كلمات كليدي : قياس اقتراني حملي، حد، حد اصغر، حد اكبر، حد وسط، تكرر حد وسط، موجبه، سالبه، اخس مقدمات
نویسنده : مهدي افضلي
قیاس اقترانی از جمله قیاسهایی است که در مقدمات آن نتیجه یا نقیض نتیجه تصریح نشده است. بر خلاف قیاس استثنایی که در آن نتیجه یا نقیض آن تصریح شده است. قیاس اقترانی خود به دو قسم "حملی" و "شرطی" تقسیم میشود، در این نوشتار صرفا به اقترانی حملی پرداخته شده و اقترانی شرطی در نوشتار جداگانه بررسی خواهد شد. در قیاس اقترانی حملی دو بحث عمده وجود دارد، یکی اجزاء و دیگری شرایط نتیجه بخش بودن آن.
در این نوع قیاس وجود دست کم دو مقدمه برای وصول به نتیجه ضروری است، در مقدمات نیز شرط است که هرکدام مشتمل بر دو "حد" باشند، یکی حدی که مشترک میان هردو است، دیگری حدی که به هریک اختصاص دارد. حد مشترک بسان لولایی است که دو حد مختص را به یکدیگر پیوند میزند. از باب نمونه اگر قیاسی بدین شکل تشکیل داده باشیم که:
پرتقال حاوی ویتامین C است
هر چیزی حاوی ویتامین C برای رفع سرماخوردگی مفید است
.: پرتقال برای رفع سرماخوردگی مفید است.
چنانکه ملاحظه میشود تعبیر "حاوی ویتامین C " در دو مقدمه تکرار شده است، برای دستیابی به نتیجه آن را حذف کردهایم و قضیه "پرتقال برای رفع سرما خوردگی مفید است" از حذف آن پدید آمده است. به هریک از این سه چیزی که در دو مقدمه وجود دارد، واژه "حد" اطلاق میشود. آنچه تکرار شده به حد وسط معروف است. حد مختص به مقدمه اول(=صغری) را حد اصغر و حد مختص به مقدمه دوم(= کبری) را حد اکبر مینامند. حد اصغر چیزی است که در نتیجه به عنوان موضوع و حد اکبر به عنوان محمول ذکر میشود.
قواعد اساسی برای منتج بودن قیاس اقترانی
برای این که قیاس اقترانی نتیجه بخش باشد منطقدانان چند قاعده اساسی را نامبردهاند که بدون وجود آنها نمیتوان به نتیجه دست یافت:
1. تکرار شدن حد وسط: حد وسط در هر دو مقدمه باید عینا تکرار شود، اگر حد وسط تکرار نشود قیاس تشکیل شده حاوی یک مغالطه است. از باب نمونه اگر گفته شود:
(1) مایع موجود در پستان گاو شیر است.
(2) شیر به انسان حمله میکند.
(3) مایع موجود در پستان گاو به انسان حمله میکند.
روشن است که این نتیجه را نمیتوان گرفت، زیرا حد وسط یعنی کلمه شیر در صغری و کبری به یک معنا نیست، در یکی شیر خوردنی و در دیگری شیر جنگل مراد است، لذا به دلیل عدم تکرر حد وسط از دو مقدمه فوق نمیتوان نتیجه گرفت.
2. موجبه بودن یکی از مقدمات: اگر قیاس از دو مقدمه سالبه تشکیل شود نتیجه نمیبخشد، زیرا حد وسط در دو سالبه نمیتواند میان دو اصغر و اکبر ارتباط ایجاد کند، زیرا چه بسا یک چیز با دو چیز دیگر تباین داشته باشد، ولی میان آن دو چیز تباین برقرار نباشد. از باب نمونه اسب با انسان و ناطق مباینت دارد، ولی خود انسان و ناطق مباینتی ندارند. چنانکه ممکن است این دو امر میانشان مباینت برقرار باشد، از باب نمونه اسب با انسان و پرنده مباین است، میان انسان و پرنده نیز تباین وجود دارد. از این جهت اگر با چنین حد وسطی صغری و کبری تشکیل شود، نمیتوان نتیجه گرفت. وقتی گفته میشود:
(1) هیچ انسانی اسب نیست.
(2) هیچ اسبی ناطق نیست ، نمیتوان به نحو سالبه نتیجه گرفته و گفت:
(3) هیچ انسانی ناطق نیست.
چنانکه اگر به جای (2) گفته شود: "هیچ اسبی پرنده نیست"، نمیتوان به نحو موجبه نتیجه گرفت و گفت: "هر انسانی پرنده است"، زیرا در اولی اصغر و اکبر باهم همپوشانی و در دومی تباین دارند.
3. کلی بودن یکی از مقدمات: از دو مقدمه جزئی نیز نمیتوان نتیجه گرفت، زیرا در این صورت نیز حد وسط نمیتواند میان دو طرف ارتباط برقرار کند. زیرا در قضیه جزئیه تنها میتوان از همپوشانی اجمالی و جزئی سخن گفت، به همین دلیل نمیتوان نتیجه قطعی گرفت که دو طرف متبایناند یا توافق دارند.
از باب نمونه اگر گفته شود:
(1) برخی انسانها جاندارند.
(2) برخی جانداران اسباند؛ نمیتوان نتیچه گرفت که:
(3) برخی از انسانها اسباند.
4. تابع اخس مقدمات بودن نتیجه: پیرو این قاعده اگر یکی از مقدمات سالبه باشد و دیگر موجبه، نتیجه سالبه است و اگر یکی کلیه باشد و دیگری جزئیه، نتیجه جزئیه خواهد بود.
5. از سالبه صغری و جزئیه کبری نتیجه حاصل نمیشود: اگر قیاسی متشکل از سالبه کلیه در صغری و موجبه جزئیه در کبری باشد، در این صورت نمیتوان متباین بودن یا همپوشانی داشتن اصغر و اکبر را به دست آورد از باب نمونه اگر گفته شود:
(1) هیچ کلاغی انسان نیست.
(2) برخی انسانها سیاهاند؛ نمیتوان نتیجه گرفت که:
(3) برخی کلاغها سیاه نیستند.
چنانکه اگر به جای (2) گفته شود: "برخی انسانها سفیدند"؛ نمیتوان نتیجه گرفت: "برخی کلاغها سفیدند".