای جدید از ترکیب خارجی است.[14]
گفتیم که ترکیب ماده و صورت، ترکیبی حقیقی است که میان آن دو، اتحادی حقیقی وجود دارد. هر اتحاد حقیقی نیازمند جهتِ وحدتی است که اجزاء را با یکدیگر متحد کند. در مورد ماده و صورت، فیلسوفان معتقدند که جهت وحدتِ میان آن دو، خودِ صورت است. از طرفی، چون شرف و کمالِ یک مرکب به جهتِ وحدت آن است باید گفت که هرچه صورتْ قویتر و دارای فقر کمتری به ماده باشد، مرکب از نظر وجودی، قویتر و قویتر خواهد شد تا برسد به صورتی که اساساً نیازی به ماده ندارد که این صورت، همان عقل مجرد میباشد.[15]