دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد تهرانی (میرزا محمد ربیب)

No image
محمد تهرانی (میرزا محمد ربیب)

میرزا محمّد تهرانى

(1371 - 1281ق)

عنوان مقاله: مرزبان اتحاد

نویسنده: مهدى غفورى

خاندان

خاندان عسکرى از خاندانهاى معروف علمى شیعه در تهران، سامراء و کاظمین و از ذریّه آیت الله میرزا محمّد تهرانى (آل عسکرى) مى باشد. میرزا محمد نیز از نوادگان علاّمه مجلسى است.

«در خصوص نسبتشان به علامه مجلسى مولانا محمد باقر بن محمد تقى (علیهم الرحمه)، چنانچه خود در اجازه راقم این سطور متذکّر شده اند مرحوم سیّد ابوالقاسم زواره اى، پدر مادرشان، نژادش از طرف مادرى به علاّمه مجلسى مى رسد و مؤلّف کتاب «زندگینامه علاّمه مجلسى»، در ضمن گزارشى از احوال آن مرحوم در این باره تتبّع شایسته اى فرموده اند».[1]

ولادت

میرزا محمد تهرانى در شعبان المعظم 1281ق کوى باچنار تهران دیده به جهان گشود. پدرش رجبعلى فرزند حسن تهرانى گویا به کار در بازار تهران مشغول بود و در سال 1287ق چشم از جهان فرو بست.

از آن پس سرپرستى میرزا را دائى اش سید زین العابدین طباطبائى قزوینى فرزند ابوالقاسم (سید آغا) برعهده گرفت و میرزا در کنار مادرش سیّده فاطمه طباطبائى و حمایت این عالم بزرگ پرورش یافت.[2]

مهاجرت

دائى میرزا محمد در زمان زعامت میرزا محمد حسن شیرازى (میرزاى بزرگ) نمایندگى آن مرجع بزرگ در ایران برعهده داشت. ایشان در سال 1290 ق به نجف اشرف رفت و میرزا محمّد و مادرش را نیز همراه خود برد. این خانواده که از قبل با خانواده میرزاى بزرگ در ارتباط بودند، نزد ایشان رفتند و دو سال بعد با میرزاى بزرگ به سامراء مهاجرت کرد. مادر میرزا محمّد که بانویى دانشمند و در حسابرسى بسیار کاردان و امین بود، مسئولیت بخشى از دفتر وجوهات میرزاى بزرگ و خانواده ایشان را عهده دار شد و به خانم «علویّه ناظر» مشهور شد و سرانجام میرزاى بزرگ با او ازدواج نمود.

علویه ناظر علاوه بر سرپرستى خاندان میرزاى بزرگ، استفتاءات مردم را از پنجره اتاق مجاور اتاق میرزاى شیرازى مى گرفت و به خدمت آقا مى رساند و جواب را به صاحبان نامه ها بر مى گرداند.[3]

به این ترتیب آقا میرزا محمد تحت سرپرستى و تربیت میرزاى بزرگ قرار گرفت و در جرگه شاگردان وى درآمد. میرزا نیز او را مانند فرزندان خود تربیت نمود، به گونه اى که او را در اوایل عمر با نام «میرزا محمد ربیب» (تربیت شده میرزاى شیرازى) مى شناختند.[4]

میرزا محمد از 9 سالگى تا دوران جوانى ناظر همه رویدادهایى بود که در زیر پرچم زعامت بزرگ میرزاى شیرازى روى مى داد.

تحصیلات و اساتید

میرزا علوم ادبى را نزد برخى از علماى آن عصر فرا گرفت و از سال 1300ق تا زمان وفات میرزاى شیرازى در درس خصوصى (معالم و باب حادى عشر) که وى براى میرزا محمد و فرزندش میرزا على آقا گذاشته بود، شرکت مى کرد، البته پس از مدتى حاج میرزا محمد(پسر دیگر میرزاى شیرازى) و سید ابراهیم تهرانى نیز در این بحث شرکت مى کردند.

میرزا محمد پس از وفات میرزاى شیرازى در درس میرزا محمد تقى شیرازى شرکت کرد و به درجه اجتهاد رسید. ایشان علوم حدیث و درایه را از محدّث نورى، مؤلف مستدرک الوسائل الشیعه فرا گرفت و یک سال هم از درس اخلاق عارف جلیل القدر مولى حسینقلى همدانى بهره برد. توصیه هاى اخلاقى استاد، روح حقیقت جوى شاگردش را تحت تأثیر قرار داد، به حدّى که میرزا محمد بارها از او یاد مى کرد و شگفتیهاى بسیارى از سیر و سلوک و زهد و تقواى وى را بیان مى نمود.[5]

یکى دیگر از اساتید ایشان مولى فتحعلى سلطان آبادى (1240 - 1318ق) بود. وى که در سال (1292ق) براى بهره گیرى از درس میرزاى شیرازى به سامرا هجرت کرد، مفسّرى متبحّر بود و برخى از علما کراماتى از ایشان نقل نموده اند، از جمله اینکه آیه 7 سوره حجرات را در 30 جلسه، در هر جلسه به گونه اى متفاوت تفسیر کرد و حاضران هر بار تفسیر او را روشن تر یافتند و از اینکه ذهنشان به این معنا انتقال نیافته بود، ابراز شگفتى کردند.[6]

میرزا محمد از محضر آیت الله سید محمد طباطبایى زوارى فشارکى و محقق اصولى آخوند خراسانى نیز کسب فیض نمود و از شاگردان مهم ایشان به شمار مى رفت.[7]

زعامت حوزه علمیّه سامراء

شهر سامراء از نظر تاریخى رابطه اى تنگاتنگ با شیعیان دوازده امامى دارد و عظمت آن با اعتقادات شیعیان آمیخته شده است. با این حال اکثر ساکنان آن از اهل تسنّن بودند و حضور شیفتگان خاندان رسالت در آنجا کمرنگ مى نمود و لازم بود در آنجا حوزه علمیه تأسیس شود و در پرتو آن رفت و آمد علما و شیعیان به آنجا رونق گیرد. با هجرت میرزاى بزرگ به سامراء و تأسیس حوزه علمیّه، این مکان مقدّس رونق فراوانى یافت و با درایت میرزاى بزرگ، کشمکش هاى سنى و شیعه و اختلافات قومى به انسجام و اتحاد تبدیل شد و اهل تسنن نیز از حمایتهاى معنوى و مادى وى برخوردار شدند.

با فوت میرزاى بزرگ در ماه رمضان سال 1312، دوران افول حوزه علمیه سامراء نیز فرا رسید و بزرگانى که در محضر میرزاى شیرازى به فراگیرى علوم مشغول بودند، به تدریج شهر را ترک مى کردند. از جمله اشخاص مهم حوزه میرزا محمد تقى شیرازى بود که به کربلاى معلاّ، مهاجرت نمود و بعد سید حسن صدر که پس از مرگ استاد سرپرستى حوزه را به مدت دو سال به عهده داشت، به شهر کاظمین رفت تا پیروان اهل بیت را در آنجا رهبرى کند.

زعامت حوزه علمیه سامراء بعد از وى به میرزا محمد تهرانى واگذار شد او که با امام هادى و امام حسن عسکرى(علیهما السلام) عهد بسته بود آنها را تنها نگذارد، همه سختیها را به جان خرید و چراغ حوزه شیعه را روشن نگه داشت. پس از مدتى میرزا محمد چنان موقعیتى نزد مردم و طلاب پیدا کرد که خانه اش مرجع طالبان علم و اساتید حوزه علمى سامراء و شیوخ قبائل سنّى و بزرگان شهر گردید.[8]

میرزا که سامراء را مسکن دائمى خویش قرار داده بود، کمتر به شهرهاى دیگر سفر مى کرد و فقط در مناسبتهایى که پیش مى آمد، گاهى براى زیارت حضرت امیر مؤمنان و امام حسین(علیهما السلام)به نجف اشرف و کربلاى معلاّ مشرف مى شد. ایشان در سال 1361ق به قصد زیارت حضرت ثامن الحجج(علیه السلام)به ایران آمد و چند روزى به شهر رى رفت و مهمان آیت الله آقا سید محمّد حجت کوهکمرى شد که براى معالجه به شهر رى آمده بود. پس از آن به قم سفر کرد و چند روزى در آنجا ماند. وى در این مدت اغلب با آیت الله سید شهاب الدین مرعشى نجفى مصاحبت داشت.[9]

مشایخ اجازه

میرزا محمد تهرانى که خود از مجتهدان نامدار بود، از استادش میرزا محمد تقى شیرازى اجازه اجتهاد مطلق داشت. از عالمانى برجسته نیز اجازه نقل روایت گرفت که اسامى آنها چنین است:

1 - میرزا محمد حسن شیرازى(متوفاى: 1312ق)

2 - میرزا محمد حسن غروى عسکرى شیرازى

3 - مولى فتحعلى سلطان آبادى (متوفاى: 1318 ق)

4 - مولى حسینقلى همدانى (متوفاى: 1311ق)

5 - میرزا حسین بن میرزا خلیل تهرانى

6 - علامه سید ابوتراب موسوى خوانسارى نجفى.

7 - آیت الله سید عبد الحسین شرف الدین(متوفاى :1377 ق).[10]

شاگردان و خدمات علمى

درسهاى آیت الله تهرانى در مدرسه شیرازى برگزار مى شد و فضلاى بسیارى از جمله سبط الشیخ شیخ انصارى و شیخ عباسعلى اسلامى از حوزه درس او بهره مند مى شدند[11] عالمان زیادى هم از وى اجازه روایت کسب نمودند که اسامى برخى از آنان چنین است:

1 - سید محمد صادق بحرالعلوم (1399 ق)، 2 - سید محمد على جزایرى (1394 ق)، 3 - میرزا محمد على شاه آبادى (1369 ق)، 4 - سید آقا شوشترى (1384 ق)، 5 - سید محمد حجت کوهکمرى (1372 ق) 6 - ملاّ على خیابانى تبریزى 7 - سید شهاب الدین مرعشى نجفى 8 - شیخ محمد شریف رازى 9 - شیخ نصرالله شبسترى (1382 ش)، 10 - سید مهدى بن سید صالح کشوان کاظمى (1358 ق) 11 - حاج میرزا على بن حاج سید ابو محمد ساوجى 12 - شیخ محمد على بن شیخ محمد رضا نائینى 13 - شیخ غلامحسین نجف آبادى(1345 ق) 14 - سید محمد باقر گلپایگانى15 - علاّمه سید على نقى نقوى لکهنوى16 - سید جعفر بن سید عبد الرضا موسوى مهرى 17 - علامه میرزا محمد على اردوبادى18- سید محمد مهدى علوى 19 - شیخ حسین قمى (معروف به ارده شیره) 20 - سید محمد على روضاتى.[12]

ویژگیهاى اخلاقى

آیت الله مرعشى نجفى میرزا محمد تهرانى را عالمى نمونه در پرهیزگارى، تقوا، شرافت، زهد و مسلّط به علوم حدیث ذکر مى کند و مى نویسد:

«جناب شیخ (آیت الله میرزا محمد تهرانى) در علم حدیث شناسى و روایت از برترین اساتیدى بود که بنده از محضرش برخوردار شدم، و ایشان را بهترین نمونه در تقوا و پرهیزکارى و زهد و تسلط به علوم روایى یافتم و زمانى که در شهر مقدّس سامرّا حضور داشتم از انفاس قدسى آن عالم برجسته بهره هاى فراوانى بردم...»[13]

«میرزا محمد زندگى زاهدانه اى را برگزیده بود در خوراک و پوشاک به کم قناعت مى ورزید و از تجملات پرهیز مى نمود.»[14]

یکى از بستگان وى درباره اش مى گوید:

«ایشان شام نمى خورد و یا اینکه به مقدار کمى از آن اکتفا مى نمود و گاهى به دور از چشم اطرافیان، آن غذا را به بعضى از فقرا که مى شناخت و در نزدیکى خانه اش زندگى مى کردند، انفاق مى کرد.»[15]

توصیه هاى اخلاقى

میرزا محمد که از انفاس قدسى عالمانى چون ملاّ حسینقلى همدانى بهره مند گشته بود، در عمل به مواعظ آنان همّت بلندى داشت. خود نیز همواره به بیان نکات اخلاقى آموزنده مى پرداخت. در اینجا به برخى از آنها اشاره مى کنیم.

ایشان در اجازه روایتى که براى آیت الله مرعشى نجفى و فرزندشان حجت الاسلام سید محمود مرعشى صادر کرده است، مى نویسد:

«به توصیه هاى سودمندى که برخى مشایخ به آن نکات سفارش اند، اشاره مى کنم که برخى از آن موارد به شرح زیر است:

1 - تقوا و مراقبت خداى عزّ وجلّ در پنهان و آشکار.

2 - اعراض از دنیا و زخارف آن و اجتناب از ریاست، که حدیثى شریف در این باره مى فرماید: «ملعون ملعون ملعون من حدث نفسه بالریاسة»،[16]پس در صورتى که تعلق به چنین امرى یا احتمال چنین لعنى شدید را در بر داشته باشد، دلیلى نمى ماند که انسان بى دلیل متصدى آن شود. البته شکّى نیست این حدیث شریف در مورد کسى است که در این امر خطیر، دنیا و خوشیهاى آن را قصد کرده باشد.

3 - دورى از مصاحبت کسانى که مراقبت از نفس ندارند که در این باره از امام معصوم(علیه السلام)روایت شده که فرمود: «جالسوا من یذکرکم الله رؤیته و یرغّبکم فى الآخرة عمله و یزیدکم فى عملکم منطقه».[17] و مولى حسینقلى همدانى در این باره مى فرماید: معاشرت براى طلبه سمّى کشنده است. و در قسمت دیگرى از سخنانش فرمودند: اگر به مجلس درسى حاضر مى شوید، حتما نزدیک به زمان شروع بحث حاضر شوید زیرا اگر زودتر در مکان بحث حاضر شوید ممکن است به شنیدن غیبت مبتلا گردید و نتوانید از آن نهى به عمل آورید یا اینکه ممکن است از طرف شما در این وظیفه کوتاهى صورت گیرد.

4 - قرار دادن اوقات مناسبى براى عبادت، و نباید سخن بعضى که مى گویند: «در هنگام کار، بهتر است به انجام اقلّ واجبات اکتفا شود»، مانع این عمل خیر گردد، زیرا این سخن در مورد اکثر کارمندان از بزرگترین حیله هاى شیطان است. چرا که یقین، فقط با مداومت بر عبادات حاصل مى شود و علامه ]مجلسى[ اعلى الله مقامه، در بعضى از کتب کلامیه اش به این نکته تصریح مى نماید.

5 - محافظت بر نماز اول وقت، که روایت شده است: عزرائیل(علیه السلام) به کسى که نماز اوّل وقتش را محافظت نموده باشد در هنگام مرگ، کلمه اخلاص را تلقین مى نماید.

6 - تلاوت قرآن کریم با خشوع و خضوع و آرامش و تأمّل، تا اینکه انسان هم پیمان با قرآن بوده و در هنگامى که به ملائکه نکیر و منکر جواب مى دهد قرآن کتابم است، این سخن از سر صدق باشد.

7 - تکرار در تلاوت آیاتى که در آنها بشارت یا انذار و یا عقاب و ثواب و یا بهشت و جهنم ذکر شده است، به تناسب وسعت در وقت، که استاد بزرگوار ما مولى حسینقلى همدانى دراین باره مى فرماید: «اگر وقتت به حدّى وسیع است که مى توانى هر آیه را صد مرتبه بلکه دویست مرتبه تکرار کنى تکرار کن، که در این صورت آن آیه شریفه در قلبت جاى مى گیرد و آنرا آنگونه در قلبت مى یابى که گویا بر قلبت نازل شده است.

8 - مداومت در خواندن دعاهایى که سینه به سینه از طرف ائمّه معصومین(علیهم السلام) روایت شده است خصوصاً صحیفه سجادیه زبور آل محمد(علیهم السلام) و خصوصا دعاى مکارم الاخلاق آن که همه مکارم اخلاق را در بر دارد و همچنین دعاى نوبه.

9 - ممارست و تداوم در مطالعه روایات رسول گرامى اسلام و ائمه طاهرین(علیهم السلام) که تمام هدایت در تمسّک به آثار آنان و کسب فیض از نور وجودشان مى باشد و من خود به بیش از ششصد اجازه از اجازاتى که جدم در اجازات بحار ذکر نموده و از سایر اجازاتى که علماء در کتب اجازاتشان آورده اند، دست یافتم که در همه آنها یا عمده آنها شیوخ اجازه به مجازون ]اجازه یافتگان[ همین سفارش را نموده اند.

10 - عدم اکتفا در هر باب از ابواب فقه با مراجعه آن روایاتى که به آن باب تعلّق دارد، که من به مقدارى از احکام طهارت در اخبارى که در ابواب دیات آمده بود، دست یافتم.

11 - قرار دادن وقتى براى محاسبه نفس که روایاتى بر این امر، تأکید فراوان دارد، مانند این روایت که امام(علیه السلام) مى فرماید: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا».[18] و همچنین این روایت: «حاسب نفسک حسبة الشریک شریکه»[19] و استاد مولى حسینقلى همدانى ما را به آن سفارش مى کند و مى فرماید: «شبها هنگام خواب، محاسبه نفس داشته باشید.» و اولیاء خدا در محاسبه نفس مواظبتهاى شدیدى داشته اند. در این باره عالم جلیل القدر سید محمد کاظمى از سید حیدر که از شاگردان بارز آیت الله میرزا محمد حسن شیرازى و از اصحاب شیخ جعفر کاشف الغطاء مى باشد خاطره اى درباره محاسبه شیخ جعفر کاشف الغطاء نقل مى کند: «در یکى از سفرهایش که همراهش بودیم، شب تاریکى را مى گذراندیم، او را دیدیم که به کنارى رفت و به روى زمین دراز کشید، او که خود را مانند مرده اى در گور قرار داده بود شروع به محاسبه نفسش نمود، وى خودش را خطاب قرار داده و مى گفت: یا جعیفر! یا جعیفر! و همه کارهایى که در طول روز از او سر زده بود و همچنین حقوقى که به ذمّه اش آمده بود و طریقه وصول آنها را یکى یکى مى شمرد تا اینکه محاسبه به پایان رسید...».

12 - نماز شب به مقدار وسع و توان، که در وصایاى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به امیر مؤمنان(علیه السلام)آمده است که آن حضرت(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «علیک بصلاة اللیل» و این جمله را سه مرتبه تکرار نمودند.[20]

13 - زیاد به یاد مرگ بودن و زیاد به زیارت قبور رفتن و عبرت گرفتن از آن ها، که در روایت آمده است: «انّ اکیس المؤمنین اکثرهم ذکراً للموت.»[21]

14 - طولانى نمودن سجده در ساعات شبانه روز، که انجام این کار توسط ائمه طاهرین(علیهم السلام)خود عامل مهمّى در ترغیب انسان به آن مى باشد.»[22]

تألیفات

میرزا محمد در تصنیف و تألیف زحماتى طاقت فرسا کشید و تألیفات ارزنده اى از خود به یادگار گذاشت. آثار وى عبارتند از:

1 - مستدرک بحار الانوار: آیت الله تهرانى در کتابخانه خود به گردآورى حدیث در 25 جلد اقدام کرد و آن را مستدرک بحار نامید.

بخشى از این مجموعه نفیس، کتاب الاجازات در چند جلد است که میرزا آن را «مستدرک اجازات» نامید و تمام اجازات بحارالانوار را گرد آورد. این اجازات مشتمل بر تقریباً 120 اجازه از علماء از اوائل عصر غیبت تا عصر علاّمه مجلسى، تمام اجازات قبل از عصر علامه مجلسى که در بحار نیامده است و تمام اجازات بعد از عصر علامه مجلسى تا عصر خود است.

این کتاب از کتب دیگر کامل تر مى باشد، چون تمام اجازات سید محمد باقر رشتى و اجازات سید نصرالله حائرى و مجمع الاجازات و اجازات شیخ عبدالحسین تهرانى و اجازات آیت الله سید محمد مهدى بحرالعلوم و اجازات موجود در کتاب طبقات الرجال تألیف ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقى و اجازات سید محمد باقر بن محمد تقى موسوى اصفهانى و سایر اجازات متفرقه در آن هست و اکثر این موارد از شیوخ اجازه نقل شده است.

روش میرزا محمد در این کتاب به ترتیب اصحاب هر امام است. ابتدا اصحابى را ذکر مى کند که امام سابق را نیز درک کرده اند و سپس متذکّر اصحابى مى شود که در عصر امام جدید مى زیسته اند.[23]

2 - مصابیح الانوار (فى فهرست ابواب جمیع مجلّدات البحار): جهت سهولت در تألیف کتاب مستدرک البحار به نگارش درآمده است.[24]

3 - الصحیفة المهدویّة (فى ادعیة المهدى الحجّة عجّل الله تعالى فرجه الشریف): این کتاب، شامل مجموعه اى تقریباً 60 دعاى مهم است که از ناحیه مقدّسه امام زمان (ارواحنا فداه) صادر شده است، مانند دعاى علوى مصرى، دعاى عبرات و... میرزا محمد بعضى از ادعیه اى که در زمان غیبت خوانده مى شود و نیز برخى توسلات را به آن ملحق کرده است. تألیف این کتاب مربوط به سال 1358ق است. در این کتاب ابتدا فهرست ادعیه ذکر شده است و اولین دعاى آن با «الحمد لله ربّ العالمین...» شروع مى شود.[25]

4 - الذکر الجمیل فى ترجمة الخلیل: این کتاب شرح حال خلیل بن احمد فراهیدى لغوى مشهور، مؤسّس علم عروض (متوفاى: 170ق)، مؤلف کتاب «العین» و نویسنده «دیوان الخلیل» است.[26]

5 - الفوائد العسکریّة (سه جلد)

6 - صحیفة مولانا على الهادى(علیه السلام).[27]

خدمات فرهنگى و اجتماعى

میرزا محمد تهرانى براى اقامه نماز تلاش فراوانى داشت و همواره در یک ناحیه از رواق حرم امامین عسکریین(علیهما السلام) نماز جماعت اقامه مى کرد.[28] روزهاى پنج شنبه بر منبر مى رفت و به موعظه و بیان معارف مى پرداخت. در برپایى مراسم مذهبى و اقامه شعائر دینى همت بسیار والایى داشت، عزادارى عاشوراى حسینى که در حسینیه میرزاى شیرازى در سامرا بر پا مى شد و خود شخصاً، با قباى سیاه، در تمام مراسم شرکت مى کرد. صبح هر جمعه نیز در بیرونى منزل خود روضه خوانى داشت. در این مراسم فرزند بزرگ ایشان میرزا نجم الدین از روى دستخط خود سخنرانى مى کرد و مداحان و خطبایى که براى زیارت مى آمدند، بر فراز منبر به اداى مراسم مى پرداختند.

میرزا در میان بزرگان قبائل سنّى موقعیت خاصى داشت، لذا خانه اش مرکز حل بسیارى از اختلافات مردم بود. آنان در عید فطر و قربان براى تبریک عید به منزلش مى آمدند و فرزندان میرزا هم به رسم تبریک عید در بیرونیهاى شیخهاى عشایر سامرا شرکت مى کردند و این همان سیاستى بود که میرزا محمد تهرانى از سیاست میرزاى بزرگ در برخورد با سران سنى شهر آموخته بود.[29]

فعالیتهاى عمرانى

1 - بازسازى عتبه مقدسه سامراء و ساختن بارگاه امام زاده سید محمد در شهر بلدمیرزا محمد تهرانى که تولیت عتبه مقدّسه سامراء را به عهده داشت، براى بازسازى و فراهم آوردن وسائل آسایش زوّار حرم امام هادى و امام عسکرى(علیهما السلام) تلاش فراوانى کرد. در آن ایام خادمان حرم عسکریین(علیهما السلام) براى تکدى به زوّار فشار وارد مى آوردند. میرزا آنان را تشویق کرد تا باغهایى کنار شطّ دجله ایجاد کنند.

از جمله کارهاى برجسته میرزا بازسازى زیارتگاه امام زاده سید محمد فرزند امام هادى(علیهما السلام) بود که در 24 کیلومترى شهر سامراء و کنار شهر بلد قرار دارد. این امام زاده مورد توجه بسیار شیعیان عراق مى باشد. میرزا با یک برنامه کوتاه مدت و یک برنامه دراز مدت به بازسازى و توسعه صحن و حرم و گنبد و گل دسته هاى امام زاده پرداخت و وسائل آسایش زوّار ـ مسکن، آب، شرب، برق و... ـ فراهم آورد. میرزا محمد تهرانى هر سال یکى دو بار پیاده به زیارت امام زاده مى رفت. فرزند آیت الله محلاتى مى گوید: «من خود در یکى از این سفرها پیاده همراه آن بزرگوار به زیارت امام زاده مشرف شدم.»[30]

میرزا محمّد خود شاهد معجزاتى از امامان معصوم(علیهم السلام) بود که یکى از آنها به شرح زیر است:

از جمله کرامات حضرت حجّت (عجل الله تعالى فرجه الشریف) که در سرداب مقدس ظاهر شد، شفا یافتن شخص لالى به نام آقا محمد مهدى تاجر بود. به این مناسبت جمعى از زوار، چراغانى با شکوهى در حرمین عسکریین(علیهما السلام)انجام دادند. آقا میرزا محمد تهرانى در این مورد مى فرمود:

«در شب اوّل چراغانى که مرحوم آیت الله مجاهد مرحوم میرزاى شیرازى نیز حضور داشتند، طنابى که از گلدسته شرقى به گلدسته غربى بسته بودند و تعداد زیادى فانوس شیشه اى به آن آویخته شده بود، گُسسته شد، ولى فانوسها چه آنها که روى پشت بام ایوان افتادند و چه آنها که روى هم ریختند، از اعجاز ائمّه عسکریّین(علیهما السلام) هیچ آسیبى ندیدند.»[31]

2 - کتاب و کتابخانه

میرزا محمد تهرانى براى گردآورى کتاب و تأسیس کتابخانه اى جامع و پر بار تلاش بسیار کرد که حاصل آن تأسیس کتابخانه در منزل وى بود. از سوى دیگر چون فصل الخطاب کار علمى او حدیث بود، لذا در گردآورى مجامع حدیثى تلاش بسیار مى کرد.

کتابخانه او مراجعان بسیارى داشت و مؤلفان و محققان و طلاب علوم دینى بخصوص فرزند بزرگش میرزا نجم الدین و همچنین نوه دخترى اش علاّمه سید مرتضى عسکرى از این کتابخانه بهره هاى بسیارى مى بردند.

امکان دسترسى آسان به کتابخانه بزرگ میرزا براى علاّمه سید مرتضى عسکرى، تا حدود زیادى عطش او به کتاب و کتابخوانى را برطرف مى کرد.

سید مرتضى هر گاه مى خواست کتابهاى مورد علاقه اش را مطالعه کند، سراغ کتاب خانه پدر بزرگش مى رفت. علامه عسکرى مى گوید:

«کتابخانه مرحوم جدّم در دسترس من بود و هرچه کتاب مى خواستم، مى گرفتم و به خانه مى بردم و مى خواندم، حتى شبها روى پشت بام هم کتاب مى خواندم و گاهى تا کتاب را تمام نمى کردم، نمى خوابیدم در حالى که خانواده ام خیال مى کردند من خوابم و بعد از طلوع فجر، براى بیدار کردنم مى آمدند. اینها اوّلین مطالعات من بود و من تا جوان بودم، هیچ وقت مطالعه را رها نکردم.»[32]

دانشمندانى از نقاط مختلف از جمله مستشرقان انگلیسى و رومى براى تحقیق به این کتابخانه رجوع مى نمودند.

کتابهاى بسیار با ارزشى در این کتابخانه یافت مى شد که قدمت برخى از آنهابه بیش از 200 سال مى رسید[33] همچنین مجموعه نفیس مستدرک البحار، جزئى از این کتابخانه بزرگ به شمار مى رفت.

میرزا کتابخانه اش را وقف آستانه مقدّسه امام رضا(علیه السلام) کرد. در یکى از سالها ورثه میرزا محمد تصمیم به انتقال کتب به آستان قدس رضوى گرفتند، اما به علت اشتباه سفیر وقت ایران، حکومت بعث عراق از جریان انتقال کتب مطلع شد و بیش از هزار کتاب با ارزش را مصادره و جزء اموال ملّى ثبت کرد. بنابر نقلى، خیلى از آنها به موزه منتقل شد. علامه عسکرى در این باره مى فرماید:

«شنیدم کتابخانه آن مرحوم در مکتبه اوقاف در بغداد موجود است.»[34]

فرزندان

آیت الله میرزا محمد تهرانى با دختر دائى خود، سیده عالیه فرزند آیت الله سید زین العابدین قزوینى ازدواج کرد و از او صاحب 4 دختر و 3 پسر شد. فرزندان ذکور میرزا محمد:

1 - میرزا نجم الدین، جعفر شریف عسکرى(1395 - 1313 ق)

ایشان از بزرگان علما و محققان و از مراجع امور شرعیه و امام جماعت در کاظمین بود. همچنین سالها در سامرا در حرم مطهر عسکریین(علیهما السلام) اقامه نماز جماعت مى نمود. ایشان عمرى را به تحقیق و تألیف گذراند. وى صاحب تألیفات ارزنده اى مى باشد که بخشى از آنها به زبان فارسى برگردانده شده است.[35] از آن جمله: 1 - على و الخلفاء فى فضائل الأمیر(علیه السلام): از خلفاى سه گانه، عبد الله بن عمر، عائشه و... روایاتى درباره فضائل حضرت امیر(علیه السلام)کرده است. 2 - على و الوصیة: در این کتاب 110 حدیث از کتب عامه درباره وصایت امیر مومنان(علیه السلام) و 14 حدیث در مورد تصریح به خلافت آن حضرت آمده است. 3 - الخلفاء عند الجمهور 4 - رفع الشین عن المسح على القدمین: شامل40 حدیث معتبر نزد عامه است که دلالت بر وجوب مسح پا دارد. 5 - أربعون حدیثاً فى فضائل السیدة فاطمة(علیها السلام) 6 - الدرة البیضاء فى تاریخ حیاة فاطمة الزهراء(علیها السلام): دو جلد. 7 - المهدى عند الجمهور. 8 - امیر المؤمنین(علیه السلام)، مقایسة من کتب اهل السنة والجماعة 9 - الوضوء فى الکتاب والسنة: طریقه وضو گرفتن رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) را اثبات کرده است. 10 - على و بنوه.[36]

ایشان اغلب عطرهاى بسیار مرغوب و خوشبو تهیه مى کرد و در امر به معروف و نهى از منکر بسیار کوشا بود.

2 - میرزا ابوالحسن شریف عسکرىاز علماى معاصر مشهور بود. در سال 1324ق در سامرا متولد شد و از محضر پدرش و علماى دیگر سامرا مانند مرحوم آیت الله حاج میرزا محمود شیرازى استفاده نمود. میرزا ابوالحسن از مدرسان حوزه سامراء و در محله شرقیه سامراامام جماعت بود. همچنین به همراه پدر خدمات عمرانى زیادى در حرمین امامین عسکریین و حرم مطهر سید محمد فرزند امام هادى(علیهم السلام)داشت

ایشان به همراه مرحوم سید هادى موسوى شوشترى متصدّى امور زوّار شیعه بودند و شیعیان را از دست پلیس هاى مزدور سامراء نجات مى دادند و پس از فوت پدر به خاطر فعالیتهاى مذهبى، توسط رژیم بعث به ایران تبعید شد.

میرزا ابوالحسن، چند سالى در قم رحل اقامت افکند و از محضر مرحوم آیات سید حسین بروجردى، حجّت و سید محمّد تقى خوانسارىبهره مند گردید. در حدود سال 1378ق به تهران رهسپار گردید و در شمیران سکونت گزید و سالها امامت جماعت مسجد ابو تراب را برعهده داشت. ایشان بسیار متواضع بود و تالیفات ارزنده اى چون نوادر العرب و نوادر داشت.

مرحوم شریف رازى در مورد ایشان مى نویسد:

«آقاى شریف عسکرى از دانشمندان غیور و متقى و موصوف به ورع و پارسائى و نسبت به مرحوم آیت الله مجاهد حاج سید ابوالقاسم کاشانى قدس سرّه ارادت خاصّى داشت و جنازه آن مرحوم را از تهران با پاى برهنه تشییع نموده و به حقیر مى فرمود آقاى کاشانى مجهول القدر در تهران بود زیرا من شاهد و ناظر بودم که با آن مقام علمى چه فداکاریها و مبارزاتى بر علیه انگلیسیها نمود.»[37]

3 - میرزا مهدى شریف عسکرىایشان به کار تجارت مى پرداخت و خدمات خیریه پدر را عهده دار بوده. میرزا مهدى در برنامه تعمیرات و بازسازى مرقد امام زاده سید محمد سالهاى متمادى تلاش کرد و دستیار پدر بود. ایشان اجازاتى از آیت الله سید محمّد باقر صدر (ره) داشت و با صبیه آقا بزرگ تهرانى به نام مرضیه (مستجاب الدعوة) ازدواج کرد.[38]

میرزا محمد تهرانى، براى گرد آورى اصحاب معرفت، دختران خود را به ازدواج روحانیون و افراد برجسته حوزوى درآورد که زندگى آنان بدین شرح است:

1 - آیت الله سید محمد اسماعیل عسکرى ساوجى (شیخ الاسلام)

او با دختر اوّل میرزا محمد (طاهره خانم) ازدواج نمود و از عالمان دینى و برجسته شهر سامراء به حساب مى آمد. این بزرگوار پدر پرچمدار و مدافع مکتب تشیع، علامه سید مرتضى عسکرى (متولد 1333 ق) مى باشد.[39]

2 - آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردى (مدرس عسکرى)

بعد از درگذشت آیت الله سید محمد اسماعیل عسکرى همسرش با میرزا حبیب الله عسکرى اشتهاردى از مدرسان سرشناس حوزه علمى سامرا ازدواج کردو سید مرتضى عسکرى تحت کفالت وى بزرگ شد، بنابراین علاّمه عسکرى تربیت یافته ى آقا میرزا حبیب الله بود.[40] علامه عسکرى درباره استادش مى نویسد:

«استاد اصلى من، مرحوم آیت اللَّه آقا میرزا حبیب اللَّه اشتهاردى بود که توجه خاصى به من داشت و حتى براى من و هم مباحثه ام (مرحوم شیخ غلامحسین)، درس اختصاصى مى گذاشت که جلو بیفتم و متوجه من بود که مباحث را تا آخر، درس بگیرم و به مطالعه و مباحثه اکتفا نکنم».[41]

میرزا حبیب الله اشتهاردى در کنار ابو الزوجه خویش در ناحیه دیگرى از رواق حرم مطهر امامین عسکریین(علیهما السلام)اقامه نماز جماعت داشت و در اواخر در ایوان حرم مطهّر عسکریین(علیهما السلام) اقامه جماعت مى نمود.

همسر ایشان به تعلیم قرآن و معارف دین مى پرداخت و همه دختران فامیل و خانواده هاى اهل تسنن نزد ایشان قرآن مى آموختند.

میرزا حبیب الله سه پسر و دو دختر داشت که غالبا از اهل علم بودند، دختران وى (حوراء و عفت الشریعه) که از حوزه درس دانشمند گرانمایه، شهیده بنت الهدى خواهر آیت الله شهید سید محمد باقر صدر بهره مند شده بودند، منشأ آثار معنوى زیادى هستند و سالهاى زیادى با برپایى کلاسهاى تفسیر قرآن و معارف دین خدمات ارجمندى داشته اند، از جمله اینکه صدها نفر از بانوان، در محضر مرحومه حوراء عسکرى حافظ یا قارى قرآن گشتند.[42]

3 - شیخ ذبیح الله محلاتى (مشتاق عسکرى)

ایشان پس از مهاجرت از محلات به نجفاشرف، دوازده سال نزد اساتید بزرگ تلمّذ کرد. پس از 12 سال به سامرا رفت. او که خطیب بود و تا آن زمان مجرد نیز مانده بود، مورد توجه میرزا قرار گرفت و با یکى از دختران میرزا محمد (بتول خانم) ازدواج کرد و در سامرا ماندگار شد. وى تألیفات فراوانى داشت.[43]

4 - آیت الله سید محمد رضا موسوى شوشترى(فقیه اصولى).

میرزا محمد دختر سوم خود (صفیه خانم) را به ازدواج سید محمد رضا درآورد. او از مدرسان متبحّر سامراء بود و تا پایان عمر در مدرسه شیرازى بزرگ به تدریس اصول اشتغال داشت.

5 - آیت الله سید محمد حسین سیّدى(ناشرالاسلام)

وى با فخریه خانم دختر چهارم میرزا ازدواج کرد. این ازدواج پس از فوت میرزا محمد و زیر نظر میرزا نجم الدین - پسر بزرگ میرزا - انجام شد.

سید محمد حسین سیدى متولد 1305 ق. در شوشتر، از علماى جلیل القدر معاصر به شمار مى رفت و نسبش با هشت واسطه به سید نعمت الله جزایرى مى رسد. او براى تحصیل به سامرا و بعد نجف اشرف هجرت کرد و تا سال 1337ق. از محضر بزرگان استفاده برد. در این سال از سوى آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى به کشورهاى آفریقاى شرقى مهاجرت کرد و در آن مناطق به مدت 9 سال به تبلیغ و ارشاد پرداخت، لذا به لقب ناشرالاسلام شهرت یافت. وى در سال 1396ق. وفات یافت.[44] شهید آیت الله سید على سیدى ناشرالاسلام فرزند اوست.[45]

وجه تسمیه عسکرى

ایرانیهاى زیادى براى تحصیل علم یا زندگى به شهرهاى مذهبى عراق مهاجرت کرده بودند. پس از به اجرا در آمدن قانون نامگذارى در ایران، کنسول ایران براى ایرانیان مقیم عراق، شناسنامه صادر مى کرد. صدور شناسنامه نیز با نام فامیلى سرپرست خانواده بود و توسط سرپرست معیّن و به همه افراد خانواده اطلاق مى شد.

میرزا محمد تهرانى براى خود و خانواده اش نام فامیلى شریف عسکرى را برگزید. شریف را انتخاب کرد زیرا مادرش از سادات بود و عسکرى را به این دلیل برگزید که زندگى در کنار مرقد مطهر امامین عسکریین(علیهما السلام) را افتخار خود مى دانست.

دامادهاى او نیز هر کدام پیش از نام عسکرى نام دیگرى انتخاب کردند. بنابراین، آقاى شیخ ذبیح الله محلاتى، به شیخ ذبیح الله مشتاق عسکرى و آقاى میرزا حبیب الله اشتهاردى، به میرزا حبیب الله مدرّس عسکرى نامیده شدند.[46]

رحلت

این عالم فرزانه نزدیک به یک قرن از حریم اهل بیت، بویژه امام هادى و عسکرى(علیهما السلام)دفاع کرد. او با اینکه حوزه علمیه سامراء کم رونق شده بود، این شهر را ترک نکرد و خادمى بارگاه مقدس آنان را برگزید.

وى در جواب عده اى که از او مى پرسیدند، چرا این شهر گمنام را براى زندگى انتخاب کرده اى، مى گفت: «من از دوران کودکى با امامان خود عهد بسته ام که آنها را ترک نکنم و تا آخر عمر بر این عهد استوار خواهم بود.»

سرانجام این خادم اهل بیت، در سحرگاه روز دوشنبه 28 جمادى الاولى (5 اسفند) سال 1371 ق در حالى که بر سجاده نماز صبح نشسته بود، دعوت حق را لبیک گفت.[47]

خبر وفات این خادم اهل بیت توسط نوه ایشان - علامه سید مرتضى عسکرى - به سید هبة الدین شهرستانى اعلام شد. وى نیز این خبر جانگداز را به مردم اعلام کرد. با انتشار خبر رحلت این بزرگوار چهره شهر دگرگون شد. سایه غم و تأثر شهر را فرا گرفت. بازار تعطیل شد و تعداد زیادى از مردم اعم از شیعه، سنى، پیر و جوان براى تشییع جنازه اش به منزل آن مرحوم آمدند.

پیکر پاک آیت الله میرزا محمد تهرانى، بلافاصله در منزلش غسل و کفن شد و از آنجا تا حرم عسکریین تشییع گردید و نزدیک قبر مادرش در رواق حرم عسکریین(علیهما السلام) به خاک سپرده شد.[48]


[1]. مکارم الآثار ج 7، ص 2391 - 2393 زندگى نامه علاّمه مجلسى، ج 1، ص 383، و ج 2، ص 299 - 300، سید مصلح الدین مهدوى، انتشارات حسینیه عماد زاده، اصفهان.

[2]. زندگینامه آیت الله میرزا محمد تهرانى به قلم على مشتاق عسکرى، نوه دخترى ایشان، ص 5. وى به مدت بیش از 25 سال با آن بزرگوار زندگى کرد.

[3]. همان، ص 5 - 7 ستارگان حرم ج 7، ص 130.

[4]. المسلسلات فى الاجازات، السید محمود المرعشى النجفى مکتبة آیت الله المرعشى النجفى العامة، قم المقدّسة 1416ق، ج 2، ص 51.

[5]. المسلسلات، ج 2، ص 51 و 52.

[6]. همگام با زائران عارف على اشرف عبدى کنگره بزرگداشت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) ص 281 - 295 حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى و تحولات سیاسى، اجتماعى دوران معاصر ذکر الله محمّدى کنگره بزرگداشت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)، ص 43 - 91.

[7]. گنجینه دانشمندان، ج 1، محمد شریف رازى، اسلامیّه، 1352 تهران، ص 262.

[8]. زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 8 و 9 ستارگان حرم، ج 7 ص 129 و 130.

[9]. المسلسلات، ج 2، ص 51 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 262.

[10]. المسلسلات، ج 2، ص 52 و 322 و ج 1، ص 50 و 51 و 52.

[11]. ستارگان حرم، ج 7، ص 33.

[12]. المسلسلات، ج 2، ص 259 و 340 و 348 و 396 و 427 و 52 گنجینه دانشمندان ج 1، 262 - 263 گلشن ابرار ج 7، ص 439 الذریعة ج 102 ص 186 ش 106 و ج 1 ص 237 - 260 ش 1216 مکارم الآثار ج 7 میرزا محمدعلى معلم حبیب آبادى انجمن کتابخانه هاى عمومى اصفهان بهار 1374، ص 2391.

[13]. المسلسلات، ج 2، ص 51 و52.

[14]. همان، ج 2، ص 51.

[15]. مصاحبه با جناب آقاى محمد ابراهیم شریف عسکرى (نتیجه میرزا محمد).

[16]. کسى که خود را به ریاست نوید دهد معلون است. (کافى، شیخ کلینى، دار الکتب الاسلامیه، چ چهارم، 1365ق، ج 2، ص 298، ح 4، با اندکى تفاوت)

[17]. با کسى رفت و آمد کنید که دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد و اعمالش شما را مشتاق به آخرت نماید و راه و روشش در زندگى بر اعمال شما بیفزاید. (بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، مؤسّسه الوفاء بیروت، لبنان، 1403ق، ج 1، ص 203، ح 18)

[18]. قبل از اینکه از شما حسابرسى کنند، خودتان به حساب نفس خویش رسیدگى کنید. (میزان الحکمة، محمد رى شهرى، دارالحدیث، ج 1، ص 619، ح 828.)

[19]. نفس خود را مورد حسابرسى قرار ده مانند شریکى که شریکش را حسابرسى مى نماید. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدّث نورى طبرسى، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چ دوم، 1408ق، ج 12، ص 153، ح 13761 با تفاوت).

[20]. بحارالانوار، ج 84، ص 162، ح 54.

[21]. زرنگ ترین شخص از بین مؤمنان کسى است که بیشتر به یاد مرگ باشد. (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 101، ح 1535)

[22]. مسلسلات، ج 1، ص 50 - 58.

[23]. الذریعة ج 1، ص 121 - 158 و ج 15، ص 141 - 154.

[24]. مکارم الآثار، ج 7، ص 2391 - 2393.

[25]. الذریعة، ج 14، ص 15 - 27.

[26]. مکارم الآثار، ج 7، ص 2391 - 2393.

[27]. المسلسلات، ج 2، ص 52.

[28]. ستارگان حرم، ج 7، ص 139.

[29]. زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 9 و 10.

[30]. همان، ص 13 و 14 ستارگان حرم، ج 7، ص 139.

[31]. وبلاگ (bagiyatallah.blogfa.com) به نقل از: «جوان! امام زمانت را بشناس، حجت سلیمانى شاهرودى.

[32]. گلشن ابرار، ج 6، ص 381.

[33]. مصاحبه با آقاى محمدابراهیم شریف عسکرى.

[34]. زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 10 و 14 مصاحبه با آقاى محمد ابراهیم شریف عسکرى.

[35]. گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 263.

[36]. الذریعة، ج 15، ص 326 - 339، ش 2127 و 2130 ج 7، ص 242 - 243، و ج 22، ص 440 ش 1684 ج 11 236 - 243، ش 1485 دایرة المعارف تشیّع ج 1، ص 198 مصاحبه با آقاى محمدابراهیم شریف عسکرى سایت «aqaed.com».

[37]. گنجینه دانشمندان، ج 4، محمد شریف رازى، اسلامیّه، 1353، تهران، ص 657 و 658 مصاحبه با آقاى محمّدابراهیم شریف عسکرى.

[38]. زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 12 و 13 مصاحبه با آقاى محمدابراهیم شریف عسکرى سایت «hadith.net».

[39]. براى آگاهى از شرح حال علاّمه سیّد مرتضى عسکرى ر، ک. به: گلشن ابرار، ج 6، ص 380.

[40]. ستارگان حرم، ج 7، ص 139.

[41]. گلشن ابرار، ج 6، ص 383.

[42]. ستارگان حرم، ج 7، ص 139 - 141، مصاحبه با آقاى محمدابراهیم شریف عسکرى.

[43]. زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 12 گلشن ابرار، ج 5، ص 471.

[44]. ستارگان حرم، ج 7، ص 139 زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 12 تربت پاکان قم، ج 3، عبدالحسین جواهرالکلام، انتشارات انصاریان، 1382.

[45]. ر. ک. به: ستاره ناشرى، زندگى نامه آیت الله سید على سیدى ناشرالاسلام جزایرى.

[46]. ستارگان حرم، ج 7، ص 140 زندگینامه میرزا محمد تهرانى، ص 15.

[47]. زندگینامه آیت الله میرزا محمّد تهرانى، ص 16 المسلسلات، ج 2، ص 52 مکارم الآثار، ج 7، ص 2393.

[48]. زندگینامه آیت الله میرزا محمّد تهرانى، ص 16. در این نوشتار از مقاله اى که به قلم جناب آقاى على مشتاق عسکرى (محلاتى) نوشته شده است و مصاحبه اى که با آقاى محمد ابراهیم شریف عسکرى انجام شد، بهره هاى فراوانى بردیم که بدین وسیله از ایشان تشکر مى کنیم.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام میرزا محمّد
نام خانوادگی تهرانى
نام پدر رجبعلى
نام معروف میرزا محمد ربیب
تاریخ تولد (شمسی) 1243
تاریخ تولد (قمری) 1281
مکان تولد ایران،تهران
تاریخ فوت (شمسی) 1330/12/4
تاریخ فوت (قمری) 1371/5/28
مکان فوت عراق،سامراء
مکان دفن عراق،سامراء،حرم امام هادی علیه السلام

نصایح

No image

توصیه هاى اخلاقى

نظر دیگران درباره ایشان

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد هشتم

کتاب گلشن ابرار - جلد هشتم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که تا کنون هشت جلد از آن تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS