دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حسین نوری (آیت الله نوری همدانی)

حسین نوری (آیت الله نوری همدانی)
حسین نوری (آیت الله نوری همدانی)

آیت الله حسین نورى

(متولّد 1304ش.)

نویسنده: مجید محبوبى

ولادت

آیت الله حسین نورى همدانى در سال 1304 ش. در یک خانواده مذهبى در شهر همدان دیده به جهان گشود. پدرش حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابراهیم نورى همدانى از علماى وارسته همدان، معاصر با آیت الله آخوند ملاّعلى معصومى همدانى و هم حجره وى بود.[1]

تحصیلات

وى در هفت سالگى آموختن را آغاز کرد. ادبیات فارسى، گلستان سعدى، انشا، ترسل، نصاب و... تا معالم الاصول را پیش پدر خویش فرا گرفت. در سال 1321 ش. وارد مدرسه آخوند همدانى گردید و حدود یک سال و نیم در آن جا به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت ولى اشتیاق و استعداد سرشارش او را وادار ساخت تا بعد از اقامت کوتاهى در همدان، به شهر مقدّس قم عزیمت کند و در حرم اهل بیت عصمت(علیهم السلام)اقامت گزیده، با به جان خریدن همه مشقت هاى جان فرساى آن روز، به بهره گیرى از دانش استادان برجسته حوزه علمیه قم بپردازد.[2]

یادى از پدر

آیت الله نورى همدانى در مورد پدرش چنین مى گوید:

«مرحوم پدرم براى درس خواندن بنده اهتمام زیاد داشت و یکى از موضوعاتى که خیلى به آن اهتمام داشت، موضوع اتقان در درس خواندن بود که باید خیلى پاکیزه درس بخوانم و مى گفت هر چه پایه محکمتر باشد، ترقّى انسان بهتر و زودتر انجام خواهد گرفت. امروز درس مى گفت از همان صرف میر و مقدّمات، فردا گوش مى کرد و تحویل مى گرفت. اگر خوب خوانده بودم، تشویق مى کرد و اگر خوب نخوانده بودم، تذکر مى داد.

از خصوصیات دیگر مرحوم والدم، یکى هم این بود که از مصرف وجوه شرعیه امتناع داشت. زمان رضاخان که براى آخوندها سخت گیرى مى شد، ایشان ناچار شد براى حفظ لباسش، چون عمامه ها را برمى داشتند، به یک روستایى در دوازده فرسخى همدان به نام «پاینده» برود. ایشان با این که امام جماعت بود و به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود، در عین حال از گرفتن و مصرف کردن وجوه براى خود امتناع مى کرد و لذا دکانى براى کسب دائر کرد و از درآمد آن هم خود امرار معاش مى کرد و هم به مردم کمک مى کرد.»[3]

یادى از ملاّ على همدانى

وى همچنین در مورد آخوند ملاّعلى همدانى چنین مى گوید:

«... من چون طبع شعر داشتم، گاهى شعر مى گفتم ایشان این موضوع را شنیده بودند و آمدند به حجره بنده و فرمودند: آمدم نصیحتى بکنم و آن این است که شما مشغول درس خواندن باشید و وقت خود را با گفتن شعر تلف نکنید. من از آن تاریخ از گفتن شعر و صرف وقت در آن خوددارى کردم. تا این که در مشهد در منزل آقاى میلانى، وقتى خلوت شد، به من فرمودند: یادتان هست آن سال که آمدید همدان به شما خیلى علاقه مند شدم مى خواهم یک نصیحتى به شما بکنم آن نصیحت این است که شما به مور و ملخ کار نداشته باشیدبعداً توضیح دادند که من مى بینم شما مقاله هایى مى نویسید درباره زنبور عسل و موریانه و مورچه و... این نه از این جهت است که کار خوبى نباشدخوب است داشتن قلم خوب است ولى ما باید سعى کنیم در آینده یک فقیه کامل و مفسّر عالم جامع داشته باشیم. از شما انتظار داریم چنین باشید. اینها که شما درباره مور و موریانه و زنبور عسل مى نویسید، دانشگاه رفته هم مى تواند بنویسداما از شما که استعداد رسیدن به مقام فقاهت را دارید، حیف است. بنابراین، از این به بعد دور مور و ملخ خط بکش. در این موقع بنده از ایشان نیز تقاضا کردم که مرا نصیحت و موعظه بفرماینددر پاسخ حقیر فرمودند: تا مى توانى به طلاّب علوم دینیّه خدمت کن. اینها بالأخره منسوب به امام عصر ارواحنا فداه هستندخدمت به اینها موجب توجه امام عصر (عج) به شما مى شود.»[4]

استادان

همان گونه که بیان شد، آیت الله نورى دروس ابتدایى را در خدمت پدر بزرگوارش آموخته، سپس در محضر بزرگان حوزه علمیه همدان به ویژه آیت الله آخوند ملاّعلى معصومى همدانى زانوى شاگردى بر زمین زد.

وى بعد از ورود به حوزه علمیه قم، در مقطع سطح، از استادان بزرگى، مانند آیات عظام:

سیّد محمّد محقّق داماد، سیّد محمّد باقر سلطانى طباطبایى، شیخ محمّد مجاهدى تبریزى و میرزا مهدى تبریزى بیشترین استفاده را برده است.

آیت الله نورى همدانى در این باره مى گوید:

«بنده که آمدم قم، 1323 شمسى و 1363 قمرى بود. در نزد حضرت آیت الله محمّدباقر سلطانى طباطبایى، رسائل و مقدارى از مکاسب را خواندم و در محضر آیت الله العظمى داماد، مقدارى از سطح، مکاسب و کفایتین، را خواندم و یک مقدارى از رسائل را پیش شیخ احمد مجاهدى که مرد ملاّیى بود، خواندم. یکى دیگر از اساتیدم، میرزا مهدى تبریزى بود که پیش این مرد محقّق، قسمتى از سطح، کفایه را خواندم. این مرد بزرگ، انصافاً در عبارت فهمى ممتاز است. این شخصیت اکنون مجهول القدر است.»

آیت الله نورى در مقطع درس خارج نیز از استادان بزرگ و فقیهان برجسته اى، مانند:
سید محمّد صادق داماد، سیّد محمّد حجت کوه کمره اى، سیّد حسین بروجردى و امام خمینى بهره مند شد و در فلسفه نیز از علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایى بهره هاى علمى زیادى برد.[5]

تدریس

آیت الله نورى همدانى از بدو ورود به حوزه علمیه قم و همزمان با تحصیل، تدریس را نیز آغاز کرد و در موضوعات مختلف فقهى، اصولى، کلامى، اخلاقى و... حوزه درسى شلوغى داشته است و شاگردان زیادى از درس هاى وى بهره مى گرفتند. موضوعات تدریسى وى در این مدت عبارتند از:

1. فقه

وى قریب به سى سال است که به تدریس درس خارج فقه مشغول است و در این مدت، صدها تن از طلاّب فاضل، روحانیون و عالمان برجسته از وى کسب فیض کرده اند.[6]

2. نهج البلاغه

درس نهج البلاغه در مسجد اعظم در زمان طاغوت، از درس هاى پر محتواى حوزه علمیه به حساب مى آمد، مباحث مطرح شده در آن از حیث منطق و استدلال چنان عرصه را بر کارگزاران رژیم طاغوت تنگ کرد که چاره اى جز تعطیلى آن ندیدند و با تعطیل کردن آن، صدها تن از طلاّب حوزه علمیه را ـ که اینک هر یک از بزرگان حوزه و خدمت گزاران نظام مقدّس جمهورى اسلامى محسوب مى شوند ـ از آن نعمت محروم کردند.

آیت الله نورى در این خصوص مى گوید:

«این درس، در مسجد اعظم قم، با شرکت صدها نفر از فضلاى محترم حوزه علمیه قم برگزار مى شد. من در ضمن مطالعات این درس، مطالب نهج البلاغه و شروح چهارگانه آن را، یعنى شرح ابن ابى الحدید، شرح خویى، شرح بحرانى و شرح فى ظلال را طبق حروف تهجّى دسته بندى کردم و مشخص کردمهر کدام از این شرح ها، موضوعات را (اعم از مطالب یا اعلام) در کجا بحث کرده اند... بنده براى امتحان و اداى مسوؤلیت و وظیفه، دو مرتبه درس نهج البلاغه را تصمیم گرفتم شروع کنم ابلاغ شد و اعلامیه زده شد که این درس شروع مى شودولى آن شور و استقبال را ندیدم ]و [ادامه پیدا نکرد.

3. عقاید

آیت الله نورى همدانى قبل از انقلاب درس عقاید را در مدرسه حقّانى تدریس مى کرد که حاصل آن، کتاب ارزشمند «منطق خداشناسى» است.

جلسات علمى پرسش و پاسخ

آیت الله نورى همدانى در پاسخ به نیاز طلاّب و فضلاى آن زمان، جلساتى نیز با عنوان جلسات علمى پرسش و پاسخ ترتیب داده بود که در آن، سؤالات و شبهات شرکت کنندگان مطرح مى شد و وى پاسخ مى داد. وى در این زمینه مى گوید:

«قبل از انقلاب، چند سالى در حوزه علمیه قم پنجشنبه ها در مدرّس مدرسه فیضیه درسى داشتم به نام جلسات علمى پرسش و پاسخ. در آن جلسات، پرسش هاى زیادى مطرح مى شدکتبى و شفاهى که به آنها پاسخ مى گفتم. مجموع این پرسش و پاسخ ها موضوع کتاب ما و مسائل روز را شکل مى دهد.»[7]

تألیفات

آیت الله نورى از حیث نوشتن مطالب علمى، تقیّد خاصى دارد و یکى از سفارشات جدى او به طلاّب، این است که باید اهل قلم باشند و در زمینه هاى گوناگون بتوانند قلم فرسایى کنند. روى این اصل، وى نوشته هاى فراوانى در موضوعات مختلف دارد که بالغ بر 50 جلد مى شوند. برخى از آن نوشته ها چاپ شده، بعضى دیگر در آستانه چاپ قرار دارند و برخى از آنها در حال آماده سازى جهت چاپ مى باشند.

کتاب هایى که تا کنون به زیور چاپ آراسته شده اند، عبارتند از:

1. الخمس.

2. مسائل اجتهاد و تقلید.

3. الامر بالمعروف و النهى عن المنکر.

4. امر به معروف و نهى از منکر از دیدگاه اسلام (فارسى).

5. اسلام مجسّم (شرح حال علماى بزرگ اسلام).

6. جایگاه بانوان در اسلام.

7. جهاد (فارسى).

8. ربا.

9. دانش عصر فضا.

10. شگفتى هاى آفرینش.

11. جهان آفرینش.

12. انسان و جهان.

13. خوارج از دیدگاه نهج البلاغه.

14. یک حرکت انقلابى در مصر.

15. داستان باستان.

16. ما و مسائل روز (مجموعه سه جلدى).

17. بیت المال از دیدگاه نهج البلاغه.

18. اقتصاد اسلامى.

19. منطق خداشناسى.

20. جمهورى اسلامى.

21. رساله توضیح المسائل.

22. آمادگى رزمى و مرزدارى در اسلام.

23. هزار و یک مسئله فقهى (استفتائات، ج 1و2).

24. مناسک حج (عربى).

25. مناسک حج (فارسى).

26. منتخب المسائل (عربى).

همکارى با مطبوعات اسلامى

علاوه بر این کتاب ها، مقالاتى نیز قبل و بعد از انقلاب از آیت الله نورى به چاپ رسیده است. مجلاتى همچون مکتب اسلام، پاسدار اسلام، قبسات، نور علم، مسجد، رسالة الثّقلین، کتاب نقد و فقه اهل بیت و همچنین روزنامه هایى مانند اطلاعات، رسالت، سلام و جمهورى اسلامى، آراسته به مطالب و مقالات ارزنده وى مى باشند.

فعالیّت هاى سیاسى و اجتماعى

آیت الله نورى همدانى به لحاظ این که شاگرد و در حد عشق به حضرت امام خمینى(قدس سره) دل بسته بود، از هر حیث به ویژه جهت سیاسى به شدّت تحت تأثیر آموزه هاى بنیان گذار جمهورى اسلامى قرار داشت. از این رو، در کنار فعالیّت هاى علمى عمیق، از ورود به عرصه سیاسى و اجتماعى غفلت نورزیده، پیوسته در صفوف مقدّم مبارزه علیه رژیم ستم شاهى حرکت کرد و در این راه، از زندان، تبعید و... نهراسیده، همه خطرها را به جان خریده و با توکل بر خدا در مسیر انجام رسالت انقلابى با تمام وجود تلاش مى کرد. وى درباره این فعالیّت ها مى گوید:

«من از جمله کسانى هستم که توفیق داشتم چند سالى در مکتب پرفیض حضرت آیت الله العظمى امام خمینى، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمى، از سجایاى اخلاقى ایشان نیز بهره ببرم. در طول این سالیان، با توجه به متون و موازین اسلامى دریافته بودم که مسؤلیت روحانیت، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نمى شود. به این جهت، از آن روز که حضرت ایشان انقلاب و تحوّل را آغاز کردند، من سعى کردم که پشت سر ایشان به قدر توانم گام بردارم.

در آن زمان، جلسات مرتبى با رفقاى همفکر خود داشتیم که در آن، نسبت به مسائل جارى گفت و گو مى شد و براى پیشبرد امور، تصمیماتى اتّخاذ مى گردید. گاهى اعلامیه هایى علیه رژیم و شاه امضا مى کردیم البته متن بعضى از آن اعلامیه ها را نیز گاهى من تنظیم مى کردم. در نشر و توزیع آنها نیز همکارى نزدیک داشتم. افرادى را به این منظور به نقاط مختلف کشور مى فرستادیم.»[8]

اعلامیه هاى ضد طاغوتى

آیت الله نورى یکى از چهره هاى مبارز ایران اسلامى است و در نوشتن متن، صدور و امضاى اعلامیه هاى ضد طاغوتى که اساس رژیم شاهنشاهى را متزلزل مى ساخت، نقش بسزایى داشته است. در این جا به برخى از اعلامیه هایى که نام آیت الله نورى همدانى در آنها ثبت شده است، به طور مختصر اشاره مى کنیم:

1. نامه به حضرت آیت الله مرتضى حائرى در رابطه با تبعید علما و ائمه جماعات.

2. تلگرام جمعى از استادان و فضلاى قم به علماى مشهد، درباره حمله مزدوران رژیم شاه به حرم حضرت امام رضا(علیه السلام).

3. اعلامیه جمعى از استادان و فضلاى حوزه علمیه قم، درباره راهپیمایى سراسرى مردم ایران در روزهاى تاسوعا و عاشورا.

4. اعلامیه علما و مدرسین حوزه علمیه، درباره بازگشایى موقت مغازه ها.

5. اعلامیه استادان و فضلاى حوزه علمیه قم، درباره خلع محمّدرضا شاه از مقام سلطنت.[9]

تلاش براى اعلام مرجعیّت حضرت امام خمینى(قدس سره)

یکى از حرکت هاى مؤثّر آیت الله نورى همدانى، به همراه دیگر بزرگان حوزه، تلاش براى شناساندن بیشتر و اعلان مرجعیّت و اعلمیّت حضرت امام خمینى(قدس سره) بود. خود وى در این زمینه مى گوید:

«از جمله جریان هایى که در آن دوران پیش آمد، جریان درگذشت آیت الله العظمى حکیم(رحمه الله) بود. ما به لحاظ خصوصیات علمى و دیگر خصائص روشن و بارزى که در حضرت امام سراغ داشتیم، تصمیم گرفتیم کارى کنیم که چهره ایشان، خارج از حوزه هاى علمیه نیز براى مردم بهتر و کاملتر شناخته شود. از این جهت، تصمیم گرفتیم اعلامیه اى بدهیم که بعد از مرحوم آقاى حکیم، مردم به حضرت امام مراجعه کنند. دوازده نفر از مدرسین حوزه علمیه قم که اینجانب نیز جزء ایشان بودم، این اعلامیه را در تأیید مرجعیّت حضرت امام بعد از مرحوم آقاى حکیم امضا کرده و پخش کردیم. علماى شهرستانها از این اعلامیه استقبال خوبى کردند و در بعضى از مراکز، آقایان اعلامیه را روى منبر براى مردم خوانده بودند که تأثیرات زیادى گذاشته بود.

بعد از صدور این اعلامیه، منتظر بودم که دنبالم بیایندچرا که مى دانستم صدور چنین اعلامیه اى بى عاقبت نیست همین طور هم شدیک روز ظهر مأمورین ساواک به منزل ما ریختند و ما در این جریانات نیز به وظیفه خود عمل کردیم.»[10]

تبعیدها

1. خلخال

بعد از سخنرانى در روز 19 دى 1356ش، در انتظار این بودم که ساواک دنبالم بیاید و دستگیرم کندبه این جهت، در تهران کارى داشتم رفتم که آن را انجام دهم وقتى به تهران رفته بودم، شبانه به منزل ما ریخته و همه جا را گشته بودند. وقتى از تهران برگشتم و جریان را به من گفتند، خودم را بیشتر آماده کردم و بعد از خداحافظى و آماده شدن، به ساواک تلفن زدم و گفتم: اگر با من کارى دارید، از تهران برگشته ام حدود نیم ساعت بعد آمدند و مرا به شهربانى قم بردند و از آن جا مرا به خلخال تبعید کردند. تبعید من در خلخال، چندین ماه به طول انجامید. در این مدت، نسبت به من سخت گیرى فراوان مى شد. هر روز لازم بود به شهربانى رفته و دفترى را امضا کنم. منزل ما را شدیداً کنترل مى کردندحتى رفت و آمدهاى عادى را زیر نظر داشتند.

تهیه ارزاق عمومى را براى ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش مى کردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خوددارى کنند.

2. سقز]در خلخال [یک روز صبح که براى امضاى دفتر رفته بودم، به من گفته شد که دیگر به منزل برنگردم چون مى خواستند مرا به سقز ببرند. هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم، پذیرفته نشدمرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند. در سقز، چند نفر دیگر از آقایان نیز تبعید بودند مانند: آقاى احمدى خمینى شهرى، آقاى سیّد على دستغیب شیرازى و آقاى ]مرتضى [فهیم کرمانى. دوران تبعید را با مشکلات فراوان سپرى مى کردیم. دولت شریف امامى که روى کار آمد، براى کسب وجاهت، به اصطلاح زندانى هاى سیاسى را آزاد مى کرد و تبعیدى ها را برمى گردانددر این زمان نیز من از تبعیدگاه آزاد شدم.»[11]

مواضع انقلابى و شجاعانه

آیت الله نورى به عنوان یکى از شاگردان امام راحل و به عنوان یک مرجع انقلابى، با هوشیارى تمام مسائل و مشکلات کشور و نظام را دنبال کرده، در هر جا نسبت به دین، نظام و کشور خطرى احساس کند، فورا تذکر مى دهد. در چند سال اخیر (2 خرداد1376) که برخى از جریانات منحرف، فعالیّت هاى ضد دینى و ضد انقلابى خود را تشدید کرده بودند، آیت الله نورى همدانى با تمام وجود در مقابل دین ستیزان قرار گرفت و به مسئولین امر تذکر و هشدار داد.

قم خبرنگار رسالت:

ما در برابر مطبوعاتى که به دین حمله مى کنند، ساکت نمى نشینیم این مطلب را آیت الله نورى همدانى در آغاز درس خارج فقه دیروز عنوان کرد.

وى در حالى که دهها مطلب توهین آمیز نسبت به دین و مقدسات را براى حضار قرائت مى کرد گفت: به چه کسى بگوییم این دردها را؟! آیا این قابل تحمل است که در مملکت اسلامى و در حالى که در اجلاس هزاره ادیان از عظمت و اقتدار اسلام صحبت مى شود و رییس جمهور محترم هم در این خصوص صحبت مى کند کسانى پیدا شوند که بگویند دین افیون ملتها و افیون حکومت هاست.

وى افزود: آیا بعد از این همه اهانت به ضروریات دین و احکام اسلامى و مقدسات باز هم باید ساکت بنشینیم و تماشاگر این جریانها باشیم. آیت الله نورى همدانى با اشاره به گسترش روز افزون اسلام در سراسر جهان و طنین انداز شدن عظمت و اقتدار و عزّت اسلام در دنیا اظهار داشت: آیا این درد نیست که در کشور امام زمان (عج) و حکومت اسلامى مجلس بگیرند و بگویند دین افیون ملتهاست و عدّه اى هم کف بزنند.

وى گفت: در برابر این جریانات از مطبوعات مى خواهیم که قبل از انتشار هر مطلبى درباره دین آن را با حوزه ها در میان بگذارند و اگر جواب قانع کننده اى نشیندند آن وقت منتشر کنند. آیت الله نورى افزود: ما مطبوعات را دعوت مى کنیم که از این کارها دست بردارند و بدانند که ما در برابر این جریانات ساکت نخواهیم نشست و با قلم و بیان به فضل خداوند جلوى این کار را خواهیم گرفت. و احتیاجى هم به خشونت و تشنج نداریم زیرا دین اسلام دین استدلال و قلم و بیان است. وى با اظهار تأسف از سکوت برخى علما و مراجع گفت: اگر از اوّل علما و مراجع تمام حوزه ها با هم متحد مى شدند این جریان در نطفه خفه مى شد. وى با اشاره به بعضى از حرکتهاى انجام شده در حوزه همچون تحصن طلاّب در مسجد اعظم قم گفت: تا به حال چند دفعه حرکتى انجام شده ولى هماهنگ نبوده است. ما از برخى مراجع و علماى بزرگ مى خواهیم سئوال کنیم آیا شما نگران نیستید. رهبر معظم انقلاب مى گوید: نگرانم، خبرگان ملّت مى گویند ما نگرانیم اگر شما نگران نیستید بگویید دلیلتان براى این نگران نبودن چیست؟! و اگر نگران هستید ولى ساکت، باز دلیل سکوتتان را بگویید؟

آیت الله نورى همدانى با خطاب قرار دادن حوزه هاى علمیه و علماى بلاد گفت: اى حوزه هاى علمیه و اى علماى بلاد اگر غفلت کنیم زحمات شیخ مفیدها و شیخ طوسى ها دارد بر باد مى رود و اسلام منزوى مى شود. این حملاتى که دارد انجام مى شود همه اش به اسلام و ارزشهاى اسلام است. یعنى شما مى گویید باید بى تفاوت باشیم؟! دیگر چه چیزى باقى مانده براى ما که مورد هجوم اینها واقع نشده باشد. حال که کار به اینجا کشیده تا ما اتّحاد نداشته باشیم این جریان قلع و قمع نمى شود.

وى با خطاب مجدد علماى بلاد و مراجع تقلید و حوزه هاى علمیه و خاطرنشان کردن از بین رفتن زحمات امام(قدس سره) و زیر سوال بردن اسلام و روحانیت گفت: شما که با انقلاب اسلامى عزّت و عظمت اسلام را به دنیا نشان دادید، اسلام با انقلاب ایران تجدید حیات کرد و پشت استکبار را لرزاند آیا سکوت در برابر دستهایى که مى خواهند این عزّت و عظمت را از اسلام و روحانیت بگیرند جایز است، آیا ما مسوول نیستیم؟ آیا خداوند فردا از ما بازخواست نمى کند؟

وى خطاب به مردم مسلمان ایران نیز گفت: اى مردم، در برابر این شبهات تردید به خود راه ندهید زیرا راه روشن و دلایل محکم است. به حوزه ها و علما مراجعه کنید مبادا شبهات در شما تزلزل ایجاد کند.

وى خطاب به مسؤولین نیز افزود: همانطور که بارها متذکر شده ایم، از مسؤولین محترم مى خواهیم که در راه تأمین معیشت مردم و در راه مبارزه با گرانى و تورّم که کمر اکثر مردم را شکسته است و در راه تأمین اشتغال و ازدواج جوانان گام بردارید و فکر و نیروى خود را در این مجرا به کار اندازید و در حلّ این مشکلات راه چاره نشان دهید. آیت الله نورى همدانى در بخش دیگرى از سخنانش با خطیر توصیف کردن وظیفه علما و فضلا و طلاّب علوم دینى گفت: ما علاوه بر تحصیل علم و دانش و تعلیم و تربیت مسؤولیت ایجاد فضاى معنوى و دینى در سطح جامعه و حراست و نگهبانى از ارزشها و اصول اعتقادى مردم مسلمان را نیز بر عهده داریم. مخصوصاً در زمان حاضر و با وجود جریانات منحرف، ما هرگز نمى توانیم بى تفاوت باشیم. وى گفت: امروز دشمن حاصل تلاش و زحمات شیخ مفیدها، شیخ طوسى ها و سیّد مرتضى ها و علماى بزرگ در قرون و اعصار گذشته را که نتیجه اش همان انقلاب اسلامى بود را هدف قرار داده است و لذا ما باید فرزند زمان خود باشیمزیرا در نظر پروردگار و در پیشگاه امام عصر مسؤول هستیم. وى افزود: دفاع از عقیده و ایمان مردم بسیار بافضیلت تر از دفاع از آب و خاک است. مخصوصاً در عصر ما که جریانات منحرف و برانداز هیچ چیزى را از گزند حملات پلید و پست خود باقى نگذاشته اند.

وى با اشاره به بحث قرائتهاى مختلف از دین گفت: اگر قرار است هر برداشتى از دین حجت باشد، چه در اصول و چه در فروع و دین، برداشتهاى مختلف را بپذیرددیگر احتجاجات ائمه(علیهم السلام) در برابر منحرفین بى معنا بود و احتیاجى به این همه کتب کلامیه و استدلالات نبود.

وى با ذکر شرایط یک فقیه گفت: اینهایى که این چیزها را مى گویند و مى نویسند بیایند در حوزه تا ببینیم چند صفحه از قرآن را بلدند معنا کنند. چند حدیث از 58 هزار حدیث و چند راوى از 14 هزار راوى را بلد و یا مى شناسند. در کدامیک از هشت علم فقاهت تخصص دارند.

مسافرت هاى علمى فرهنگى

آیت الله نورى همدانى با الهام از توصیه قرآنى، مبنى بر «سیروا فى الارض» و تبلیغ و ترویج اندیشه ها و اهداف مقدّس حضرت امام خمینى(قدس سره) سفرهاى زیادى به اقصا نقاط جهان داشته است و در این سفرها ضمن انجام گفت و گوهاى علمى و آشنایى با افکار و فرهنگ هاى گوناگون، بر تجارب خویش مى افزود.

وى در مورد مسافرت هاى خارج از ایران خود چنین مى گوید:

«من در سال 58 و 59 که نماینده حضرت امام در اروپا بودم و به آن دیار رفت و آمد داشتم، در ظرف این دو سال، که در موقع تحصیل در قم اشتغال به تدریس داشتم ولى در موقع تعطیلى حوزه به کشورهاى اروپا از قبیل انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، سوئد، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئیس، نروژ، فنلاند، اسپانیا، یونان و ترکیه مسافرت کردم و در طى ملاقات ها و مصاحبه و تشکیل مجالس، حقایق اسلام و عظمت انقلاب اسلامى را بیان مى کردم و به سؤالات علمى و مذهبى با توفیق خداوند پاسخ مى دادم و سفرهایى به پاکستان و یک سفر هم به تایلند، پاکستان، بنگلادش و هندوستان رفته ام و در این سفرها علاوه بر معاشرت با فرقه هاى گوناگون و بیان معارف و مبانى اسلام، توجه بیشتر به بیان مزایاى انقلاب اسلامى ایران و نشان دادن چهره استکبار جهانى بود.»[12]

حکم امام به آیت الله نورى

جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج میرزا حسین نورى دامت افاضاته

با توجه به درخواست هایى که از سوى دانشجویان اسلامى مقیم اروپا در مورد اعزام جناب عالى به اروپا شده است، مقتضى است جناب عالى با سوابقى که دارید، مسافرتى بدانجا بنمایید و از نزدیک به وضع آنان و احتیاجات و کمبودهایى که دارند، رسیدگى کنید و در رفع آنها به ]هر[ نحو صلاح مى دانید، اقدام نمایید و به وظیفه حساس و خطیرى که در این برهه از زمان دارند، آنان را آشنا سازید تا به یارى خداى تعالى، توطئه هاى دشمنان اسلام و معاندین را خنثى نمایند و از راه انتشارات و سخنرانى ها و دیگر وسایل، جلوى تبلیغات شوم آنها را بگیرند. از خداى تعالى، موفقیت همگان را در این راه خواستارم. سلام اینجانب را به عموم آنان ابلاغ نمایید.

روح الله الموسوى الخمینى[13]

احکام، اجازات، پیام ها، نامه ها

آیت الله نورى با توجه به این که ارتباط نزدیکى با حضرت امام داشت، نامه ها و مسائل زیادى بین وى و حضرت امام رد و بدل مى شد. در این جا براى روشن شدن عمق این ارتباط عمیق، به عناوین، موضوعات و تاریخ بعضى از این نامه ها اشاره مى شود:

1. اجازه نامه در 17 بهمن 1352، محرم 1394 درباره اجازه در امور حسبیّه و شرعیّه.

2. نامه در 9 آبان 1357، ذى القعده 1398 درباره تصمیم (امام) به اقامه موقّت در فرانسه.

3. نامه در آذر 1357، محرم 1399 درباره ویژگى هاى اعضاى شوراى انقلاب اسلامى.

4. پیام در 29 بهمن 1357، ربیع الاول 1399 درباره اعزام آیت الله نورى همدانى به کردستان.

5. نامه در 30 بهمن 1357، ربیع الاول 1399 درباره اعزام آیت الله نورى همدانى به کردستان که مخاطب نامه، آقاى احمد مفتىزاده است.

6. حکم در 6 دى 1358، صفر 1400 درباره اعزام آیت الله نورى همدانى به کشورهاى هند، پاکستان، بنگلادش، فیلیپین.[14]

دوستان نزدیک

1. شهید آیت الله مطهّرىاز دوستان نزدیک آیت الله نورى مى توان به مرحوم شهید مطهّرى اشاره کرد. وى در مورد آن شهید مى گوید:

«آن مرحوم هر وقت به قم تشریف مى آوردند، به منزل بنده هم مى آمدند و گاهى شب ها در این جا استراحت مى کردند. بنده گاهى مى دیدم تا پاسى از شب چراغ اتاقشان روشن است. مى رفتم مى دیدم سجاده را باز کرده یا نماز مى خوانند و یا به تفکّر مشغول هستند.»[15]

2. شهید آیت الله مفتّحآیت الله نورى در مورد دوست دیرین خود شهید مفتح مى گوید:

«بنده با آیت الله شهید حاج شیخ محمّد مفتّح همدانى که از آغاز طلبگى مدتى هم حجره و تا هنگامى که آن مجاهد بزرگ به شهادت رسیدند، با هم در ارتباط بودیم.»[16]

3. حضرت آیت الله مکارم شیرازى«ارتباط این دو بزرگوار به دوران طلبگى بر مى گردد که دوست و هم مباحثه بوده اند و این مباحثات علمى تا این اواخر ادامه داشت.»[17]

استفتائات

استفتائات آیت الله نورى مشتمل بر 3 جلد است که 2 جلد آن چاپ شده است و جلد سوم در دست چاپ مى باشد.

برنامه روزانه

بى شک مردان بزرگى که به جایى رسیده اند، در زندگى خود طبق نظم و برنامه عمل کرده اند و ما این را در زندگى همه بزرگان شنیده، خوانده و حتى گاه به چشم خود دیده ایم. آیت الله نورى همدانى هم از این امر مستثنى نیست.

«آقا برنامه شان این طورى است که قبل از دمیدن فجر از خواب بیدار شده و به عبادت و تهجّد مشغول مى شوند و بعد از نماز صبح هم به ورزش صبحگاهى مى پردازند. بعد صرف صبحانه، مطالعه و تحقیق، برنامه قبل از تدریس ایشان است. دیدار با مردم و اقامه نماز جماعت ظهر و عصر و پاسخ به پرسش هاى علمى و دینى مراجعین و دیدارهاى خصوصى چه با مردم عادى و چه با مسئولین نظام همه و همه با نظم و ترتیب خاصى که از مدت ها قبل روش معظم له است، به موقع و سر وقت انجام مى پذیرد.»

ویژگى هاى اخلاقى و معاشرتى

1. تکریم استادان و علماى ربانى

آیت الله نورى همدانى همیشه از استادان خود به نیکى یاد مى کند و مقام علمى و اخلاقى آنان را گرامى مى دارد. نمونه این یادها در مصاحبه ها و بیانات وى آشکار است. همچنین وى پیوسته از خدمات و کرامات علماى بزرگ اسلام یاد مى کند و به همین علّت اقدام به نوشتن کتاب اسلام مجسّم کرده است تا بدین وسیله ویژگى هاى اخلاقى و علمى آن اسوه هاى دین و اخلاق در تاریخ ماندگار گردد.

2. نظم

کسانى که با آیت الله نورى همدانى آشنایى بیشترى دارند، از نظم وى در کارها و این که وى براى هر یک از کارهاى خود برنامه دقیقى تنظیم کرده، سخن مى گویند. خود وى در این زمینه مى گویند:

«بنده از آغاز زندگى به لزوم داشتن برنامه و رعایت نظم در زندگى ایمان داشتم و دارم و اعتقادم بر این است که رمز موفقیت و پیشرفت در زندگى، در سه مقوله خلاصه مى شود1. نظم. 2. جدیّت. 3. استقامت.»

3. قناعت

آیت الله نورى همدانى مثل بیشتر طلاّب و علماى دین، جهت مبارزه با فقر و تحمل سختى هاى ناشى از فقر، از همان اوایل زندگى طلبگى قناعت را پیشه خود ساخته بود. در رابطه با قناعت، خود مى گوید:

«من از همان اوّل که به قم آمدم، لمعه و قوانین مى خواندم. پس از این که مدت چهارده سال بود که به قم آمده و مشغول تحصیل و تدریس بودم و یکى از مدرسین قم به حساب مى آمدم، حتى پس از تأهل، منزل اجاره مى کردمالبته نه یک حیاط دربست، بلکه یک اتاقدر یک سال، به لحاظ ناملایماتى که پیش آمد، من چهار مرتبه منزل اجاره اى عوض کردم. از منزل سوم که به منزل چهارم، نقل مکان مى کردم، اوئل زمستان بودیک گارى کوچک که تنها یک الاغ آن را حمل مى کرد، تمام اثاث منزل مرا در یک مرتبه از منزل سوم به منزل چهارم منتقل کرد. تمام اثاث منزل، چند کیسه زغال و چند تا کتاب و مقدارى ظرف و چند قطعه زیلو بود. من به همراه خانواده، در حالى که بچه اى در آغوش داشتم، پشت سر آن گارى به منزل چهارم مى رفتیم البته تنها من این گونه نبودمبلکه افراد زیادى این چنین زندگى مى کردند.»[18]

4. عشق به ابا عبدالله الحسین

آیت الله نورى همدانى اهتمام ویژه اى به برگزارى مراسم روضه خوانى براى سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) دارد. مجلس روضه خوانى در هر جمعه در بیت وى برقرار است.

5. اهمیّت به یادگیرى علوم روز

در سال هاى 1335ـ1336 که مدرسه علوى با همکارى برخى نیروهاى متدین و فرهنگى در تهران فعال بود، گروهى از طلاّب با استعداد و فاضل قم که امروز بسیارى از آنان از بزرگان هستند، به دعوت مرحوم علاّمه کرباسچیان، در تابستان براى فراگیرى درس هاى فیزیک، شیمى، زبان انگلیسى و اقتصاد به تهران رفتند، آیت الله حسین نورى، هاشمى رفسنجانى، مهدوى کنى، باقرى کنى و امامى کاشانى از کسانى بودند که این دوره را طى کردند.

آیت الله نورى همدانى مدت ها پیش از همگانى شدن استفاده از رایانه، براى آموختن این امر، اقدام کرد و برخى از دوره هاى استفاده از رایانه در کارهاى پژوهشى را فرا گرفت.

مدارس تحت نظر

1. مدرسه مهدى موعود (عج)

تولیت مدرسه علمیه مهدى موعود (عج) با آیت الله نورى همدانى است. وى در مورد تأسیس این مدرسه مى گوید:

«تأسیس مدرسه به این شرح است که بنده با آیت الله شهید حاج شیخ محمّد مفتّح همدانى که از آغاز طلبگى مدتى هم حجره و تا هنگامى که آن مجاهد بزرگ به شهادت رسیدند، با هم در ارتباط بودیم، تصمیم داشتیم که یک مدرسه که پایگاه تعلیم و تربیت باشد، با هم به وجود بیاوریم. آن شهید بزرگوار، در این رابطه پولى، در حدود یک میلیون و دویست هزار تومان، فراهم کرده بودند که بعد از شهادت ایشان، فرزندان و خانواده آن شهید مجاهد به محضر مبارک حضرت امام(قدس سره) شرفیاب شدند و جریان آن پول را به عرض ایشان رساندند. ایشان فرمودند: آن پول، در اختیار این جانب قرار بگیرد تا اقدام مقتضى به عمل بیاید. این جانب نیز با بعضى افراد خیراندیش مطلب را در میان گذاشتم تا بالاخره پس از فراهم شدن مقدار قابل توجه دیگرى، یک نفر خیر اندیش حاضر شد، هشتصد متر زمین در اختیار گذاشته و پانصد هزار تومان نیز کمک نمایدبالأخره این مدرسه در چهار طبقه، با یک سرداب بزرگ و چندین مدرّس و کتابخانه تأسیس گردید. در این چند سال که دفاع مقدّس بر پا بود، همیشه یک سوم از طلاّب محترم آن حوزه به نوبت در جبهه بودند. از این آقایان ده نفر شهید شدند و چهل پنجاه نفر زخمى و معلول را به اسلام تحویل دادند و هم اکنون ]طلاّب این مدرسه[ با جدیّت تمام مشغول تحصیل مى باشند.»[19]

2. دارالفقه

یکى دیگر از مراکز علمى که زیر نظر آیت الله نورى همدانى اداره مى شد، دار الفقه بود که طلاّب مقطع خارج در آن به طور تخصصى در موضوع فقه تربیت مى شدند. محل این مراکز در طبقه دوم دفتر آیت الله نورى قرار داشت امّا متأسفانه این مرکز علمى مدتى است که تعطیل مى باشد.[20]


[1]. مجله حوزه، شماره 32 (تیر 1368).

[2]. همان.

[3]. همان.

[4]. همان.

[5]. همان.

[6]. سایت آیت الله نورى همدانى.

[7]. مجله حوزه، شماره 32 (تیر 1368).

[8]. مجله حوزه، شماره 32 (تیر 1368)

[9]. اسناد انقلاب اسلامى، ج 2و3، 1374ش.

[10]. مجله حوزه، شماره 32 (تیر 1368)

[11]. همان.

[12]. همان.

[13]. صحیفه امام، ج 11، ص 27.

[14]. صحیفه امام، ج 1، ص 464 و 501ج 3، ص 16ج 4، ص 229ج 5، ص 151ح 6، ص 184 و 196ج 12، ص 410ج 13، ص 189ج 17، ص 117ج 19، ص 103.

[15]. به نقل از آقاى همتى.

[16]. مجله حوزه، شماره 32 (تیر 1368).

[17]. به نقل از آقاى همتى.

[18]. مجله حوزه، شماره 32. تاریخ نشر، تیر 1368.

[19]. همان.

[20]. مصاحبه به آقاى همتى.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام حسین
نام خانوادگی نورى
نام پدر شیخ ابراهیم نورى همدانى، عالم دینى
نام معروف آیةاللَّه شیخ حسین نورى همدانى
تاریخ تولد (شمسی) 1304
تاریخ تولد (قمری) 1344
مکان تولد ایران،همدان

تالیفات

No image

الخمس

No image

جهاد

No image

ربا

No image

دانش عصر فضا

No image

شگفتى هاى آفرینش

No image

جهان آفرینش

No image

انسان و جهان

No image

داستان باستان

No image

اقتصاد اسلامى

No image

منطق خداشناسى

No image

جمهورى اسلامى

No image

رساله توضیح المسائل

No image

مناسک حج (عربى)

No image

مناسک حج

No image

منتخب المسائل

حکایات

No image

یادى از پدر

No image

برنامه روزانه

No image

نظم

No image

قناعت

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد ششم

کتاب گلشن ابرار - جلد ششم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

منابع تاريخي زندگي پيامبر (ص)

منابع تاريخي زندگي پيامبر (ص)

معمولاً زندگي‌نامه‌ انسان‌هاي بزرگ تاريخ، آميخته با افسانه‌ها و خرافه‌هاست؛
بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم»

بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم»

گرايش‌هاي آتئيستي، عبارتي است كه اخيراً از ساحت انديشه به ادبيات اجتماعي وارد شده‌اند.
ولیعهد فتحعلی‌شاه و مرگ نابهنگام

ولیعهد فتحعلی‌شاه و مرگ نابهنگام

شب از نیمه گذشته بود که نفس نایب‌السلطنه به شماره افتاد.
مرگ دومین شاه قاجار

مرگ دومین شاه قاجار

اول آبان ماه ۱۲۱۳ فتحعلی‌شاه قاجار، پس از ۳۶ سال و ۸ ماه حکومت، در جریان سفر به اصفهان درگذشت.
مروری بر 12 اثر شهید آیت ا... سیدمصطفی خمینی

مروری بر 12 اثر شهید آیت ا... سیدمصطفی خمینی

آیت‌ا... سیدمصطفی خمینی، در نخستین روز آبان ماه سال 1356، در حالی که تنها 46 سال از عمر بابرکتش می‌گذشت و همراه با پدر بزرگوارش، ایام تبعید در نجف را می گذراند، به شهادت رسید.

پر بازدیدترین ها

No image

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام

اینكه درمعاشرت چه معیارهایی را درنظر داشته باشیم تا معاشرت های ما انسان ساز و جامعه ساز باشد و ما را درمسیر اهداف و فلسفه آفرینش یاری رساند، موضوعی است كه درآیات دیگر قرآن به آن توجه داده شده است. در قرآن دست كم می توان هفت معیار و ملاك برای معاشرت های انسانی شناسایی كرد كه در اینجا به طور اجمال به آنها پرداخته می شود.
No image

ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
Powered by TayaCMS