كلمات كليدي : موراتوري، قانون موراتوري، رساله به عبرانيان، رساله يعقوب، مكاشفه پطرس
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
فرایند قانونی شدن کتاب مقدس و تاریخ پذیرش کتابهای مختلف عهد جدید از سوی اصحاب کلیسا، برای عالمان مسیحی از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا عالمان مسیحی در پی آنند که پذیرش کتابهای عهد جدید را تا حد امکان، به زمان قدیمتری بازگردانند. به روشنی میدانیم که هر مقدار دامنهی اختلافات رهبران کلیسای نخستین در مورد کتابهای معتبر عهد جدید بیشتر و طولانیتر بوده باشد، تردیدها در مورد میزان اعتبار این کتابها، بیشتر خواهد گردید.
معمولا اصحاب کلیسا، مایل هستند که کلیسای نخستین را در پذیرش کتابهای عهد جدید، همنظر و هم عقیده معرفی کرده و حتی گاهی از اجماع و اتفاق نظر مسیحیان در مورد اعتبار این کتابها سخن به میان میآورند.
به هر حال در این زمینه، نوشتههای آباء کلیسا دارای اهمیت فراوانی است اما تاریخ بسیاری از این نوشتهها به قرنهای سوم و چهارم باز میگردد و به همین دلیل، این کتابها نمیتوانند وضعیت پذیرش کتابهای عهد جدید در قرنهای دوم و سوم را روشن سازند.
در قرن هجدهم، کشفی بزرگ توانست پژوهشگران را تا حدود زیادی نسبت به وضعیت کتابهای عهد جدید در قرن دوم آگاه سازد؛ کشف قانون موراتوری. این اثر با توجه به قدمت آن، برای متخصصان تاریخ کلیسای اولیه، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.[1]
کشف قانون موراتوری
در سال 1740 میلادی، دانشمندی به نام L. A. Muratori در "کتابخانهی آمبروزی" شهر میلان به قطعهای دست یافت که مشتمل بر لیستی از کتابهای عهد جدید بود. به زودی این قطعه با توجه به نام یابندهاش به "قطعه موراتوری"[2] یا "قانون موراتوری"[3] شهرت یافت.
با بررسی و پژوهش در مورد آن مشخص شد که احتمالا مربوط به قرن هشتم میلادی میباشد.[4]
مشخصات ظاهری این اثر و نسخه اصلی آن
این اثر، دارای 85 سطر است و ابتدای آن و نیز احتمالا انتهای آن مفقود شده و از بین رفته است.[5] زبان نگارش آن، لاتین است اما با مطالعه آن مشخص گردید که نویسنده آن بسیار کممهارت و البته بیدقت بوده زیرا ادبیات نگارشی این اثر بسیار ضعیف است. پژوهشها همچنین روشن ساخت که این اثر رونوشتی از یک متن احتمالا یونانی بوده است.
دانشمندان در مورد اینکه نسخه اصلی این اثر (نسخه یونانی) مربوط به چه زمانی است اختلاف نظر دارند اما شواهد موجود حکایت از آن دارد که این قطعه مربوط به نیمهی دوم قرون دوم میلادی است و احتمالا در رم یا حوالی آن نگاشته شده است.[6]
نویسنده نسخهی اصلی این اثر
در این نوشته هیچ نام و نشانی از نویسندهی آن دیده نمیشود و دانشمندان در مورد پدیدآورنده آن به گمانهپردازی روی آوردهاند. از جمله کسانی که به عنوان مؤلف احتمالی این اثر، پیشنهاد شدهاند میتوان به کلمنت اسکندرانی[7]، ملیتو از اهالی ساردس[8]، پلیکراتس از اهالی افسوس[9]، پاپ ویکتور[10]، پاپ زفرینیوس[11] و هیپولیتوس[12] اشاره کرد.
در این میان، هیپولیتوس که اولین ناپاپ[13] به شمار میآید بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفته است و اکثر دانشمندان، او را به عنوان مؤلف احتمالی این اثر پیشنهاد میکنند.[14]
محتوای این نوشته
این اثر، شامل لیستی از کتابهای رسمی و معتبر عهد جدید است و شواهد، گویای آن است که احتمالا بر علیه مارکیون بدعتگذار نوشته شده است.[15]
این سند تاریخی با ذکر اناجیل چهارگانه، آغاز میشود. البته نام انجیلهای اول و دوم، در این نوشته نیامده است زیرا چنانکه پیشتر گفته شد، ابتدای این سند، مفقود شده است. در ابتدای این متن آمده که انجیل سوم نوشته لوقا است و انجیل چهارم متعلق به یوحنا است. در این سند پس از ذکر اناجیل، چنین آمده است:
«اعمال همهی رسولان در یک کتاب گرد آمده است... اما در مورد رساله های پولس... او به بیش از هفت کلیسا چیزی ننوشته است.[16] به این ترتیب: نخست به قرنتیان، دوم به افسسیان، سوم به فیلیپیان، چهارم به کولسیان، پنجم به غلاطیان، ششم به تسالونیکیان، هفتم به رومیان... علاوه بر اینها او یک رساله به فلیمون، یک رساله به تیطس و دو رساله به تیموتاؤس نوشت... رسالهی یهودا و دو رساله که نام یوحنا را بر خود دارند در کلیسای کاتولیک ]یعنی عام[ پذیرفته شدهاند... .[17]
بیاعتباری رساله به عبرانیان، رساله یعقوب و رساله سوم یوحنا!
یکی از نکات مهم در مورد این لیست آن است که در آن نام تعدادی از کتابهای فعلی عهد جدید ذکر نشده است. در این اثر نامی "رساله به عبرانیان"، رساله یعقوب، و "رساله سوم یوحنا" وجود ندارد.[18]
پذیرش اعتبار کتاب حکمت سلیمان، جعلی خواندن دو رساله پولس و رد رساله هرماس
چنانکه پیشتر و در بخشی از متن این اثر ذکر کردیم، در این قطعه، کتاب حکمت سلیمان[19] به عنوان یکی از کتابهای معتبر و مورد پذیرش کلیسا یاد شده است.!
نویسنده همچنین دو رسالهای که به پولس منسوب بوده است را به صراحت مردود شمرده و آنها را ساختگی و نوشتهی پیروان مارکیون میداند: رساله پولس به مردم لاودکیه[20] و رساله پولس به مردم اسکندریه.[21]
اختلافی مهم و حیاتی در مورد مراد نویسنده
در این اثر، نویسنده پس از ذکر کتاب مکاشفه یوحنا، به نوشتهای از پطرس اشاره میکند که معتبر بوده است. وی در ادامه نوشتهای دیگر از پطرس را ذکر کرده و در مورد اعتبار آن اظهار تردید میکند.
مسیحیان سنتی، مراد نویسنده از نوشته پطرس را "رساله اول پطرس" شمرده و کتاب دیگری که مورد تردید بوده را "رساله دوم پطرس" دانستهاند.[22]
در مقابل، پرفسور ارمن، دانشمند عصر حاضر و متخصص عهد جدید، بر این باور است که نویسندهی قانون موراتوری منکر اعتبار هر دو رساله پطرس است. از نگاه "بارت ارمن" مراد نویسنده از نوشته پطرس، کتاب مکاشفه پطرس است (و نه رساله اول پطرس).[23]
با مراجعه به متن قانون موراتوری میتوان دیدگاه پرفسور ارمن را نزدیکتر به واقع دانست زیرا در متن این اثر آمده است: «همچنین ما مکاشفهی یوحنا و از پطرس را میپذیریم».[24]
ذکر نوشته پطرس پس از کتاب "مکاشفه یوحنا" میتواند شاهدی بر این تلقی شود که مراد از نوشتهی پطرس، "مکاشفهی پطرس" است.
خاتمه
در مورد اینکه "قانون موراتوری" از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، کوچکترین تردیدی وجود ندارد اما نکته بسیار مهم در مورد این اثر آن است که در این نوشته، نام برخی از کتابهای مهم عهد جدید یعنی رساله به عبرانیان و نیز رساله یعقوب که دارای اهمیت الهی فراوانی هستند، وجود ندارد.
همچنین در این اثر، از کتاب حکمت سلیمان به عنوان کتابی که در آن زمان مورد پذیرش کلیسا قرار داشته، یاد شده است!
مهمتر از همه آنکه اگر بپذیریم مراد نویسنده از "نوشته پطرس" کتاب مکاشفه پطرس باشد، فصلی جدید از پژوهشها در مورد تاریخ مسیحیت رقم خواهد خورد زیرا در کتاب مکاشفه پطرس، مصلوب شدن حضرت مسیح، به روشنی انکار شده است.[25]