6 اسفند 1396, 13:6
آزادی در همهی فرهنگها به عنوان راه و روشی برای رها ساختن انسان از بیعدالتی، جهل، تعصبات کور، و در حقیقت حفظ کرامت انسانی پذیرفته شده است. مکاتب بشری به ویژه ادیان الهی، دایعه ی آزاد ساختن انسان از حصار تنگ جهل و بندگی غیر حق را دارند تا پس از آن بشر با دیدی نو و موهبت الهی اختیار کرامت ذاتی خود را باز یابد. آزادی در نگاه دینی یا عقلانی یک حق اساسی در جهت به منصهی ظهور رساندن استعداهای موجود در انسانهاست. اما از آنجا که آزادی به عنوان یک مفهوم انتزاعی بار تحمل معانی گوناگون را دارد به نظر میرسد روشنسازی مفهومی آن یک ضرورت باشد تا بتوان از حریم این حق الهی پاسداری کرد. چرا که انحراف از مفهوم ارزشی این واژه، بشریت را بارها دچار بحرانهای عمیق اجتماعی کرده و کرامت انسانی را زیر سوال برده است.
در این رهگذر بیگمان نخستین پرسشی که به ذهن خطور میکند آن است که آیا آزادی حد و قیدی دارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، حد و قید آن چیست؟ آیا آزادی محدود و مقید اساسا شایسته ی نام آزادی هست؟
در قرآن کریم آزادی در قالب مفهوم توحید بیان شده و بر تقید و التزام انسان به اطاعت فرمان خدا در جهت تکامل انسان و نفی مطلق اطاعت غیر خدا به هر نوع و هر وسیلهای که باشد دعوت میشود. از یک نگاه دینی خداپرست واقعی یک انسان آزاد است که در برابر هیچ قدرتی سر تعظیم فرود نمیآورد. (عمید زنجانی، 1383، ص 470) از آن سو حتی با تکیه بر عقل هم میتوان گفت: ((آزادی، شرایط و لوازم متناسب با خود دارد، همانگونه که گیاهی برای نشو و نما نیاز به خاک خوب و هوای مناسب و نور کافی دارد، آزادی نیز نیازمند عواملی است که از آن جمله اعتقاد به ارزش گوهر وجود انسان، احترام نهادن به شخصیت و حیثیت او، رعایت کردن حقوق دیگران، قبول بحث آزاد و تحمل افکار و عقاید مردم و بالاخره به حساب آوردن آنهاست.) (طباطبایی موتمنی، 1388) منتسکیو حقوق دان و فیلسوف فرانسوی نیز آزادی را به (انجام هر چیزی که قانون اجازه داده) تعریف میکند. (عمید زنجانی، 1383، ص 470) با دقت در این موارد فهمیده میشود که همهی این قید و بندها در واقع به خاطر زندگی جمعی بشر است. انسان برای زندگی در اجتماع ناگزیر از پذیرفتن یکسری قیود است. برای یک دیندار این قیود شامل دین و عقل و برای یک غیردیندار، این قید همان عقل است. عقلی که در همه حال حکم میکند تجاوز به حقوق دیگران، خدشه وارد کردن به نظم عمومی و اخلاق حسنه و در یک کلام زیر پانهادن کرامت انسانی، خلاف عقل است. در مفهوم اسلامی آزادی نیز(عنصر عقلانی کاملا دخیل است و انسان هرگز نسبت به اعمال و افکار غبرعقلانی آزاد نیست.) (همان، ص 472) بنابراین مفهوم آزادی صرفا در بستر قیود اجتماعی آن معنا پیدا میکند. به عبارتی دیگر (آزادی مطلق) یک مفهوم بی معنا و ممتنع الوجود است زیرا آزادی راستین (آزادی محدود به قید دین و عقل) است. آزادی مطلق همان بندگی هوی و هوس است که در حقیقت چیزی جز هرج و مرج و زیر پانهادن تعهدات اجتماعی نیست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان