كلمات كليدي : حمد، ستايش، تسبيح، آداب، آثار
نویسنده : کاظم احمدزاده
حمد در لغت به معنی ثنا و ستایش بر اساس فضیلت و معرفت برای خداوند متعالی است.[1]
فرق حمد و مدح:
کلمۀ «حمد» به معنای ثنا و ستایش در برابر عمل زیبایی است که ثنا شونده با اختیار خود انجام می دهد، بر خلاف کلمۀ «مدح» که هم این ثنا را شامل می شود و هم ثنای بر عمل غیر اختیاری را، مثلاً گفته می شود (فلان شخص را در برابر کرامتی که دارد حمد و مدح کردم ولی در مورد درخشندگی یک مروارید و یا بوی خوش یک گل گفته نمی شود «آنرا حمد کردم» بلکه تنها می توان گفت آن را مدح کردم).[2]
حمد مخصوص خداست:
«الحمُدلله ربّ العالمین»(حمد/1)
«ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است»
(ال) در "الحمد" برای استغراق یا جنس است و به معنای این است که ستایش هر ستایشگری در برابر هر کمال و جمالی، در حقیقت حمد خداست و جز او هیچ کس سزاوار ستایش نیست[3] برای آنکه آن زیبایی که حمد و ستایش حامد متوجه آنست فعل خداست و به او منتهی می شود و او آنرا ایجاد کرده است پس جنس حمد و همۀ آن از آنِ خداست.[4]
همه موجودات ستایشگر خدایند:
«تُسَبَّحُ لَهُ السَماواتُ السَبعُ و الاَرضُ و مَن فیهِنَّ وَ اِن شَیءٍ إِلّا یُسَبَّحُ بِحَمدهِ ولکِن لا تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم ...»(اسراء/44)
«آسمانهای هفت گانه و زمین و کسانی که در آنها هستند همه تسبیح او می گویند و هر موجودی، تسبیح و حمد او می گوید، ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید...»
چون هر موجودی با تمامی وجودش او را حمد می کند، پس او محمود است و تمامی حمدها از آنِ اوست چه اینکه حامدان در حمد خود او را قصد کنند یا غیر او را.[5]
آثار حمد خدا :
1- رفع اندوه و دلتنگی:
«و لَقد نَعلَمُ اَنَّهُ یَضیقُ صَدرُکَ بِما یَقُولوُنَ، فَسَبَّح بِحَمدِ رَبِّکَ و کُن من السّاجدینَ»[6]
«ما می دانیم سینه ات از آنچه آنها می گویند تنگ می شود (و تو را سخت ناراحت می کنند،برای دفع ناراحتی) پروردگارت را تسبیح و حمد گو و از سجده کنندگان باش»
2- صبر:
تسبیح و حمد خدا، زمینه ساز دستیابی به صبر در برابر سختیها است؛[7]
«فَاصبِر عَلی مَا یَقُولُونَ و سَََبَّح بِحَمدِ رَبِّک ...»(طه/130)
«پس در برابر آنچه می گویند صبر کن، و تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور...»
گسترۀ حمد الهی :
1- خداوند، فراسوی مرزهای زمان و مکان:
«ولَهُ الحَمدُ فی السَماواتِ و الأَرضِ و عَشِیّاً و حینَ تُظهِرونَ»(روم/18)
«حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمانها و زمین و به هنگام عصر و هنگامی که ظهر می کنید»
2- حمد خداوند در هر بامداد و شامگاه:
«...و سَبّح بحَمدِ ربّک بِالعَشیّ والإبکار» (غافر/55)
«...هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور»
3- حمد خداوند در دنیا و آخرت:
«... لهُ الحَمدُ فی الاولی و الآخرة ...» (قصص/70)
«حمد مخصوص اوست در دنیا و آخرت»
4- حمد خداوند در نظام تکوین:
«...و إِن مِن شیءٍ الّا یُسَبّحُ بحَمدهِ...» (اسراء/44)
«تمامی موجودات با حمد خود، او را تسبیح می کنند»
5- حمدِ منکران معاد در هنگام رستاخیز:
«یَومَ یَدعُوکُم فَتَستَجیبُونَ بِحَمده و تَظُنّونَ إن لَبَِثتُم الّا قلیلاً» (اسراء/52 )
«روزی که شما را (از قبرهایتان) فرا می خواند شما هم اجابت می کنید در حالی که حمد او را می گویید، می پندارید تنها مدت کوتاهی درنگ کرده اید»
تسبیح خدا با حمد:
چهارده بار در قرآن، تسبیح با حمد و قبل از آن آمده است مثل؛
«سَبِّح بِحَمدِ ربِّکَ» (طه/130)
در جواب اینکه چرا خدای متعال تسبیح و تنزیه خود را مقدم بر حمد بیان کرده است علامه طباطبائی (ره) می نویسد:
«مخلوق خدا به هر وضعی او را بستاید به همان مقدار به او و صفاتش إِحاطه یافته است و او را محدود به حدود آن صفات دانسته و به آن تقدیر، اندازه گیری کرده، و حال آنکه خدای تعالی محدود به هیچ حدّی نیست نه خودش و نه صفات و اسمائش و نه جمال و کمال افعالش چرا که «لا یُحیطُونَ بِعِلمهِ» «احاطۀ علمی به او ندارند» پس اگر بخواهیم او را ستایش صحیح و بی اشکال کرده باشیم باید قبل از حمد خود، او را منزّه از تحدید و تقدیر خود کنیم»[8].