دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریهء سعادت و اتصال‌ در عرفان فارابی و ابن سینا

ابن سینا اگر درمیان فلاسفهء اسلامی کسی را به‌ حق بتوان شاگرد و جانشین بزرگ فارابی‌ نامید، بی‌هیچ گفتگو ابن سیناست.
نظریهء سعادت و اتصال‌ در عرفان فارابی و ابن سینا
نظریهء سعادت و اتصال‌ در عرفان فارابی و ابن سینا

ترجمه : عبد المحمد آیتی

ابن سینا اگر درمیان فلاسفهء اسلامی کسی را به‌ حق بتوان شاگرد و جانشین بزرگ فارابی‌ نامید، بی‌هیچ گفتگو ابن سیناست. اما در واقع این شاگرد بر استاد خویش پیشی جست‌ چنانکه نام او را در فروغ نام خود پنهان‌ساخت‌و مقام و منزلت او را گرفت. و به‌ شهرتش خاتمه بخشید. در حالی‌ که آراء و افکاری را که به او نسبت می‌دهیم عمل و ابتکار فارابی است. البته شاگرد نیز حق‌ استاد را ضایع نگذارده و در همه‌جا به‌ اولیت و اولویت او اعتراف نمود و از او به‌عنوان استاد خود یاد کرده است.

توجه ابن سینا به آثار استادش سبب شد که در تفهیم آن کوشش بسیار مبذول دارد و به شرح و توضیح آنها پردازد.چنانکه شرح و توضیح او سبب نفوذ و نشر آن آثار گردید که مسلما اگر ابن سینا دست به چنین کاری نزده‌بود فارابی چنانکه باید شناخته نمی‌آمد. چه‌ بسا آراء غامض و مبهم در فلسفهء فارابی که‌ برای ابن سینا روشن و آشکار گردید و این‌ حکیم آن را به زیباترین صورت خود بیان کرد. همچنانکه ابن رشد شارح بلامنازع فلسفهء ارسطو برای حکمای مدرس است،ابن سینا شارح ماهر فسلسفه فارابی برای حکمای اسلامی‌ است.

بعضی بر ما خرده گرفته‌اند که ما می‌خواهیم افکار فارابی را در پرتو آنچه‌ ابن سینا نوشته است تحلیل کنیم. ما معتقدیم‌ که آثار این دو حکیم مکمل و متمم یکدیگرند. اگر فارابی را فضیلت سبقت است، ابن سینا را فضیلت حسن بیان و ایضاح مطالب است. چه کسی ادعا می‌کند که می‌تواند فسلفهء ارسطو را بدون مراجعه به شروح مشائیان و غیر اینان به خوبی بفهمد؟ اگر همهء آثار فارابی از دستبرد حوادث دوران مصون مانده‌ بود، شاید برای فهم آنها نیازی به نوشته‌های‌ پیروان او نمی‌داشتیم، ولی آنچه از او به دست‌ ما رسیده اندک است و ما برای درک غوامض‌ آن محتاج به وسایل دیگری هستیم. مورخی که‌ قصد دارد که بیان کند که چگونه فکری به‌ وجود آمده، نیز باید توضیح دهد که چگونه‌ این فکر رشد و تطور یافته است.

الف-کتاب اشارات و تصوف

ابن سینا آرا مختلف فارابی را در مورد تصوف پذیرفته است و در مسائل مختلف خود آن را شرح و بسط داده است.ولی ما از میان‌ آن آثار«کتاب الاشارت و التشبیهات»را برگزیده‌ایم زیر این کتاب در میان آثار دیگر او چون گوهری یکتاست. زیرا اشارات ثمرهء دوران پختگی و کمال اندیشه‌های حکیم است‌ و از حیث شیوایی اسلوب نگارش و عمق افکار و بیان آرا آن استاد، بی‌آنکه نظریات مکاتب‌ دیگر بدان آمیخته شده باشد، در زمرهء آثار او، بی همتاست.شیخ الرئیس قسمت آخر کتاب را به تصوف اختصاص داده و حدود پنجاه‌صفحه در این باب نگاشته است که باید آن‌را از بهترین میراثهای مکتب فلسفهء اسلامی‌در این باب به حساب آورد. ابن سینا به حسب‌ عادت خود افکار فارابی را گرفته است و آن‌ را نظم و نسق بخشیده و به تفصیل و شرح‌ بیان کرده است.او از «تجرید» و «بهجت و سعادت» و «مقامات عارفان» و «اسرار آیات» سخن گفته است. و نظریهء«اتصال»را مفصلا بیان کرده است.مهرن این مباحث را از آثار حکیم جمع‌آوری کرده و تحت عنوان‌ traiees mystipuesd viceme  منتشر کرده است.

اینک نمونه‌هایی از بیان شیرین و زبان‌ والای ابن سینا در بیان آنچه فارابی پیش‌ از او بدان اشارتی کرده بود. ابن سینا می‌گوید:

«عارفان را مقامات و مدارجی است که‌ تنها ایشان در این دنیا بدان مقامات اختصاص‌ دارند نه غیر ایشان، گویی اینان حجاب تن‌ را دریده‌اند و از آن رها شده و به عالم قدس‌ پیوسته‌اند. آنان را جنبه‌ای است پنهان و جنبه‌ای است آشکار و آنان که آن جنبه‌ها را نشناسند منکر آن شوند و آنان که بدان آگاه‌باشند بزرگش دارند و ما در این‌باره با تو سخن می‌گوییم ...عارف خدا را می‌جوید اما نه برای چیزی جز خدا، و هیچ‌چیز را بر شناخت آن نمی‌گزیند، او را تنها برای او می‌پرستد،زیرا او شایستهء پرستش است و عبادت خود شریفترین رابطه اوست با خدا و آن نه برای رغبت به چیزی است،یا برای بیم از چیزی ...عارف ملایم و شادمان است، بشاش است،خنده روست از فروتنی،همچنانکه‌ بزرگان را گرامی دارد خردان را نیز گرامی‌ دارد. و همچنانکه شریفان را با خوشرویی‌ پذیرا شود و مردم گمنام و بی‌آوازه را نیز پذیرا شود. عارف چرا شادمان نباشد و حال‌ آنکه شادمانی او از خداست و از هرچیزی، زیرا در هرچیزی خدا را می‌بیند، چرا همه‌ را به یک چشم ننگرد و حال آنکه همه در نظر او برابرند ...عارف را به تجسس و خبریابی‌اعتنایی نیست و چون امر منکری را مشاهده‌ کند خشمگین نمی‌شود، بلکه رحمت و رأفت‌ بر دل او عارض می‌شود. زیرا به راز خداوندی‌ در امر تقدیر و سرنوشت آگاه است. چون‌ امر به‌ معروف کند از روی مدار و از روی‌ نیکخواهی کند نه از روی عنف و از راه‌ عیبجویی. و اگر معروف بزرگ باشد و نااهل‌ کند، رواست که او را غیرت باشد. عارف‌ شجاع است، چرا نباشد؟ در حالی که او از مرگ نمی‌هراسد.و بخشنده است و چرا نباشد، در حالی که او از محبت باطل کناره‌ جسته است؟ و گناهان عفو کند و چرا چنین‌ نباشد، در حالی که نفس او بزرگتر از آن‌ است که هیچ ذلت بشری او را منزعج سازد؟ و کینه و حقد در یاد وی نماند،و چرا چنین‌ نباشد، در حالی که خاطر او مشغول به‌ خداوند است؟

ب-مقامات عارفان

ابن سینا چون استاد فقیدش به بیان چیزی‌ می‌پردازد که مردم را به سوی سعادت رهبری‌ می‌کند و از زهد و عبادت و عرفان که همان‌ سعادت حقیقی است سخن می‌گوید: آنکه‌ از متاع دنیوی و طیبات این جهانی اعراض‌ کند زاهد است و آنکه بر عبادات از نماز و روزه مواظب دارد، عابد است و آنکه اندیشه‌و فکرش متوجه قدس جبروت است تا نور حق‌در درونش بتابد عارف است» و سعادت مجرد لذت جسمانی نیست سعادت شادمانی روحانی و تعالی معنوی و اتصال به عالم علوی است.سعادت عشق و شوق مستمر است و عشق‌ حقیقی خوبی و شادمانی است به تصور حضور حق و شوق جز رغبت دائم به کمال این بهجت‌ و شادمانی، چیز دیگری نیست.

نفوس بشری چون در زندگی این‌جهانی به آن مسرت والا نایل آیند شکوهمند ترین احوال آنها این است که همچنان عاشق‌ و مشتاق پایند شوق بمانند و در این زندگی‌از علاقه شوق نرهد مگر در زندگی آن جهانی.و در کنار این نفوس صنفی از نفوس بشری‌ است که متردد میان عالم ربوبیت و جهان فرودین هستند و بعد از این نفوس نفوس دیگری هستند بخت برگشته که همچنان در عالم طبیعت فرورفته‌اند،چنانکه گویی‌ گردنشان را از آن بند خلاص نیست. نخستین‌ و اساسی‌ترین وسیله برای ادارک سعادت‌ تحقیق و بحث و نظر و تأمل است.

اما اعمال بدنی و حرکات جسمانی در مرتبهء دوم هستند و ممکن نیست به هیچ روی که جانشین تهذیب فکری و تعالی عقلی‌ گردند.

ج-اتحاد و اتصال

خواننده از این بیان می پندارد که ابن سینا بیشتر از استاد خود به متصوفه قرن دهم چون جنید و حلاج تمایل دارد.مخصوصا آنکه کتابهایش مشحوی از الفاظ و اصطلاحات‌ صوفیه است. کلماتی چون زهد، وجد و وقت‌ کرارا از قلم او جاری می‌شود و خود به بیان‌ حقیقت مرید و عارف و عابد پرداخته و بعضی از ظهورات روحانی را از قبیل عشق و شوق تحلیل کرده است.و اینها همان چیزهایی است که بزرگان متصوفه را به خود مشغول داشته است. ولی باوجود این همواره همچنانکه‌در همهء روشهای فلسفی به استاد خود وفادار است. در نظریات صوفیانه نیز وفادار مانده‌ است. دلیل روشن براین امر این است که‌ ابن سینا از اندیشهء حلول و اتحاد که جنید و حلاج تبلیغ می‌کردند اعراض دارد و آن را با دقت و تعمق مورد انتقاد قرار می‌دهد.

ابن سینا می‌گوید که غایت سعادت جز مجرد اتصال میان بنده و پوردگارش نیست.در این حال از نوعی اشراق بهره‌مند می‌شود ولی این اشراق و آن نور بدون واسطه از جانب خدا صادر نمی‌شود،بلکه صدور آن‌ بواسطهء عقل فعال است.اما آنگونه اتحادی‌ که حاکی از اندماج مخلوق در خالق باشد عقلانی نمی تواند مورد قبول باشد.زیرا مستلزم آن است که یک شی‌ء در یک‌آن هم واحد باشد و هم متعدد.زیرا این تصور که عقل فعال در عین‌ این‌که همه نفوسی را که بدو واصل شده‌اند در بر داشته باشد،باز هم آن را فرد واحدی‌ بشمار آوریم درست نیست. همچنانکه نمی‌توانیم به فردیت عارف حکم کنیم در حالی که‌ حقیقت دیگری خارج از خود را در بر دارد.

اینک استدلال ابن سینا:«اینکه بعضی‌ گفته‌اند که نفس ناطقه از طریق اتصال به‌ عقل فعال نیست به شی‌ء عاقل می‌شود از یک‌ لحاظ صحیح است، اما اینکه گفته‌اند که نفس‌ با این فعل که در مرحلهء عقل مستفاد حاصل‌ می‌شود با عقل فعال اتحاد می‌یابد مستلزم این‌ است که یا عقل فعال که شی‌ء مجرد بسیطی‌ است به اجزاء تجزیه شود و از حیث یکی از آن اجزا با نفس ناطقه متحد گردد، و این‌ محال است. یا اینکه عقل فعال به تمام و کمال‌ با نفس ناطقهء انسان وحدت پذیرد و در این‌ صورت می‌بایست با ادارک هر معقولی همه‌ معقولات در نفس انسان منطبع شود و این نیز محال است.»

ابن سینا براین می‌افزاید که«این اعتقاد که چیزی تبدیل به چیز دیگر شود ولی نه از طریق استحاله از حالی به حالی دیگر و نه از راه ترکیب با چیز دیگر به نحوی که شی‌ء ثالثی پدید آید،بلکه بدین طریق که شیئی‌عینا شیی دیگر شود اعتقادی شاعرانه و غیر معقول است زیرا اگر هریک از آن دو موجود باشند پس دو چیز متمایز از یکدیگرند و اگر یکی از آن دو غیر موجود باشد پس آنکه‌ موجود است باطل است.»

تصوف ابن سینا و تصوف فارابی

تصوف ابن سینا-با این تفاضیل که بیان‌شد-با تصوف فارابی فرق ندارد. و وسیله‌و غایت هردو یکی است. بارون کارادو وو می‌گوید: ابن سینا در اواخر کار به تصوف‌ گرایید و این قسمت از آثار او با دیگر آثارش‌تفاوت خاص دارد.ابن سینا تصوف را نیز چون یکی از مباحث فلسفه مورد بحث قرار داده است.برعکس فارابی که تصوف در روح او نفوذ کامل دارد و الفاظ صوفیه در سراسر مؤلفات او پراکنده است و ما به خوبی می‌دانیم که تصوف مجرد یک اعتقاد که آن را بپذیرد نیست بلکه حالاتی نفسانی است. با بارون در این مورد که تصوف فارابی-بر خلاف ابن سینا-حکایت عواطف قلبی است چنانکه زندگی شخصی آن دو بر آن گواه بود-موافقیم ولی از سوی دیگر این قول را که‌میان تصوف استاد و شاگرد فرقی هست رد می‌کنیم. تصوف هردو بر یک اساس مبتنی است‌ و اگر اختلافی به نظر می‌رسد مربوط به‌ شیوهء منظمی است که شیخ الرئیس در بیان‌ مطالب مختلف دارد.اما اصطلاحات صوفیه‌ چنانکه دیدیم در آثار ابن سینا بیشتر از آثار فارابی است.

    مجلات؛ روان شناسی و علوم تربیتی « آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)» اردیبهشت 1359- شماره 85

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS