مجموعه مقالات جلد اول-بلوار معرفت
بسیار زیارت می کنیم، کمتر بهره می بریم، چرا؟ چرا زائر بسیار زیاد است، عارف به مقام اهل بیت در عقیده و عمل کم است؟ چرا معرفت در قلب و عقیده ما رسوخ نکرده است؟ و چرا امثال سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، رُشید، میثم، حارث همدانی، ابو بصیر، جابر بن حیان، شیخ مفید و علامه بحرالعلوم در زمان....
مجموعه مقالات جلد اول-بلوار معرفت
بلور معرفت اشاره بسیار زیارت می کنیم، کمتر بهره می بریم، چرا؟ چرا زائر بسیار زیاد است، عارف به مقام اهل بیت در عقیده و عمل کم است؟ چرا معرفت در قلب و عقیده ما رسوخ نکرده است؟ و چرا امثال سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، رُشید، میثم، حارث همدانی، ابو بصیر، جابر بن حیان، شیخ مفید و علامه بحرالعلوم در زمان ما بسیار کم هستند؟ آنان نیز زائر بودند. اگر ما هم زائریم، چرا آثار زیارت در سیمای ما مشاهده نمی شود؟ اشکال در حرم است یا در زیارت یا در زائر؟ مسلم است که حرم و صاحب حرم همان بزرگوار است که در هر لحظه قدرت دارد هزاران خضر را آب حیات بخشد و هستی بدون نقص در هر دمی از فیض مستدام او فرو می ریزد. زیارت نیز همان حقیقت پاک و همان رسم دینی مبارک و سیره مستمره جاوید و درخشان تاریخی است که تا قیامت ادامه دارد.پس اشکال از زیارت نیست و چیزی از زیارت کردن کاسته نشده است؛ بلکه هر چه هست بستگی به ظرفی دارد که برای بهره برداری از این دریای بی انتهای کرامت بهدریا فرستاده می شود و هر ظرفی متناسب با ظرفیت خویش می تواند از دریا آب بگیرد. چه باید کرد؟ چرا سیدی مثل حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمة الله علیه، با یک زیارت حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام، آن چنان الطاف آن حضرت را دریافت می نماید که در یک شب ره صد ساله را می پیماید و امام حسین علیه السلام او را به بالای ضریح، کنار خودشان دعوت می فرمایند که خجالت می کشد و بر جایخود می ایستد، برایش تبسم می کند، نور صورتش را چنان زیاد می بیند که از دیدن شکل صورتش باز می ماند؛ قطعه نباتی از حضرت می گیرد، سوء ظنش برداشته می شود، مانع درس خواندنش را برطرف می نماید، ضعف بینایی اش را شفا می دهد، قلمی عطا می فرماید که با آن به سرعت بنویسد، ناراحتی مستمر قلبی اش برطرف می گردد، دعا می کند در عقیده اش ثابت قدم بماند و همه حاجاتش بر آورده شود.» می توان با یک زیارت به همه چیز رسید، چون اولیای دین چیزی کم ندارند، نه ضعیف هستند، نه بخیل و نه جاهل، پس هرچه هست، ما هستیم و موانع ما. حال چه باید کرد؟ موانع زیارت با معرفت کدام است؟ آداب آن چیست؟ چگونه باید بود؟ چگونه باید آمد؟ چگونه و چه چیز را باید طلب کرد؟ از کِی و چطور باید آماده گشت. چه کنیم تا یک زیارت با معرفت به جای آوریم و آن رانگه داریم؟ در این نوشتار، کوشیده ایم به این پرسش ها پاسخ دهیم. از این رو این مقاله در سه فصل عرضه می شود: آداب قبل از زیارت، آداب هنگام زیارت و آداب پس از زیارت. تأملی در معنی زیارت واژه «زیارت» در زبان عربی به معنای دیدار است. در معارف اسلامی، به زیارت تأکید بایسته ای شده است و زیارت بیماران، مؤمنان، علما و زیارت پیامبران، امامان علیهم السلام و امام زادگان سفارش فراوان شده است . صله رحم نیز واژه ای است که مفهومی گسترده و همپای زیارت را به خود اختصاص داده است. صله رحم یعنی ارتباط برقرار کردن با بستگان. زیارت چیست؟ «خیلی وقت است که از مادرت دور افتاده ای، دلت می خواهد که هر چه زودتر به دیدارش بشتابی، بی تابانه در تکاپوی دریافت مرخصی و تهیه بلیط برای مسافرت جهت دیدار مادرت هستی! چرا؟ برای این که دلت می خواهد، برای این که دوری او برایت سخت است، برای این که با او انس داشتی و رشته انس قطع شده تو باید دوباره پیوند خورد. برای این که دلت برای محبت های بی شمار او تنگ شده و هیچ جا کسی مثل مادر آدم را تحویل نمی گیرد و قدر انسان را نمی داند، به اندازه او محبت بی توقع و سرشار ارزانی نمی دارد و برای این که چنان به او دلبسته ای که مادر نیمی از وجود توست برای این که...... و از آن طرف نگو که مادر چقدر دلش تنگ شده است برای این که تو همه وجود او هستی برای این که.....» همین طور زیارت علما به انگیزه بزرگداشت علم الهی که در سینه آنان است، سفارش فراوان شده است. زیارت دوستان مؤمن با هدف آرامش، استفاده از همدیگر، با خبر شدن از احوال هم، کمک به هم، همدردی و رد و بدل کردن اطلاعات، احساسات، اعتقادات، آموخته ها و یافته ها و خاطرات صورت می گیرد.اکنون که با بعضی مصادیق و نمونه های زیارت آشنا شدیم و در حال و هوای زیارت قرار گرفتیم، بهتر است کمی درباره معنا و هدف زیارت بیاندیشیم. آیا زیارت برای انس و اطمینان روح است؟ یا باید چنان دلتنگ شد که برای فرو نشاندن آتش عشقسینه به دیداریار شتافت؟ آیا برای کسب علم یا با خبر شدن از احوال هم، به زیارت معصوم می رویم یا برای درک حضور نورانی او رحل سفر بر حریم حرم می افکنیم؟ زیارت چیست؟ «زیارت یعنی ارتباط و نزدیکی دو روح با همدیگر». این ارتباط متقابل، انواع و مراتب گوناگون دارد و انگیزه برقراری این ارتباط نیز می تواند به شمار زائران افزایش یابد. ارتباط جسم ها با دست دادن شروع می شود. مادر بچه دوست داشتنی خود را می بوسد و در بغل می گیرد و این نهایت ارتباط دو جسم با همدیگر است که در اسلام «مصافحه» نام دارد و برای ارتباط برقرار کردن با مؤمنان، مورد تأکید قرار گرفته است، به طوری که دست دادن با مؤمن باعث از بین رفتن کینه ها و ریخته شدن گناهان معرفی شده است. ارتباط دو روح با هم یعنی چه؟ ضعیف ترین مرتبه ارتباط دو روح، توجه به همدیگر یا به یاد هم افتادن است؛ که این یاد و ذکر می تواند دائمی گردد و بسیار عمق در روح پیدا کند، به طوری که عاشق، لحظه ای از یاد معشوق غفلت نکند و چنان کیفیت این عشق عمیق و ژرف باشد که عاشق را در طوفانی بزرگ فرو برد. ارتباط دو روح گاهی با انتقال اطلاعات یا احساسات و پذیرش تأثیرات و تأثّرات برقرار می گردد. هر انتقال اطلاعاتی، لاجرم به دوستی و وابستگی روحی منجر نمی گردد؛ بلکه وجود سنخیت یا مشابهت در فکر، صفت، انگیزه، هدف، اعتقاد و ارزشها و خلاصه وجود نوعی یا انواعی از مشترکات باعث گیرایی ارتباط و تحکیم پیوند میان دو نفر می گردد. چه بسا افرادی که یک عمر با هم هستند و مبادله اطلاعات زیادی بین آنان صورت می گیرد اما هیچ دلبستگی و ارتباط روحی و عاطفی بین آنان برقرار نمی شود. و چه بسا افرادی که با یک جمله یا با یک نگاه با همدیگر پیوند ناگسستنی خورده اند. این فقط در سایه وجود مشابهت روحی و همسویی در اعتقاد و ارزش و صفات و سایر ویژگیهای روحی و روانی امکان پذیر است. دو بسیجی با یک سلام، دوست جاوید می شوند، چون هدف مشترک، انگیزه واحد و صفاتی مشابهه هم دارند. تنها یک ارتباط جزئی کافی است این دو نیمه سیب را به هم بچسباند. وقتی همه اعتقادات و همّ و غم و فکرها یکی است، چگونه اختلاف ممکن است؟ حتی با زور و فریب نیز نمی توان بین دو روحِ هم سنخ فراق و نفاق افکند. خدمت و نیکی به یک غریبه نیز روح او را - اگر ذره ای معرفت و ایمان داشته باشد - وادار به تأثر و کرنش می کند و بنای ارتباطی عمیق را بر پایه احساسی انسانی و اصیل و فطری بنیان می گذارد. اگر کسی بچه گم شده شما را، به شما باز رساند، آیا تا آخر عمر مدیون او نخواهید بود؟ آیا چشم شما پیوسته به دنبال او نخواهد گشت؟ آیا ارتباط دوم شما صمیمی تر از دو دوست قدیمی، تحقق نخواهد یافت؟ بهتر است این عبارت را کمی تعمیق و گسترش دهیم و به جای خدمت و نیکی، بخشش و انعام و احسان را در نظر بگیریم. اگر فردی یک خانه مناسب در اختیار شما قرار دهد آیا بین شما ارتباطی گرم و همراه با احساس امتنان و تواضع و تقدیر برقرار نخواهد گشت؟ مراتب زائران انسان ها از نظر معرفت، با هم تفاوت دارند. از این رو زائران نیز در مراتب معرفت، با هم متفاوتند. اگر به معرفی انواع انگیزه ها بپردازیم، در حقیقت مراتب انسانها و انواع زائران را معرفی کرده ایم. هدف از زیارت چیست؟ برای چه به زیارت آمده ایم؟ اگر به این سوال جواب دقیق بدهیم، مرتبه معرفت ما روشن خواهد شد.از نگاه انگیزه های زیارت، زائران را این گونه می توان تقسیم کرد: 1- عده ای برای نفرین و شکایت از دیگران به حرم می روند؛ که اگر شکایتآنان از دشمنان بزرگ خدا و اهل بیت علیهم السلام باشد، بسیار نیکو و از مصادیق برائت است. 2- برخی برای طلب کردن حاجات دنیوی خود به زیارت می روند. 3- برخی برای شفای بیماریهای جسمی، به سوی این درگاه می شتابند. 4- عده ای برای رفع بیماریهای روحی و روانی نظیرکینه و حسد عرض نیازمی کنند. 5- برخی که طالب علم و حکمت هستند، دست نیاز به سوی معادن حکمت و خُزّان علم دراز می کنند. آنان همه در تشخیص اهل کرم، راه را درست رفته اند و به جای خوبی پناه آورده اند و بهترین و پرفضیلت ترین نوع گرایشی را برگزیده اند که گدایی درگاه مقربان الهی، بهتر از سلطنت بر دیگران است؛ اما آنان فقط در فکر خویش هستند، اینان بازرگانی عبادت می کنند؛ البته برای کسبِ حاجتی کمتر از بهشت! 6- برخی که قدری سنخیت با وجود مقدس اولیاء دین پیدا کرده اند و با حکمت و هدف و رسالت اصلی امامان معصوم علیهم السلام آشنا شده اند مشرف می شوند برای عرض ادب و احترام به بزرگان دین . اینان قدم در حرم می گذارند که خود شکنند و در مقابل بزرگی بزرگ، سرخم کنند. زیارتشان اعتراف به فضل برتر از خودشان است. این زیارت یعنی نفی استکبار، و اقرار و اعتراف به برتری آفریده گانبرتر خدا: «غیر مُنکرٍ و لا مستکبر»؛(1) «مقرٌ معترفٌ بفضلکم»(2) و این همان کاری است که پیامبران و ملائکه مقرب با آن به برتری و مقام اولی العزم شدن نائل گشتند. 7- برخی زیارت می کنند تا ولایت و محبت و اطاعت خویش را به حضور سرور خود عرضه دارند: «علی یقین ما اتی به محمدٌ و به راضٍ...اتقرب الی الله بحبکم...و التسلیم الی الله راضیاً به »(3) هدف اهل معرفت از زیارت این است که عقاید خویش را خدمت معصوم عرضه دارند که اگر صحیح و مورد رضای او بود قبول کند و حفظ نماید و در قبر و قیامت به او برگرداند و اگر اشکالی داشت با هدایت های خویش که رسالت اصلی اوست او را موفق به اصلاح اشکال خویش نماید. این زیارت، عرضه خویش بر میزان، حرکت محتاطانه در صراط، و مددخواهی از دست غیبی در راه مستقیم دینداری است. 8 - برخی زیارت می کنند که راه و رسم عبودیت رایاد بگیرند و از آشناترین و مسلطترین انسانها و بهترین بندگان، راه و رسم عبودیت را فرا گیرند، یعنی در مسیر آنان قرار گیرند، اینان اگر طلبی هم می کنند در راستای همان هدف اصلی و مسئولیت و رسالت خاندان وحی است؛ همان راه بندگی که قرآن برای آموختن آن نازل شده است. 9- برخی بالاتر از این را مقصد خویش قرار می دهند. آنان بندگی را در مکتب اهل بیت آموخته اند و می کوشند خود را شبیه اهل بیت علیهم السلام سازند و آیینه امام خود باشند. آنان می کوشند با امام خویش سنخیت پیدا کنند؛ طوری که امام وقتی به او می نگرد خود را در آیینه او ببیند، همان گونه که خدا نیز، خود را در آیینه حجت خویش می نگرد. آنان می خواهند حلم داشته باشند تا حلیم شوند مثل ائمه که «اصول الحلم» هستند. آنان می خواهند خالص باشند مثل ائمه خویش که «المخلصون فی توحید الله» هستند. این شیعیان راستین وقتی زیارت جامعه کبیره را می خوانند، به آئینه می نگرند و عکس امام را می بیند و در بیابان سلوک، جای پای امام را به روشنی در می یابند.و بر همان جایی پا می گذارند که امام گذاشته و همان گونه خود را می آرایند که امام آراسته است. زیارت جامعه برای آنان نه تنها مدح و ثنای امام است و عرض ولایت پذیری، بلکه منشور تشیع و ولایت، و آیین پیروی از امام است. آنان صفات امام را قرائت می کنند و صفات خویش را بر صفات امام عرضه می دارند و با میزان صفات الهی امام، خود را می سنجند و در پی کم کردن فاصله های صفات اخلاقی و عرفانی و سیاسی بین تمام ابعاد وجودی خویش با مقتدای خویش هستند. برای آنان، زیارت یعنی همسان سازی وجود خویش با امام. 10- برای برخی دیگر از ولایت مداران دریای اطاعت، انگیزه زیارت دیدن نور وجود امام و بلکه اتحاد پیداکردن با نور امام و فانی گشتن در وجود او است. آنان نیامده اند که برای خود چیزی بطلبند، بلکه آمده اند که بر نگردند و خود را و روح خود را برای امام هدیه آورده اند. سفر آنان «هجرت از بیت نفس الی الله و الی رسوله» می باشد. آنان آمده اند از نفسانیت و خودبینی برهند و ذوب گردند و جز امام را نخواهند و جز نور امام نبینند. آنان فقط خواهان عشق امام و تجلی اراده امام هستند. هدف، انگیزه، درد، همّ، غم، دعا، حزن، شادی و همه هستی آنان، خواسته های امام است. دیگر زیارت کلمه ای نیست که گنجایش بیان این وصال را داشته باشد. عارف واقعی، اتحاد وجودی و نوری با امام پیدا می کند و دائم الحضور می گردد؛ هر جا باشد امام پیش اوست و او پیش امام است. او هر کاری می کند کار او نیز، کار امام است. اراده، حرف، راهنمایی، آثار و برکات، غم و غصه او، همه و همه در حقیقت منسوب به امام است؛ همان گونه که همه حرکات و گفتار امام علیه السلام منسوب به خداست. اگر امام مشیّت خداست، حکمت خدا نیز هست و مشیت جز بر حکمت تعلق نمی گیرد و حکمت سرچشمه از ذات خدا می گیرد و امام استقلالی، جز ارتباط محض با خدا ندارد. پس هر کاری می کند کار خداست و او دست خدا و مظهر خداست و رابط و پیام آور و ترجمان وحی و زبان ناطق خداست. شیعه و عارف به امام نیز مظهر امام است و بدین ترتیب آثار کرامت بار امام از عارف نیز فرو می ریزد و او مثل امام خویش شفا می دهد، و از او برکت می بارد و حاجت بر می آورد. او عین امام نیست ؛ بلکه به میزان مرتبه ای که به امام و به حقیقت امام تقرب حاصل می کند و به همان نسبت که در صفات و نورانیت قلب، شبیه امام می گردد، می تواند قدرت و علم و سایر صفات امام را به وجود خود بگیرد و ظاهر کند. این زائران برای خود حاجت نمی خواهند. این زائران خود باب الحوائج می گردند و باب امام می شوند و گاه خود امام، برای معرفی مقام او، مردم را عملاً یا قولاً به سراغ او می فرستد و امام، حاجت ها را به دست او می دهد. هدف این عارف از زیارت امام، طلب حاجت نیست؛ بلکه او خود امام را می خواهد . هدف از ارسال پیامبران، امامان، ملائکه، کتابهای آسمانی و دین همین است که ما اولیاء را برگزینم و در نتیجه، خدا را برگزینیم و خدایی شویم و مَثَل امام گردیم. و زیارت این گونه معنی می شود و تحقق می یابد. آداب زیارت برای بجا آوردن یک زیارت مقبول و با معرفت، چه باید کرد؟ آیا فقط انتخاب حاجت و انگیزه مناسب در تحقق یک زیارت کافی است؟ در جواب این پرسش باید گفت برای تحقق زیارت به معنای حقیقی آن، باید آدابی را جست و رعایت نمود. این آداب، قبل از زیارت آغاز می شود و پس از زیارت ادامه دارد. برخی از آنها، ظاهری است و مربوط به اعمال ما و برخی، باطنی است و مربوط بهدرون انسان. اگر کسی ارزش زیارت با معرفت را بشناسد، می داند که حتی یک عمر زحمت برای به جا آوردن یک زیارت خوب، شایسته است؛ زیرا می توان با یک زیارت، ثمره هزاران عمر را دریافت. پس از کجا باید آغاز کرد؟ فصل اول: آداب قبل از زیارت 1- تشنگی «وَأَلَّوْ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً». (16/ جن). «و اگر در راه راست استقامت ورزند، قطعاً آبی گوارا به آنان نوشانیم». ایجاد تشنگی روحیِ، از مهمترین ارکان استفاده بیشتر از نعمت ها می باشد. هر چه تشنگی و احساس نیاز، بیشتر و عمیق تر باشد میزان استفاده و لذتبه همان اندازه بالاتر خواهد بود.«شاید به یاد داشته باشید آن وقت هایی که گرسنگی به اوج خود می رسد و به قول عرفا، حقیقت گرسنگی و حالت گرسنگیِ صادق دست می دهد. انسان در این زمان از خوردن نان خالی چنان لذت می برد که هیچ گاه از خوردن لذیذترین غذاها آن چنان لذّت نبرده بود. گرسنه واقعی، منتظر غذای بعدی و لذیذ نمی ماند؛ بلکه نان که برکت خداست، برای فرو نشاندن گرسنگی او بهترین غذا است و لذت خوردن آن بالاترین لذت هاست.از این رو امام صادق علیه السلام فرمودند: بهترین خورشت (لذت بخش غذا)برای مومن گرسنگی است(4). این قاعده در مورد تمام نعمت ها جاری است؛ یعنی تا انسان محرومیت نکشد و احتیاج واقعی به نعمتی پیدا نکند و یا به نیاز خود به چیزی واقف نشود، قدر آن را نمی داند و نمی تواند قدرش را آن گونه که باید، دریابد. احساس نیاز و تشنگی، اولین شرط استفاده بهینه و کافی از هر نعمتی می باشد. احساس تشنگی به چند چیزبستگی دارد: الف) شناخت نعمت و نعمت دهنده تا کسی به این نکته پی نبرد که آن امامی که به زیارت او می رود توانایی بر آوردن هر حاجتی را دارد و به ارزش گوهر وجود امام پی نبرد، چرا و چگونه احساس تشنگی کند؟! ب) شناخت درد و نیاز بعضی احساس نیاز نمی کنند ولی می دانند امام درمان همه دردهاست و کلید همه گنجهاست. آنان دردی در خود سراغ ندارند تا ناله کنند و به طبیب پناه آورند؛ گرچه با زبان می گویند ما نیازمند هستیم و حاجت داریم و دوا می طلبیم و مشکلات روحی و مادی خود را می خواهیم تا امام رفع نماید، اما زبان حال آنان حکایتی دیگر دارد؛ حکایت غفلت و غرور و احساس بی نیازی و بی دردیِ آنان را دارد. چشم خشک آنان داد می زند که هیچ درد و غم و نیاز ندارند؛ چون نمی سوزند. اگر دل، درد داشت، می سوخت و اشک این سوز را بیرون می ریخت و فاش می کرد! تا انسان به درد خود پی نبرد و به حقیقت نقص و نداری خویش آگاه نشود و از محرومیت نسوزد، نباید امید دوا داشته باشد. 2- اخلاص و قصد تقرب «هُوَ الْحَیُّ لا الهَ الّا هُوَ فُادْعوُهُ مُخلصینَ لَهُ الدّینَ». (56 / غافر). «اوست زنده ای که خدائی نیست مگر او، پس او را بخوانید در حال خلوص دین». قال علی علیه السلام: زُروا فی الله و جالِسوُا فی اللهِ وَاعْطوُا فی اللهِ وُامْنَعُوا فی الله. (113 / 4 / غرر الحکم). علی علیه السلام فرمود: برای خدا زیارت کنید، برای خدا همنشینی کنید، برای خدا ببخشید و برای خدا منع کنید. و فرمود: سادَةُ أهْلِ الّجَنَّةِ الْمُخْلِصُون (135 / 4، غرر الحکم). «مخلصون بزرگان اهل بهشت هستند». الف) زیارت مشرکانه برخی برای تفریح به زیارت می روند، نه از روی معرفت و بزرگداشت و احساس نیاز! برخی نیز برای ریا به زیارت تشرف پیدا می کنند که از عنوان حاجی و کربلایی و مشهدی برای خود اسم و رسمی فراهم نمایند، خاطراتی جمع کنند، بازار خود فروشی و عُجْب بگسترانند، نمایشی با نام زیارت اجرا کنند و آنگاه آن را عَلَم کنند و سوء استفاده های سیاسی و اقتصادی و روانی بنمایند. آنان حرم و زیارت را، فدای خودپرستی، شهرت، مقام و رأی خود می سازند! چنین زیارتهایی شرک است و دشمنی با خدا و ائمه علیهم السلام. چنین انگیزه ای بت پرستی و خود پرستی و دنیاپرستی است نه خداپرستی و معرفت. ریا شرکی است که خدا نمی بخشد. در حرکت و تصمیم برای سفر باید نیک تأمل کرد و آن را از هرگونه ریا و خودنمایی و قصد غیر، خالص نمود و فقط برای او و برای جلب رضای او حرکت کرد و آهنگ سفر نمود. حضرت علی علیه السلام فرمود: نیت بد، درد پنهانی است که وقوع بلاها را در پی دارد و برکت ها را از بین می برد و از رسیدن به آرزوها و امیدها باز میدارد.نیت بد انسان را به جایگاه بد وارد می کند و تیر فساد را به خود انسان باز می گرداند و از رسیدن به ثواب و نتیجه باز می دارد و نشانه شقاوت کسی است که چنین نیّت هایی دارد.(5) در زیارت نیز نیت ناخالص از رسیدن به ثواب و آرزوها و اخذ برکت ها محروم می کند و بلاها و گرفتاری ها را باعث می گردد و انسان را به عاقبت بدی دچار می سازد و نقشه های بد و تیرهای آلوده را به سوی خود فرد کمانه می کند. پس برخی گرفتاری های در طول زیارت را، باید در سوء نیت و بی معرفتی ها و ترک ادب ها و غفلت ها جستجو کرد. اگر امیدواریم که امام در طول زیارت همواره از حوادث ناگوار ما را حفظ کند، آیا نباید امام نیز از ما انتظار داشته باشد تا در طول سفر از افکار و نیات و اعمال فاسد خود را حفظ کنیم؟ ب) قصد خالص در منظر حضرت علی علیه السلام، نیت خوب و خالص باعث ثواب، رسیدن به نتیجه، دخول در بهشت، رسیدن به آرزوها، گوارایی زندگی، وجوب محبت و مودّت، امتداد توفیق، وسعت رزق و امنیت راه سفر می گردد. اگر خداوند به بنده ای خیر دنیا و آخرت بدهد، به او دو چیز نیک می دهد: اخلاق نیک و نیت نیک. اما خالص کردن نیت از تلاش و مجاهدت طولانی، سخت تر است و تقرب بنده به خدا با اخلاص نیت صورت می گیرد و قدرت دین انسان فقط به میزان خلوص نیت او وابسته است. حضرت علی علیه السلام فرمود: لا شی ءَ أفضل من عملٍ فی صدق نیّةٍ(6)؛ هیچ چیزی برتر از عمل با صداقت و اخلاص در نیّت نیست. نیز فرمود: اعمال میوه های نیت هستند و نیت خالص، عمل خالص به بار می آورد. نیت ،اساس و پایه عمل است و صلاح عمل، به صلاح نیت بستگیکامل دارد.صلاح ظاهر، نشان صلاح باطن است و به قدر نیت عمل تحقق می یابد و نیز فرمود: لو خَلُصَتِ النیّات لَزَکَتِ الاعمال؛ اگر نیت ها خالص می گشت عمل ها پاک می شد.(7) اگر کسی خالصانه، با دلی پاک و بی غلّ و غشّ به سوی حرم یار قدم گذارد، میهمان دلدار اوست. انتخاب حاجت خاص،مثل حل مشکلات دنیوی و جسمی و گرفتن حاجات، منافاتی با اخلاص ندارد، ولی می شود حاجتهایی بهتر را طلبید که حاجات دنیوی اگر صلاح باشد در کنار آنها بر آورده شود. 3- صداقت «وَالّذی جاءَ بِالصِّدْق وَ صَدَّقَ بِهِ اوُلئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» (33 / زُمَر). «و کسی که صداقت آورد و آن را تصدیق کرد آنان همان متقین هستند». علی علیه السلام فرمود: به هر کس چهار چیز داده شود به او خیر دنیا و آخرت داده شده است: راستگوئی در کلام، امانت داری، عفت شکم (از حرام خواری) و خوش اخلاقی. (151 / 2، غررالحکم). و فرمود: عَلَیْکَ بِالصِّدْقِ فَانَّهُ خَیْرُ مبنیّ، الصِّدْقُ صَلاحُ کُلِّ شُی ءٍ. (281 / 1، غرر الحکم). بر تو باد صداقت، چرا که آن بهترین زیربناست، صداقت باعث اصلاح هر چیزی است. و فرمود: الصّادِقُ مُکْرَمٌ جَلیل. (92 / 1) «راستگو همیشه گرامی و مورد بزرگداشت است». در زیارت باید صداقت داشته باشیم، یعنی سخنان ما هنگام راز و نیاز و زیارت، واقعی باشد.با خدا و امام، صادق باشیم و دروغ نگوییم و قول دروغ ندهیم و خود را بهتر از آنچه هستیم نشان ندهیم. زیرا آنان از همه چیز آگاه هستند. اگر به خطای خویش اعتراف کنیم، برای آنان زیباتر از عمل و ادعای بزرگی است که به دروغ عرضه می داریم. 4- حلال بودن غذا، لباس و مخارج زیارت «یا ایها الرُسُل کُلُوا من الطیّبات و اعملوا صالحاً»؛ «ای رسولانم: از طیّبات بخورید و اعمال صالح انجام دهید». (سوره مؤمنون / 51). با غذا و مال حرام نمی توان زیارت مقبول به جای آورد و امید جواب سلام، از امام داشت. غذا و مال حرام مانع از استجابت دعاها و قبولی اعمال است و مال حلال کلید قبولی اعمال و توفیقات و نورانیت است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «من أکل الحلال أربعین یوماً نَوَّرالله قلبَه و أجری ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»(8) هرکس چهل روز حلال بخورد خداوند قلبش را نورانی گرداند و چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری سازد. و نیز فرمود: «خداوند ملکی دارد بر بیت المقدس که هر شب ندا می کند، هر کس حرام بخورد واجب و مستحبی از او قبول نمی شود».(9) نیز فرمود: «یا علی! من أکَلَ الحرام، سَود قلبه، و خلق دینه، و ضعف نفسه و حجب الله دعوته، وقلّت عبادته، یا علیٌ ؛ من أکل الشُّبهات، اشتبه علیه دینه، و أظلم قلبه، یا علی؛ من أکل الحلال، صفی دینه و قلبه و دمعت عیناه من خشیة الله، و لم یکن لدعوته حجاب»؛ «ای علی؛ هرکس حرام بخورد، قلبش سیاه، دینش کهنه و جانش ضعیف گردد و خداوند دعایش را محجوب (ناشنیده) گرداند و عبادتش کم گردد. ای علی؛ هر کس غذای شُبهه ناک خورد، دینش بر او مشتبه گردد و قلبش تاریک و ظلمانی شود. ای علی؛ هرکس حلال خورد، دین و قلبش صاف گردد و چشمانش از خشیت خدا اشک ریزد و برای دعاهایش حجاب و مانع نباشد (قبول شود)»(10). با مشاهده احادیث فوق که قطره ای از دریای معارف در خصوص اهمیت حلال و حرام و تأثیر آنها در اعمال و جان آدمی است، به وضوح در می یابیم که حلّیت غذا و لباس و مخارج، در سفر عاشقانه زیارت، کلید بزرگ و سرّ اعظم قبول و کمال است. اگر می خواهیم شفا بگیریم؛ با مال حلال به زیارت برویم. اگر می خواهیم حاجت روا برگردیم؛ با مال حلال مسافرت آغاز کنیم، اگر می خواهیم به ترقیّات عالی معنوی و روحی نائل گردیم و رضایت ولی بزرگ خدا را کسب کنیم و از او یاری بطلبیم و مدد جوییم و دست خالی برنگردیم، با مال حلال قدم در وادی ایمن معرفت گذاریم. اگر در گذشته نیز، کمی باز نگریم و حرام ها و حقوقی که بر گردن داریمرا، به یاد آوریم و حق را به صاحبش باز گردانیم و با جانی پاک و عملی خالی از ریای دیگران به حضور امام بشتابیم، مسلماً رضایت او را در می یابیم. زیارت از بالاترین اعمال صالحِ است و قرآن رمز توفیق به اعمال صالح مقبول را خوردن و استفاده از طیّب و پاکیزه و حلال می داند. می گویند، از آیت الله میلانی سوال شد، که چرا زیارت ما قبول نمی شود و آن آثار لازم را ندارد؟ ایشان فرمود: « چون با مال حلال به زیارت نمی روید.» قرآن دستور می دهد «فکلوا مما غنمتم حلالاً طیباً و اتّقوا الله»؛ «پس بخورید از آن چه به غنیمت بردید، حلال پاکیزه را و از خدا پروا کنید.»(11) «فکلوا مما رزقکم الله حلالاً طیباً و اشکروا نعمة الله»؛ «پس بخورید از آن چه خداوند به شما روزی داده حلال پاکیزه اش را و شکر نعمت خدا را بجای آورید.»(12) در این آیات مال حلال کلید و رمز توفیق تقوا، سپاسگزاری و انجام اعمال صالح معرفی شده است. با رسیدگی دقیق به مسائل مالی دینی؛ با دادن خمس و زکات، پرداختن قرض ها و دوری کردن از هرگونه ربا و نخوردن حرام، و با حلال طیّب به زیارت ولی الله عازم شویم و حاجت روا برگردیم و به انجام زیارتی مقبول و با معرفت نائل گردیم. 5- پاکی ظاهری و باطنی «فیه رجال یُحبّونَ أن یَتَطَهَّروا و اللهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ» (108 / توبه). در آن مردانی است که دوست دارند تا پاک گردند و خداوند پاکیزه گان رادوست دارد. «وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرکُم ولِیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُم» (6 / مائده). «و لکن خداوند می خواهد که شما را پاک گرداند و نعمتش را بر شما تمام نماید». از صفات تمام پیامبران، ائمه علیهم السلام و اولیای خدا: طاهر، زکیّ، نقیّ، تقیّ، مُطهَّر، طُهر، صفیّ، خالص، راضیّ و مرضیّ است که همگی بر پاکی و طهارت روح و اعمال آن بزرگواران دلالت می نماید. زائر باید پاک باشد تا بتواند با پاکان برتر عالم ارتباط برقرار نماید. ظلمت با نور نمی سازد و ناپاک نمی تواند با پاک هم نشین شود. باید حداقل سنخیت با پاکان در ما ایجاد شود، باید طهارت ظاهری و باطنی پیدا کنیم تا به پاکان تشابه یابیم و در محضر آنان حضور پیدا نماییم. «جان ناپاک، پاک در نمی یابد نور با نور هم نشین باید»(13) پاکی باید هم در مال باشد که در بحث حلّیت نیز به آن اشاره شد و هم در اعمال. عمل باید از حرام و ظلم پاک شود. اگر در گذشته، مرتکب حرام شده ایم قبل از زیارت توبه کنیم و اگر حقی از مردم برگردن ما مانده، ادا نماییم یا حلالیت بگیریم. اگر زائر با نیتی پاک از هر قصد و غرض گناه آلود و انحرافی، به محضر امام برود و با قلبی پاک از کینه و حسد و حقه و دشمنی مؤمنان و شیعیان، در بارگاه پاکی، حضور یابد و جان را در معرض تابش نور امامت قرار دهد، چرا فیض نگیرد و سرمست از حضور امام بر نگردد؟! اگر پاک از حرام و آلودگی و گناه باشیم، جواب می شنویم و حاجت می گیریم. اگر آلوده باشیم، ولی صادقانه بر گناه خویش واقف شده، اعتراف نماییم، نظر لطف امام شامل ما می شود. اگر در محضر امام، صادقانه توبه نماییم و عزم بر پاکی، استوار سازیم دست یاری او را بسیار نزدیک و کارساز و مشکل گشا، در لحظه لحظه زندگی و جزء جزء کارها و مشکلات مشاهده خواهیم کرد. پس پاک و نا آلوده در محضر امام حاضر شویم. 6- نیّت صحیح «ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذینَ یُریدُونَ وَجْهَ اللهِ» (38 / روم). آن بهتر است برای کسانی که روی خدا را می خواهند. «وَ مَنْ یُسْلِم وَجْهَهُ الی اللهِ وَ هُوَ مُحسِنٌ فَقَدْ اسْتَمْسَکَ بالْعُروَةِ الْوُثْقی» (22/لقمان). «و هر که رویش را به سوی خدا تسلیم کند در حالی که نیکوکار است پس در حقیقت به ریسمان محکم چنگ زده است». میهمانی به سبب محبت و علاقه ای که به شما دارد، برای دیدار شما به حضورتان شرفیاب می شود. شما نیز به او احترام می گذارید، چون به او علاقه دارید، به میزان محبت او و بزرگواری و شأن او، در حفظ احترام و پذیرایی از او، کوتاهی نخواهید کرد. اکنون پذیرایی از چنین فردی را مقایسه می کنیم با پذیرایی از گدایی که، درِ خانه شما را می زند و هدفش فقط دریافت کمک مالی از شماست. میهمان فقط برای دیدار شما به منزلتان می آید و شما احترام ویژه ای برای او قائل می شوید و او در منزل شما مدتی می ماند و از امکانات منزل شما استفاده می کند؛ اما پذیرایی از گدا مانند میهمان نیست، چون او فقط برای نیاز مالی، به دیدار شما آمده است. زائران نیز دو گونه اند: 1- برخی برای گدایی و گرفتن حاجتی دنیایی مثل رفع قرض، هلاک دشمن خود، حل مشکلات مادی خویش، وسعت رزق و شفای بیماران به زیارت می روند که امام نیز همچون سیره قدیمی خویش، با کرامت و بزرگواری تمام، قربة الی الله حاجت گدایان واقعی را برمی آورد. 2- برخی از اهالی کوی معرفت، عارفانه به دیدار معشوق و محبوب خویش می روند و امام نیز آنان را با تمام وجودش و با آغوشی باز و استقبالی گرم خواهد پذیرفت. امام حسین علیه السلام از جدّ بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرمود: «المعروف بقدر المعرفة» «باید نیکی به اندازه معرفت باشد».(14) لطف امامان به زائران نیز در گرو نیت آنان است؛ اگر زائر تنها در پی رفع گرفتاریهای دنیوی خویش باشد،به همان اندازه از فیض امامان بهرمند خواهد شد و اگر در پی معارف والا باشد به مراحل عالی معنوی خواهد رسید. عطای آنان اسرار و رموزی دارد که اگر در اعطای اهل کرامت حقیقی نیک تأمل کنیم، لختی از آن رموز بدست خواهد آمد، و اگر خودمان اهل کرامت و سخاوت شویم و بزرگواری روح پیدا کنیم و در مسیری که آنان قدم برداشته اند عملاً گام نهیم، کم کم این اسرار در پرتو عمل، بر ما روشن می گردد. خیلی از این ظرائف و لطائف حکمت و معرفت، چشیدنی و درک کردنی است نه نوشتنی و نه گفتنی. 7- انجام عوامل توفیق «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً» (82 / کهف). هر که اعم از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد در حالی که مؤمن است پس حتماً برایش حیات طیّبه و زندگی پاکیزه و گوارا، برپا می داریم. «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ». (10 / فاطر). به سوی او بالا می رود کلام پاکیزه و عمل صالح آن را رفعت می بخشد. انجام برخی اعمال، باعث توفیق بیشتر می شود و گاه اعمال صالح، زنجیروار توفیقات و برکات خاصی را در پی دارد که در صورت قدردانی و حفظ تقوا، می توان به نهایت الطاف و نتیجه کامل، از این طریق نائل گشت. اگر کسی زیرک باشد، در می یابد که گاه عملی نیک، توفیقیرا در پی دارد و در صورت بهره برداری نیکو و شایسته از آن توفیق، فرصتی دیگر برای پیروزی در امتحان الهی و ترقی در نردبان کمال، در پیش راه انسان قرار می گیرد و در صورت قبولی در امتحانات بعدی، همین طور حوادث بعدی جهت رشد سریع انسان چیده می شود. مثلاً؛ ای بسا، حاجت روا کردن یک محتاج، جایزه ای همچون حج و عمره یا زیارت امام رضا علیه السلام یا امام حسین علیه السلام در کربلا را، در پی داشته باشد و در صورت حُسن استفاده از ان توفیق یعنی زیارت یا حج، شاید به جوایز و فرصت های بی نظیر معنوی، بتوان دست یافت و راه برکات و ترقیّات معنوی را برای ابد به روی خود گشود. آری همه این ها بستگی به میزان بهره گیری و استفاده بهینه از فرصت ها و امتحانات الهی دارد، تا با پیروزی از هر امتحان و با انجام عملی صالح، به عملی بالاتر و فرصتی گرانبهاتر دست یابیم تا به نهایت برسیم. از جمله اعمال توفیق آور می توان از نمونه های زیر نام برد: احترام به والدین و اساتید، احترام به سادات و علماء، دعا برای دیگران، شاد کردن دلها، نجات مظلوم و پناه دادن به پناه جو، هر گونه خدمت و احسان به دیگران، احسان به تمام مخلوقات حتی حیوانات و... به یک نمونه از این اعمال توفیق آور توجه کنید تا مشاهده فرمائید که پیروزی در یک امتحان و حفظ احترام مادر تا کجا می تواند راه معنویت را به روی انسان بگشاید: «عالم زاهد وارسته، مرحوم شیخ حسین بن شیخ مشکور (قدس سرّهما) فرمود: در عالم رؤیا دیدم در حرم مطهّر حضرت ابا عبد الله علیه السلام مشرّف هستم و آن حضرت نیز در آنجا تشریف دارند. در این هنگام جوانی عرب وارد شد و سلام کرد و حضرت نیز با لبخند جوابش دادند! فردای آن شب که شب جمعه بود، به حرم امام حسین علیه السلام مشرّف شدم و در گوشه حرم توقّف کردم. ناگهان همان جوان عرب معدی، که در خواب دیده بودم، وارد حرم شد و چون مقابل ضریح مقدّس رسید، با لبخند به حضرت سلام کرد! ولی من دیگر حضرت سیّد الشهدا را ندیدم [که چگونه جوابش را داد]. و مراقب آن جوان عرب بودم تا از حرم خارج شد. به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام علیه السلام پرسیدم و خواب خودم را نیز مفصّل برایش نقل کردم و سپس پرسیدم: چه کرده ای که امام علیه السلام با لبخند به تو جواب می دهند؟ جوان گفت: من پدر و مادر پیری دارم و در چند فرسخی کربلا زندگی می کنیم. شب های جمعه که برای زیارت می آمدم، یک هفته پدرم را سوار بر الاغ می کردم و می آوردم و یک هفته مادرم را می آوردم. تا این که شب جمعه ای نوبت پدرم بود، چون او را بر الاغ سوار کردم ؛ مادرم گریه کرد و گفت: مرا هم باید ببری! شاید تا هفته دیگر زنده نباشم! به مادرم گفتم: امشب باران می بارد و هوا سرد است و بُردن دو نفر مشکل است. امّا نپذیرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر دوش کشیدم و با زحمت بسیار آنها را به حرم امام حسین علیه السلام رسانیدم. چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سید الشهدا علیه السلام را دیدم و سلام کردم، آن بزرگوار به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال، هر شب جمعه که به کربلا مشرف می شوم، حضرت امام حسین علیه السلام را می بینم و ایشان با تبسّم جوابم را می دهند»(15). آری، پیروزی در امتحان الهی، چنین برکات و فتوحات معنوی را به ارمغان دارد. پس باید زائر در طول مسافرت زیارتی خود کاملاً متوجه باشد که هر لحظه در امتحان است، هر حادثه و اتّفاق ساده، تقدیر و تدبیر متقن خدای حکیم است که به دست مدبّرات امر، در مسیر ما قرار می گیرد، مثلاً ظلمی که در جلو چشم ما بر کسی می رود، سخنی که گوش ما می شنود، حادثه ای که مشاهده می کنیم، محل حادثه ای که خواسته یا ناخواسته در آن جاقرار می گیریم، همه و همه برای امتحان و ارزیابی و سنجش عکس العمل ومیزان دین داری و معرفت ما چیده می شود تا اعمال و صفات و قلب ما، محک زده شود و با در معرض حادثه قرار گرفتن، باطن ما آشکار گردد و نیز با نیش حوادث،ما از خمود و سکون به در آئیم و مجبور به عکس العمل و رشد و کمال شویم.با دیدن صحنه ظلم، غیرتی شده و بر ظالم بیاشوبیم و کمر مظلومی را راست نمائیم. با مشاهده چهره زشت فقر، عاطفی شده، روح ایثار و احسان ما شکوفاگردد و... و آنچه بسیار مهم است این که چهره ملکوتی و حقیقی ما با ذرّه ذرّه اعمالمان، آفریده و چهره پردازی می شود؛ که برای همیشه با همان چهره خواهیم زیست. پس در مسیر زیارت، برای سنجش ایمان و لیاقت ما و برای رشد و تکمیل ظرفیّت زائر، حوادث بسیار دقیق و حساب شده به وقوع خواهد پیوست. زائر با معرفت در هر حادثه جزئی و کلّی باید تمام حرکات خود را بر محور رضای خدا و رضای حجّت خدا تنظیم نماید، حتی نگاه ها و افکار و خیالات که منتهی به تصمیمات و رفتارهای زائر می گردد، باید مورد کنترل قرار گیرد. در همه خشم ها و مهرها، نگاه ها و أخم ها، نباید نگاه نافذ و مسلّط حجّت خدا را فراموش کرد. چون پذیرائی و عکس العمل امام، موقع زیارت و حاجت روائی، آئینه کردار زائر است. رفتار امام، همان گونه است که رفتار تو با دیگر زائران همان طور بوده است. نگاه های خشم آلود با زائران دیگر، راننده گان، خانم های زائر و... خشم های بی جا، محبت های آلوده و تبسّم های گناه آلود با نامحرمان، همه باعث رنجش قلب حجّت خدا می گردد و جواب او را، عمل ما مشخص می کند. البته می توان با انجام برخی اعمال صالح، خیلی از خطاها را شست و قلب امام را راضی کرد. با کمک به زائران دیگر، شاد کردن دل ها و توبه واقعی و... مطلب دیگر این که ؛ امام مشتاقانه در انتظار حرکت تو در مسیر پاکی و بنده گی است تا با تمام علم، بصیرت، حکمت و قدرت خویش و در محدوده اجازه الهی خود، تو را یاری کند و تا نهایت کران های اختیار، به امداد تو آید و گاه با شفاعتی رئوفانه، مراحلی تو را بالا برد و تحوّلی عمیق در مسیر تکاملی تو پیش آورد! پس باید احتیاط کرد، و از وسوسه های شیطان و جذبه های نفس پیروی نکرد تا با روئی سفید، بر حرم امام رو نهاد و قدم بر حریم گذاشت. اذن دخول خواند و اشک جواب گرفت و حال مناجات دریافت نمود! و آن گاه با زبانی باز شده، بر محضر یار لب به عرض حاجت گشود و همه عقده ها را خالی کرد؛ و در انتظار جواب های حکیمانه او، در عرصه زندگی، خوشبینانه به استقبال نشست. و در اوّلین فرصت باز قصّه زیارت و معرفت را از سرگرفت..... فصل دوم: آداب موقع زیارت حضور قلب «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکّیوَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی » (15 / اعلی). به تحقیق رستگار گشت هرکه پاک گردید و نام خدا را به یاد آورد و نماز به پا داشت. «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ» (36 / نور). در خانه هایی که خداوند اذن داد رفعت یابد و در آن جا اسم خدا، ذکر شود. «إِنَّنِی أَنَا اللهَ ُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمْ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی». (14 / طه). «همانا، منم من، خدایی که نیست الهی به جز من، پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد من، بر پای دار». غسل زیارت، خواندن زیارت نامه با آداب مخصوص آن، با وقار، تواضع، ادب و خشیت گام برداشتن و حرکت کردن، پوشیدن پاکیزه ترین لباس و معطر گشتن به خوشبوترین عطرها از آداب ظاهری زیارت است. از آداب معنوی زیارت، حضور قلب است. توجه قلبی دائم یا احساس حضور دائمی، در محضر یاری که بر قلب ما بیشتر از ظاهرمان آگاه است و بر آن توجه دارد می تواند همچون اِکسیری که مس را طلا می کند، زیارت معمولی ما را به عروج ملکوتی و تعالی نورانی و عرفانی مبدل سازد و به جای پر کردن جامی تنگ، دریایی وسیع از معرفت و وصال را بر روح ما به ارمغان آورد. حضور قلب در نماز، ملاک قبولی آن است. مادامی که قلب عارف با خداست به همان اندازه خداوند رو به سوی او می نماید و همان اندازه از نماز او را می شنود، می پذیرد، جواب می گوید و اجر می دهد. حضور قلب یا توجه دل به خدا در همه عبادات مهم ترین راز قبولی عبادت است. این امر در عبادات مهم همچون نماز اهمیت فوق العاده پیدا می کند تاآن جا که می توان گفت: حقیقت نماز که گفتگوی بنده با خداست همان توجهقلب است و همان مقدار نماز محسوب شده قبول می گردد. و مابقی، پوسته ای تو خالی و لباسی بی تن و روح است که پیچیده شده، بر سر غافل کوفته می شود. گفتگوی زائر با امام نیز همین ادب را می طلبد که موقع ارتباط قلبی و حقیقی دو روح و جان، تنها رشته ارتباط همان توجه قلب است و بی حضور و توجه دل، هیچ ارتباط حقیقی صورت نمی گیرد. برای درک آداب حضور قلب و توجه دل به مولا اوّل کمی با آداب حضور قلب در نماز و به هنگام گفتگوی بنده با خدا آشنا می شویم تا این آداب را به ارتباط عاشق با حجّت خدا سرایت دهیم. چون اوست وجه خدائی که اولیا با توجه به او، رو به خدا می کنند و همه تجلیّات الهی را از باب او و از وجه او می گیرند. آداب حضور قلب در عبادت امیر المؤمنین فرمود: «اِنَّما لِلْعَبْدِ مِنْ صَلوتِهِ ما أَقْبَلَ عَلَیْهِ مِنها بِقَلْبِهِ»(16). و امام صادق علیه السلام فرمود:... «فَلَیْسَ مِنْ عَبْدٍ یُقْبِلُ بِقَلْبِهِ فی صَلوتِهِ الَی اللهِ تَعالی اِلَّا أقْبَلَ اللهُ إِلَیْهِ بِوَجْهِهِ وَ أقْبَلَ بِقُلوبِ الْمُؤْمِنیِنَ إِلَیْهِ بَالْمَحَبَّةِ بَعْدَ حُبِّ اللهِ إیَّاهُ».(17) ترجمه: حضرت علی علیه السلام فرمود: برای بنده از نمازش، همان مقداری (مقبول) است که با قلبش متوجه است. و امام صادق علیه السلام فرمود: «جمع نمی شود اشتیاق و خوف در دلی، مگر آن که بهشت بر او واجب شود. پس وقتی نماز می خوانی، اقبال کن به قلب خود به خدای عزّ و جلّ، زیرا که بنده مؤمنی نیست که اقبال کند در نماز و دعا با قلبش به خدای تعالی مگر آن که، بعد از محبّت خودش، خدای تعالی قلوب مؤمنین را به او اقبال می دهد و با دوستی آنها، او را تأیید کند و او را به بهشت برد»(18). با این احادیث معلوم می شود که حقیقت عبادت همان توجه قلبی و حضور قلب است و روح عبادت همان توجه درونی است و باید در ارتباط غیر مادّی فقط به این توجه و حضور دل دقت کرد. این توجه درونی دارای مراتبی است که در نهایت به کمال انقطاع می رسد: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و أَنِر أبصار قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها الَیکَ حتّیتَخرِقَ أبْصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُّور فَتَصِلَ الی مَعْدَنِ العَظَمةِ وَ تَصیرَ أرْواحُنا مُعَلَّقَةًبِعزِّ قُدْسِکَ».(19) «خدایا به من کمال بریده گی قلب (از غیر) به سوی خودت عنایت فرما، و دیدگان قلبمان را با روشن بینی روحانیش به سوی خودت بگردان تا آن جا که دیدگان قلبمان، پرده های نورانی را هم بشکافد و به معدن عظمت برسد و ارواح ما به عزّت قدس تو آویخته گردد». این گونه آویخته شدن در عالم قدس و عزّت، نهایت حضور قلب در عبادت و توجه به خداست. حضور قلب در عبادت آثاری نیز دارد که کمترین آنها، بخشش گناهان و سبکبالی است. امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس دو رکعت نماز بخواند که بداند چه می گوید، از نماز بر می گردد در حالی که بین او و خدا، هیچ گناهی نمی ماند مگر آن که برایش بخشوده می شود».(20) زیارت نیز چنین است. مادامی که قلب و روح زائر با امام استو رو به امام دارد، امام نیز رو به او می نماید و به درد دل او گوش جان می سپارد و با قدرت اراده خویش در جان او تصرف می نماید و کلمه کلمه گفتار او، با لحظه لحظه توجه و رأفت امام همراه می گردد. اگر شما با کسی در حال صحبت باشید و در وسط حرف زدن، روی از او برگردانید و با دیگران مشغول صحبت گردید، او را از خود می رنجانید. هنگام زیارت باید با حضور قلب، زیارت نامه خواند و مشغول دعا شد. محو حضوری بایدت، بسیار بسیار در محضر یاری، چه یار؛ دریای انوار در این حریم، جبرئیل بی اذن ناید اینجا طواف کمتر از خِضری نشاید ای با ادب، با معرفت، هوشیار، آگاه! برعرش پا گذاشته ای و نزد الله(21) ارتکاب گناه در حرم، مثل آلوده و نجس کردن خانه میزبان است و باعث رنجش شدید او خواهد شد.از طرف دیگر توجه قلبی زائر نسبت به امام خویش هر اندازه که عمق پیدا کند به همان میزان رأفت و رحمت و حلم و پاکی و طهارت و رشد معنوی و بهره گیری از برکاتِ حضور زائر عمق پیدا خواهد کرد.اگر کسی در تعمیق حال توجه و حضور دائم بیشتر کوشا باشد و تمرین کند و خویش را آماده نماید، همان اندازه بهره گیری معنوی و حقیقی او عمق پیدا خواهد نمود. آن که همچون پاره ای اخگر سوخته، گریان و نالان با قلبی مالامال از سوز عشق، بر حریم یار، قلب خویش را می فرستد، دل رئوف امام را نیز به همان شدتِ سوز خویش، معطوف جانش می نماید. گریه، که صدای بلند سوز درونی است و در اثر عشق و محبت، سوز و عطش و نیاز حقیقی، غلیان حال شکر و امتنان، اضطرار و درماندگی و شدت حاجت پدید می آید، اسرار درون را فاش می سازد، گریه بهترین نشانه صداقت و رساترین ترجمان قلب صادق است. این گریه و ناله، بهترین ملاک توجه و والاترین محک صداقت است که در اثر شدت توجه به امام در انسان پدید می آید. گریه از اسرار خلقت خداست. البته غیر از گریه، اعمال و حالات دیگری نیز می تواند شدت و عمق توجه معنوی را نشان دهد. اشتیاق، صفای قلب، محبت مجذوبانه، امید سرشار، اضطرار و معرفت عالی، نشانه توجه قلب و انگیزه حضور است و زاییده معرفت. زائر از حرف زدن با امام سیر نمی شود. جسم او خسته می شود ولی روح او سیراب نمی شود. او هر چه بیشتر توجه پیدا می کند بیشتر عطشان و مشتاق توجه امام می گردد و بر عشق و سوز او افزوده می شود.نماز و زیارت و دعا برای او قالبی خشک و کاری خسته کننده نیست، بلکه همگی نمادهای عشق است و او عاشقانه با پیمانه دعا و نماز، عشق لبالب می نوشد. توجه قلبی، رشته ارتباط بین زائر و امام است و با دوام آن، زیارت کاملمی شود. با عمق توجه، زیارت روح می گیرد و فیض کامل را می توان دریافتکرد. گریه، اشتیاق، امید، اضطرار و سوز و ناله، از آثار و نشانه های حضورقلب است. مِدحَت به قدر معرفت اگر بر مردم عامی شعری در اوج بلاغت و فصاحت و حاوی تمام ریزه کاری ها و فنون ریز صناعت ادبی، بخوانی،جز کسالت بر او نخواهد افزود، آن چه برای او قابل فهم و درک است اشعاری عامیانه و گویای زبان حال اوست و بس.از این رو اشعار عامیانه در میان عوام رواج دارد و بر عکس این قضیه نیز صحیح است. یعنی اگر نزد شاعران، شعر عامیانه و خالی از لطایف ادبی قرائت کنی او را زجر داده ای. در انتخاب زیارت نامه نیز هر فردی باید معیار گزینش را، میزان درک و معرفت خویش و تناسب حال فعلی و کشش و جذبه درونی خود قرار دهد. اگر زائر در اوج درک و علم سیر می کند، بهتر است زیارتنامه های مفصل و دارای مضامین عالی و ناب و ژرفرا برگزیند و بر زبان جاری سازد؛ زیارتنامه هایی مانند زیارت جامعه کبیره؛ زیارت رسول الله صلی الله علیه و آله از راه دور، زیارت ناحیه مقدسه، دعای عالیة المضامین، زیارت جامعه ائمة المؤمنین، زیارت ششم و هفتم مطلقه امیرالمؤمنین، زیارت امیر المؤمنین در روز غدیر خم و زیارت عاشورا با دعای علقمه و... در هر فرصتی یکی از آن زیارات را می توان زمزمه کرد تا همواره در گلستان معارف و باغ های معرفت سیر نمود و همواره از گلها و میوه های تازه و جالب بهره مند شد. بر اوج معنی بال و پر بگشودن اولی است راه خدا با معرفت پیمودن اولی است گر گنج معنا بر لب و، خواندن نشان است آن وقت نام تو ز نام عاشقان است(22) برای افراد کم سواد، اگر خواندن زیارتنامه های مفصل و بلند معنا، کسل کننده و ملال انگیز باشد و نتوانند جان خود را با روح عالی زیارت نامه پرواز دهند، بهتر است یکی از ادعیه پر محتوا و کوتاه را انتخاب نمایند مثل دعای توسل، که با مضامین ساده و سازنده تألیف یافته و با تکرارهای لازم روح او را پرورش می دهد و اوج حالات معنوی و شدت توسل را همراه دارد و معانی آن بعد از چند بار تکرار محفوظ می گردد. از این رو، زیارت نامه های زیادی در مورد حضرت سید الشهداء، توسط ائمه علیهم السلام انشا شده است که برخی از آنها یک سطر بیشتر نیست و برخی زیارت نامه ها بیش از 30 صفحه است که در کتاب وزین و ارزشمند «کامل الزیارات» نقل شده است. و این به سبب اختلاف مرتبه علم یا درک مخاطب است و هرکس باید متناسب علم، درک و معرفت و حال فعلی خویش؛ ترجمان زبان حالش را دریابد و آیینه درونش قرار دهد و بر محضر امام عرض ادب و معرفت صادقانه نماید. رعایت این نکته لطیف بر میزان صداقت در گفتار و زیارت می افزاید و با ایجاد مطابقت بین گفتار و حال، نسیم معنوی و ارتباط و استفاده روحی را مُیسّر و دو چندان می کند، اهل شعر گاه یک زیارت نامه را با یک بیت عرضه می دارند و اهل سوز یک مثنوی سخن را در یک لحظه بارش اشک بیان می کنند. کیفیت «لِیَبْلُوَکم أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (7 / هود). برای این که شما را بیازماید که کدامیک از شمانیکوتر عمل می کند. فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أمُرْ قَوْمَکَ یَأخُذوا بأَحْسَنِها( 18 / زمر). «پس آن را با قدرت محکم بگیر و به قومت دستور بده تا بهترین آن رامحکم بگیرند». در زیارت باید به کیفیت آن پرداخت، نه به کمیت آن. اگر زائر یک سلام با حال و با معرفت ارزانی بدارد، بهتر از صد دوره دعای مفصل و زیارت نامه طولانی است که بدون معرفت خوانده شود. امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس دو رکعت نماز بخواند که بداند چه می گوید: بر می گردد در حالی که بین او و خدا، گناهینمانده است.(23) و اگر با حفظ کیمیای کیفیت، کمّیّت نیز افزایش یابد نورٌ علی نور خواهد بود و این دو همدیگر را یاری و ازدیاد خواهند بخشید.برخی که کمیت را در زیارت برگزیده اند، بر خود فشار می آورند تا برخی دعاهای طولانی را، ولو در حال کسالتِ ملالت بار، به اتمام برسانند، که باید گفت خواندن زیارت نامه؛ زمزمه معرفت، عرضه محبت، کسب عرفان، تعمیق باور و غلیلان احساس است و مربوط به روح و احساس و حال و معناست و بی توجه، حاصل نمی گردد. پس نباید خویش را خسته کرد. قرائت بی روح دعا و زیارت نامه، معنا و روحانیت قلب را می خشکاند و دل را زیارت زده می کند و در لایه های درونی وجود، خستگی و دل زده گی ایجاد می نماید.گاه غفلت از این نکته و تحمیل و فشار مقطعی بر نفس، انفصال و جدایی طولانی بعدی را در پی خواهد داشت. از این رو حضرت امام حسن عسکری علیه السلامفرمود: «موقع ادبار دل، نافله و مستحبات را بر آن تحمیل نکنید و به واجبات اکتفا نمایید»(24). جا دارد بحث دیگر مطرح شود و آن رمز و راز ایجاد کیفیت و حال در هنگام زیارت است. چند مطلب برای دستیابی به کیفیت در هنگام زیارت باید مورد توجه قرار گیرد: یکی تقوا در جزئیات است، تقوا در جزئیات کلید عنایات معصوم است و تقوا در مقدّمات، رمز حال است و عنایات، رعایت نکات ریز اسلامی در معاشرتها با نزدیکان، همسر و بچه، راننده ماشین، خدمتکار منزل و... تشکر امام را در قالب عنایتِ حال، ایجاد توجه قلبی و شور، عطای حال گریه و عبادت، رفع حاجت و امثال آن در پی دارد. مطلب دیگر، آرام نشستن در محضر امام است. که زائر، قلب و خیالات خود را از دنیا و توجه به دنیا و کارها و خاطرات دنیائی باز دارد و کمی آرامش روحی در قلب طوفانی دنیا زده ایجاد نماید. در صورت نشستن در پرتو حضور امام، روح آرام می شود، و اگر انسان متوجه باشد و خود نیز تلاش کند تا روح را آرام کند و از توجه به دنیا باز دارد، این آرامش زودتر حاصل می شود. و ایجاد آرامش درونی در حرم مساوی با دریافت فیض، نورانی شدن درون، فرو ریختن باران رحمت و عنایت امام بر جان زائر می گردد. مطلب بعدی استفاده از موقعیت بی مثال یعنی حریم امام است. چون حریم امام آثاری دارد که کیفیت مطلوب در آن جا زودتر حاصل می شود. چون شیطان در حریم امام جولان ندارد و در آن جا زائر از وسوسه این دشمن در امان است. لذا نماز و عبادت در حریم امام، غنیمت است و سلامت از چنگ این دشمن پر کینو پر قدرت و خنّاس، در آن جا حاصل است. اندکی قبل از زیارت، خود را در محضر امام آرام نماییم و با یاد خدا و حجّت خدا، تمرکز و آرامش قلبی در خویش ایجاد کنیم. از این رو، در آداب زیارت فرموده اند که موقع حرکت به سوی حرم نیز، ذکر خدا بر قلب سایه افکنده، گامها کوتاه، آرام و با وقار برداشته شود و قلب خاضع و خاشع به سوی محضر سراسر عظمت و تجلی جلال الهی رهسپار گردد تا این آرامش و حضور حتی قبل از رسیدن به محضر امام حاصل شده باشد. بگذریم از آنانی که دائم در محضر یار هستند و لحظه ای غفلت نمی کنند. از یک شیعه با معرفت پرسیدم «مشهد که رفته بودی چه خبر بود؟ گفت: خدا آن جا هم بود!» یعنی همیشه در محضر خداست و در قم و مشهد و هر جای دنیا جز به خدا توجه نمی کند و واقعاً غیر خدا را از جان و دلش بیرون ریخته است. وقتی دیگر از او پرسیدم: آیا در اعتکاف شرکت داشتی؟ جوابی داد حاکی از این که قلب من همیشه معتکف است. روزی می گفت: فرزندم حسین را بیش از 12 سال بود ندیده بودم (به علت تحصیل در خارج) روزی یک راننده تاکسی را دیدم که دقیقاً شبیه او بود و لحظه ای دلم پیش او رفت!شب در خواب امام حسین علیه السلام به من فرمود: فلانی امشب دلت از پیش ما رفت! من عرض کردم، چه کنم بچه ام است و لحظه ای چنین شد. آقا فرمود: به هر حال امروز دلت پیش ما نبود!» آری عارفان واقعی اهل بیت علیهم السلام به زیبایی به او دل بسته اند و صادقانه به این حدیث حاوی عالی ترین مضمون عرفانی عمل نموده اند که امام صادق علیه السلام می فرماید: «القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیر الله»(25) قلب حرم خداست پس در حرم او، غیر خدا را جا مده. این کار با گریه بر حسین علیه السلام زودتر از هر ذکر و عبادتی حاصل می گردد؛ چون نام و یاد حجت خدا برترین ذکر خداست. خلوت دل نیست جای صحبت اضداد دیو چو بیرون رود فرشته در آید و راه های حصول کیفیت و توجه به امام زیاد است که «ان
سایت حضرت معصومه(س)
5
نوشته شده توسط
سید
-
26 تیر 1398
https://09359695336.persianblo
کاش مقاله را با حوصله و حفظ عناوین بگذارید خوانندگان عزیز در وبلاگ بلور معرفت مقاله را کامل پیگری فرمائید.
سلام کاش همه متن مقاله بود و عناوین را جدا می کردید.