كلمات كليدي : معارف قرآن، ميزان، سنجش، وزن، اهل بيت(ع)، سنگيني
نویسنده : کاظم احمدزاده
در لغت به وسیله سنجش اشیاء میزان گویند.[1] و آن هر چیزی است که با آن وزن و سنجش شود اعم از اینکه قول باشد یا فعل و یا ترازوی متداول،[2] که جمع آن موازین است[3] در قرآن کریم واژۀ "میزان" نُه بار و جمع آن "موازین" هفت بار آمده است.
کاربرد واژه میزان در قرآن:
1- وسیلۀ سنجش کالا و مبادلات مالی:
«وَ یَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَ لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَ لاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ » (هود /85)
«و ای قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (واجناس) مردم، عیب نگذارید و از حق آنان نکاهید و در زمین به فساد نکوشید.»
2- هماهنگی و نظم در آفرینش:
«وَالسَّمَاء رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ » (الرحمن/7)
«و آسمان را بر افراشت، میزان و قانون (در آن) گذاشت.»
مقصود از میزان همان تنظیم زمین و آسمان است که در پرتو آن، تعادل به وجود آمده و کاخ آفرینش بر پا مانده است.[4]
3- تشریع قوانین الهی:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» (حدید/25)
«ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسائی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند...»
در این آیه، قرآن واژۀ "میزان" را در مورد قوانین عادلانۀ الهی بکار برده است قوانینی که مایۀ گسترش قسط و عدل در جامعه بشری است.[5]
همچنین در آیۀ:
«اللَّهُ الَّذِی أَنزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِیزَانَ...» (شوری/17)
«خداوند کسی است که کتاب را به حق نازل کرد و میزان را...»
علاّمه طباطبایی میزان را به معنای دین گرفته و گفته است: مراد از میزان به قرینۀ ذیلِ آیه و آیات بعد همان دینی است که کتاب مشتمل بر آن است و افزوده است؛ از این جهت دین را میزان نامیده که عقاید و اعمال انسانها به وسیلۀ آن سنجیده میشود و در نتیجه در روز قیامت بر طبق آن سنجش، محاسبه و جزا داده میشود پس میزان عبارت است از دین با اصول و فروعش. [6]
میزان عمل در آخرت:
در اینکه خداوند در روز قیامت اعمال بندگان را با ابزاری خواهد سنجید شکی نیست امّا اینکه ماهیّت این ابزار چگونه است در قرآن کریم و احادیث نبوی چیزی مذکور نیست و مؤمنان مکلّفند به حکم خبر صادق به آن ایمان بیاورند.[7]
در آیاتی از قرآن کریم به حق بودن سنجش الهی در روز قیامت اشاره شده است:
«وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَـئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یِظْلِمُونَ » (اعراف/ 8- 9)
«وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! کسانى که میزانهاى (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! و کسانى که میزانهاى (عمل) آنها سبک است، افرادى هستند که سرمایه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمى که نسبت به آیات ما مىکردند، از دست دادهاند.»
آیه یاد شده اثبات میکند که برای نیک و بدِ اعمال وزنی هست و منظور از "وزن" سنگینی اعمال است در عین حال این سنگینی، سنگینی اضافی و نسبی است به این معنی که حسنات باعث ثقل میزان و سئیات باعث سبکی و خفّت آن است نه اینکه هم حسنات دارای سنگینی باشد و هم سئیات، آن وقت این دو سنگین با هم سنجیده شود هر کدام بیشتر شد بر طبق آن حکم شود، اگر حسنات سنگینتر بود به نعمتهای بهشتی و اگر سئیات سنگینتر بود به دوزخ جزا داده شود.
بلکه از ظاهر آیات استفاده میشود که میزان اعمال در آخرت از قبیل ترازو و قپان نیست تا فرضِ تساوی دو کفه در آن راه داشته باشد بلکه ظاهر آنها این است که عمل نیک باعث ثقل میزان و عمل بد باعث خفّت آن است.
امثال این آیات این احتمال را در نظر انسان تقویت میکند که شاید مقیاس سنجش اعمال و سنگینی آن، چیز دیگری باشد که تنها با اعمال حسنة وشایسته سنخیت دارد بطوری که اگر عمل حسنة بود با آن سنجیده میشود و اگر سئیه بود چون سنخیت با آن ندارد سنجیده نمیشود و ثقل میزان عبارت باشد از سنجیده شدن و خفت آن عبارت باشد از سنجیده نشدن.[8]
معنای وزن اعمال در قیامت:
معنای وزن اعمال در قیامت، تطبیق اعمال است بر حق، به این معنی هر شخصی پاداش نیکش به مقدار حقی است که عمل مشتمل بر آن است و در نتیجه اگر اعمال شخصی، شامل هیچ مقداری از حق نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمری عایدش نمیشود.
در قیامت، هیچ میزانی برای اعمال کافران برپا نمیشود:
«أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ و َلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا » (کهف/105)
«آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد از این رو، روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد.»
عبارت «فَلا نُقیمُ لَهُمْ یَوْمَ القیامةِ وَزْنّا » فرع بر حبط اعمال است به دلیل اینکه سنجش و وزن در روز قیامت به سنگینی حسنات است و با حبط عمل دیگر سنگینی باقی نمیماند و در نتیجه وزن کردن معنا ندارد.[9]
به عبارتی دیگر توزین و سنجش مربوط به جایی است که چیزی دربساط باشد کافران که چیزی در بساط ندارند چگونه توزین و سنجشی داشته باشند.[10]
اهل بیت پیامبر (ص) میزان اعمال:
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ...» (انبیاء/47)
«ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا میکنیم...»
در تفسیر این آیه امام صادق (ع) فرمودهاند:
«هُمُ الاَنبیَاء وَ الاَوصیَاء »
«انبیاء و اوصیاء میزانند »[11]
و در زیارت مطلقۀ علی (ع) میخوانیم:
«السّلامُ علَی میزانِ الأعمالِ »[12]
در این صورت اعمال هر امّتی بر اعمال پیامبران و اوصیای آنان عرضه میشود و از طریق تطابق وعدم تطابق، سرنوشت آنان و اعمالشان به دست میآید.[13]
عوامل سنگینیِ میزان اعمال:
1)اخلاق نیکو:
امام سجاد (ع) از پیامبر اسلام (ص) نقل میکند که آن حضرت فرمود:[14]
«ما یُوضَعُ فی میزانِ امْرِیٍ یَوْمَ القیامَةِ اَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الخُلْقِ »
«در میزان هیچ انسانی روز رستاخیز چیزی گرانبهاتر از خُلق نیکو نیست.»
2)درود فرستادن بر پیامبر اسلام و اهل بیت (ع) آن حضرت:
امام باقر (ع) میفرماید:
«ما فِی الْمیزانِ شَیء اَثقَلُ مِن الصَلوةِ علی مُحمّدٍ و آل محمّدٍ »
«در میزان عمل چیزی سنگینتر از درود فرستادن بر محمّد (ص) و آل محمّد (ص) نیست.»[15]
3)شهادت به وحدانیّت خداوند متعال:
پیامبر اسلام (ص) در تفسیر لا اله الاّ الله فرمود:
«بِوَحْدانِیّةِ لا یَقْبَل اللهُ الاَعمالَ الاّبِها وهِی کَلِمَةُ التَقْوی یُثْقِلُ اللهُ بِها اَلْموازینَ یَوْمَ القِیامَةِ »
«"لاالهالاالله" اشاره به وحدانیت خداوند است هیچ عملی بدون آن پذیرفته نمیشود و این، کلمۀ تقواست که ترازوی سنجش اعمال را در قیامت سنگین میکند.» [16]