كلمات كليدي : لقاح مطهر، مريم مقدس، گناه اوليه، آگوستين، اسكوتوس، فرمان پاپي
نویسنده : مليحه شيرخدائي
این نام بیانگر آن است که مریم، از همان زمان بستهشدن نطفهاش، از گناه اولیه، مبرا بود.[1] خدا از ازل و به صورت کاملاً رایگان، مریم را انتخاب کرد تا مادر یگانهپسرش باشد. این بدان معناست که توسط فیض خداوند و همچنین بواسطهی تحمل رنج و صلیب عیسی مسیح، یگانه نجات دهندهی بشر، مریم از گناه بنیادین، مبرا زاده شده است.[2]
مریم از همان ابتدای خلقتش به عنوان انسانی آزاد از گناه اولیه بوده است.[3] آفرینش مریم به شیوهی معمول بوده است و از پدر و مادر انسانی تولد یافته است. و در همان لحظه، جان و جسمش با فیض الهی اشباع شد.
پیش از پرداختن به بحث، لازم است به اختصار دربارهی آموزهی گناه اولیه مطالبی را عنوان کنیم.
گناه اولیه
گناه اولیه از آموزههای کلیدی مسیحیت است و با آموزههای مهم دیگر مسیحیت مانند نجات، تجسد، تعمید، تصلیب و بازخرید، ارتباط تنگاتنگ دارد. مهمترین مستندات این آموزه، سفر پیدایش[4] و نامهی پولس به رومیان[5] است.
آگوستین و گناه اولیه
مسئلهی گناه اولیه که در نامههای پولس مطرح است، نخستینبار به شکل مشروح در کلمات آگوستین تبیین گردید. وی معتقد بود که همهی افراد بشر هم اکنون و حتی از لحظهی تولد، آلوده به گناه هستند. این خصوصیت، جزئی جداییناپذیر در هستی ماست و به هیچ روی جنبهای انتخابی در ماهیت بشر نیست و از آنجا که همه بواسطهی گناه آدم، گناهکارند پس همگی نیازمند بازخرید هستند.
آگوستین نقش محوری در بسط و گسترش این آموزه دارد، که مورد وثوق همگان _ چه مخالف و چه موافق _ میباشد.
دیدگاههای متفاوت آباء در مورد گناه اولیه
ظاهراً پیش از او این نظریه در نظام اعتقادی کلیسا به صورت قطعی و رسمی در نیامده بود. ایرنائوس از آباء اولیهی کلیسا، گناه اولیه را نه در آدم بلکه در نسل قابیل و نتیجهی لعن خدا بر او میدانست.
آباء کلیسا غالباً گناه آدم را موجب سقوط خود او و زایل شدن موهبتهای اضافی در شخص او میدانستند و به مسئلهی انتقال، ادامهی گناه و آثارش در فرزندان آدم و اعقاب وی توجه نداشتند. اما برخی دیگر از پدران اولیه، در تفسیر سخنان پولس میکوشیدند که چگونگی این نظر را به روش خود، توجیه و تبیین نمایند. برخی از ایشان انتقال گناه را تنها در جسم میدانستند و روح را از آن مبرا میشمردند.
در ابتدای قرن سوم میلادی، ترتولیان متکلم مسیحی نظریهی دیگری مطرح کرد که در حقیقت استنتاج از گفتههای پولس بود. و در دورههای بعد با گسترشی که در آثار آگوستین یافت، اساس اعتقاد کلیسا در این باب شد. مشاجرات آگوستین با متکلم معاصرش، پلاگیوس در این باره، سبب شد که این آموزه به شکلی برجسته مورد توجه قرار گیرد و سخنان پولس و نظریات ترتولیان بسط داده شود.
همانطور که بیان شد آگوستین موضوع را به نوعی که در افکار آباء و متکلمان پیشین سابقه نداشت با مسئلهی آزادی ارادهی انسان مرتبط ساخت. پلاگیوس انسان را در اعمال خود و پیروی از احکام شریعت، آزاد و مختار میدانست و معتقد بود هرکس مسئول کارهای خویش است.
اما آگوستین میگفت: آدم پیش از سقوط در انتخاب خیر و شر آزاد بود ولی پس از نافرمانی و سقوط، آزادی اراده را از دست داد و این کیفیت_ یعنی این فساد و طبیعت_ از او به فرزندانش انتقال یافته است. انسان سقوطکرده، اسیر شهوت و گناه است و از آن گریزی ندارد. و تنها لطف و عنایت الهی است که میتواند انسان را نجات دهد.[6]
با بالا گرفتن مناقشه میان آن دو، سرانجام در سال 529 میلادی، برای داوری در مسئلهی مورد اختلاف، شورای اورانز تشکیل شد، این شورا جانب آگوستین را گرفت و بر تمام افرادی که آلودگی موروثی روح و جسم آدمی را انکار میکردند، لعن فرستاد.[7]
بنابراین، بعد از آگوستین این تفسیر وی از سخن پولس که "ما همه در آدم گناه کردیم، نه تنها مرگ بلکه آلودگی به گناه را هم از آدم به ارث برده ایم" مورد پذیرش رسمی مسیحیت قرار گرفت.
شکلگیری و تطور عقیده به عصمت مریم
منظور از عصمت مریم در واقع اعتقاد جازم و قطعی به بیگناهی، لقاح مطهر بودن و فاقد گناه اولیه بودن وی میباشد. به عبارت سادهتر، مریم به عنوان یک انسان از همان ابتدای وجود یافتنش از گناه اولیه آزاد بوده است[8] و هیچگاه مرتکب گناهی نشده است.[9]
باتوجه به اینکه مسیحیان معتقد به آموزهی گناه ذاتی هستند، در مورد عیسیمسیح و مریم استثناء قائل شدهاند و حکم به طهارت و پاکی آن دو میدهند.
با این تفاوت که دربارهی عیسی، قائل به پاکی اولی و ذاتی او هستند اما در مورد مریم ،این سئوال وجود دارد که وی از چه زمانی مبرا از گناه شده است؟
از ابتدای قرون وسطی بیگناهبودن مریم، باوری پذیرفته شده در میان مردم بود. اما همهی متألهان برجستهی مسیحی پیش از اسکوتوس، مانند آنسلم، برنار، آکویناس و بوناونتوره بر این باور بودند که وی پس از لقاح، از گناه پاک شده است.
دیدگاه آنسلم و آکویناس
مثلاً آنسلم معتقد بود که مریم با گناه اولیه به دنیا آمده است. آکویناس نیز میگفت: وقتی نطفهی مریم بسته شد، گناه اولیه در او وجود داشته و وی شریک وضعیت بشر گناهکار بوده است، اما پیش از آنکه به دنیا بیاید از هر گناهی تطهیر شده است.[10]
دیدگاه اسکوتوس و استدلال وی
بالاخره اسکوتوس که به عنوان نخستین مدافع آموزهی لقاح مطهر مریم، مشهور است، این نظر را مطرح نمود که لقاح مریم، لقاح مطهر بوده است.[11]
استدلال وی بر این اساس بود که، محفوظ نگاهداشتن مریم از گناه اولیه، از تطهیر کردن او از این گناه، عملی کاملتر محسوب میشود. از دید وی عیسی مسیح به عنوان نجاتدهندهی کامل، باید کسی را به کاملترین طریق ممکن، نجات بخشد. پس برای چنین نجاتی، کسی مناسبتر از مادر او را نمیتوان یافت.[12]
بالا گرفتن نزاع در این مورد
لازم به ذکر است که موضوع لقاح مطهر تا مدتها مورد اختلاف بود و مناقشات بسیاری میان قائلان به عدم عصمت (معتقدان به آلودگی مریم بواسطهی گناه اولیه) و قائلان به عصمت درگرفت.[13] مشاجره و بلوا تا حدی بالا گرفت که منجر به مداخلهی پاپ سیکستوس پنجم شد. وی در سال 1483 میلادی اعلام کرد که کلیسا هنوز تصمیم قطعی اتخاذ نکرده است. شورای ترنت[14] هم اظهار کرد که مریم عاری از گناه اولیه بوده است (و چیزی در مورد اینکه از چه زمانی, معصوم بوده است, مطرح نکرد).[15]
فرمان پاپی مبنی بر لزوم اعتقاد به "لقاح مطهر"
سرانجام در سال 1854 میلادی پاپ پیوس نهم در یک فرمان پاپی آموزهی لقاح مطهر را یکی از اصول بنیادین ایمان کلیسا معرفی نمود و چنین اعلام داشت که:
«مریم عذرای متبارک، در همان لحظات اولیهی لقاحش به وسیلهی فیض یگانه و ویژهی خداوند قادر مطلق به تمامی از گناه اولیه مصون ماند. این امر تنها بواسطهی شایستگیهای مسیح ازلی و نجاتگر صورت پذیرفت. این امر از سوی خود خداوند باری مکاشفه شده است».[16]
بر طبق این اصل، هر کاتولیک مؤمنی باید معتقد باشد که مریم مقدس، برای اینکه اهلیت و استحقاق مادری عیسی مسیح را داشته باشد، از گناه ازلی پاک بوده و بالفطره طاهر و معصوم متولد شده است. براساس این اصل، در سال 1870 میلادی اصل معصومیت پاپها نیز تصویب شده و به عنوان یکی از اصول دین مسیحیت مورد توجه قرار گرفت.[17]
از آنجا که در کتاب مقدس مطالبی دال بر بیگناهی مریم نیامده است، شخصیتهای بزرگ کلیسایی چون آگوستین و... این آموزه را باور نداشتند. فرمان پاپی در حقیقت بیانگر پیروزی اصل کلیسایی بر سنت است. این اصل براساس قوانین عامی که دربارهی این موضوع در کلیسای قرن نوزدهم حاصل شد بیان گشته است. [18]