كلمات كليدي : ذهنيه، قضاياي حمليه، خارجيه، حقيقه، موجبه، سالبه، معدوله، محصله، معدوله الطرفين، معدوله الموضوع، معدوله المحمول
نویسنده : مهدي افضلي
در تقسیم قضیه حملیه از زاویههای مختلف میتوان وارد شد. منطقدانان بر همین اساس اقسام مختلفی را برای قضیه برشمردهاند. گاه به لحاظ وجود موضوع در قضایای موجبه، آنرا به سه قسم ذهنی، خارجی و حقیقی تقسیم کرده اند. گاه به لحاظ محصله یا معدوله بودن موضوع و محمول، آنرا به محصله و معدوله تقسیم کردهاند و گاه ابعاد دیگر را در نظر داشتهاند. که به هریک پرداخته خواهد شد:
تقسیم قضیه حملیه موجبه به لحاظ وجود موضوع
در قضیه حملیه که سخن از ثبوت محمول برای موضوع است، براساس قاعده منطقی فرعیت باید موضوع قضیه تحقق داشته باشد. زیرا بر اساس این قاعده، ثبوت محمول برای موضوع فرع بر تحقق موضوع است. مفاد قاعده فرعیت همان است که در عرف میگویند سر بیصاحب را نمیتراشند. باید سری در کار باشد تا آنرا بتراشند! بر این پایه منطق دانان شرط کردهاند که موضوع قضیه حملیه موجبه، باید تحقق داشته باشد. اما در قضایای سالبه تحقق موضوع شرط نیست، زیرا میتوان از شیء معدوم، هر چیزی را سلب کرد. اینکه نزد منطقدانان معروف شده سالبه به انتفای موضوع نیز صادق است به همین معناست که در آن تحقق موضوع شرط نیست. از باب نمونه میتوان گفت قضایایی همانند: "پدر حضرت آدم آب نمیآشامید، غذا نمیخورد، نمیخوابید و سخن نمیگفت" همگی صادقاند. زیرا پدر حضرت آدم اصلا وجود نداشت. در قضیه موجبه بر عکس حتما باید موضوع تحقق داشته باشد، ولی از آن طرف تصریح کردهاند موضوع ممکن است به انحای گوناگون تحقق داشته باشد. در زیر انحای تحقق موضوع و پیرو آن اقسام قضایای حملیه موجبه بیان خواهد شد:
1. قضیه ذهنیه: اگر موضوع صرفا در ذهن تحقق داشته باشد در این صورت قضیه را "ذهنیه" مینامند. مثلا گفته میشود: "کوه یاقوت سرخ رنگ میباشد".
2. قضیه خارجیه: اگر موضوع قضیه در خارج از ذهن تحقق داشته باشد در این صورت قضیه را "خارجیه" مینامند. تمام قضایایی که موضوع آن افراد موجود بالفعل باشد از این سنخ است. وقتی گفته میشود: "هر سربازی در ارتش برای حمل اسلحه آموزش دیده است"، یا "تمام دانشجویانی که سال گذشته در دانشگاه بودند نمره انضباطشان عالی بود" و مانند آن، حکم به ثبوت محمول برای موضوعی شده است که در خارج تحقق دارد و مربوط به مجموعهای است که در زمان و مکان خاصی بودهاند.
3. قضیه حقیقیه: اگر حکم به ثبوت محمول برای موضوعی شده باشد که هم بالفعل تحقق دارد و هم میتواند پس از این وجود پیدا کند و هم پیش از این تحقق داشته است در این صورت قضیه را "حقیقیه" مینامند. وقتی گفته میشود: "هر مثلث متساوی الاضلاع مجموع زوایایش برابر با دو قائمه است"، این حکم مربوط به حقیقت و نفس الامر مثلث است. هر مثلث موجود یا مفروض این حکم را دارد. ثبوت نفس الامری ثبوتی است اعم از ثبوت ذهنی و خارجی، و دایره وسیعتری را شامل میشود که تحقق ذهنی و خارجی بخشی از آن را تشکیل میدهند.
تقسیم قضیه حملیه به لحاظ تحصیل و عدول
موضوع و محمول قضیه حملیه گاه یک شیء محصل است، یعنی بر یک شیء موجود دلالت میکند یا از یک کمال وجودی حکایت دارد، گاه یک شیء معدول است، یعنی در موضوع یا محمول یا هر دوی آنها از حرف نفی استفاده شده است. به این لحاظ قضیه را به "محصله" و "معدوله" تقسیم کرده اندک
1. قضیه محصله: قضیهای است که موضوع و محمول آن یک امر وجودی است. البته تفاوتی نمیکند که قضیه موجبه باشد یا سالبه. وقتی گفته میشود: "هوا پاک است"، پاکی که یک صفت وجودی است به هوا که آن نیز یک شیء وجودی است نسبت داده شده است. چنانکه وقتی گفته میشود: "هوا پاک نیست"، باز هم قضیه، محصله به شمار میآید، هر چند سالبه است.
2. قضیه معدوله: قضیهای است که موضوع یا محمول آن یا هردویشان امر معدول است؛ یعنی در بر سر آنها حرف نفی وارد شده است، از این جهت باز هم فرقی میان موجبه و سالبه وجود ندارد. منتها به لحاظ اینکه به چه میزان از امور معدوله در قضیه استفاده شده باشد نامهای آن تفاوت میکند:
1. اگر تنها در ناحیه موضوع از امور عدولی بهره جسته شده باشد آنرا "معدوله الموضوع" یا "محصله المحمول" مینامند. مانند اینکه گفته شود: "غیر عالم سعادتمند نیست". در این قضیه موضوع "غیر عالم" است که یک امر عدولی است.
2. اگر از امور عدولی تنها در ناحیه محمول استفاده شده باشد آنرا "معدوله المحمول" یا "محصله الموضوع" مینامند. مثل اینکه گفته شود: "هوا ناپاک است." در این قضیه "ناپاک" که یک امر عدولی است به "هوا" نسبت داده شده است.
3. اگر از امور عدولی در موضوع و محمول هر دو استفاده شده بود در این صورت قضیه را "معدوله الطرفین" مینامند. مثال اینکه گفته شود: "هر غیر متخصصی نظرش نادرست است". چنانکه ملاحظه میشود "غیر متخصص" و "نادرست" هر دو امور عدولی اند.