دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مباهله

No image
مباهله

كلمات كليدي : قرآن، مباهله، اسلام، مسيحيت، پيامبر، اهل بيت

نویسنده : محدثه بهمدي

مباهله از ریشه‌ی "بهل" در لغت به معنای رها کردن آمده و "ابتهال" که از همان ماده است به معنای تضرع و خضوع در دعا معنا شده است.[1] اما مباهله در قرآن کریم به معنای ملاعنه و لعن و نفرین یکدیگر مطرح شده است؛[2] پس لعن از لوازم دعای انسان به حساب می‌آید که در قرآن به این معنا بیان شده و علماء به این اعتبار، ابتهال را به لعن معنا کرده‌اند.[3]

مباهله در قرآن

بعد از فتح مکه در سال نهم هجری به دنبال تبلیغ دین مبین اسلام در شهرهای مختلف، گروه‌های فراوانی از مناطق دور‌دست برای پذیرش اسلام و مناظره با پیامبر اکرم(ص) به حضور ایشان در مدینه شرفیاب می‌شدند؛ به همین جهت آن سال به نام "عام الوفود" یعنی سال ملاقات گروه‌‌ها با رسول خدا(ص) شهرت یافت.[4] یکی از آن گروه‌ها چند نفر از اهل نجران و پیرو حضرت عیسی(ع) بودند که به مدینه می‌آمدند تا علاوه بر آشنا شدن با کسی که خود را پیامبر معرفی می‌کرد، از وضعیت دین جدید او آشنایی پیدا کنند.[5] این گروه پس از ورود به مسجد مدینه و آشنایی با پیامبر اسلام، در مورد اعتقادات دینی خود با او به محاجّه پرداختند؛ اما مسیحیان پس از مناظره و شنیدن برهان‌های کافی از جانب پیامبر اسلام قانع نشدند؛ در نتیجه خدای سبحان به رسولش دستور داد تا با آنها به مباهله بپردازد:[6]

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمُ‌ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْکَاذِبِینَ»[7]

«هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره‌ی مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

با توجه به تفاسیر مختلفی که درباره‌ی این آیه بیان شده، ‌نبی مکرم اسلام –صل‌الله علیه و آله- در ابتدا مسیحیان را دعوت به اسلام می‌کند و آنها در مقابل خود را مسلمان و معتقد به خدا و عمل‌کننده به دستورات او معرفی می‌کنند. پیامبر اسلام(ص) برای مسلمان خصوصیات و صفاتی را معرفی می‌کند که از جمله‌ی آن، اعتقادات صحیح در مورد حضرت عیسی(ع) است.[8]

مسیحیان زمان پیامبر اسلام(ص)، حضرت عیسی(ع) را به دلیل اینکه بدون پدر به دنیا آمده بود، به عنوان پسر خداوند قبول داشتند:

«وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‌ الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ...»[9]

«یهود گفتند: عزیر پسر خداست! و نصارى گفتند: مسیح پسر خداست!...»

حضرت محمد(ص) با بیان ویژگی‌هایی از خداوند متعال،‌ و نیز با بیان ویژگی‌هایی از حضرت عیسی(ع) از جمله خوردن و نوشیدن و... به آنها ثابت نمود که عقیده‌ی آنها خالی از حجت بالغه و عاری از صحت و درستی بوده و مسیح(ع) به عنوان مخلوق، نمی‌تواند فرزند خدا باشد.[10]

به دنبال این جواب، مسیحیان مسئله‌ی دیگری را مطرح نموده و درباره‌ی پدر عیسی(ع) سؤال می‌نمایند. در این هنگام از جانب خداوند، آیه‌ای به پیامبر وحی می‌شود که در آن به مسئله‌ی شباهت تولد عیسای مسیح با حضرت آدم اشاره شده است:

«إِنَّ مَثَلَ عِیسىَ‌ عِندَاللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ»[11]

«مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش! او هم فوراً موجود شد. (بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیّت او نیست.)»

نبی اکرم(ص) در جواب آنها با تلاوت این آیه و با به چالش کشیدن تفکرات آنها، این مسئله را مطرح می‌کند که چگونه آنها مسیح را به دلیل نداشتن پدر، به عنوان پسر خدا قبول دارند؛ درحالی‌که آدم را که نه پدر داشته و نه مادر، پسر خدا نمی‌دانند؟[12]

وقتی پیامبر اکرم(ص) با این بیان و استدلال از احتجاج و مناظره با مسیحیان نتیجه نگرفت، ‌از جانب خداوند مأمور شد تا با آنها به مباهله برخیزد.

اهل نجران نیز بعد از مشورت به این کار راضی شده و قرار بر این می‌گذارند تا فردا صبح هر دو گروه با فرزندان و همسران خود به محل تعیین شده آمده و برای نا‌بودی اهل باطل دعا کنند.[13]

پیامبر اکرم به همراه علی‌بن ابیطالب، فاطمه‌ی زهرا، حسن و حسین –صلوات‌الله علیهم اجمعین- روانه می‌شوند.[14]

مسیحیان نجران که به نبوت پیامبر(ص) ایمان داشته و دعای او را همانند انبیای پیشین مستجاب می‌دیدند،[15] نابودی خود را در این ماجرا حتمی دانسته و هنگامی که مشاهده کردند او عزیز‌ترین نزدیکان خود را برای این‌کار راهی میدان کرده است، به صدق ادعای او پی برده و از مباهله منصرف می‌شوند. آنها در میان خود به این نتیجه می‌رسند که اگر ادعای او بی‌اساس بود، هیچگاه در صحنه‌ای که قرار است همراهان ایشان مورد لعن و نفرین قرار گیرند، اهل بیت خویش را سپر بلای خود قرار نمی‌داد؛ لذا آوردن آنها به این صحنه دلیل بر درستی دعاوی ایشان و اطمینان خاطر از نابودی طرف مقابل است. این امر موجب شد تا مسیحیان از مباهله دست کشیده[16] و به پرداخت جزیه به پیامبراسلام راضی شوند.[17]

آیه‌ی مباهله سند برتری اهل بیت

جریان مباهله علاوه بر اینکه دلیلی بر نبوت پیامبر اکرم(ص) است، برتری و فضیلت اهل‌بیت او را که همراه حضرت به مباهله آمده بودند، اثبات می‌کند.[18]

این آیه به‌طور روشن بر برتری و فضیلت اهل‌بیت و آل‌عبا دلالت دارد.[19] حتی به جرأت می‌توان گفت که در فضیلت اهل بیت پیامبر نازل شده است.[20] سند این روایات و تفاسیری است که به وفور در میان گفته‌ها و سخنان مفسرین شیعه و اهل سنت یافت می‌شود.[21]

نمونه‌ی بارز آن سخن امام رضا(ع) در این‌باره است که می‌فرمایند: «خداوند، بندگان پاک خود را در آیه‌ی مباهله مشخص ساخته و به پیامبرش دستور انجام مباهله با مسیحیان را داده است. به دنبال نزول این آیه، پیامبر اکرم، علی و فاطمه و حسنین –صلوات‌الله علیهم اجمعین- را با خود به مباهله برد. این مزیتی است که هیچ‌کس در آن، بر اهل‌بیت(ع) پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرافتی است که قبل از آن هیچکس از آن برخوردار نبوده است.»[22]

برخی از مفسرین اهل سنت،‌ ذیل آیه مباهله، پس از اثبات وجود اهل بیت همراه پیامبر(ص)، درباره‌ی فضائل ایشان می‌نویسند:

روایت شده که پیامبر اسلام با یک عبای پشمی سیاه رنگی از منزل خود خارج شدند، حسن(ع) آمد، او را داخل عبای خود نمودند؛ سپس حسین(ع) آمد، او را نیز داخل عبای خود قرار دادند؛ پس علی(ع) و فاطمه(س)‌ آمدند. بعد از آن حضرت(ص) فرمودند: «خداوند فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل‌بیت دور کند و شما را کاملا پاک سازد.» وی بعد از بیان این واقعه می‌گوید: بدان که در مورد صحت این روایت بین مفسران و محدثان اتفاق نظر وجود دارد.[23]

بررسی شبهات

با توجه به مطالب فوق با بررسی کتابهای تفسیری و تاریخی موجود، ‌اعم از شیعه و سنی، این نتیجه به دست آمد که آیه‌ی مباهله اختصاص به پیامبر اکرم و اهل‌بیت او دارد. با این وجود تعداد محدودی از اهل سنت به سبب غرض‌ورزی که با جریان شیعه و پیروان مکتب اهل‌بیت(ع) دارند، در خصوص این آیه شبهاتی را مطرح نموده و با خارج کردن آن از جریان آل‌پیامبر(ص)، سعی در خدشه وارد کردن به فضیلت اهل‌بیت(ع) نمودند.[24]

اهم ایراداتی که به تفاسیر وارد نموده‌اند از این قرار است:

شبهه‌ی اول. وجود کلمات و عبارات جمع در آیه

با توجه به روایات و تفاسیری که در خصوص این آیه بیان شد،‌ تنها کسانی که در این واقعه‌ی تاریخی همراه پیامبر حضور داشتند، اهل بیت ایشان (علی، فاطمه و حسنین) بودند.

برخی اهل سنت همین استعمال کلمات جمع را در آیه (ابنائنا، ‌نسائنا و انفسنا) بهانه قرار دادند برای رد حضور اهل‌بیت و شرکت‌کنندگان در جریان مباهله را، مؤمنین و اصحاب پیامبر می‌دانند.[25]

پاسخ شیعه

1. خداوند در این آیه آوردن خویشان و فرزندان را به هر دو گروه مسلمان و مسیحیان امر نموده، بنا‌براین امر فقط مربوط به شخص پیامبر نبوده است.[26]

2. مراد خدا در آیه این بوده که هر یک از دو‌ گروه باید تمام فرزندان، زنان و خویشان نزدیک خود را به صحنه بیاورند. رسول اکرم نیز برای امتثال فرمان خداوند متعال، تمام نزدیکان خود را به میدان آورد؛ لکن تعداد آنها از یک زن و دو فرزند و یک مرد تجاوز نمی‌کرد و اگر بیشتر از اینها بودند، حتما بقیه را هم در این قضیه دخالت می‌داد.[27]

3. همچنین علاوه بر این آیه، در بسیاری از آیات دیگر نیز داریم که فعل و عبارت به صورت جمع آمده و لکن به شخص معینی اشاره دارد؛ مانند آیه‌ی ذیل:[28]

«لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ»[29]

«خداوند، سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است و ما بى‌نیازیم، شنید.»

بر اساس اعتراف عده‌ای از مفسربن، گوینده‌ی این سخن شخص خاصی به نام "حی بن احطب" و یا "نحاص" بوده است.[30]

شبهه‌ی دوم. سن کم حسنین

نکته دیگری که این نویسنده مغرض در بیانات خود آن را زیر سؤال برده، سن کم امام حسن و امام حسین(ع) در این واقعه‌ی تاریخی است. به نظر او حسنین(ع) در روز مباهله به سن تکلیف نرسیده و در واقع غیر بالغ بوده‌اند؛ در نتیجه مستحق ثواب نبوده و افضل صحابه به شمار نمی‌آیند.[31]

در جواب این سؤال باید گفت که اولاً انتخاب این دو نفر برای شرکت در مباهله توسط پیامبر اکرم(ص) صورت پذیرفته است و اگر شخص دیگری برتر از این دو بزرگوار وجود داشت، قطعا رسول خدا(ص) او را انتخاب می‌نمود؛[32] بنابراین آوردن حسن و حسین، به برتری آنها نسبت به دیگران دلالت می‌کند.[33]

ثانیاً رسیدن به کمالات و ازدیاد درک و فهم در افراد، به سن زیاد و بلوغ سنی آنها بستگی ندارد؛ همچنان‌که حضرت یحیی(ع) بنا بر آیات قرآن مجید در سن طفولیت، به مقام نبوت نائل گشته و حضرت عیسی(ع) نیز در گهواره به اذن خداوند متعال سخن گفته و ادعای نبوت و پیامبری نمود. [34]

شبهه‌ی سوم. دلالت تعبیر "نفس" بر امیرالمؤمنین(ع)

از جمله اشکالات دیگری که در این مورد گرفته شده، نسبت دادن تعبیر "انفسنا" به حضرت علی(ع) است؛ درحالی‌که معنی این کلمه (خودمان) به گوینده‌ی سخن (پیامبر) بر‌می‌گردد و علی‌بن ابیطالب شخص دیگری غیر از متکلم است؟[35]

در جواب این سؤال گفته‌اند که: چون شخص پیامبر(ص) دعوت کننده‌ی مسیحیان به مباهله بود، طبیعتا و در عالم خارج شخص دعوت کننده و دعوت شونده نمی‌تواند یکی باشد؛ بدین معنی که انسان در بین جمع، خود را به آنچه در نظرش است دعوت نمی‌کند؛ لذا آوردن لفظ "انفسنا" که گوینده‌ی آن حضرت محمد(ص) است، باید شخصی غیر از خود ایشان باشد.[36]

از سویی دیگر احادیث زیادی از وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نقل شده که در آن علی(ع) را نفس خویش معرفی نموده‌ است؛ از جمله، حضرت در حدیثی می‌فرمایند:

«علی(ع) از من و من از علی(ع) هستم. گوشت او از گوشت من و خون او از خون من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است.»[37]

در حدیث دیگری آمده است که: «علی نفس من است.»[38]

همچنین اجماع شیعه و اهل سنت است که حضرت علی(ع) در این واقعه حضور داشته و غیر از پنج تن آل‌عبا کس دیگری همراه پیامبر(ص) نبوده است. پس بدون شک علی، نفس پیامبر بوده که در آیه‌ی مباهله معرفی شده است.[39]

علاوه بر آن، در آیه‌ی شریفه کلمه‌ی "أبناءنا" به حسنین(ع) اشاره می‌کند و عبارت "نساءنا" دلالت بر حضرت زهرا(س) دارد؛ در نتیجه با تطبیق دادن الفاظ آیه با تفاسیر و روایاتی که در‌باره‌ی آن نازل شده، می‌توان به دلالت واژه‌ی "انفسنا" بر وجود مبارک علی‌بن ابیطالب(ع) پی برد. بنابراین اگر این آیه در مورد علی(ع) مصداق پیدا نمی‌کرد، حضور ایشان در داستان مباهله محلی از اعراب نداشت[40] و پیامبر که در مقام امتثال امر خداوند بود، هیچگاه او را با خود به صحنه‌ی مباهله نمی‌برد.[41]

مقاله

نویسنده محدثه بهمدي
جایگاه در درختواره تفسیر قرآن
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - امام شناسی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

مباهله

No image

رجعت

No image

آیۀ تطهیر

No image

امام

Powered by TayaCMS