دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بنی اسرائیل

No image
بنی اسرائیل

كلمات كليدي : اسرائيل، بني، اسباط، موسي (ع)، قرآن

نویسنده : علی محمودی

واژه بنی اسرائیل از چند کلمه تشکیل شده است:

1- بنی (بنین): جمع "ابن" که در لغت به معنی پسر است[1] و از ریشۀ (بُنِیَ) به معنی ساختن عمارت و بناست و نامیدن فرزند به "ابن" از این جهت است که پدرش او را ساخته است.[2]

2- اسرائیل: واژه‌ای عبری است و به صورت "اسرائین" و "اسرال" نیز آمده است و لقب یعقوب بن اسحق است به معنای کسی که بر خدا پیروز گشت.[3] در مقابل، برخی از مفسران مسلمان، آن را به معنای بنده و برگزیدۀ خدا، گرفته‌اند.

و در اصطلاحی به فرزندان و نوادگان "حضرت یعقوب" (ع) بنی اسرائیل گفته می‌شود، این قوم گاهی "یهود" و گاهی "عبرانیان" نیز خوانده شده‌اند[4].

در قرآن کلمۀ «اسرائیل» دوبار، «بنی اسرائیل» چهل بار و «بنواسرائیل» یک بار آمده است همچنین "الیهود" هشت بار و یک بار هم "یهودی" آمده است و چنین بر می‌آید که مراد از بنی اسرائیل یهود قدیم و مراد از یهود، یهودیان معاصر حضرت رسول (ص) هستند.[5] نام دیگر بنی اسرائیل که در قرآن آمده، اسباط می‌باشد که به معنی نوادگان یعقوب (ع) است.[6]

یاد کرد قرآن از بنی اسرائیل:

طیف وسیعی از آیات قرآن مسائل مربوط به بنی اسرائیل را در برمی‌گیرد، با رفتن یوسف (ع) به مصر و به دنبال آن مهاجرت یعقوب (ع) و دیگر فرزندان او به آنجا، جمعیت بنی اسرائیل رو به فزونی نهاد و به صورت خاندانی بزرگ و پرجمعیت درآمدند.[7]

اما پس از مرگ یوسف (ع) و برادرانش و با پیدایش حکومتهای جدید، حاکمان مصر به بهانۀ هراس از طغیان ایشان به سخت‌گیری و برخورد شدید با آنان پرداختند، بسیاری را به بردگی گرفتند، شمار زیادی ازفرزندان آنها را به دستور فرعون کشتند:

«...یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ اَبْناءَهُم وَیَستَحیی نِساءَهُم ...»[8]

«گروهی را به ضعف و ناتوانی می‌کشاند پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را (برای کنیزی وخدمت) زنده نگه می‌داشت»

موسی (ع) که از سوی خدا به ایشان مبعوث شده بود با تلاش و همکاری برادرش هارون (ع)، بنی اسرائیل را از چنگال فرعونیان نجات می‌دهد و شبانه از مصر به سوی سرزمین مقدس خارج می‌شوند. در این راه بنی اسرائیل دچار انحرافاتی می‌شوند از قبیل: درخواست ساختن بت،[9]گوساله پرستی،[10]درخواست رؤیت خدا[11] و...

قبل از ورود به سرزمین مقدس، هنگامی که به رود اردن رسیدند ترس و وحشت آنها را فرا گرفت، موسی (ع) از هر تیره‌ای یک نفر را به آن سرزمین فرستاد تا چگونگی وضع آنجا را گزارش دهند، آنان با مردمی زورمند و صاحب امکانات روبرو شدند و با فاش کردن این قضیه، بنی اسرائیل، تصمیم گرفتند به مصر بازگردند. خداوند به سبب این نافرمانی، آنها را چهل سال در بیابان «تیه» سرگردان نمود:

«قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ اَربَعینَ سَنَةً یتیهونَ فی الأرضِ».[12]

«خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود»

تا آن نسل عصیانگر و ترسو منقرض شده، نسل دیگری پدید آید.[13]

بنی اسرائیل در دورۀ اسلامی:

عده‌ای از قوم یهود وارد جزیرة‌العرب می‌شوند، علت مهاجرت را برخی هجوم بخت نصّر به ایشان ذکر کرده‌اند و به عقیدۀ برخی دیگر، از آنجائیکه در تورات و کتب الهی به برانگیخته شدن پیامبری از حجاز بشارت داده بودند، به آنجا هجرت کردند.[14] بعد از ورود پیامبر اسلام (ص) به شهر مدینه پیمان شکنی‌ها و آزار و اذیت پیامبر (ص) آغاز گردید. تاریخ یهود صدر اسلام که از طریق آیات قرآن و کتب تاریخی به ما رسیده است، کارنامه‌ای سیاه از اعمال و رفتار ایشان، نشان می‌دهد.

در پایان لازم به ذکر است، آیات زیادی از قرآن به دستورات خدا بر بنی اسرائیل،نعمتهای خدا بر ایشان، سرزنشها و عوامل آن، نوع برخورد آنها با انبیاء، انحرافات، عذابهای بنی اسرائیل و... پرداخته است، که به دلیل اختصار از شرح آنها صرف نظر می‌کنیم.

مقاله

نویسنده علی محمودی
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - قصص و تاریخ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

مشتركات قرآن و نهج البلاغهʁ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(1)

«فترت»در لغت به معني انقطاع و سستي در كار است و در آية شريفه به اتّفاق جميع مفسّرين مراد انقطاع وحي و فاصله يي است كه بين آمدن پيغمبران حاصل مي شود و در اينجا مقصود فاصله يي است كه بين حضرت عيسي و پيغمبر خاتم (صلّي الله عليه و آله) رخ داد كه حدود 600 سال بوده است و ذكر اين مطلب در آيه براي امتنان و اتمام حجّت خداوند بر بندگان است تا نگويند چرا بعد از اين مدت طولاني براي ما راهنما و پيغمبري نفرستادي. چنانكه اين معني از ذيل آيه شريفه و خطبة مباركه نيز ظاهر مي گردد.
قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

آنچه كه علي (ع) در توصيف جايگاه قرآن بيان داشته اند و تبيين و تفسيري كه از ابعاد كتاب آسماني به دست دادهاند؛ فراتر از آن است كه در اين سطور بگنجد. «تنها در نهج البلاغه آن حضرت (ع) 96 بار كلمة قرآن، كتاب الله، كتاب ربكم و امثال آن تكرار شده است»
جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.

پر بازدیدترین ها

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

آنچه كه علي (ع) در توصيف جايگاه قرآن بيان داشته اند و تبيين و تفسيري كه از ابعاد كتاب آسماني به دست دادهاند؛ فراتر از آن است كه در اين سطور بگنجد. «تنها در نهج البلاغه آن حضرت (ع) 96 بار كلمة قرآن، كتاب الله، كتاب ربكم و امثال آن تكرار شده است»
اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه

اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه

قرآن پيروان خود را به مطالعه تاريخ گذشتگان فرامى‏ خواند و با تكرار و تأكيد زياد به پيروانش دستورمى ‏دهد به سير و سفر بپردازند و از نزديك نشانه ‏هاى تاريخى را مشاهده نمايند تا انديشه آنها بارور شود و سطح فكر و فرهنگشان ارتقا يابد.
بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʃ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (3)

ايجاز "حذف" آن است كه كلماتي را در كلام به واسطة وجود قرينه حذف كنند؛ مثل: «جاهدوا في الله حقّ جهاده» (حج: 78)؛ يعني في سبيل الله. آنچه مطلوب نظر بلغا و ادباست، ايجاز قصر است كه به واسطة رعايت آن، مراتب بلاغت تفاوت مي كند، و هر كس بيشتر اين نوع ايجاز را رعايت كند، بليغ تر و عظمت كلام او بيشتر خواهد بود. در آيات قرآن، ايجاز قصر بسيار است؛ از جمله: «الا له الخلق و الامر» (اعراف: 54) - «و اعّدو لهم ما استطعتم من قوّه» (انفال: 60).
اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه

اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه

پيوند ناگسستني و همه سويه نهج البلاغه با قرآن کريم، از مسائل حائز اهميت است. يکي از مظاهر اين پيوند، اقتباس هاي قرآني نهج البلاغه است. اهميت بررسي اين اقتباس ها به چند امر باز می گردد: نخست، گونا‌گوني اقتباس هاي قرآني است. دوم، کارکردهاي متفاوت اين اقتباس ها.در اين نوشتار می ‌کوشيم با رويکردي تحليلي اين اقتباس ها را بررسي کنيم. گونه هاي اقتباس قرآني نهج البلاغه عبارت است از: اقتباس کامل، جزئي، متغير، اشاره اي و نهايتاً استنباطي.
Powered by TayaCMS