دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حقوق شهروندی در حكومت علوی

مقاله حاضر با عنوان حرمت وکرامت انسان در حکومت امام علی(ع) عهده دار تبیین منزلت انسان در حکومت علوی است. بدین منظور ابتدا نگاهی به دیدگاه آن حضرت درباره حکومت می افکنیم.
No image
حقوق شهروندی در حكومت علوی

چکیده

کلید واژه:

مقدمه

حق حرمت وکرامت

حق حیات وزندگی

حق امینت ومصونیت

حق یکسان نگری (برابری ومساوات)

الف. تساوی در برابر حق

ب . تساوی در بهره مندی از بیت المال

حق آموزش وپرورش

حق انتقاد، نفی تملّق

حق مدارا، نفی خشونت

حق آزادی

پایان سخن

منابع:

نگارش : محمد حسین باقری

چکیده

موضوع نوشتار بیان حرمت وکرامت انسان در حکومت علوی است؛ نخست در مقدمه به اهمیت موضوع و درادامه حقوقی را متذکر شده ایم که نتیجه رعایت آنها در هر حکومتی (مانند حکومت علوی) حفظ حرمت وکرامت انسانی را دربر دارد؛ مانند: حق حرمت وکرامت انسانی ؛ حق حیات وزندگی؛ حق امنیت ومصونیت؛ حق یکسان نگری؛ حق آموزش وپرورش؛ حق انتقاد ونفی تملق؛ حق مداراونفی خشونت و حق آزادی. امید است مورد رضایت اهل بیت(ع) قرار بگیرد.

کلید واژه:

حرمت ، کرامت، حق ، آزادی ، امنیت ، مصونیت

مقدمه

یکی ازمباحث بسیار مهم جهان کنونی، جایگاه وارزش انسانها نزد حکومتها ودولتهاست. نهادها و سازمانهای متولی وحمایت کننده حقوق مردم، این موضوع را تحت عنوانحقوق بشر دنبال می کنند.

مقاله حاضر با عنوان حرمت وکرامت انسان در حکومت امام علی(ع) عهده دار تبیین منزلت انسان در حکومت علوی است. بدین منظور ابتدا نگاهی به دیدگاه آن حضرت درباره حکومت می افکنیم.

به گواهی تاریخ، پذیرش حکومت وبه دست گرفتن قدرت، برای امام علی(ع) به مفهوم ریاست طلبی وسلطه جویی نبوده است، بلکه حکومت ازاین جهت نزد آن حضرت بسیار ناچیز وپست است حتی ازعطسه یک بز زکام خورده [1] ویا لنگه کفشی پاره [2] ، بی ارزش تر است.

در گفتارها ونوشتارهای امام علی(ع) فراوان مشاهده می شود که آن حضرت بارها وبارها برسر حکومت وقدرت کوبیده وآن را تحقیر نموده، تا جایی که می فرماید: این یک(حکومت) نزد من از استخوان خوکی که در دست یک آدم جذامی باشد، پست تر است. [3]

این تصویری است که علی(ع) از حکومت ترسیم می کند، آن هم زمانی که زمام دار جهان اسلام است. البته، تنها ارزشی که علی(ع) برای حکومت قائل است، زمانی است که حکومت وسیله ای برای اجرای عدالت، احیای ارزش های الهی وپاسداری از حرمت وکرامت انسانی باشد.

بنابراین، در مکتب علی(ع) حکومت، منصب شخصی نیست تا درسایه آن شخص زمام دار به دنبال کسب امکانات ومنافع برای خود واطرافیانش باشد، بلکه امانتی است دردست گروهی تا درپرتو آن، اصلی ترین هدف حکومت که احیای حق، اجرای عدالت وپاسداری از حرمت انسانی است، تأمین شود.

در این رویکرد که یکی از ویژگیهای نظام سیاسی اسلام واز امتیازهای حکومت علوی استاول اینکه: حکومت از مقوله امانت ومسئولیت است، نه حق وامتیاز؛ دوم اینکه: در این بینش، دولت مردان وزمام داران، حافظ ونگاهبان حقوق مردمند نه چیز دیگری.

استاد مطهری دراین باره می گوید: یکی از مسائلی که رضایت عموم بدان بستگی دارد، این است که حکومت با چه دیده ای به توده مردم وبه خودش نگاه می کند؟ با این چشم که آنها برده ومملوک وخود مالک وصاحب اختیار است؟ ویا با این چشم که آنها صاحب حقند و او خود تنها وکیل وامین ونماینده است. [4]

به اعتقاد وی، درحکومت علوی از آنجا که امام وحکمران امین وحافظ حقوق مردم ودر برابر آنها مسئول است، اگر بناست یکی برای دیگری باشد، این حکمران است که برای توده مرم است، نه توده مردم برای حکمران. [5]

بااین تصویری که امیرمؤمنان از حکومت ترسیم نموده است، به روشنی می توان دریافت که پذیرش حکومت برای آن حضرت فرصتی بود برای اجرای هدفهای زیر:

الف)حفظ واحیای حرمت وکرامت انسانی؛

ب)سامان بخشی اقتصادی؛

ج)تأمین امنیت واستیفای حقوق مردم به ویژه قشرهای آسیب پذیر جامعه که عبارتند از:

1.بستر سازی برای آموزش وپرورش رایگان؛

2.تأمین عدالت؛

3.نفی خشونت؛

4.اعطای آزادی.

با مروری براهداف وبرنامه های فوق، که همان حقوق مردم نزد حکومت است، جایگاه ومنزلت انسان در دولت علوی را می توان دریافت. بدین منظور بهترین راه شناخت، بررسی بخش نامه ها ودستور العمل های حکومتی ونحوه عملکرد وتعامل آن حضرت با مردم خویش است.

از آنجا که تمامی حقوق به رسمیت شناخته شده مردم ازسوی امام علی(ع) وسیره حکومتی آن حضرت را در این مختصر نمی توان بررسی وتحلیل نمود وهر کدام از آنها مباحث مبسوط ومفصل را می طلبد، به ناچار در اینجا به برخی از نمونه ها بسنده کرده، تا جلوه هایی از حرمت انسانی وبرخورد کریمانه با مردم در حکومت امام علی(ع) ترسیم شود.

حق حرمت وکرامت

متولیان حقوق بشر در غرب با این اعتقاد که علت بدبختی عمومی وفساد حکومتها در نادیده گرفتن حقوق بشر را، تنها ناآگاهی به آن می دانستند، برآن شدند که طی اعلامیه ای حقوق طبیعی ولاینفک بشر را اعلام کنند ودر مجلس ملی خود به تصویب برسانند. [6]

در مقدمه منشور ملل متحد در باره کرامت انسانی چنین آمده است:

منبع حق کرامت انسانی، هویت تمامی بشر است واز همین رو تمامی انسانها، با صرف نظر ازنوع ایمان وعقیده وسایر معیارهای دیگر در این حق برابرند ونمی توان به برخی از افراد براساس معیارهای خاصی حق کرامت بیشتری قائل شد وبرخی از افراد را از حق کرامت انسانی محروم کرد. شرافت وکرامت انسانی به خاطر فطرت وذات انسانها است ودر این زمینه برابری حائز اهمیت بسیار است. [7]

بنابراین مهمترین اصل وپایه حقوق بشر کرامت انسانی است که سبب می شود تا حقوق دیگر برای وی به رسمیت شناخته شود. این کرامت وارزش از طرف خالق هستی به انسان هدیه شده است :ولقد کرمنا بنی آدم [8] ؛ ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم. این آیه با صراحت اثبات می کند که خداوند فرزندان آدم را ذاتا مورد تکریم قرار داده وبه همین دلیل روشن ، همه افراد بشر باید این کرامت وارزش انسانی را برای یکدیگر به عنوان یک حق بشناسند. [9]

به اعتقاد ماکرامت وارزشی را که خداوند متعال به انسان هدیه داده است، در حکومت علی(ع) به آن توجه ویژه شده وآن حضرت کارگزاران خود را به رعایت آن تذکر داده است. به عنوان نمونه به مالک اشتر می فرماید: وأشعر قلبک للرعیه والمحبه لهم واللطف بهم [10] قلب تورا پوششی باید که تار وپود مهر مردم ودوستی ولطف به آنان باشد.

اساسا از نگاه امام علی(ع) یکی از فلسفه های بعثت انبیاء احیای حرمت وکرامت انسانی است: [11] ووصلت الکرامه علیه حبهم [12] وکرامت را شیرازه روابط خویش یافتند.

هنگامی که حیثیت وکرامت انسانها با گذشت زمان ، توسط حکومتها تبدیل به ذلت وخواری شد ؛ جهل خرافات جایگزین مکارم اخلاق شد، پیامبران آمدند تا ارزشهای الهی را احیا کنند وحرمت وکرامت از دست رفته مردم را به آنان باز گردانند.

از نگاه امام علی(ع) حکومت باید کرامت انسان و حقوق اساسی آنها را به رسمیت بشناسد ودر عمل به آن پای بند باشد. این یکی از دغدغه های حضرت واز آرمانهای حکومت علوی است.

حق حیات وزندگی

حیات وزندگی هدیه الهی به انسان است وتمامی انسانها حق دارند که از آن استفاده کنند، وبر همین اساس است که در مکتب حیات بخش اسلام ، کشتن انسان از هر دین وآیینی ، مسلمان وغیر مسلمان، بدون مجوز، از گناهان نا بخشودنی شمرده شده است.

اهمیت وارزشی که اسلام به حیات انسانها داده است ، از موضوعات غیر قابل انکار است. از جمله مستندات آن ، این آیه از قرآن کریم است که می فرماید: من قتل نفسا بغیر نفس أو فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا [13] ؛ هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فسادی در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است.

علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می گوید: تشبیه کشتن یک انسان ، به همه انسان ها ازآن جهت است که با تعرض ناحق به جان یک انسان، در واقع انسانیت مورد تعرض قرار گرفته است. [14]

امام علی(ع) در حکومت خود این حق راـ نه به لحاظ مصلحت ومسائل سیاسی، بلکه از آن جهت که انسان در نظام هستی دارای ارزش ذاتی وواجد کرامت است ـ به رسمیت شناخته ودر سیره حکومتی خویش به آن وفادار بود وبه همین جهت به کارگزاران حکومت، سفارش می کرد: ایاک والدماء وسفکها بغیر حلها؛ [15] از خون وحون ریزی ناروا سخت بپرهیز.

امام در این دستور العمل، در صدد بیان یک حکم فقهی صرف نیست، بلکه در مکتب تربیتی خود، افراد را در جهت رعایت آن تربیت می کند وبالاتر از آن، در صدد بیان آثار وضعی ـ اجتماعی است که نادیده گرفتن این حق طبیعی(حق حیات) وکشتن انسانها در جهت حفظ حکومت وقدرت، ه عوارض وخطراتی را بدنبال دارد.

حق امینت ومصونیت

حق حیات زمانی قابل استفاده است که همراه با امنیت باشد. امنیت نخستین انتظار هر شهروند از حکومت است. به بیانی دیگر این حق از لوازم ثانوی حق حیات است. بنابراین پاسداری از امنیت شهروندان ـ اعم از امنیت جانی ، مالی واقتصادی وحیثیتی ـ توسط دولت وهیئت حاکمه از اساسی ترین حقوق مردم است، زیرا حق حیات یکی از حقوق فطری و طبیعی انسان وپایه دیگر حقوق است وتمام حقوق وآزادی های انسان مشروط به حیات وزندگی اوست.

مقوله امنیت، درواقع عنصری محوری برای جامعه است؛ یعنی جامعه در بستر امنیت شکوفا خواهد شد. این امنیت باید در ساحت های مختلف شخصی، اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی ،سیاسی و...تجلی کند.

امام در نامه های خود به ماموران مالیات وگیرندگان صدقات، عدم تعرض آنان به اموال وداراییهای مردم را متذکر می شوند: به خاطر گرفتن درهمی، کسی را تازیانه نزنید و برای جمع آوری بیت المال به مال احدی ـ چه مسلمان وچه غیر مسلمان ـ دست نزنید. [16] از این هشدار امام(ع) به خوبی روشن می شود که مردم در حکومت اسلامی باید از امنیت اقتصادی برخوردار باشند. با اینکه دادن زکات ومالیات برای اداره جامعه اسلامی از واجبات شرعی است ولی امام(ع) گرفتن با زور وسلب امنیت اقتصادی را جائز نمی دانند.

این بیان وبیانات دیگر امام در این مورد، نشان از روش حکومتی امام دارد ، که سیره حکومت داری آن حضرت همین بوده است.حفظ اسرارخصوصی مردم واحترام به خلوت انسانه از دیگر شعبه های امنیت ، شهروندان است که مورد عنایت وتوجه دین اسلام بوده است وتجسس در آن را حرام کرده است.

امام علی(ع) در این باره چنین حکم می فرماید: دورترین وزننده ترین افراد در نزد تو باید کسانی باشند که بیشتر در جستجوی عیوب مردم اند. در همه مردم کاستی هایی است که زمام دار شایسته ترین فرد در پوشاندن ومخفی کردن آن است. هرگز مباد که از عیبی که بر تو پنهان است، پرده برگیری که مسئولیت تو پاکسازی زشتی های نمایان است ... هر چه می توانی زشتی های مردم را پنهان دار. [17]

حق یکسان نگری (برابری ومساوات)

یکی از حقوقی که در حکومت علوی (ع) برای مردم به رسمیت شناخته شده ، برابری ومساوات است. این حق از آن جهت برای انسان ثابت است که آدمیان در اصل خلقت هیچ گونه تمایزی با یکدیگر ندارند. [18] نظیر لک فی الخلق؛ [19] مردم یا برادران دینی تواند، یا درآفرینش همنوعان تو هستند.

خلقت واحد اقتضای آن دارد که افراد بشر ذاتا دارای جایگاه ومنزلتی مساوی وبرابر باشند. تمایزاتی از قبیل نژاد، زبان، جنسیت و... به هیچ وجه نمی تواند خدشه ای به این شان ومنزلت وارد کند. این یکسان نگری به انسان ها از جنبه های مختلف قابل دقت است که در اینجا به دو نمونه اشاره می شود:

الف. تساوی در برابر حق

امام علی(ع) در این باره خطاب به یکی از فرماندهان لشکرش می نویسد: زمامداری که در گرایش عاطفی به دوگانگی دچار آید، بسا باشد که همین گرایش از عدالت بازش دارد. پس می باید در رابطه باحق ، تمامی مردم را یکسان بنگری. [20]

این بیان حضرت گویای این مطلب است همه مردم در برابر حق باید یکسان وبرابر باشند وهیچ کس را بر دیگری امتیازی نیست. وأن تکونوا عندی فی الحق سواء [21] ودر رابطه با حق تمامی شما را به یک چشم بنگرم. در جای دیگر آن حضرت خطاب به مالک می فرماید: والزم الحق من ازمه من القریب البعید؛ [22] حق را در هر کجا ودر مورد هر کس که بایسته بود ـدور یا نزدیک ـ اجرا کن.

ب . تساوی در بهره مندی از بیت المال

در بعد اقتصادی نیز مانند سایر جهات، امکانات باید به طور مساوی توزیع شوند. امیر المؤمنین در زمان حکومت خویش به حقوق اقتصادی مردم بسیار حساس وسخت گیر بود واساسا یکی از انگیزه های پذیرش حکومت را تعدیل ثروت واجرای عدالت اقتصادی بیان می کند: وما اخذ الله علی العلماء أن لا یقاروا علی کظه ظالم ولا سغب مظلوم؛ [23] واگر نبود که خداوند از عالمان تعهد گرفته بود، تا بر سیری ظالم و مظلوم صبر نکنند، افسار شتر حکومت را به کوهانش می گذاشتم.

علی(ع) اموال بیت المال را به طور مساوی تقسیم می کرد ودراین جهت ، بین سفید وسیاه ، رئیس ومرئوس فرقی نمی گذاشت. هنگامی که در این یکسان نگری وتقسیم عادلانه به حضرتش اعتراض می شد، ایشان به سیره وروش پیامبر(ص) استناد می نمود ومی فرمود: من در قرآن تفاوتی بین فرزند اسمائیل واسحاق نمی بینم. [24] ومی فرمود: اگر همه این اموال عمومی که در اختیار من است، مال شخص خودم ومحصول دست رنج خودم بود ومی خواستم میان مردم تقسیم کنم هرگز تبعیض روا نمی داشتم، تا چه رسد به این مال، مال خداست ومن امانت دار خدایم. [25]

دوره زمامداری علی(ع) دوره ای است که حکومت اسلامی از جهت جغرافیایی بسیار گسترش یافته وبیت المال دارای درآمد فراوان شده و به همین جهت زمینه تبعیض در بیت المال در میان مسلمانان ـ به وسیله خلفای پیشین ـ پدید آمده بود. لذا امام (ع) در اجرای عدالت ومساوات در این جهت با مشکلات جدی مواجه بود.

بنابراین، در مکتب اسلام ودر حکومت امام علی(ع) مال وسرمایه ازآن خداست ومردم بندگان خدا هستند، نیازها وحوائج ابتدائی آنان اختلاف بردار نیست. از نگاه امیرمومنان صحابه بودن، تقوا سبقت در جهاد و... پاداش مادی ودنیوی ندارد. جزا وپاداش این گونه امتیازها اخروی است ونزد خداوند محفوظ است.

حق آموزش وپرورش

یکی ازشاخصه های اصلی مکتب حیات بخش اسلام درتکریم انسان توجه ویژه به آموزش وپرورش (تعلیم وتربیت) است؛ به گونه ای که نخستین واژه ای که بر پیامبر اسلام(ص) وحی می شود، خواندن است :

( اقرأ بإسم ربک الذی خلق) [26] ؛ بخوان بنام پروردگارت که جهان را آفرید. ویکی از اهداف بزرگ رسالت ونزول قرآن آموزش و تربیت انسانهاست) لقد من الله علی المؤمنین) [27] ؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند وآنها راپاک کند وکتاب وحکمت بیاموزد.

آنچه که در هدف بعثت پیامبر(ص) شایان توجه است، همگانی وفراگیر بودن، تعلیم وتربیت انسانهاست. واین که آموزش وپرورش اختصاص به قشر وگروه خاص ندارد، مخاطبان رسالت پیامبر، همه انسانها بوده وهستند.

آموزش وپروش رایگان بخشی از حقوقی است که در قرن اخیر، مورد توجه دولتها قرار گرفته ودر اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بدان تاکید شده است. [28] اما این مسئله در چهارده قرن قبل مورد اهتمام ویژه مکتب حیات بخش اسلام بوده ودر حکومت امام علی(ع) نیز به عنوان یکی از حقوق اساسی ومسلم مردم به رسمیت شناخته شد: واما حقکم علیّ... وتعلیمکم کیلا تجهلوا [29] وتأدیبکم کیما تعلموا؛ [30] واما حق شما بر من این است که ... شما را تعلیم دهم تا نادان نباشید وتادیب کنم تا که عالم شوید وعمل نمائید.

بنابراین یکی از وظایف حکومتها در برابر مردم ، در راستای حقوق آنها ودر گرامی داشت شخصیت انسانی آنها، فراهم آوردن امکانات آموزشی وبستر سازی برای رشد وتعالی فرهنگی آنان است .بر همین مبناست که امام(ع) مبارزه با جهل ونادانی ونشر علم ودانش را وظیفه خود می داند؛ چرا که حضرتش جانشین وخلیفه پیامبری است که یکی از وظایفش تعلیم وتربیت مردم بود.

حق انتقاد، نفی تملّق

تملق وچاپلوسی عارضه ای فرهنگی است که پیامدهای شوم وناگواری برای جامعه دارد، به ویژه که این عمل در برابر حاکمان وزمامدارن باشد وناگوارتر اینکه این رذیله اخلاقی جزو آداب ورسوم وفرهنگ مردم یک جامعه درآمده باشد.

مهمترین آفت حکومتها ورهبران ، که از جمله عوامل اصلی عقب ماندگی بسیاری از ملت ها ودولتهاست، ترویج روحیه تملق وپاپلوسی ومدح وستایش رهبران وزمامداران است. این رذیله اخلاقی باعث می شود تا روحیه نقد وانتقاد، بیان کاستی ها ونارسایی ها از بین برود وهنجارها وناهنجاریهای اجتماعی ، حق وباطل و... مشتبه شود وجای خود را به یکدیگر دهند وروز به روز بر مشکلات افزوده شود ودر نتیجه، جامعه متملقان وچاپلوسان نهایت بهره برداری را بنمایند. این پدیده زشت اثرات مخربی بر نظام، جامعه، کرامت وحرمت انسانی و شخصیت اخلاقی مردم بر جای می گذارد. در جامعه ای که روحیه تملق وستایش ، جای انتقاد را بگیرد انسانها به آسانی تحقیر شده وعزت نفس آنها به تاراج می رود وعرصه جامعه بر نخبگان وعالمان تنگ می شود وشایسته سالاری از بین می رود فضا برای رشد افراد بی کفایت هموار می شود. در نتیجه جامعه سیر نزول وانحطاط را در پیش می گیرد.

بنابراین، یکی از اهداف وبرنامه های مهم حکومتی امام علی(ع) پاسداری از حرمت وشخصیت انسانی افراد در سایه حذف این رذیله اخلاقی است. به همین دلیل است که امام(ع) دست به سینه بودن افراد را در مقابل خویش تحمل نمی کردوهمواره سخنی را که موجب تحقیر خود یا بزرگ شماری حاکم به صورت متماقنه را رد می کرد. بعنوان مثال هنگامی که حرب پیاده به همراه حضرت به راه افتاد، در حالی که حضرتش سوار بر مرکب بود، اورا از این کار منع کرد وفرمود: برگرد که چنین حرکتی از چونان توئی با چون منی، زمامدار را عامل انحراف خواهد بود ومؤمن را موجب زبونی. [31]

از نگاه امام علی (ع) مدح وستایش حاکمان موجب می شود که آنان دچار توهم شده و جامعه را ایده آل فرض کرده ، از مشکلات ونارسایی ها غافل شده و از عهده وظایفش به خوبی بر نیامده وحقوق مردم پایمال می شود.

امام(ع) علاوه بر این که این گونه مدح وثناها را نمی پسندند وآن را متناسب وکرامت انسانی نمی با حرمت داند ، بلکه مردم را تشویق می کند تا به جای تعریف، سخنان حق وتلخ وواقعیت های اجتماعی را بیان کرده واز حضرتش انتقاد نموده وراهکار ارائه دهند تا در اداره امور جامعه مرتکب خطا نشود. [32]

حق مدارا، نفی خشونت

در حکومت امام علی (ع) انسان از آن جهت که انسان است ، واجد حرمت انسانی وشایسته برخورد کریمانه است. شهروندان حکومت علوی به دور از هر دین وآیین وهر گرایش وسلیقه وجدای از هر مرام ومسلکی، فقط وفقط به خاطر انسان بودن دارای حرمت وارزشند.

آن حضرت در منشور حکومتی اش خطاب به مالک اشتر می فرماید: قلب تو را پوششی باید تار وپودش مهر مردم ودوستی ولطف به آنان باشد ومبادا که مردم را درنده ای خون آشام باشی که خوردنشان را غنیمت بشماری؛ چرا که مردم به تمام ، دو گروه اند. یا در دین برادر تواند ، یا درآفرینش همنوعانت . [33]

امام(ع) در این جا یکی از حقوق اساسی شهروندی را اعلام می کند که همان نفی خشونت است. آن حضرت در این خطاب یادآور می شود که مردمی که در حوزه فرمانروایی او(مالک) قرار دارند، در مجموع از دو گروه خارج نیستند وجزو هر یک از این دو گروه باشند، خشونت در حق آنها ونادیده گرفتن حقوق شهروندی آنان جائز نیست.

این فرمان امام(ع) به مالک اشتر در برخورد کریمانه با مردم نهایت احترام به حقوق انسانی وحد اعلای رعایت حقوق بشردر حکومت امام علی(ع) است. [34]

حق آزادی

آزادی وحرمت انسانها در مکتب حیات بخش اسلام، یکی از طبیعی ترین حقوقی است که خداوند به آنان عطا فرموده است. آزادی جزو گوهره انسانی است وبزرگترین ارمغانی است که جامعه بشری همواره در آرزوی آن بوده است؛ چرا که رشد وتعالی انسانها همواره در بستر آزادی تحقق یافته است.

از نگاه امام علی(ع) آزادی با فطرت وسرشت انسان عجین شده وجزو سرمایه های اصلی انسانی وخدادادی است وکسی را یارای سلب آن نیست؛ چرا که آزادی با انسان خلق شده است: ولا تکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا. [35] برده دیگری مباش که خدایت آزاد آفریده است.البته جعل در این جا به معنای خلق است [36] ؛ یعنی آزادی ودیعه ای است الهی که هنگام خلقت، در نهاد وسرشت انسان قرار داده است.

از نظر علی (ع) بنده غیر خدا بودن با کرامت انسانی منافات دارد ، چرا که انسانها در انسانیت مشترکند، عبودیت وبندگی فقط در برابر خداست. اساسا یکی از هدفهای پیامبران ، چشاندن طعم آزادی ورهایی بخ مردم است وبه همین جهت است که اکثر حامیان وگروندگان پیامبران مردم مظلوم ومحروم ومخالفانشان ، ستمگران ،سلطه جویان وفراعنه بوده اند: الذین یتبعون الرسول النبی الامی ... ویضع عنهم إصرهم والاغلال التی کانت علیهم. [37] همانها که از فرستاده (خدا) پیامبر امی پیروی می کنند، پیامبری که بارهای سنکین وزنجیرهایی را که بر آنها بود( از دوش آنها) برمی دارد.

پایان سخن

در نگاه وسیره علی(ع) حکومت هدف نیست، بلکه ابزاری برای دفاع از حضوض پایمال شده مردم، به ویژه اقشار آسیب پذیر جامعه؛ مردم محروم وستم دیده همان کسانی که علی (ع) آن یگانه حاکم وزمامدار تاریخ که همواره به یاد آنان بود . حکومت خود را با احترام به حقوق بشر ودر راستای احیاء وحفظ کرامت وحرمت انسانی آغاز کرد، در زمان زمامداری خود، اهتمام خود را در اجرای آن گذاشت. در آخرین سفارش های خویش، از رعایت همه جانبه آن دریغ نکرد وسرانجام جان خویش را بر سر آن گذاشت؛ خدا را، خدا را، در خصوص فرودستان، زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران ودردمندانی که دردشان را هیچ چاره ای نیست، چه درمیان این قشر کسانی به دریوزگی کشیده می شوند وکسانی با نیاز آبروداری می کنند. پس برای خدا، پاسدار حقی باش که خدا برایشان نعیین کرده است وتو را به رعایتش فرمان داده است. [38]

در آخر عزیزان خواننده را برای اطلاع بیشتر در این مورد به مطالعه منابع ذیر توصیه می کنیم:

  • خورشید بی غروب(ترجمه نهج البلاغه) ، عبدالمجید معادیخواه، نشر ذره، تهران
  • جامعه علوی در نهج البلاغه، عبدالحسین خسرو پناه ، مرکز مطالعات وپژوهشهای حوزه علمیه قم
  • مجموعه مقالات کرامت انسان در قرآن وسنت، نشر عروج، ج3
  • تر بیت دینی از دیدگاه امام علی (ع)، مهدی ابوطالبی،نشر مؤسسه آمزشی امام خمینی قم

منابع:

1.قرآن کریم، ترجمه مکارم شیرازی،دار القران الکریم

2.المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، چاپ پنجم، اسماعیلیان،1371

3.پرسش وپاسخ در باره حقوق بشر، لیا لوین، ترجمه محمد جعفر پوینده، نشر قطره، تهران 1377

4.خورشید بی غروب، عبدالمجید معادیخواه، نشر ذره، تهران، چاپ اول1373

5.تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر( ازدیدگاه اسلام وغرب) وتطبیق آن دو با یکدیگر، محمد تقی جعفری، چاپ اول، دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی، تهران 1370

6.وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر العاملی، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، بیروت1391 ق

7.دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، امین حسن، دار التعارف للمطبوعات، بیروت

8.سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، چاپ دوم، صدرا،تهران1354

9.حقوق بشر، برگ پر ماجرایی از انقلاب فرانسه، تامس پین، تر جمه اسدالله مبشری، انتشارات علمی وفرهنگی ،چاپ اول 1375


[1] . خورشید بی غروب( ترجمه نهج البلاغه)، عبدالمجید معادیخواه، چاپ اول، نشر ذره، تهران،1373،خطبه 3، ص26

[2] .همان، حکمت 228،ص 451

[3] .همان، نامه5، ص352

[4] . سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، چاپ دوم، صدرا ، تهران،1354، ص124

[5] .همان، ص128س

[6] . حقوق بشر، برگ پر ماجرایی از انقلاب فرانسه، تامس پین ، ترجمه اسدالله مبشری، انتشارات علمی وفرهنگی،ص 118

[7] . پرسش وپاسخ درباره حقوق بشر ، ص29

[8] .اسراء؛ 70

[9] تحقیق در دو نظام حقوق بشر، محمد تقی جعفری، دفتر حقوق بین المللی جمهوری اسلامی ایران، ص280

[10]. خورشید بی غروب، نامه 53 ، ص352

[11] . فرهنگ آفتاب، ج10، ص280

[12] . خورشید بی غروب، خطبه 234، ص285

[13] . مائده: 32

[14] . المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، مؤسسه اسمائیلیان، ج5، ص317

[15] . خورشید بی غروب، نامه 53، ض365

[16] . همان، نامه 51

[17] . همان،، نامه 53

[18] . نساء: 1 ؛ حجرات، 13

[19] . خورشید بی غروب، نامه 53؛ ص302

[20] . همان ، نامه 59، ص370

[21] . همان، نامه 50، ص349

[22] . همان، نامه53، ص364

[23] .همان، خطبه ؛3

[24] . وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر العاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج11، ص82

[25] . نهج البلاغه، خطبه 126

[26] . علق 1

[27] . آل عمران 164

[28] . تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر،محمد تقی جعفری، دفتر خدمات حقوقی بین المللی جمهوری اسلامی ایران، ص233ـ234

[29] ـ شایان توجه است که این آموزش، اختصاص به تعالیم دینی ندارد ودر آنها خلاصه نمی گردد ـ اگر چه آنها در درجه اول اهمیت قرار دارند ـ بلکه شامل موضوعات علمی ، بهداشتی، رفاهی و... است که حکومت باید شرائط آن را برای پیشرفت جامعه فراهم آورد.

[30] . خورشید بی غروب، خطبه 34

[31] . خورشید بی غروب، کلمات قصار323

[32] . همان، خطبه 207 ص246ـ247

[33] . همان، نامه 53

[34] . برای اطلاع بیشتر به کتاب خورشید بی غروب شرح نامه 25 رجوع کنید

[35] . همان، نامه 31

[36] .دائره المعارف الاسلامیه الشیعه، ج26، ص204

[37] . اعراف 157

[38] . خورشید بی غروب، نامه 53

منبع:پژوهه تبلیغ

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

منابع تاريخي زندگي پيامبر (ص)

منابع تاريخي زندگي پيامبر (ص)

معمولاً زندگي‌نامه‌ انسان‌هاي بزرگ تاريخ، آميخته با افسانه‌ها و خرافه‌هاست؛
بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم»

بررسي نسبت «داروينيسم» با «آتئيسم»

گرايش‌هاي آتئيستي، عبارتي است كه اخيراً از ساحت انديشه به ادبيات اجتماعي وارد شده‌اند.
ولیعهد فتحعلی‌شاه و مرگ نابهنگام

ولیعهد فتحعلی‌شاه و مرگ نابهنگام

شب از نیمه گذشته بود که نفس نایب‌السلطنه به شماره افتاد.
مرگ دومین شاه قاجار

مرگ دومین شاه قاجار

اول آبان ماه ۱۲۱۳ فتحعلی‌شاه قاجار، پس از ۳۶ سال و ۸ ماه حکومت، در جریان سفر به اصفهان درگذشت.
مروری بر 12 اثر شهید آیت ا... سیدمصطفی خمینی

مروری بر 12 اثر شهید آیت ا... سیدمصطفی خمینی

آیت‌ا... سیدمصطفی خمینی، در نخستین روز آبان ماه سال 1356، در حالی که تنها 46 سال از عمر بابرکتش می‌گذشت و همراه با پدر بزرگوارش، ایام تبعید در نجف را می گذراند، به شهادت رسید.

پر بازدیدترین ها

No image

ویژگی های خانواده موفق از نظر اسلام

از دیدگاه اسلام انسانها از لحاظ ویژگیها ، توانایی و استعدادها متفاوت از یکدیگر هستند. بر این اساس در نظر گرفتن این تفاوتها را نیز در تربیت فرزندان در خانواده دارای اهمیت می‌داند. از نمونه احادیثی که ذکر شد و هزاران شواهد معتبر دیگر می‌توان به نقش اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام پی برد. اسلام سعادت و شقاوت فرد را تحت تاثیر خانواده چه در دوران قبل از تولد و چه بعد از تولد می‌داند.
No image

آداب معاشرت اجتماعی از نظر قرآن و اسلام

اینكه درمعاشرت چه معیارهایی را درنظر داشته باشیم تا معاشرت های ما انسان ساز و جامعه ساز باشد و ما را درمسیر اهداف و فلسفه آفرینش یاری رساند، موضوعی است كه درآیات دیگر قرآن به آن توجه داده شده است. در قرآن دست كم می توان هفت معیار و ملاك برای معاشرت های انسانی شناسایی كرد كه در اینجا به طور اجمال به آنها پرداخته می شود.
No image

حکمت 445 نهج البلاغه : راه غرور زدایی

حکمت 445 نهج البلاغه به موضوع "راه غرور زدایی" می پردازد.
No image

حکمت 139 نهج البلاغه : علمى، اخلاقى، اعتقادى

موضوع حکمت 139 نهج البلاغه درباره "علمى، اخلاقى، اعتقادى" است.
No image

سلام و تحیت و خداحافظی و سخن هنگام عطسه در آیات و روایات اسلامی

در متن ذیل تعدادی از روایاتی که از معصومین علیهم السلام در مورد سلام و تحیت و خداحافظی و سخن هنگام عطسه بیان شده است آورده شده.
Powered by TayaCMS