24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : تركيب، تركيب اعتباري، تركيب خارجي، تركيب انضمامي
نویسنده : مسعود اسماعيلي
ترکیب دارای تقسیماتی است: 1) تقسیم به حقیقی و غیر حقیقی 2) تقسیم به عقلی و خارجی 3) تقسیم به انضمامی و اتحادی.[1]
ترکیب صناعی را در تعریفی بسیار ساده میتوان ترکیبی دانست که در اثرِ صنایعِ مختلف (اعم از صنایع دستی و ماشینی) پدید میآید. در این اصطلاح، حتی کاری چون خانهسازی نیز صنعت محسوب میشود ولذا اموری چون خانه نیز، مرکبی صناعیاند.
در واقع، کاری که صنایع بر روی مواد مختلف، انجام میدهند این است که مواد مختلف را به شکلهای گوناگون در میآورند که گاه نتیجه این کار، محصولِ نهایی صنعت است (مثل منبت کاری یا مسگریِ سنتی) و گاه نتیجه این کار، قطعات مختلفی است که باید به شکل خاصی در کنار یکدیگر قرار گیرد تا محصول نهایی یک صنعت پدید آید. در هردو فرض، کاری که در صنعت صورت میگیرد، شکل و هیأت خاصی است که به یک ماده (در فرض اول) یا چند ماده (در فرض دوم) داده میشود. مثلا یک ظرفِ مسیِ سنتی، محصولِ شکل خاصی از فلز مس است و خانه، محصولِ چینشِ خاصی از مواد مختلفی به نامِ مصالح ساختمانی است که به شکل و هیأتی ویژه (شکلی شبیه یک مکعب) در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. به شکلی که در اثر مجاورتِ چند مادهٔ صنعتی رخ میدهد، هیأت اجتماعی یا شکل جمعی گفته میشود.
در فرض اول، ترکیب صناعی، حاصل ترکیب یک شکلِ خاص با یک ماده است. البته ممکن است چنین به ذهن آید که شکل یک ماده، موجودی جدا از آن ماده نیست تا آن دو باهم ترکیبی تشکیل دهند. اما باید توجه داشت که دقتِ نظرِ فلسفی، چنین حکم میکند که میان حالتها و صفاتِ خاصی (مثل شکل) از یک شیء با اصلِ ذات آن شیء (جوهر)، باید تفاوت قائل شد. بر همین مبنا، در فلسفه، نُه دسته از چنین صفاتی را با نامِ اَعراض یا مقولاتِ عَرَضیِ نُهگانه تشخیص دادهاند که شکلِ اجسام و مواد نیز در زمرهٔ یکی از آنها قرار دارد. این صفات یا همان اَعراض، هرچند در تحققِ خود نیازمندِ ذاتی هستند که آنها را به عنوان صفتِ خود بپذیرد، اما از نظر ماهوی و وجودی، ماهیت و وجودی متمایز از ماهیت و وجود ذاتِ موصوف دارند. بر این اساس باید گفت که ترکیب صناعی در فرض اول –که ترکیبی است از ذات یک شیء و شکلِ آن- از یک جوهر (ذات پذیرنده اعراض) و یک عَرَض تشکیل شده است و ترکیب از جوهر و عرض، در نزد فیلسوفان، ترکیب اعتباریِ خارجی[2] محسوب میشود.[3] زیرا همانطور که گفتیم، ماهیت عرض و وجود آن، از ماهیت و وجود جوهری که آن عرض در آن تحقق یافته، متمایز است ولذا ترکیب جوهر و عرض، ترکیبی است که در آن، اجزاءْ دارای تعدد و کثرت واقعی هستند (پس ترکیبْ خارجی است) [4] و از طرفی به سبب همین تغایر وجودی و عدمِ یک وجود یا ماهیتِ واحد در ازای مرکب، اتحاد حقیقی میانِ آن دو برقرار نیست (ولذا ترکیبْ اعتباری است).[5]
در فرض دوم نیز همین وضعیت میان چند شیء مختلف، رخ میدهد. یعنی همان شکل و هیأت مخصوص در اینجا با چند شیء مختلف ترکیب میشود. در واقع این شکل مخصوص در اینجا محصولِ مجاورتِ چند شیء مختلف است ولذا یک عَرَض (شکل خاص)، با چند جوهر ترکیب شده است که اجزاء این ترکیب (یعنی آن چند جوهر و عرضِ آنها) نیز دارای تمایز و کثرت وجودی و واقعی هستند (ولذا ترکیب آنها خارجی است) و به همین سبب و عدمِ یک وجود یا ماهیتِ واحد در ازای مرکب، اتحاد حقیقی میانِ آنها برقرار نیست (ولذا ترکیبْ اعتباری است). بدین ترتیب، ترکیب صناعی در این فرض نیز ترکیبی اعتباری است. [6]
نتیجهٔ نهایی این است که ترکیب صناعی، گونهای از ترکیبِ اعتباری خارجی است. اما هر ترکیب خارجی، ترکیب انضمامی نیز هست ولذا ترکیب صناعی را باید گونهای ترکیب انضمامی[7] نیز بدانیم.[8]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان