كلمات كليدي : قرآن، غفران، موجبات، موانع، انذار
نویسنده : محمد مؤذني
غفران از مادهی "غفر" بوده و در لغت به معنی پوشیدن چیزیکه، انسان را از زشتی حفظ میکند. و در اصطلاح قرآنی به این معنى است که، خداوند عیوب و گناهان بندگان نادم را مىپوشاند و آنها را از عذاب و کیفر حفظ کرده و اثر گناه را محو مینماید. [1] "غفّار" و "غفور" صیغهی مبالغه از مادهی غفر و غفران بوده، که به معنای چشم پوشی کثیر و مداوم ، از خطایا و گناهان بندگان میباشد.[2] ;
واژهی "کفر" نیز در لغت به معنی پوشاندن شیء میباشد که از این جهت با واژهی "غفر" هم معنا بوده، که در قرآن نیز این واژه در معنای لغوی استعمال شده؛ به معنای محو سیئات نیز به کار رفته است. [3]
مغفرت از منظر قرآن
یکی از مهمترین مسائلی که ذهن انسان را به خود مشغول نموده، مسألهی رهایی از گناهان و نجات از عذاب ابدی است؛ لذا، سعی انسان در طول تاریخ این بوده که، راهی برای آن بجوید. قرآن، به این نیاز انسان به صورت ویژهای پرداخته و در موقعیتهای گوناگون از امکان جبران گناهان گذشته و امید به عفو خداوند سخن به میان آورده است، تا روزنهی امیدی به قلب انسان باز کند، آنچنان که در آیات بیشماری، به صفات خداوند که با این مسأله ارتباط تنگاتنگ دارد، پرداخته است؛[4] و حتی، به این اندازه اکتفا نشده بلکه، انسانها را برای دستیابی به مغفرت الهی به مسارعه و مسابقه تشویق نموده تا در جهت رفع موانع نزول مغفرت و ایجاد مقتضیات دریافت مغفرت گام بردارند:[5]
«وَ سَارِعُواْ إِلىَ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین»[6]
«و شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى که وسعت آن، آسمانها و زمین است و براى پرهیزگاران آماده شده است.»
واژهی غفر 234 بار در قرآن استعمال شده که بیش از 90 مورد آن همراه با صفات رحیم، ودود، عفُوّ و حلیم آمده است و از این موارد 4 بار با صیغهی مبالغهی غفّار و 91 بار با صیغهی مبالغهی غفور ذکر شده که در بسیاری از موارد نیز با تأکید استعمال شده است.
موجبات غفران
با این وجود که انوار رحمت و مغفرت الهی به صورت دائمی در حال تابیدن به انسانهاست، اما نحوه و میزان دریافت این انوار در آنها متفاوت بوده و به شایستگی و تلاش افراد، وابسته است؛ چرا که، برای دریافت این انوار قدسی، قابلیت قابل نیز لازم بوده و این قابلیت به معنی دارا بودن شرایط آن است که مهمترین آنها عبارتند از:
1. ایمان:
یکی از مهمترین عوامل برای دریافت غفران الهی، ایمان است؛ چرا که، در حقیقت، انسان بدون ایمان، قابلیت دریافت مغفرت و هدایت از سوی خداوند را نداشته و بدون آن، هیچکدام از شرایط مذکور، که در ذیل آمده، تأثیری در بخشیده شدن فرد نخواهد داشت:
«وَ الَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیَِّاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَ ءَامَنُواْ
إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیم»[7]
«آنان که مرتکب کارهاى بد شدند، آن گاه توبه کردند و ایمان آوردند، بدانند که پروردگار تو پس از توبه، آمرزنده و مهربان است.»
در این آیه خداوند به کسانی که مرتکب سیئات شدهاند، وعده میدهد که، در صورت توبه به سوی درگاه الهی و ایمان به هر آنچه که، خدای متعال پذیرش آن را واجب کرده است (وجود باری تعالی، پیامبران و اوصیای الهی، ملائکه، معاد و...)، خداوند آنها را مشمول رحمت و مغفرت خود بگرداند.[8]
2. توبه و إستغفار:
یکی از اموری که انسان را مستوجب دریافت مغفرت از سوی خدا میکند، توبه کردن از اعمال بد گذشته و استغفار به درگاه خداوند متعال است:
«وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ...أُوْلَئکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِم ...»[9]
«و آنها که وقتى مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مىافتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىکنند... آنها پاداششان آمرزش پروردگار است...»
یکی از الطافی که خداوند به بندگان خود نموده، اینست که راه بازگشت را بر آنان باز گذاشته و به آنها امکان استغفار داده است؛ تا با توبه به درگاه خداوند از مسیر ناصواب گذشته بازگردند و با استغفار و درخواست عفو، گناهان گذشتهی آنها را به طور کل محو نماید.[10]
3. اعمال نیک:
از عواملی که، زمینهی نزول رحمت و مغفرت الهی را فراهم میآورد، عمل صالح است؛ چرا که، عمل صالح، دل را نرم کرده و مانع رفتن به سوی سیئات میگردد و همچنین موجب بخشش گناهان گذشته از سوی خداوند متعال میشود،[11]چنانکه قرآن در این باره میفرماید:
«إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیم»[12]
«اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مىسازد و شما را مىبخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است!»
آیهی شریفه به ارزش عمل صالح در نزد خدای متعال، که انفاق در راه خدا مصداقی از آن است، اشاره کرده و بیان میکند که، عمل صالح موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند میگردد.
4. پرهیز از گناهان کبیره:
از عواملی که موجب جلب رحمت و مغفرت خداوند میگردد، اجتناب از گناهان کبیره است، خداوند در قرآن میفرماید:
«إِن تجَْتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا»[13]
«اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مىشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را مىپوشانیم و شما را در جایگاه خوبى وارد مىسازیم.»
بیان کردیم که، واژهی "کفر" با واژهی "غفر" هم معناست. و این آیه در مقام منت نهادن بر مؤمنان بوده و به آنها نوید میدهد که اگر از بعضى گناهان اجتناب کنند، خداى عزوجل از بعضى دیگر در مىگذرد، و در ضمن، حین اینکه در آیهی شریفه وعدهی آمرزش داده شده، مؤمنان، به ترک گناه دعوت شدهاند.[14]
5. توسل:
یکی از اموری که در جهت جلب مغفرت الهی دارای تأثیر زیادی بوده، توسل به بندگان شایستهی خداوند است:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا»[15]
«و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مىکردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مىگذاردند)، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىکردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مىکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مىیافتند.»
بر اساس آیاتی مثل آیهی مذکور، استغفار بندگان شایستهی الهی چون حضرت رسول اکرم(ص)، فرشتگان و مؤمنان پاکدل، در پیشگاه خداوند اثر داشته و طالبان مغفرت الهی با توسل به آنها میتوانند از این طریق به غفران ذات اقدس احدیت دست یابند.[16]
6. تبعیت از فرامین الهی:
تبعیت از فرامین الهی از جمله اعمالی است که برای جلب مغفرت الهی لازم بوده، و غفران و حب الهی را در پی خواهد داشت:
«قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونىِ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکمُْ ذُنُوبَکمُْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیم»[17]
«بگو: اگر خدا را دوست مىدارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزندهی مهربان است.»
تبعیت از فرمانهای الهی موجب ایجاد رابطهی محبت آمیز بین خدا و بنده میگردد که این رابطهی عاطفی، موجب نزول رحمت و مغفرت شده و گناهان آدمی را نابود میسازد.[18]
موانع غفران
1. شرک:
یکی از موانع شدیدی که از نزول مغفرت خدای رحمان بر انسان جلوگیری کرده، شرک بر خداست:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَ مَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْترََى إِثْمًا عَظِیمًا»[19]
«خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد! و پایینتر از آن را براى هر کس (بخواهد و شایسته بداند) مىبخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است.»
در این آیه، خداوند بیان میکند که تمامی گناهان انسان قابلیت بخشیده شدن را دارند، مگر شرک، که هرگز قابل بخشش نیست؛ البته، مشروط به اینکه، مشرک، بدون توبه و با شرک از دنیا رفته باشد. علت عدم مغفرت، إفتراء عظیمی است که این افراد به خداوند نسبت دادهاند و اصولاً شرک با بندگی مخلوقات و ربوبیت خدا ناسازگار بوده و بندگان مشرک با این افتراء، ارکان هستی عالم را انکار نمودهاند.[20]
2. یأس:
یأس از موانع بزرگ در برابر نزول رحمت و مغفرت الهی است. از آنجا که انسان موجودی است که شالودۀ خلقتش از ضعف و جهل بوده و همانند هوای نفس بر او غلبه داشته، همیشه در معرض ارتکاب گناهان قرار گرفته، و حتی ممکن است با ارتکاب گناهان، خود را غرق شده بپندارد و ناامیدی از اصلاح خویش، بر او غلبه یابد؛ و لذا از درخواست بخشش صرف نظر نموده و مأیوس شود؛ اما خداوند با توجه به این ضعف و جهل بندگان، آنها را به مغفرت خود امیدوار ساخته و زمینههای ناامیدی را از آنها دور میسازد:[21]
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم»[22]
«بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همهی گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
با توجه به لحن لطیف آیه و تأکیدهای زیبایی که به کار رفته، خدای منان، جایی برای یأس باقی نگذاشته است.
رابطهی انذار و غفران
قرآن کریم برای حفظ تعادل انسانها و جلوگیری از افراط و تفریط آنها در ارتباط با احساس گناه یا بیگناهیشان، که منجر به نا امیدی یا تجری به گناه میگردد، در اکثر آیاتی که به بحث مغفرت پرداخته، همواره به انذار انسانها نیز پرداخته است؛ به عنوان مثال در این آیهی شریفه فرموده:
«غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدیدِ الْعِقابِ ...»[23]
«خداوندى که آمرزندهی گناه، پذیرندهی توبه، داراى مجازات سخت است...»
در این آیه ابتداءً به دو صفت "غافرالذنب" و "قابل التوب" بودن خدا اشاره میکند که بر رفتار مغفرتآمیز خدا با گنهکاران دلالت دارد، اما بلافاصله صفت شدید العقاب بودن او را میآورد که بر مؤاخذهی گنهکاران دلالت داشته و حاوی نوعی انذار برای بندگان میباشد. مقتضای این صفات این است که هر فردى را که استعداد آمرزش و قبول شدن توبه را داشته باشد، او را بیامرزد؛ و هر کس را که مستحق عقاب است، عذاب کند. این سخنهای منذرانه، فرد را به تحرک وادار کرده تا به نوعی رفتار کند که مشمول صفات غفران و رحمت الهی قرار بگیرد .[24]