كلمات كليدي : قرآن، دعا، استغاثه، تضرع، نداء، انبياء، دادخواهي، سختي و گرفتاري، امداد، اجابت
نویسنده : محدثه بهمدي
استغاثه از ریشهی "غوث" بهمعناى طلب نصرت، فریادرسی[1] و استمداد در حال شدّت و محنت است.[2] این واژه از ریشهی "غیث" بهمعناى طلب باران نیز به کار رفته است.[3]
"غوث" در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت، و قرار دادن شخص در پناه خود است؛ از این جهت با دو قید "نجات دادن و در پناه خود قرار دادن" تفاوت معنایی واژگان اغاثه، انقاذ،[4] تخلیص،[5] اعانه، نصر،[6] انجاء[7] و تفریج[8] روشن مىشود.[9]
واژههای دیگری که در قرآن کریم در مفهوم امدادطلبی و فریادخواهی به کار رفته عبارتند از:
1. صرخ: به درخواست کمک و یاری با صدای بلند در هنگام سختی و گرفتاری[10]و همچنین به فریاد بلند در هنگام مصیبت و ترس گفته میشود.[11]
2. ندا: به معنی آشکارا و بلند صحبت کردن است،[12] که به دعاء با صدای بلند نیز اطلاق میگردد.[13]
3. دعا: طلب درخواست کردن از درگاه خداوند را دعا گویند.[14]
4. جأر:[15] به تضرع هنگام سختی و گرفتاری[16] و استغاثه با صدای بلند را گویند.[17]
استغاثه در قرآن
مادهی "استغاثه" در قرآن 4 بار بهکار رفته که دو مورد آن دربارهی طلب باران آمده و دو مورد دیگر مربوط به دادخواهی و طلب یاری از ناحیهی خداوند است که یکی از این دو مورد دربارهی استغاثهی سپاهیان اسلام از خداوند در جنگ بدر،[18] و دیگری به استغاثهی پدر و مادر به درگاه خداوند براى هدایت فرزند خویش برمیگردد.[19] همچنین از سیاق برخى آیات مانند 214 بقره، مفهوم استغاثه استفاده مىشود.
استغاثه کنندگان در قرآن
در میان قصص قرآن کریم، داستانهایی بیان گردیده که در آن انبیای الهی و بندگان خدا به دلیل سختی و مشکلات، به استغاثه و زاری به درگاه خداوند پرداختند:
1. حضرت ایوب(ع)
خدای متعال پس از بیان داستان حضرت ایوب نبی(ع)، وی را یکی از استغاثه کنندگان به درگاه خداوند معرفی کرده و میفرماید:
«وَ أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنىِّ مَسَّنىَِ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحمِِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَ ءَاتَینَاهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ...»[20]
«و ایوب را (به یاد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): بد حالى و مشکلات به من روى آورده و تو مهربانترین مهربانانى! ما دعاى او را مستجاب کردیم و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم و خاندانش را به او بازگرداندیم و همانندشان را بر آنها افزودیم...»
حضرت ایوب(ع) در زندگی به امتحانهای سختی مبتلا شد؛ بهطوریکه به بیماری سختی دچار شده و تمام اموال و فرزندانش از بین رفتند؛ در این حال دست استغاثه به سوی خداوند دراز کرده و از او طلب یاری و استمداد نمود که در پی این تضرع، خداوند ایوب نبی را از بیماری عافیت بخشید و اموال و فرزندانش را به وی بازگرداند.[21]
2. حضرت نوح(ع)
زندگی حضرت نوح نبی(ع) و ناسپاسی قوم او آیات زیادی را در قرآن کریم به خود اختصاص داده که حالات استغاثهی نوح نبی به پروردگار خویش، برای هلاکت قومش، بخشی از داستان را بازگو میکند:
«وَ لَقَدْ نَادَئنَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ وَ نجََّینَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ»[22]
«و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت کردیم) و چه خوب اجابت کنندهاى هستیم! و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهایى بخشیدیم.»
حضرت نوح(ع) مدت خیلی طولانی، یعنی نهصد و پنجاه سال[23] به ارشاد و هدایت
قوم خود پرداخت؛ اما علیرغم تلاش فراوان جهت هدایت قوم به سوی توحید، نهتنها به او ایمان نیاوردند،[24] بلکه به استهزاء، آزار و اذیت و تهدید نوح نبی پرداخته و مردم را از هدایت بازداشتند.[25] بنابراین وقتی حضرت نوح در طول این سالهای طولانی با ایمان نیاوردن و کفر آنها مواجه شد و از هدایت این قوم ناامید گشت،[26] با تضرع و زاری دست استغاثه به سوی خداوند دراز کرده و با درخواست نابودی کفار از روی زمین،[27] هلاکت قوم بیایمان خویش را طلب نمود.[28]
3. حضرت یونس(ع)
حضرت یونس(ع) هنگامی که با نافرمانی قومش مواجه گردید، آنها را نفرین کرد؛ اما چون در این نفرین اذنی از ناحیهی خدای متعال نداشت، به اذن خداوند توسط ماهی بلعیده شد. یونس نبی در شکم ماهی دست به دعا برداشت و برای نجات خود، با ادب خاص و با عباراتی زیبا، با خداوند استغاثه نمود:[29]
«وَ ذَاالنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیهِ فَنَادَى فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنّىِ کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»[30]
«و ذاالنون [یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت و چنین مىپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت (امّا موقعى که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ى متراکم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودى نیست! منزّهى تو! من از ستمکاران بودم!»
در آیات دیگر بیان شده که در پی این استغاثه و اعتراف، حضرت یونس از شکم ماهی نجات پیدا کرد و با حالت بیماری و ضعف، به سرزمین خشک و بیآب و علف انداخته شد.[31]
4. مجاهدین
در جنگ بدر هنگامی که سپاه اسلام با کثرت نفرات دشمن و تجهیزات عظیم جنگی آنان مواجه شدند، با وحشت و اضطراب دست یاری به سوی خداوند دراز کردند؛ پیامبر اسلام نیز در این استغاثه با آنان همراه شده و با دعا از خداوند متعال ثبات دین اسلام را به همراه پیروزی مسلمین طلب نمودند:[32]
«إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ»[33]
«(به خاطر بیاورید) زمانى را (که از شدت ناراحتى در میدان بدر،) از پروردگارتان کمک مىخواستید و او خواستهی شما را پذیرفت (و گفت): من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود مىآیند، یارى مىکنم.»
این استغاثه به اندازهای طول کشید که عبا از روی دوش پیامبر عظیمالشأن اسلام افتاد؛ در این هنگام وحی الهی به او نازل شد که من شما را با هزار فرشته که فرشتگان دیگری را به دنبال دارند کمک میکنم.[34]
همچنین خداوند در آیات دیگری متذکر شد که نزول فرشتگان فقط برای بشارت و اطمینان خاطر بوده و پیروزی مسلمانان بر کافران تنها به دست خدای متعال صورت میپذیرد.[35]
عوامل استغاثه
در قرآن کریم دلایل و علل زیادی برای استمداد از درگاه پروردگار بیان گردیده که چکیدهی آن را میتوان در این موارد خلاصه نمود:
1. سختی
خداوند تبارک از سختی و گرفتاری به عنوان یکی از عوامل توجه و استغاثهی بندگان به پروردگار خویش یاد کرده و میفرماید:
«وَ مَا أَرْسَلْنَا فىِ قَرْیةٍ مِّن نَّبىٍِّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ»[36]
«و ما در هیچ شهر و آبادى پیامبرى نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم، شاید (به خود آیند، و به سوى خدا) بازگردند و تضرع کنند!»
هنگامی که گروهی از بندگان، به نبوت پیامبران ایمان نیاورده و بر کفر اصرار میورزیدند، خداوند برای امتحان، آنها را به سختی و بلا گرفتار میکرد، تا با این وسیله اظهار عجز و تذلل نموده و پس از تصدیق پیامبران، از این گرفتاری نجات پیدا کنند.[37]
2. ظلم
ستم به انسانهای مظلوم و ناتوانی آنها در دفاع از خود، موجب میشود که دست نیاز خود را به سوی پروردگار بلند کرده و با استغاثه از او طلب یاری نمایند:
«...وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ
الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّاً وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا»[38]
«چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما!»
هنگامی که پیامبر اکرم(ص) به همراه تعدادی از مسلمانان مکه به مدینه مهاجرت نمودند، گروه دیگری از مسلمین مستضعف که شامل زن و بچه بودند، در چنگال اشراف و مشرکین گرفتار آمده و توانایی نجات خود را نداشتند؛ لذا به خدا پناه برده و با استغاثه نجات از دست ظالمین را طلب نمودند.[39]
3. هدایت خواهی
حق طلبی و راه درست یافتن برای خود و فرزندان، از جمله عواملی است که در آیات الهی به صورت استغاثه از ناحیهی خداوند مطرح شده است:
«وَالَّذِى قَالَ لِوَالِدَیهِ أُفٍّ لَّکُمَا أَتَعِدَانِنىِ أَنْ أُُخْرَجَ... وَ هُمَا یسْتَغِیثَانِ اللَّهَ...»[40]
«و کسى که به پدر و مادرش مىگوید: اف بر شما! آیا به من وعده مىدهید که من روز قیامت مبعوث مىشوم؟!... و آن دو پیوسته فریاد مىکشند و خدا را به یارى مىطلبند...»
این آیه به خانوادهای اشاره میکند که والدین آن مسلمان و عارف به حق هستند و علیرغم تربیت و کوشش آنها برای خداپرستی فرزندشان، فرزندان به خداوند کفر میورزند؛ لذا والدین در مقابل این سرکشی فرزند به خدای متعال استغاثه کرده و از او میخواهند تا آنها را با دلایل قانع کننده و همچنین متمایل کردن دل آنان به سوی ایمان، راهنمایی و کمک کند.[41]
آثار استغاثه
قرآن کریم در بسیاری از آیات، وقتی از استغاثهی بندگان سخن به میان آورده، به اجابت آن نیز تصریح نموده که آثار نیکی را برای استغاثه کنندگان به ارمغان آورده است:
1. امداد الهی
انسانهای مؤمن در اثر حسن انجام وظیفه، مستحق الطاف و دستگیریهای خاصی از جانب پروردگار میگردند که به آن امدادهای غیبی میگویند. این امدادها گاه به صورت فراهم شدن شرائط موفقیت و گاه به صورت الهام و هدایت تحقق میپذیرد.[42] پیامبران الهی نیز به عنوان مصداق اتم و اکمل ایمان، غالبا نیروهای انسانی و مادی انگشت شماری را در میدان مبارزه در اختیار داشتند؛ لذا خداوند آنان را با نیروهای غیبی کمک میکرد و راه را برای آنان هموار میساخت.[43]
همچنانکه در مورد حضرت نوح(ع) میخوانیم:
«وَ نُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّینَاهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ...»[44]
«و نوح را (به یاد آور) هنگامى که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعاى او را مستجاب کردیم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم...»
هنگامی که حضرت نوح(ع) به خاطر کفرورزی و سرپیچی قومش دچار اندوه و ناراحتی شدیدی گردید، دست نیاز و یاری به سوی خداوند دراز کرد؛ در پی این استغاثه، امداد الهی شامل حال او گردید و با قدرت لایزال الهی، تمامی کافران روی زمین به واسطهی عذاب الهی از بین رفتند.[45] این عذاب شامل طوفان و سیل بود که نوح نبی و یارانش قبل از شروع طوفان، به وسیلهی وحی الهی از زمان و نحوه آمدن این عذاب با خبر شدند و با الهاماتی که از جانب خداوند نسبت به آنها صورت گرفت، کشتی ساختند و با این وسیله از عذاب الهی و هلاکت نجات یافتند؛ اما منکران قوم نوح که همسر و یکی از پسران نوح(ع) نیز جزو منکران بودند، در این طوفان غرق گردیده و هلاک شدند.[46]
2. پیروزی
رمز موفقیت و کسب قرب الهی، قرار گرفتن در مشکلات و آزمونهای سخت الهی است و این امتحان به عنوان یکی از سنتهای الهی بر امت اسلام و امتهای پیشین بوده است و شدت سختیها و مشکلات به حدی بود که طاقت مؤمنان تمام شده و از خداوند طلب یاری میکردند که در همان حین امدادها و یاری خداوند به سوی آنها نازل میشد:[47]
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَاللَّهِ قَرِیبٌ»[48]
«آیا گمان کردید داخل بهشت مىشوید، بىآنکه حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آنچنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که با او ایمان آورده بودند، گفتند: پس یاری خدا کی خواهد آمد؟! (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یارىِ خدا نزدیک است!»
"ضراء" بلاها و گرفتاریهایی است که به جان انسان وارد میشود، مانند بیماری و مرگ؛ و "بأساء" سختیهایی است که از خارج به او میرسد،مانند فقر و...[49]
هنگامی که پیامبر اکرم(ص) و یارانشان در جنگ خندق با مشکلات و سختیهای بسیاری مواجه شدند و هیچ راه چارهای برای آنها باقی نمانده بود، به خداوند پناه برده و از وی طلب نصرت و یاری نمودند؛ پس از آن، این آیه که در آن وعدهی پیروزی خداوند نهفته است بر آنان نازل گردید.[50]
3. رفع گرفتاری
با توجه به آیات قرآن، استغاثه به پروردگار، عامل مهمی برای رفع سختیها و مشقت انسانها به حساب میآید:[51]
«أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یکْشِفُ السُّوءَ... أَءِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ...»[52]
«یا کسى که دعاى مضطرّ را اجابت مىکند و گرفتارى را برطرف مىسازد،... آیا معبودى با خداست؟!...»
زمانی که برای انسان گرفتاری پیش میآید و تلاشهای او و دوستانش برای رفع آن نتیجه بخش نمیشود، در این هنگام بهطور حقیقی از اسباب و عوامل ظاهری ناامید گشته و با تمام وجود، خدا را به یاری میطلبد. از آنجا که این استغاثه و دعا از عمق دل و با درماندگی حقیقی صورت میگیرد، در پی آن، نجات و رفع گرفتاری از جانب خداوند تبارک برای او حاصل میشود.[53]
عدم اجابت استغاثه
علیرغم وعدهی خداوند مبنی بر اجابت دعای انسانها،[54] در بسیاری از موارد به تضرع و زاری افراد پاسخ داده نمیشود. یکی از دلایل و موجبات آن، این است که گرفتاری و مشکلات انسان بر اثر گناه و مخالفت وی با امر پروردگار به وجود میآید.[55]
مهمترین این عوامل که در قرآن به آن اشاره شده بدین شرح است:
1. استکبار
استکبار به معنی توهم بزرگبینی در برابر دیگران است، درحالیکه هیچ صفتی در انسان وجود ندارد که نشانهی امتیاز او بر دیگران باشد، و بدین وسیله خود را از پذیرفتن حق برتر بداند.[56]
خدای متعال در آیات نورانی خود، این خصیصهی ناپسند را یکی از دلایل عدم پذیرش انابه و استغاثهی جهنمیان معرفی میکند:
«حَتىَّ إِذَا أَخَذْنَا مُترَْفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یجْئَرُونَ لَاتجْئَرُواْ الْیوْمَ إِنَّکمُ مِّنَّا لَاتُنصَرُونَ... مُسْتَکْبرِِینَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ»[57]
«تا زمانى که متنعّمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازیم در این هنگام، نالههاى دردناک و استغاثهآمیز سرمىدهند! (امّا به آنها گفته مىشود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوى ما یارى نخواهید شد!... درحالىکه در برابر او [پیامبر] استکبار مىکردید، و شبها در جلسات خود به بدگویى مىپرداختید؟!»
"جوار" به معنی فزع و آواز وحوش است و در آیه کنایه از این است که متنعمین و مترفین به هنگام نزول عذاب الهی، صدای خود را به عنوان استغاثه و تضرع بلند میکنند.[58]
در این آیه کافران به دلیل استکبار و خودبرتر بینی، از اجابت دعوت پیامبران الهی رویگردان شده و در برابر آیات الهی سر تسلیم فرود نمیآوردند. آنان به موجب این تکبر و غرق شدن در لذات مادی، به عذاب الهی دچار میشوند. در این هنگام است که به خداوند پناه برده و به او استغاثه مینمایند؛ درحالیکه این استغاثه هیچ سودی در تخفیف مجازات آنها نخواهد داشت.[59]
2. کفر
در بخشی از کلام پروردگار، کفر به خدا، دلیل دیگری بر بیاثر بودن استغاثه بندگان بهشمار رفته است:
«کمَْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَواْ وَّ لَاتَ حِینَ مَنَاصٍ»[60]
«چه بسا مردمى را که پیش از آنها به هلاکت رسانیدیم. آنان فریاد برمىآوردند؛ ولى گریزگاهى نبود!»
کافرانی که علیرغم قدرت و نعمتهایی که در اختیار داشتند، به جای اطاعت از پیامبران و اطاعت خداوند، به تکذیب آنها پرداخته و کافر به دین اسلام شدند، گرفتار عذاب الهی گردیدند. آنها هنگام ابتلا به مجازات الهی، به استغاثه و توبه به درگاه پروردگار پرداخته و طلب نجات از عذاب میکردند؛ اما به دلیل کفر، در آن هنگام هیچ راه فراری برای آنها وجود نداشت.[61]
همچنانکه در قیامت نیز به این بلا گرفتار میشوند:
«وَالَّذِینَ کَفَرُواْ لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ... وَ لَایخَُفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا... وَ هُمْ یصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَیرَْالَّذِى کُنَّا نَعْمَلُ...»[62]
«و کسانى که کافر شدند، آتش دوزخ براى آنهاست... و نه چیزى از عذابش از آنان تخفیف داده مىشود...! آنها در دوزخ فریاد مىزنند: پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحى انجام دهیم، غیر از آنچه انجام مىدادیم!...»
کسانی که به وحدانیت خدای متعال و نبوت پیامبر(ص) کفر میورزند، در روز قیامت به آتش عذاب الهی گرفتار میشوند. آنها هنگامی که خود را در چنگال غضب خداوند گرفتار دیده و راه فراری برای خود نمییابند، دست به استغاثه و دادخواهی برداشته و از خداوند تقاضای بازگشت به دنیا و انجام عبادات به جای کفر مینمایند؛ اما آیهی بعدی پاسخ آنها را افزایش عذاب داده است.[63]