دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قتیبة بن مسلم (از حکومت سلیمان بن عبدالملک تا وفات)

No image
قتیبة بن مسلم (از حکومت سلیمان بن عبدالملک تا وفات)

كلمات كليدي : قتيبة بن مسلم، سليمان بن عبدالملك، دولت اموي، خراسان

نویسنده : مرتضي حسني نسب

در سال 96 هجری ولید بن عبدالملک وفات یافت و به جای وی سلیمان بن عبدالملک به حکومت رسید.[1] سلیمان بن عبدالملک ابتدا به گرفتن انتقام از مخالفان داخلی خود در درون حکومت بنی‌امیه پرداخت؛ کسانی که در ماجرای تغییر ولایتعهدی در زمان ولید بن عبدالملک از عبدالعزیز بن ولید حمایت کرده بودند و سعی داشتند تا سلیمان را از رسیدن به خلافت بازدارند. مهم‌ترین کسانی که در ماجرای ولایتعهدی از پسر ولید حمایت نموده بودند، حجاج بن یوسف ثقفی امیر عراق و قتیبة بن مسلم امیر خراسان بودند. حجاج بن یوسف ثقفی کمی قبل از فوت خلیفه وفات یافته بود و مهم‌ترین دشمن سلیمان در این ماجرا قتیبة بن مسلم به شمار می‌رفت. قتیبة بن مسلم می‌دانست که سلیمان بن عبدالملک درصدد عزل و حتی قتل وی است؛ به همین جهت از خلیفه ترسید و تصمیم به خروج بر خلیفه گرفت.[2]

قتیبه سه نامه جداگانه به سلیمان بن عبدالملک نوشت و به پیک خود گفت: «در کنار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب قرار دارد. اگر سلیمان بن عبدالملک نامه اول را خواند و سپس آن را به یزید بن مهلب داد تا بخواند، نامه دوم را به او بده و اگر آن را نزد خود نگه داشت، نامه‌های بعدی را نزد خود نگهدار و به سلیمان بن عبدالملک نشان نده؛ اگر سلیمان بن عبدالملک نامه دوم را خواند و آن را نزد خود نگهداشت و به یزید بن مهلب نشان نداد، نامه سوم را نزد خود محفوظ نگهدار و گرنه نامه سوم را نیز به وی بده.» وقتی پیک قتیبة بن مسلم به حضور خلیفه سلیمان بن عبدالملک رسید، همان طور که قتیبه گفته بود، یزید بن مهلب نیز حضور داشت. پیک نامه اول را به خلیفه تقدیم داشت، سلیمان نامه را خواند. در آن نامه قتیبه از خدمات خود و عظمت و جذبه‌اش در خراسان برای سلیمان نوشته بود و از او خواسته بود تا او را در این مقام ابقاء کند. سلیمان بن عبدالملک پس از خواندن نامه، با بی‌اعتنایی نامه را به یزید بن مهلب داد تا وی نیز آن را بخواند؛ پیک بنابر دستور قتیبه نامه دوم را به خلیفه داد. قتیبه در این نامه از یزید بن مهلب بدگویی کرده بود و او را مناسب حکومت عراق و ایران نمی‌دانست. خلیفه این نامه را نیز با بی‌اعتنایی به یزید بن مهلب نشان داد. پیک نامه سوم را نیز به خلیفه داد. قتیبه در این نامه سلیمان بن عبدالملک را تهدید کرده بود که اگر من را برکنار کنی، بر تو قیام می‌کنم و با لشکرییانم راه شام را در پیش می‌گیرم. وقتی سلیمان بن عبدالملک این نامه را خواند رنگش عوض شد و نامه را نزد خود نگهداشت.[3]

قتیبه می‌دانست که خلیفه تصمیم بر برکناری وی از حکومت خراسان دارد. به همین جهت قبل از اینکه خبر پیک خود بیاید، عزم بر خروج کرد و به جنگ با خلیفه پرداخت و سرانجام در منطقه فرغانه به دست وکیع بن حسان کشته شد.

برخی از اطرافیان قتیبة بن مسلم، از سر خیرخواهی از وی خواستند تا از حکومت خراسان دست بردارد و به مناطق شرقی آن ولایت فرار نماید؛ ولی علت نپذیرفتن این گفتار توسط قتیبة بن مسلم، اهمیت خراسان برای قتیبه بود؛ قتیبة بن مسلم ده سال براى فتح خراسان و مناطق تحت اختیار آن‌جا زحمت کشیده بود و خود را محق به ولایت آن سرزمین مى‌دانست. با مرگ حجاج بن یوسف و ولید بن عبدالملک، حکومت قتیبه بر خراسان در معرض تهدید بود. قتیبه در صدد مقابله با فتنه‌هاى سلیمان برآمد اما موفق نشد.

علل دشمنی سلیمان بن عبدالملک با قتیبة بن مسلم و کشته شدن وی

درباره علت دشمنی سلیمان بن عبدالملک با قتیبة بن مسلم و قتل وی توسط یاران سابق خود، نظرات مختلفی ارائه شده است؛ یکی از مهم‌ترین عوامل دشمنی خلیفه اموی با وی (با این‌که سرزمین‌های فراوانی را برای خاندان اموی فتح کرده بود) مرگ بزرگترین حامی وی، حجاج بن یوسف در سال 95 هجری و مرگ ولید بن عبدالملک در سال 96 هجری بود که قتیبه پیشرفتش را مدیون آن دو مى‌دانست. وفادارى او به این دو نفر نشان دهنده اعتماد حجاج و ولید به قتیبه است که حکومت مستقل خراسان را در مرزهاى شرقى در دست داشت. اما با مرگ آن‌ها دیگر این اعتماد از سوى قتیبه نسبت به خلیفه بعد مشاهده نگردید؛ هم‌چنین سلیمان از هیبت و مقام او مى‌ترسید و سریع وى را از حکومت خراسان عزل کرد. هم‌چنین از دیگر علل قتل قتیبة بن مسلم توسط سلیمان بن عبدالملک، حمایت قتیبة بن مسلم باهلی و حجاج بن یوسف ثقفی از تغییر ولایتعهدی از سلیمان بن عبدالملک به عبدالعزیز بن ولید بن عبدالملک است که ماجرایش گذشت.[4] هم‌چنین تحریک شدن خلیفه سلیمان بن عبدالملک توسط اطرافیانش که اکثرا از مخالفین قتیبة بن مسلم و حجاج بن یوسف بودند و آزارهایی از ناحیه ایشان به این افراد رسیده بود، از دیگر عوامل موثر در عزل و سپس قتل قتیبة بن مسلم در فرغانه به شمار می‌رفت. به طور مثال قتیبه مفضل یزید بن مهلب را به دستور حجاج اسیر و اذیت کرده بود[5]. در این‌که آیا ابتدا قتیبه علیه سلیمان شورش کرد و او را از خلافت عزل کرد یا عکس آن رخ داد، نقل‌هاى مختلف و متضادى به چشم مى‌خورد. تبیین کامل این مسأله، مقصر اصلى این ماجرا را مشخص مى‌کند. در این خصوص نامه‌هاى قتیبه و سلیمان اسناد خوبى هستند؛ در آن نامه‌ها - که پیک‌هاى خلیفه مأمور بودند آن‌ها را با صداى بلند و در حضور همگان بخوانند - سلیمان به نوعى زیردستان و مردم عامه را برضد قتیبه شورانده بود؛ شورشى که خطبه‌هاى فصیح قتیبه هم آن را آرام نکرد. آن گاه قتیبه، سلیمان را از خلافت عزل کرد.[6]

قتیبة بن مسلم و اعراب

برخی عامل اصلی قتل قتیبه را رفتار بد وی با قبایل عرب و تکیه بیشتر وی بر عنصر ایرانی می‌دانند. هم‌چنین اصلی‌ترین یاران وی برادرانش بودند و وی از دیگر قبایل عرب برای خود در خراسان استفاده چندانی نمی‌کرد. قتیبه در فتوحات خود عموما برادران خود را به فرماندهی نظامی برمی‌گزید. فرماندهانى، مانند مسلم بن مسلم، صالح بن مسلم، عبدالرحمن و عمرو بن مسلم که برادرانش بودند، او را در فتوحات یارى مى‌کردند؛ نفر اول، جانشین موقت وى به هنگام فتوحات مرو بود. دومى، سرزمین باسار، امیر ترمذ، فاتح کاشان و ادرشت در منطقه فرغانه را فتح کرد و سومین نفر، قدرتمندترین فرمانده نظامى وى بود.[7] گرچه علاوه بر اینان، مغیره بن عبداللَّه، حاکم نیشابور، ایاس بن عبداللَّه، امیر مرو و خوارزم، حیان نبطى، وکیع بن حسان، عبداللَّه بن اهتم و ورقاء بن نصر باهلى، حکامى بودند که به صورت موقت در دوره فتوحات و جنگ و صلح بر امارت ولایت انتخاب مى‌شدند. در میان امراى مذکور، جز مغیره و ورقاء - که سرنوشت مجهولى دارند - بقیه به سردار خیانت کرده و زمینه قتلش را فراهم کردند و اما مشهورترین مشاور قتیبه، سلیمان ایرانى بود. او با قبایل عرب در پایان فتوحات رفتار خوشى نداشت. در خطبه‌هایش بدگویى از اعراب مشاهده مى‌شود. او درست زمانى که قبایل را باید به خود نزدیک مى‌کرد، آن‌ها را از خود راند. دیگر این که قتیبه قبیله مهمى نداشت تا از وى حمایت کند.[8] وى علاوه بر آوردن عناصر غیر عرب در میان اعراب، به آن‌ها توجه خاصى داشت. بعدها نوادگان قتیبه، در گفتارهایشان به همین موضوع اشاره کرده‌اند. روایات بى شمارى از عجمان در تایید شخصیت و مقام قتیبه وجود دارد که ممکن است جعلى باشد؛ اما اشارات قتیبه به اهمیت نیرو و توان عجمان انکار ناشدنى است. بعد از مرگ قتیبه بسیارى از امراى محلى تا مدت‌ها نام فرزند خود را قتیبه مى‌گذاشتند.[9]

برخی نیز علت کشته شدن قتیبه را اختلافات اعراب شمالى و جنوبى می‌دانند؛ قتیبه، مانند بسیارى از امراى دیگر، قربانى کینه و اختلاف اعراب شد، او، به این اختلاف دامن نمى‌زد؛ اما با عزل وکیع از امارت قبیله تمیم، برخورد با خاندان عبداللَّه بن اهتم و خاندان مهلب و بدگویى از اعراب در خطب خویش سبب شد که وى قربانى اختلافاتى شود که دستگاه اموى آن را برنامه ریزى و اجرا مى‌کرد.[10]

قتل قتیبة بن مسلم

به هر صورت و با هر علتی که سلیمان بن عبدالملک، قتیبة بن مسلم باهلی را از حکومت خراسان عزل نموده باشد، پس از دستور سلیمان بن عبدالملک بر عزل قتیبه و منصوب نمودن یزید بن مهلب بر حکومت عراق و ایران، برخی از زیردستان وی بر ضد وی شوریدند و توانستند وی را به قتل برسانند. امراى زیردست وى وابسته به قبایلى بودند که همراه قتیبه در فتوحات شرکت مى‌کردند. از مشهورترین امراء وکیع بن حسّان (رئیس قبیله تمیم) بود. وى که سابقه بدى در دزدى بیت المال بصره داشت، به دستور حجاج و به دست قتیبه عزل شد. وکیع از چشم قتیبه افتاده بود و قتیبه او را به امارت شهرها منصوب نمى‌کرد. عزل وکیع از ریاست بنى تمیم به دست قتیبة بن مسلم باعث کینه وى شد. ظاهراً عده‌اى از قبیله بنى تمیم هم به دست قتیبه مجازات و کشته شده بودند. اگر چه برخى منابع قتیبه را مرد زرنگى معرفى مى‌کنند؛ او با همه درایتش با خیانت سرداران خود مواجه شد. قتیبه درباره وکیع با جدیت برخورد نکرد و فریفته تمارض وى شد. وى نه تنها به پند ناصحان که او را به فرار به ایالات شرقى ترغیب مى‌کردند گوش نداد؛ بلکه فریب کسانی را خورد که وى را به شورش علیه سلیمان مى‌خواندند. قتیبه هرگز سپاهیان زیردستش را به لحاظ امانت‌دارى و وفادارى امتحان نکرد.[11] به هنگام عزل سلیمان از خلافت توسط قتیبة بن مسلم، وکیع که از محتواى نامه‌ها خبردار شده بود، برضد قتیبة بن مسلم اقدام کرد و با حمله به خیمه و خرگاه قتیبه او را کشت. قتیبه که از مدت‌ها پیش، به رفتارهاى او مشکوک شده بود، هرگز به فکر نابودى‌اش نیفتاد. وکیع در این فتنه اکثر برادرانش را جز دو نفر کشت و با این کار براى مدتى امارت خراسان را در دست گرفت؛ اما با آغاز حکومت یزید بن مهلب، از امارت خلع و به زندان افتاد. سرداران دیگر، حصین بن منذر، حیان نبطى، مولاى مصقله بودند که ظاهراً نفر اول از ارکان مهم این توطئه بود. میثم بن منخل، جحم بن زهر جعفى، عبداللَّه بن علوان، سعد بن مجد، عبداللَّه بن اهتم از زیردستان و غلامان قتیبه بودند که به وى خیانت کردند و او را به قتل رساندند. اگر ورقاء بن نصر باهلى همان ورقاء، حاکم بیکند باشد، وى هم به دلیل رفتار قتیبه با خانواده‌اش، کینه‌توزانه در این قتل شرکت کرد. در هنگام درگیرى قتیبه با وکیع بن حسان، تنها چند نفر غلام و شاهزادگان عجمى و برادرانش به همراه وی با شور و اشتیاق مى‌جنگیدند. او آن قدر جنگید که طناب چادرهاى خیمه‌اش کنده شد و ستون خیمه بر بالاى او فرود آمد و شورشیان بر او ریخته و او را به قتل رساندند. آن‌چه که مایه تعجب شد این است که قتیبه با داشتن هزار سپاهى بصرى، هفت هزار کوفى و هفت هزار موالى خراسانى، از یارى این نیروهاى به ظاهر وفادار در هنگام توطئه محروم ماند.[12] وکیع بن حسان پس از قتل قتیبه و یارانش، سر قتیبه را نزد سلیمان بن عبدالملک فرستاد؛ این کار وکیع منجر شد تا سلیمان بن عبدالملک وکیع را به حکومت خراسان بگمارد؛ ولی امارت وی نیز طولی نکشید.[13]

البته برخی قاتل قتیبه را نجد بن صامت دانسته‌اند؛ ولی مقتول شدن قتیبه به دست وکیع بن حسان قوی‌تر به نظر می‌رسد.[14]

مقاله

نویسنده مرتضي حسني نسب

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS