كلمات كليدي : محاسبه، معاتبه، مواخذه، مجاهده، معاقبه
نویسنده : مصطفي همداني
مراد از «طهارت»، خالى شدن و پاک گشتن از هر چیزى است که موجب ناپاکیها و کثافات ظاهر و باطن آدمى گردد. [1]
اهمیّت طهارت
اهل طهارت، محبوبان خدایند[2] و سعادت ظاهرى و باطنى در طهارت است.[3]پیامبر اکرم(ص) فرمودند: طهور بخشی از ایمان است[4] که برخی علمای اخلاق در تفسیر گفتار آن بزرگوار گفتهاند: بخش دیگر ایمان عبارت است از آراستن نفس به فضایل ظاهرى و باطنى.[5]
همچنین خدای متعال در سورهی مبارکه شمس پس از چندین سوگند عظیم، میفرماید: به تحقیق رستگار شد آن کس که این نفس را پاکیزه نمود و جان خود را پاک ساخت و بىبهره گشت آنکه آن را آلوده نمود. این همه تأکید گویاى این حقیقت است که طهارت قلب به مراتب از طهارت بدن مهمتر است.[6]
همچنین مربیان اخلاق و سلوک، هفدهمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، دوام طهارت[7] میدانند[8]و نیز از نظر ایشان، شرط بسیار مهمّ تأثیر اذکار و ادعیه، طهارت انسان است[9] تا آنجا که طهارت مکان ذکر را هم از ضروریات میدانند.[10]
آثار و فواید طهارت
امیرالمومنین(ع) فرمود: دلهای پاکیزه، نظرگاههای خدایند؛ پس هر کس دلش را پاک نمود، خدای سبحان در آن نظر میکند.[11] همینطور، دوام بر طهارت سبب وسعت رزق میشود و رزق عمده براى انسان به عنوان انسان، معارف حقه الهیه است.[12] پس طهارت ارواح و قلوب موجب زیاد شدن رزق معنوى است همانطور که طهارت ظاهری، مستلزم فراوانی رزق مادی است.[13]
مراتب طهارت
نجاست نزد عموم متدینین، همین آلودگیهای متعارف است. و نزد خواصّ، آلودگیهای معنویّ است و نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب،[14] همه عالم هرچه غیر خدا باشد است.[15] بنابراین طهارت نیز دارای مراتبی است که برخی معتقدند چهار مرتبه دارد:
1. پاک نمودن و نظافت ظاهر از چرک و نجاست و کثافات.
2. پاک نمودن اعضاء و جوارح بدن از جرائم و گناهان.
3. تطهیر قلب از رذایل اخلاقى.
4. تطهیر اندرون از غیر خدا؛ یعنى عدم توجه به مخلوق در تمام شئون زندگى که این مرتبه آخر مخصوص انبیاء و صدّیقین است.[16]
عارف شبسترى میگوید:
موانع تا نگردانى ز خود دور
|
|
درون خانه دل نایدت نور
|
موانع چون در این عالم چهار است
|
|
طهارت کردن از وى هم چهار است
|
نخستین پاکى از احداث و انجاس
|
|
دویم از معصیت و از شر وسواس
|
سیم پاکى ز اخلاق ذمیمه است
|
|
که با وى آدمى همچون بهیمه است
|
چهارم پاکى سرّ است از غیر
|
|
که اینجا منتهى مىگرددت سیر[17]
|
|
|
|
طهارت مرتبهی اول در هر نجاستی به حسب آن است که در کتب فقهیه ذکر شده و معمولاً با آب است و گاهی با روشهای دیگر چون تبخیر دو ثلث در شراب و... است و موضوع علم اخلاق نیست.
طهارت در مرتبهی دوم با آب پاک و پاکیزه توبه نصوح[18] و اطاعت از اوامر و نواهی و سنن الهی و دینی به دست میآید.[19]
طهارت مرتبه سوم، اهمّیّتش بیشتر و دشوارتر است؛ زیرا تا باطن انسان را آلودگیهای معنوى احاطه نموده، لایق مقام قدس نمیشود، بلکه مبدأ گناهان ظاهری، ملکات فاسد باطنی است و اگر سالک به توبه موفّق شود، استقامت در آن که از مهمّات است برایش میسّر نمىشود[20] و این مرتبه با آراسته شدن به فضائل اخلاق و برترینهای ملکات حاصل میگردد.[21]
طهارت مرتبهی چهارم، اساسیترین مرتبه است؛ زیرا تا ریشه تعلّق قلب به غیر خدای متعال و توجه به خود و حب نفس و حب دنیا که بالاترین خطاها و مادر همه امراض است، در قلب سالک وجود دارد، سیر او بهسوی نفس و شیطان است. [22]
برخی دیگر از علمای اخلاق، طهارت را بر دو قسم ظاهری و باطنی دانسته و هر یک را دارای درجاتی دانستهاند که در واقع تفصیل چهار دستهی فوق است:
الف- مراتب طهارت ظاهری:
1.طهارت بدن از آلودگی و نجاسات.
2. طهارت حواس از رها شدن در کارهای غیر لازم.
3.طهارت اعضاء از رها کردن آنها در تصرفات خارج از دایره اعتدال که به حسب شرع و عقل مذموم است؛ مثلاً سکوت زبان از بیهودهگویی و مراعات عدل در آنچه که از آن تعبیر مىکند بدون گزافهگویی و یا کمارزش کردن آن چیز.
ب- مراتب طهارت باطنی:
1.طهارت ذهن
2.طهارت عقل
3.طهارت قلب
4.طهارت سرّ[23]: که این طهارت، مهمترین شعبهی تزکیه است که در اثر آن، دل با نور معرفت از ظلمات اوهام، به در آمده و به زینت توحید حقیقى که توحید قرآنى است آراسته میگردد.[24]
جهت توضیخ بیشتر این مراتب به کتاب «نورعلىنور» تالیف استاد حسنزاده آملى، ص 153 مراجعه شود.
سه نکتهی مهم
1.حقیقت طهارت درونی با ایمان به دست میآید[25] و به همین جهت است که هر عملی که این طهارت را قبلاً نداشته باشد، مورد قبول نیست[26] و همه آنچه گفته شد در واقع مراتب تقوی است که امام علی(ع) فرمود: تقوی، پاککننده چرک جانهای شماست.[27]
2. طهارت مخصوص مقام انسانی ]مقامی که والاتر از فرشتگان است[ بعد از عبور او از طهارت بدن و روح و سرّش، به دست میآید که عبارت است از بهرهی او از تجلى ذاتى[28] حق سبحانه و این مرتبه از طهارت، اعلى مراتب طهارت است. و بعد از تجلى ذاتى حجابى بین بنده و خدای متعال نیست و کاملان را جز این تجلى جایگاهی نیست.[29]
3. باید همواره در نظر داشت که تا آدمى از طهارت دل از اخلاق ناپسندیده و آراستن آن به صفات پسندیده فارغ نشود به پاکى دل از غیر خدا نمىرسد و به آباد ساختن آن به معرفت خدا نائل نمىگردد و جلال و عظمت او برایش کشف و آشکار نمىشود. وصول به این مرتبه میسّر نیست مگر با طهارت اعضاء و جوارح از معاصى و آباد کردن آنها به طاعات و به این مرتبه نمىرسد مگر به زدودن پلیدى و نجاست از ظاهر و آباد ساختن آن به پاکى و پاکیزگى.[30] بنابراین، طهارت ظاهر وسیله حصول طهارت باطن است و اگر اولى حاصل نشود، دومى حاصل نخواهد شد.[31] بنابراین نباید به خیالات واهی بدون مراعات دستورات ظاهری شریعت دل در سراب طهارات روحی بست.
تحلیل اخلاقی درباره طهارات فقهی (آداب باطنی طهارت)
در شرع مقدس اسلام آنچه که مىتواند انسان را از حالت طهارت خارج کند بر دو قسم است: اول نجاستهاى ظاهرى که در اصطلاح فقه خَبَث نامیده مىشود و راه پاک شدن از آنها همان است که در بحث مطهرات رسالههاى عملیه بیان شده است. دوم نجاستهاى باطنى که در اصطلاح فقه حَدَث نامیده مىشود و یک حالت روانى ایجاد مىکند که آمادگى عبادت و مناجات را از انسان مىگیرد.
آنچه که مىتواند حدث را از وجود یک انسان رفع کند و به او آمادگى عبادت دهد سه چیز است که عبارتند از وضو، غسل و تیمّم. نوعی دیگر از طهارت نیز در اسلام توصیه شده است که طهارت بدن از کثافات غیر نجسه است.[32]
بنابراین، انواع طهارات بر چهار بخش خواهند بود:
انواع طهارت
1- طهارت ظاهر بدن از کثافات
این طهارت عبارت است از پاک ساختن بدن که با استحمام و امثال آن حاصل مىشود[33] و توضیح آن را در مدخل «نظافت» باید جست. اما در این طهارات هم باید انسان اخلاقجو به هر چه نظر مىافکند از آب یا آتش یا غیر اینها پند از وى بگیرد؛ مثلاً با دیدن حرارت حمّام، متذکّر حرارت آتش جهنّم گردد و از بودن در آب گرم، حبس در جهنّم را به یاد آورد.[34]
طهارت از نجاسات یازدهگانه
شهید ثانى(ره) مىفرماید: «لازم است انسان برطرف کردن نجاسات، تطهیر قلب از نجاسات و زشتیهاى اخلاقى را یاد آور شود.[35] به عنوان مثال وقتی که برای قضای حاجت میرود، نقص و قصور خود را به نظر آورد و خود را تصوّر کند که چگونه اندرون او آکنده از آلودگی است و چون به فراغت از قضاى حاجت سبکبار گردد اخلاق ناپسند خود را یاد آورد که نجاسات باطنیّه هستند و در باطن او جمع گشتهاند و متوجه باشد که اگر آنها را از خود دور کند، جان او به راحتی مىافتد و دل او از چرکینى آنها پاک مىشود و شایستگی وصول به حرم قرب الهی را مییابد.[36] پس همانگونه که در بیرون کردن نجاستهاى ظاهرى براى راحت کوتاه مدت دنیوى سعى مىکند، سزاوار است که در اخراج پلیدیهاى باطنى و نجاستهاى درونى که در عمق وجود او فرو رفته و تباه کننده است بکوشد تا روح و بدن او در دنیا و آخرت براى همیشه استراحت کند.[37]
همچنین آدمى باید تأمّل کند که آنچه از غائط و نجاست که از او دفع شده همان خوراکهاى لذیذى بود که در طلب آنها حرص مىورزید و هر چه لذیذتر باشد بدبوئى آن بیشتر است. پس چیزى که عاقبت آن این باشد، باید از اینکه آن را از حرام بهدست آورد و به سبب آن تا ابد در عذاب باشد بپرهیزد. [38]
2- وضو
پیامبر اکرم(ص) به کامل[39] و زیبا[40] انجام دادن وضو سفارش میکردند. و میفرمود: هر گاه مسلمانی وضو بگیرد، از هر گناهی که با چشم و دست و پایش کرده باشد خارج میشود.[41] همانطور که مرحوم نراقی میگوید: در وضوء ابتدا امر به شستن رو [صورت] شده است زیرا اکثر حواسّ ظاهری که دنبال تمایلات دنیوی هستند در آنجا قرار دارند. و بعد از آن، تکلیف به شستن دستها شده است، زیرا آدمى بیشتر امور دنیویّ را به کمک آنها انجام میدهد. سپس امر به مسح پیش سر که منبع اکثر خیالات فاسده است شده است. پس به مسح پاها که واسطهی حرکت بهسوی بسیارى از خواهشهای دنیویّه هستند گردیده است.[42]
بنابراین، مقصد اصلى از وضوء، پاکیزه ساختن ظاهر و باطن آدمى از هرگونه پلیدىهاى جسمی و معنوى است[43] زیرا تکلیف به طهاراتی چون وضو و غسل از آن جهت است که اعضائى که امر به شستن آنها شده مشغول امور دنیوى بوده و در تیرگیهاى طبیعت فرو رفتهاند، و از اهلیّت ایستادن در پیشگاه خداى سبحان بیرون رفتهاند، و شکّى نیست که تا سالک دل خود را از اخلاق نکوهیده و دلبستگیهاى دنیا پاک نگرداند و عزم بازگشت به خدا نکند، صِرف شستن اعضاء، آنها را از چرکهاى دنیوى و آلایشهاى جسمانى پاک نمىکند. پس در وقت طهارت باید دل را از صفات ناشایست و شهوات پلید پاک کرد، و عزم نمود که اعضای خود را که خدمتکاران او هستند از شهوات دنیا باز گیرد تا نورانیّت و طهارت دل به آن اعضاء سرایت کند.[44]
3- غسل
حکمت غسل چه واجب و چه مستحب همان است که براى وضو بیان شد و عبرتى که از آن باید گرفته شود همان امورى است که در مورد وضو بیان شد.[45] اما درباره جنابت و غسل آن، آداب باطنی خاصی دکر شده است:
یکی از اهل معرفت میگوید: جنابت، دوری از موطن اصلی انسانی (عبودیت) است. ایشان یکصد و پنجاه حال در ضمن ده فصل ذکر نمودهاند که باید بنده سالک در غسل از آنها تطهیر نماید[46]، که امام خمینی(ره) پس از نقل گفتار ایشان میگوید غالب یا تمام آنها به خودبزرگبینی و خودبینى نفس برگردد.[47]
امام خمینی(ره) میگوید جنابت، فناى در طبیعت و غفلت از روحانیّت است و نهایت درجهی تسلّط حیوانیّت بر انسان است و غسل، تطهیر از این گناه و بازگشت از آثار جهان پستی به سوی عالم الهی است[48] و به این دلیل امر به شستن همه بدن شده است؛ زیرا پستترین حالات انسان که بستگى شدید به شهوات دارد حالت آمیزش است[49] و در آن وقت لذّت به همه بدن او عاید مىگردد و از این جهت حضرت رسول(ص) فرمود: در زیر هر مویى جنابتى است، پس باید همه بدن شسته شود تا صلاحیّت توجّه به جانب حقّ سبحانهوتعالى را داشته باشد.[50]
4- تیمم
آنگاه که دست یابى به آب ممکن نشود و یا اینکه آب براى انسان ضرر داشته باشد، عوض آن باید چیزى باشد که تطهیر باطن از آن حاصل شود و آن خاک است که به بازگشت انسان به حقیقت خود که عدم محض باشد اشاره دارد و در ظاهر نشانه تواضع است که فناء خودبینی و منیّت باشد.[51] پس باید در وقت تیمّم متوجه بود که این اعضا را به این جهت که مشغول امور دنیا شدهاند، با تماس با خاک پست و ذلیل میکند و شکستگى و فروتنى را سرلوحه خود قرار میدهد.[52]
بنابراین، همان طهارت باطنى که از آب و علم حاصل میشود از تیمم نیز حاصل مىشود و فقط طهارت ظاهر باقى میماند و چون طهارت باطن مهم است و امکان طهارت ظاهرى هم ممکن نبود، بههمان طهارت باطن که عمده است اکتفا میشود.[53]