دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ماشیَح MESSIAH

No image
ماشیَح MESSIAH

كلمات كليدي : مسيحا، مسيحاي موعود، ماشيح، كريستوس، حضرت عيسي، عصر مسيحا

نویسنده : محمد ضياء توحيدي

اعتقاد به ظهور منجی، از جمله اعتقاداتی است که در بسیاری از ادیان جهان وجود دارد.این عقیده به خصوص در ادیان ابراهیمی از جایگاهی خاص برخوردار است.

یهودیان با استناد به کتاب مقدس خویش، در انتظار منجی موعود که در کتاب مقدس از وی با لقب "ماشیح" (مسیحا یا مسیح) یاد شده است بوده‌اند. اما مسیحیان معتقدند که حضرت عیسی، همان مسیحای موعود بوده است؛ مسیحایی که البته در آینده، باز خواهد گشت و بر روی زمین به سلطنت خواهد پرداخت.

ریشه‌شناسی

کلمه‌ی MESSIAH در زبان انگلیسی، برگرفته از کلمه‌ی لاتین Messias می‌باشد که این کلمه نیز از زبان یونانی و کلمه‌ی Μεσσιας (مسیاس) در این زبان، به لاتین راه یافته است.

این کلمه‌ی یونانی، ‌برگفته از کلمه‌ی آرامی meshiḥa (مشیحا) می‌باشد که برگردان کلمه‌ی عبری הַמֶּלֶךְ (هَ‌مـِلـِخ) و הַמָּשִׁיח (هَ‌مِـشیاح) می‌باشد. این واژه به معنی "(پادشاهِ) تدهین شده[1]" می‌باشد.[2]

البته در ترجمه‌ی سبعینیه در ترجمه‌ی کلمه‌ی ماشیح به جای کلمه‌ی یونانی مسیاس از واژه‌ی یونانی کریستوس[3] استفاده شده است.[4] در متن یونانی عهد جدید نیز به جز در دو مورد (یعنی یوحنا 1: 42 و 4: 25)، به جای کلمه‌ی یونانی مسیاس از کلمه‌ی "کریستوس"[5] استفاده شده است که البته به همان معنی می‌باشد.[6]

ماشیح در کتاب مقدس

کاربرد این کلمه

گفتیم که این کلمه، در مورد کسی به کار می‌رود که تدهین (مسح با روغن) شده باشد. البته اگر چه در اسرائیل قدیم، هم انبیاء مسح می‌شدند و هم کاهنان اما این اصطلاح در وهله‌ی نخست در مورد مسح یا تدهین پادشاه به کار می‌رفته است. بر این اساس، پادشاه کسی بود که مستقیما از جانب خدا به این مقام منصوب شده بود و مسح و تدهین او نشانگر آن بود که خدا وی را به مقام پادشاهی برگزیده است.[7]

در عهد قدیم، این عنوان در مورد افراد متعددی به کار برده شده است. از جمله‌ی این افراد می‌توان به پادشاهان مهم بنی‌اسرائیل از جمله شائول (اول سموئیل 9: 16)، داود (دوم سموئیل 2: 4 و 7) و سلیمان (اول پادشاهان 1: 39) اشاره کرد. همچنین این عنوان برای کاهنان بنی‌اسرائیل یعنی هارون و فرزندان وی نیز به کار برده شده است.(خروج 40: 15 و 28: 41). این عنوان حتی در مورد پادشاه اقوام کافر نیز به کار رفته است: « خداوند به مسیح خویش یعنی به کورش که دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازه‌ها دیگر بسته نشود چنین می‌گوید:.. ».[8]

لازم به ذکر است که اگرچه این کلمه در دوران عهد قدیم، معنایی عام داشته و به افراد متعددی اطلاق می‌گردیده است اما پس از رستاخیز حضرت عیسی، این کلمه به عنوان لقب خاص آن حضرت به کار گرفته شد به گونه‌ای که به نام دوم آن حضرت تبدیل گردید.[9]

وعده‌ی به ظهور مسیحا

وعده‌ی به ظهور مسیحا را در بخش‌های مختلف عهد قدیم می‌توان یافت. از زمان حضرت ابراهیم تا دوران آخرین انبیای بنی‌اسرائیل، خداوند همواره به ظهور مسیحا در آخر‌الزمان بشارت می‌داده است. وعده‌ی به ظهور مسیحا به ابراهیم (پیدایش 12: 3 و 22: 18) و به یعقوب (پیدایش 49: 10) و به بلعام (اعداد 24: 17) و به موسی (تثنیه 18: 15 و 18) و به ناتان (دوم سموئیل 7: 16) داده شد. در مزامیر نیز به یهودیان، بشارت ظهور منجی این قوم طور مکرر وعده داده شده است.[10]

اکنون به دیدگاه‌های یهودیان و مسیحیان در مورد ماشیح و اعتقادات آنان در این باره خواهیم پرداخت.

اعتقادات یهودیان در مورد ماشیح

آیاتی که به آنها اشاره گردید، به روشنی نشانگر آن است که انبیای بنی‌اسرائیل، از گذشته‌های دور، همواره به قوم بنی‌اسرائیل، وعده‌ی ظهور مسیحای این قوم را می‌داده‌اند. آنها اظهار می‌داشتند که آینده‌ای درخشان و با شکوه در انتظار این قوم است و بر همین اساس، اعتقاد به ظهور ماشیح، یکی از باورهای بنیادین در میان تمام یهودیان بوده است. اهمیت این آموزه تا بدانجاست که ابن میمون، اعتقاد به ماشیح را یکی از اصول اعتقادی یهودیت بر می‌شمرد و آن را یکی از اصول سیزده‌گانه‌ای می‌داند که هر یهودی، ‌باید به آن‌ها ایمان داشته باشد.[11]

زمان ظهور مسیحا

تقریبا تمامی یهودیان معتقدند که مسیحای بنی‌اسرائیل هنوز ظهور نکرده است. البته در این میان یک استثنا نیز وجود دارد. ربی هیلل، یکی از بزرگترین دانشمندان یهودیت بر این باور بود که ظهور مسیحای موعود، ‌پیشتر محقق شده است. او اظهار می‌داشت: «ملت اسرائیل، دیگر ماشیحی (که ظهور کند) نخواهد داشت زیرا که در زمان حیزقیا (پادشاه یهودا) بهره‌ی خود را از او بردند».[12]

صرف نظر از هیلل، عموم یهودیان به ظهور ماشیح در آینده معتقدند. معمولا یهودیان معتقدند که تعیین تاریخ ظهور مسیحا کاری اشتباه است. در تلمود در این باره آمده است: «لعنت بر کسانی باد که تاریخ پایان ذلت اسرائیل و ظهور ماشیح را محاسبه می‌کنند.... لکن همواره منتظر ظهور او باش».[13]

ویژگی‌های مسیحای موعود و عصر مسیحایی

اعتقاد عمومی بر آن است که ماشیح از نسل پادشاه داود خواهد بود و در ادبیات دانشمندان یهود، ملقب به "فرزند داود" می‌باشد.[14]

از نگاه یهودیان، دوران مسیحا دورانی طلایی خواهد بود چنانکه در تلمود در مورد این عصر آمده است: «در جهان ماشیح در سرزمین اسرائیل، گرده‌هایی از عالی‌ترین آرد و پارچه‌هایی از نفیس‌ترین پشم از زمین خواهد رویید... در آینده یک دانه گندم به اندازه دو قلوه‌ی یک گاو بزرگ خواهد بود» و نیز آمده است: «در جهان آینده، زنان هر روز خواهند زایید و درختان در هر روز میوه خواهند داد».[15]

بنابر این روشن است که از دیدگاه یهودیان، حضرت عیسی نمی‌تواند مسیحای موعود بنی‌اسرائیل باشد.

به اعتقاد یهودیان، مسیحای موعود باید پادشاهی مقتدر و منجی بنی اسرائیل باشد در حالی که عیسی نه تنها منجی بنی اسرائیل نبود بلکه خود نیز مصلوب گردید.

ابن میمون، دانشمند برجسته‌ی یهودی با رد اعتقاد مسیحیان در مورد حضرت مسیح اظهار می‌دارد:

« ولی اگر آن کس (که ادعا می‌کند مسیحاست) توفیق یارش نشود یا او را بکشند روشن می‌شود که او مسیحای موعود تورات نیست... همه‌ی انبیا تأیید کرده‌اند که مسیحا، بنی اسرائیل را آزاد خواهد کرد، نجات خواهد داد، پراکندگان ایشان را را گرد خواهد آورد و احکام را تصدیق خواهد کرد. ولی او موجب شد که بنی اسرائیل با شمشیر نابود شوند و بقایای ایشان پراکنده و خوار گردند. او موجب شد که تورات تغییر یابد و جهانیان به خطا روند و به جای خدا، دیگری را بپرستند ».[16]

ماشیح از نگاه مسیحیان

با مراجعه به انجیل‌ها می‌توان دریافت که آن حضرت در دوران حیات خویش به لقب مسیح معروف بوده است.[17]

از انجیل‌ها چنین بر می‌آید که خود آن حضرت نیز، استفاده از این عنوان را در مورد خویش پذیرا بوده است. زمانی که پطرس، آن حضرت را مسیح خواند آن حضرت گویا این عنوان را می‌پذیرد:

«ایشان را گفت: شما مرا که می‌دانید؟ شمعون پطرس در جواب گفت که تویی مسیح، پسر خدای زنده. عیسی در جواب وی گفت: خوشا بحال تو ‌ای شمعون بن یونا زیرا جسم و خون، این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که درآسمان است... آنگاه شاگردان خود را قدغن فرمود که به هیچ‌کس نگویند که او مسیح است».[18]

آن حضرت در جای دیگری هم از عنوان مسیح در مورد خود استفاده می‌فرماید: «لیکن شما آقا خوانده مشوید، زیرا استاد شما یکی است یعنی مسیح».[19]

همچنین زمانی که رئیس کاهنان از عیسی پرسید که آیا تو مسیح هستی، آن حضرت این عنوان را پذیرفت: «رئیس کهنه از او سؤال نموده، گفت: آیا تو مسیح پسرخدای متبارک هستی؟ عیسی گفت: من هستم».[20]

پس از صعود آن حضرت نیز، رسولان آن حضرت همواره بر این نکته تأکید می‌ورزیدند که حضرت عیسی، همان مسیح است.[21]

به خاطر وجود همین دلایل کتاب مقدسی است که هیچ مسیحی‌ای در مورد اینکه حضرت عیسی، همان مسیحای موعود بنی‌اسرائیل است کوچک‌ترین تردیدی را به دل راه نمی‌دهد.

پاسخ مسیحیان به یک اشکال

پیشتر اشاره شد که یهودیان،‌ این باور رایج مسیحیان را که حضرت عیسی همان مسیحای موعود بنی‌اسرائیل است مردود می‌شمارند و اظهار می‌دارند که بر اساس پیشگویی‌های انبیا در زمان ظهور مسیحا می‌بایست یهودیان به اوج عزت و سربلندی برسند در حالی که در زمان عیسی هرگز چنین اتفاقاتی رخ نداد.

مسیحیان این اشکال یهودیان را بی‌مورد می‌دانند زیرا معتقدند، وعده‌هایی که در مورد مسیحای بنی‌اسرائیل داده شده در ظهور ثانوی حضرت مسیح محقق خواهد گردید. بنابر این اعتقاد به بازگشت حضرت عیسی در آینده، یکی از اصول عقیدتی مسیحیان به شمار می‌آید.

به اعتقاد مسیحیان، اگر رجعت حضرت مسیح را در نظر نگیریم، بسیاری از پیشگویی‌های انبیا در عهد عتیق محقق نخواهد گردید زیرا طبق تعالیم انبیا او پادشاه خوانده شده و پادشاهی کامل حضرت عیسی در ظهور ثانوی او محقق خواهد گردید. همچنین پیشگویی‌هایی که در مورد وضعیت طبیعت و حیوانات در عهد عتیق آمده[22] بدون رجعت مسیح، بی‌معنی خواهد بود.[23]

البته این عقیده‌ی مسیحیان، ریشه در کتاب مقدس آن‌ها دارد چرا که در عهد جدید، ظهور ثانوی حضرت مسیح مورد تأکید قرار گرفته است.

در انجیل متی 25: 31 – 46 به این مسأله پرداخته شده که آن حضرت در ظهور ثانوی خویش، پادشاهی خود را برقرار ساخته، امت‌ها را داوری خواهد کرد. دوران پادشاهی او، هزار سال به طول خواهد انجامید چنانکه در کتاب مکاشفه به آن پرداخته شده است: «و تخت‌ها دیدم و بر آنها نشستند و به ایشان حکومت داده شد و دیدم نفوس آنانی را که بجهت شهادت عیسی و کلام خدا سر بریده شدند و آنانی را که وحش و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح، هزار سال سلطنت کردند».[24]

مدعیان دروغین مسیحایی

بر اساس گزارش انجیل‌ها،‌ آن حضرت پیروان خویش را از ظهور مدعیان مسیحایی آگاه ساخته بود: «زنهار کسی شما را گمراه نکند از آن‌رو که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد... آنگاه اگر کسی به شما گوید: اینک مسیح در اینجا یا در آنجا است باور مکنید، زیرا که مسیحیان کاذب و انبیا کذبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی».[25]

به هر حال آنگونه که جیمز هاکس در قاموس کتاب مقدس می‌نویسد، در طول تاریخ و پس از ظهور حضرت مسیح، 24 مسیحای دروغین ظاهر گردیده‌اند که مشهورترین و معروف‌ترین آنها شخصی به نام برکوخبا بود که در اوایل قرن دوم میلادی می‌زیست و مدعی آن بود که پادشاه بنی‌اسرائیل است. آخرین مسیحای دروغین نیز شخصی آلمانی به نام "مردخای" بود که در سال 1682 میلادی ظهور کرد و زمانی که آتش فتنه بالا گرفت متواری گردید و دیگر اثری از وی یافت نشد.[26]

مقاله

نویسنده محمد ضياء توحيدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS