كلمات كليدي : قرآن، مسجد، سجده، عبادت، اعتكاف
نویسنده : اباذر بشيرزاده
مسجد از ماده "سجد" است و سجده در لغت به معنای نهادن پیشانی بر زمین است؛[1] و واژهی مسجد اسم مکان برای سجده و عبادت است؛[2] پس مسجد جایگاه نماز است به اعتبار سجود؛[3] بنابراین وجه تسمیهی مسجد همان لزوم خضوع و کسب حالات حقیقی تذلل برای بندهای در مکان معین است؛ یعنی مسجد محل حصول قرب الهی و جایگاه رفع حجابهای ظلمانی و خودبینی است؛[4] چنانکه در برخی آیات مراد از مسجد مطلق معبد و عبادتگاه بیان شده که در ماجرای اصحاب کهف مؤمنان جهت زنده نگه داشتن این داستان و اینکه سند زندهای برای رستاخیز باشد، تصمیم گرفتند در کنار قبور آنها عبادتگاهی درست کنند که به همدیگر گفتند:[5]
«...لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً»
«...ما مسجدى در کنار (مدفن) آنها مىسازیم.»
منزلت مسجد در آیینهی قرآن
سنت خدا بر این است که عبادت او در مساجد انجام یابد؛ همچنین بناى مسجد و آبادی آن جزو سنتهای الهی است؛[6] لذا ارادهی خدای متعال بر این است که خانهها و مکانهایی را خالص برای یاد او قرار داده شود:[7]
«وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَاتَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»[8]
«و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید!»
مساجد هم مصدر میمی است به معنای سجده، هم اسم آلت است؛ یعنی وسیلهای برای سجده و عبادت خدا، هم اسم مکان است که در آن مکان، سجده صورت میگیرد، هم جایگاه عبادت و مواضع سجده را شامل شده و هم اسم زمان برای سجده است. همهی این اعمال مختص برای خدای متعال است.[9]
بنابراین منظور از مساجد، مکانهایى است که در آنجا براى خدا سجده مىشود که مصداق اکمل آن، مسجدالحرام و مصداق دیگرش سایر مساجد و مصداق گستردهتر، تمام مکانهایى است که انسان در آنجا نماز مىخواند و براى خدا سجده مىکند.[10]
قرآن در همین راستای بندگی خداوند، بنیآدم را به شایستگی قیام ستایش پروردگار ارشاد نموده تا شعار عبودیت سرتاسر وجود بندگان را فراگیرد و با زینت ایمان و حضور قلب و با آراستگی لباس، افعال و اذکار، در خانهی خدا جهت عبادت خالصانه حضور یابد.[11]
«یا بَنیآدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ...»[12]
«اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید!...»
مسجد از جمله دستوراتى است که به آدم نخستین پیامبر و معلم بشر وحى شده و در ادیان آسمانى کمال یافته به طوریکه در دین اسلام با اقامهی نماز به اعلى مرتبهی کمال رسیده و یگانه شعار عبودیت و زینت انسانى و معراج اهل ایمان معرفى شده است.[13]
اساس و بنیان مسجد
مسجدی که بر پایهی نفاق بنا نهاده شده و کانون تفرقه میان مسلمانان باشد، قرآن از آن به شدت نهی نموده و میفرماید:
«وَالَّذِینَ اتخََّذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ کُفْرًا وَ تَفْرِیقاً بَینَْ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ...»[14]
«(گروهى دیگر از آنها) کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقهافکنى میان مؤمنان، و کمینگاه براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده...»
مسجد ضرار نمونهی بارزی از ترفند و حرکات ضد مذهب است که در واقع منافقان پایگاهی برای دشمنان خدا و رسول خدا و بتخانهای در چهرهی مسجد ساخته بودند؛ چون هدف شوم منافقان در زیر این نام مقدس، زیان رساندن به مسلمانان و تقویت مبانی کفر جهت تفرقه افکنی در میان آنان است که رسول خدا -صلیالله علیه و آله- دستور داد، آن را تخریب نموده و آتش بزنند.[15]
لذا در آیهی بعد با نهی از اقامهی نماز در آن مسجد، امر به مسجد دیگر نموده و میفرماید:
«...لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلىَ التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ، فِیهِ رِجَالٌ یحُِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللَّهُ یحُِبُّ الْمُطَِّهِّرِین»[16]
«...آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به عبادت) بایستى؛ در آن، مردانى هستند که دوست مىدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.»
هر چند در آیه اقامهی نماز در مسجد قبا متعین نشده، بلکه با واژهی "أحَقّ (سزاوارتر)" بیان نموده، لیکن در آیه شریفه اولاً جملهی «فیه رجال...» بیانگر علت برتری و رجحان است که ذیل آیه (والله یحبّ المطهرین) متمم و مکمل آن تعلیل بوده، ثانیاً نهی از اقامهی نماز در مسجد ضرار، قهرا نماز در مسجد قبا را متعین میکند؛ معناى آیه این است که ای پیامبر تا ابد در مسجد ضرار براى نماز نایست؛ سوگند مىخورم مسجد قبا که بر اساس تقوا و پرهیز از خدا از روز اول بنا نهاده شده، سزاوارتر است به اینکه در آن به نماز بایستى؛ زیرا در آن مسجد رجالى هستند که دوست مىدارند خود را از گناهان، پلیدیها و آلودگىها پاک سازند و خداوند کسانى را که در صدد پاک کردن خود باشند دوست مىدارد.
پس جملهی "لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ..." به منزلهی تعلیل بر رجحان این مسجد بر آن مسجد دیگر است؛ همچنین جملهی "فِیهِ رِجالٌ..." به منزلهی تعلیل بر رجحان اهل این مسجد بر اهل آن مسجد بوده، و جملهی "أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ"[17] در آیهی بعد مزیت دیگرى را بیان مىکند که با بیان دو مثل زیبا، اساس زندگى مؤمنین و پایهی زندگى منافقین را مجسم ساخته است؛ آن اساس و پایه همان دین و روشى است که دنبال مىکنند؛ دین مؤمن تقوا، یقین، ایمان و رضایت خداست، اما دین منافق مبتنى بر شک و تزلزل است.[18]
آبادگران مسجد
خداوند در قرآن تصریح نموده که مشرکان حق آبادگری مساجد را ندارند؛[19] علت تشریع این حکم بیایمانی و کفر آنهاست؛ چون خدای متعال پاک و منزه است، خانهی او نیز باید پاکیزه باشد و آبادگران آن نیز باید انسانهای پاک و مطهری باشند:[20]
«إِنَّمَا یعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الاَْخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّکَوةَ وَ لَمْ یخَْشَ إِلَّا اللهَ...»[21]
«مساجد خدا را تنها کسى آباد مىکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد...»
خانههای خدا خالص برای او و خاص برای بندگان خدا در عبادت اوست؛ لذا آبادی آن جز از بندگانی که دلهایشان مملو از توحید الهی است، امکانپذیر نیست و غیر مؤمنین صلاحیت آن را ندارند.
جملهی "إِنَّما یَعْمُرُ" هم إنشائی است، هم إخباری؛ یکی اینکه از طبیعت حال مؤمن خبر میدهد؛ یعنی آبادی و ساخت مسجد، همچنین حضور در مسجد برای اقامهی نماز از ویژگیهای مؤمن است؛ دوم دستور به مؤمنین است که باید همچون فعلی را انجام دهند، تا این صفات بر آنها اطلاق شود؛ یعنی قضیهی ایمان به خدا و خوف از خدای تبارک، سپس اقامهی نماز و پرداخت زکات، همان آبادی مساجد الهی است. پس آبادگر خانههای خدا، اهلالله هستند.[22]
در راستای همین بحث، قرآن کریم هدف اصلی مشرکان را در برابر مساجد الهی بیان کرده و در توبیخ آنها که مانع از ذکر و عبادت خدا در مساجد میشدند، آنان را ظالمترین افراد معرفی نموده و تلاش کارشان را تخریب معنوی مساجد خدا بیان نموده است:[23]
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فِی خَرابِها...»[24]
«کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آنها نمود؟!...»
خرابی مسجد هر عملی است که موجب بینظمی و خلل در امور روحانی و معنوی و عبادی مسلمانان شود؛ اعم از اینکه از ورود مسلمانان به مساجد و ذکر و عبادت خدا در آن جلوگیری کنند، یا در تخریب ساختمان مساجد تلاش داشته باشند؛ لذا شدت توبیخ به حدی است که خدای متعال رسوایی در دنیا و عذاب عظیم الهی را در آخرت برای آنها وعده داده و رقم زده است؛ رسوایی انسان در نفس خویش و عذاب اخروی که مطابق با آن رسوایی باشد؛ چون این نوع ظلم یعنی مانع شدن بندگان از تقرب به خدای متعال، بزرگترین ظلم است، لذا موجب محرومیت از نعمت و رحمت الهی در خواهد شد.[25]
اما خدای تبارک محافظت از معابد و مساجد را خود تضمین نموده و با واسطهی مجاهدان در راه خدا و مؤمنان حقیقی که آبادگران مساجدالله هستند، شر دشمنان را از ویرانی آنها دفع میکند:
«...وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لهَُّدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یَذْکَرُ فِیهَا اسْمُاللَّهِ کَثِیرًا...»[26]
«...و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیلهی بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مىشود، ویران مىگردد!...»
اینکه در آیهی شریفه مساجد مقید به ذکر کثیر شده، چون نمازهای یومیه هر روز مداوم در آن اقامه شده و دیگر برنامههای عبادت در مساجد برگزار میگردد؛ درحالیکه معبد یهود و نصاری اینطور نیست و برنامهی عبادتشان در روزهای خاص، یعنی در آخر هر هفته یک مرتبه برگزار میشود.[27]
اعتکاف در مسجد
اعتکاف در دین الهی، اختصاص به مسجد دارد و در غیر مساجد انجام نمیگیرد و دلیل اصلی این شرط خود قرآن است:[28]
«...وَ لَاتُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَاکِفُونَ فی الْمَسَاجِدِ»[29]
«...و درحالیکه در مساجد معتکف هستید با زنان در نیامیزید.»
صدر آیهی شریفه در ارتباط با حکم حلیت آمیزش با همسران در شبهای روزه (ماه رمضان) است؛ و خدای تبارک بعد از بیان این حکم و بیان حکم محدودهی زمانی روزه، به بیان حکم جدیدی از احکام معتکفین میپردازد. بیانش اینست که شخص معتکف در مسجد نباید در وقت اعتکاف با زنان مباشرت نموده و همبستر شود؛ همچنین عمل اعتکاف را که به مسجد اختصاص داده، در هر مسجدى میتوان انجام داد؛ چون الف و لام در "فِیالْمَساجِد" براى کلیت و استغراق است، با اینکه قدر متیقن از بیان روایات اهلبیت عصمت -علیهمالسلام- اعتکاف در یکی از چهار مسجد معروف است: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفة و مسجد بصره.[30]
بنابراین اعتکاف در مساجد جامع هر شهر که عموم مردم در آن جمع میشوند، انجام میگیرد.[31]