دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند، از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!
خدایا! چهارپايان ما تشنه اند!

وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ فى الاِسْتِسْقاءِ:
      
اللّهُمَّ، قَدِ انْصاحَتْ جِبالُنا، وَ اغْبَرَّتْ اَرْضُنا، وَ هامَتْ دَوابُّنا،
وَ تَحَيَّرَتْ فى مَرابِضِها، وَ عَجَّتْ عَجيجَ الثَّكالى عَلى اَوْلادِها،
       
وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فى مَراتِعِها، وَ الْحَنينَ اِلى مَوارِدِها. اللّهُمَّ، فَارْحَمْ
     
اَنينَ الاْنَّةِ، وَ حَنينَ الْحانَّةِ. اللّهُمَّ فَارْحَمْ حَيْرَتَها فى مَذاهِبِها،
    
وَ اَنينَها فى مَوالِجِها.
       
اللّهُمَّ، خَرَجْنا اِلَيْكَ حينَ اعْتَكَرَتْ عَلَيْنا حَدابيرُ السِّنينَ،
       
وَ اَخْلَفَتْنا مَخايِلُ الْجَوْدِ، فَكُنْتَ الرَّجاءَ لِلْمُبْتَئِسِ، وَ الْبَلاغَ
       
لِلْمُلْتَمِسِ. نَدْعُوكَ حينَ قَنَطَ الاَْنامُ، وَ مُنِعَ الْغَمامُ، وَ هَلَكَ السَّوامُ،
     
اَنْ لاتُؤاخِذَنا بِاَعْمالِنا، وَ لاتَأْخُذَنا بِذُنُوبِنا، وَ انْشُرْ عَلَيْنا رَحْمَتَكَ
    
بِالسَّحابِ الْمُنْبَعِقِ، وَ الرَّبيعِ الْمُغْدِقِ، وَ النَّباتِ الْمُونِقِ، سَحّاً
     
وابِلاً  تُحْيى بِهِ ما قَدْ ماتَ، وَ تَرُدُّ بِهِ ما قَدْ فاتَ.
     
اللّهُمَّ سُقْياً مِنْكَ مُحْييَةً مُرْوِيَةً، تامَّةً عامَّةً، طَيِّبَةً مُبارَكَةً، هَنيئَةً
     
مَريئَةً مَريعَةً. زاكِياً نَبْتُها، ثامِراً فَرْعُها، ناضِراً وَرَقُها،
    
تَنْعَشُ بِهَا الضَّعيفَ مِنْ عِبادِكَ، وَ تُحْيى بِهَا الْمَيِّتَ مِنْ بِلادِكَ.
    
اللّهُمَّ سُقْياً مِنْكَ تُعْشِبُ بِها نِجادُنا، وَ تَجْرى بِها
       
وِ هادُنا، وَ يُخْصِبُ بِها جَنابُنا، وَ تُقْبِلُ بِها ثِمارُنا، وَ تَعيشُ بِها
         
مَواشينا، وَ تَنْدى بِها اَقاصينا، وَ تَسْتَعينُ بِها ضَواحينا،
            
مِنْ بَرَكاتِكَ الْواسِعَةِ، وَ عَطاياكَ الْجَزيلَةِ عَلى بَرِيَّتِكَ الْمُرْمِلَةِ،  
      
وَ وَحْشِكَ الْمُهْمَلَةِ. وَ اَنْزِلْ عَلَيْنا سَماءً مُخْضِلَةً، مِدْراراً هاطِلَةً،
 
يُدافِعُ الْوَدْقُ مِنْهَا الْوَدْقَ، وَ يَحْفِزُ الْقَطْرُ مِنْهَا الْقَطْرَ، غَيْرَ خُلَّب
      
بَرْقُها، وَ لاجَهام عارِضُها، وَ لاقَزَع رَبابُها، وَ لاشَفّان ذِهابُها، حَتّى
       
يُخْصِبَ لاِِمْراعِهَا الْمُجْدِبُونَ، وَ يَحْيى بِبَرَكَتِهَا الْمُسْنِتُونَ،
    
فَاِنَّكَ تُنْزِلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا، وَ تَنْشُرُ رَحْمَتَكَ، وَ اَنْتَ
     
الْوَلِىُّ الْحَميدُ.
       
***
     
ترجمه دعای طلب باران:
    
بارخدايا! كوههاى ما از بى آبى شكافته، زمين ما را غبار گرفته، چهارپايان ما به شدّت تشنه اند،
    
و در آغولهاى خود سرگشته، و چون مادران فرزند مرده ناله مى كنند،
    
و از رفت و آمد به چراگاه ها و ميل به آب گاههاى خود ملول و خسته اند. خداوندا! به ناله
       
گوسفندان، و فرياد شتران رحم كن. الها! به سرگردانى چهارپايان در گذرگاه ها،
      
و فرياد آنان در خوابگاهشان ترحّم فرما.
     
خداوندا! وقتى به سوى تو بيرون آمديم كه سالهاى قحطى و خشكسالى به ما رو آورده،
    
و ابرهاى باران دار به ما پشت كرده، و تو اميد هر غمزده اى، و برآورنده حاجت
    
هر حاجتمندی. در اين زمان كه مردم ما نااميدند، و ابرها باران نداده اند، و چرندگان از بين رفته اند،
   
از تو مى خواهيم كه ما را به اعمال زشتمان مؤاخذه نكنى، و به گناهانمان نگيرى. الهى! با ابر
         
پرباران، و بهار پر آب، و گياه شادابْ سفره رحمتت را بر ما بگستران، از باران دانه درشت خود
      
كه زمين مرده را به آن زنده كنى، و آنچه را از بين رفته به ما برگردانى بر ما بباران.
     
الهى! بارانى زنده كننده و سيراب كننده، كامل و همگانى، پاكيزه و مبارك، خوش نوش
    
و روياننده بر ما فروفرست. بارانى كه گياهش نمو كند، شاخه درختش ميوه دهد، برگش شاداب باشد،
     
كه بندگان ناتوانت را بدان توان دهى، و شهرهاى مرده قحطى زده ات را زنده گردانى.
      
خداوندا! از تو آبى مى خواهم كه به وسيله آن زمين هاى بلند ما پر گياه شود، و در زمين هاى پست
       
ما جارى گردد، و اطراف و نواحى ما به فراخ سالى رسند، ميوه هاى ما فراوان گردند، و چهارپايان ما زندگى
       
خوشى يابند، و خيرش به مردم دور از دسترس ما رسد، و جاهايى كه هميشه گرم وسوزان است از آن استفاده كنند،
        
از بركات گسترده و عطاى بى شمارت كه بر جنبندگان نيازمند،
    
و وحشى هاى رها شده در بيابان مى فرستى. و بر ما بارانى درشت و بى وقفه فرست،
     
بارانى كه دانه هايش يكديگر را برانند، و به شدّت به هم برخورد كنند، نه رعد و برقى
     
بى باران، و نه ابرى بى نتيجه، و نه ابرهاى سپيد پراكنده، و نه قطره هاى ريز همراه با باد سرد، بلكه
    
بارانى كه قحطى زدگان از آن به نعمت بسيار رسند، و از بركت آن باران گرفتاران به خشكسالى زنده شوند،
         
كه تويى آن خداوندى كه پس ازنوميدى مردم باران فرستى، و رحمتت را برهمه گسترش دهى، و تويى
     
سرپرست ستوده خصال.
    
* نهج البلاغه، خطبه 114

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.
 توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

توحید و خداگرایی‏ در نهج البلاغه

البته این‏گونه نیست که خداوند با وجود امکان اشراف انسان بر صفاتش او را بازداشته، بلکه روشن است که شناخت جامع موجود نامحدود از سوى یک موجودِ محدود محال است. قدرت او بر اشراف‏بخشیدن به‏انسان در شناخت خود، به این امرِ محال تعلق نمى‏گیرد؛ زیرا غیرخدا همه‏چیز محدودیت دارد و نامحدودکردن محدود ذاتاً محال است.
Powered by TayaCMS