دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مختار بن ابی عبیده ثقفی (2)

No image
مختار بن ابی عبیده ثقفی (2)

كلمات كليدي : تاريخ، مختار بن ابي عبيده، مدح مختار، ادعاي نبوت

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

مختار در آیینه روایات

روایاتی که درباره مختار به دست ما رسیده است؛ بر دو قسم است: روایاتی که در مدح و ستایش او ایراد گردیده‌اند و دیگر، اخبار و روایاتی است که در مقام مذمت او بیان شده‌اند. غالب روایات ذم از اسناد بسیار ضعیفی برخوردار است[1] و از اعتبار چندانی نزد اهل حدیث برخوردار نیستند؛ اما در مقابل روایات مدح از قوت و استحکام اسنادی بیشتری نسبت به روایات ذم برخوردارند.

در بعضی از روایات مدح، به آمدن مختار بشارت داده شده و در بعضی دیگر، عمل او مورد تمجید قرار گرفته و مورد دعای خیر قرار گرفته است. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که فرمود: «به مختار ناسزا نگویید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون ما را از دشمنان گرفت و بیوه‌زنان ما را شوهر داد و در تنگدستی به ما کمک مالی کرد.»[2] شیخ طوسی نیز روایتی را از عبدالله بن شریک نقل کرده که: «روز عید قربان در منا، خدمت امام باقر(ع)رسیدیم؛ در حالی‌که امام(ع) در خیمه‌گاهشان نشسته بودند، ایشان شخصی را در پی سلمانی فرستادند تا بیاید و موی حضرت را اصلاح نماید. من روبروی حضرت نشسته بودم که ناگهان پیرمرد محترمی از اهل کوفه بر امام(ع) وارد شد و خواست دست ایشان را ببوسد؛ اما حضرت نگذاشت، سپس رو به پیرمرد کرده فرمودند: شما کیستید؟ آن مرد عرض کرد: من ابوالحکم فرزند مختار بن ابی‌عبید هستم. امام(ع) تا او را شناخت با وجود آن که فاصله کمی با آن مرد داشت، دست او را گرفت و به نزدیک خود کشاند تا جایی که نزدیک بود روی زانوی خود بنشاند، سپس او را در کنار خود جای داد. فرزند مختار رو به امام(ع) کرد و عرض نمود: خداوند کارت را اصلاح کند مردم درباره پدرم حرف‌های زیادی می‌زنند و چیزهایی می‌گویند؛ اما حق همان است که شما بفرمائید؛ امام(ع) پرسید: چه می‌گویند؟ گفت: می‌گویند کذّاب؛ امام(ع) با شگفتی فرمود: سبحان الله؛ به خدا سوگند پدرم(ع) به من خبر داد که مهر مادر من همان پولی بود که مختار برایش فرستاده بود، سپس امام(ع) ادامه داده فرمودند: مگر او نبود که خانه‌های خراب ما را از نو ساخت؟ مگر او قاتل قاتلین ما نیست؛ مگر او خونخواه ما نبود، خدا رحمتش کند. به خدا سوگند پدرم به من خبر داد که هر گاه مختار به خانه فاطمه دختر امیرالمومنین(ع) وارد می‌شد، آن بانو او را احترام می‌گذاشت و فرش برایش می‌گستراند و متکایی می‌گذاشت مختار بر آن می‌نشست و از او حدیث می‌شنید. آنگاه امام باقر(ع) رو به فرزند مختار کرده فرمودند: خدا پدرت را رحمت کند، خدا پدرت را رحمت کند او حق ما را گرفت و قاتلین ما را کشت و به خون‌خواهی ما قیام کرد.»[3]

روایاتی نیز در ذم مختار از سوی ائمه معصومین(ع) بیان شده که بی‌تردید این روایات یا از روی تقیه از سوی حضرات معصومین(ع) بیان شده و یا ساخته و پرداخته دشمنان اوست که با این ترفند خواسته‌اند شخصیت ممتاز او را زیر سئوال ببرند تا او را از انظار شیعیان و دوستداران بیندازند این مطلب تازگی ندارد، چرا که درباره علی(ع) نیز چنین کردند و بعدها نیز از این کارها بسیار انجام شده است.[4]

مختار در نگاه علما

در حسن عقیده و درستی کار مختار از سوی علمای بزرگ شیعه سخن بسیار گفته شده است. علامه امینی در کتاب ارزشمند خود الغدیر در شرح حال ابی‌تمام شاعر، ضمن تعریف و تمجید از شخصیت او به قسمتی از اشعار رائیه او ایراد گرفته از بصیرت و آگاهی او اظهار تعجب می‌کند که چرا شاعری با این درجه از آگاهی و معرفت نسبت به علوم و فنون مختلف چنین مطلبی را عنوان کرده است. ایشان در ادامه می‌فرماید: «هر که با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و علم رجال بنگرد درمی‌یابد که مختار از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است و همانا نهضت مقدس او، تنها برای برپایی عدالت بوسیله ریشه کن کردن ملحدان و ظلم اموی‌ها بوده است، سپس علامه، کیسانی بودن مختار را رد کرده آن را تهمتی از سوی دشمنان و منحرفان می‌داند؛ در ادامه ایشان احادیث ائمه معصومین(ع) در ستایش مختار را متذکر شده، حضرات معصومین(ع) را قدردان همیشگی این خدمت معرفی کرده‌اند.[5] آیت‌الله خویی نیز در کتابش از مختار چنین سخن به میان می‌آورد: «در حسن حال مختار همین بس که او با کشتن قاتلان امام حسین(ع) دل اهل بیت پیامبر(ص) را شاد کرد، این خود خدمتی بزرگ به ساحت مقدس خاندان پیامبر(ص) می‌باشد که استحقاق پاداش از سوی آن بزرگواران را دارد...».[6] بیانات بسیار دیگری نیز در این باره وجود دارد که در این مقاله مجال پرداختن به همه آنها نیست.

مختار و ادعای نبوت

از جمله اتهاماتی که بر مختار وارد شده و در بیشتر کتاب‌های اهل سنت بر آن تأکید شده است، این که مختار مدعی بود که پیامبر است و فرستاده خداست و جبرئیل بر او نازل می‌شود.[7] بواسطه این تهمت تبلیغات وسیعی علیه مختار انجام شد، حال آنکه او هرگز مدعی نبوت یا نزول وحی بر خود نبوده است. گویا این تهمت مغرضانه از سوی اشراف فراری کوفه و در راستای تخریب چهره مختار در انظار مسلمین، بر او زده شد و سپس دستگاه جبار اموی و همچنین دست اندرکاران زبیری برای مخدوش کردن شخصیت مختار روی آن تبلیغات وسیعی به راه انداختند و جاعلین حدیث و فقهای درباری نیز بر آن صحه گذاشتند.[8] چگونه ممکن است، کسی در کوفه در مرکز مهم اسلامی آن روز در میان مسلمانان متعصب و آگاه و در حضور راویان و ناقلان حدیث و شاگردان مخلص امیرالمؤمنین(ع) و شیعیان کوفه ادعای نبوت بکند و کسی متعرض او نشود؟ و چگونه عقل قبول می‌کند که مختار با چنین ادعایی توانست مردم عراق را به دور خود جمع کند و آن قیام عظیم را رهبری نماید؟ قطعاً اگر مختار چنین ادعایی داشت، در همان ابتدا از سوی شیعیان و مسلمانان کوفه طرد می‌گردید، در صورتی که می‌بینیم شیعیان مخلص اهل بیت(ع) تا آخرین لحظه حیات مختار در کنار وی بودند و با جان و مال خود از مختار و هدف مقدسش دفاع کردند.[9] از آن گذشته روایات بسیاری که در مدح مختار از لسان اهل‌بیت(ع) و ائمه دین در عظمت شخصیت مختار وارد شده است، خود دلیل دیگری بر بی‌اساسی این اتهامات ناروا است؛ مگر ممکن است کسی ادعای نبوت بکند و از سوی امام معصوم(ع) مورد تفضّل و ترحم قرار گیرد و برایش طلب رحمت و استغفار شود قطعاً اگر چنین اتهامی به مختار می‌چسبید مورد تأیید ائمه هدی(ع) و علمای بزرگ اسلام واقع نمی‌شد.[10]

شاید سخنان مسجع و موزون که به مختار نسبت داده شده[11] علت بسیاری از این افتراءات و تهمت‌ها شده باشد؛ اما این سخنان نیز بر فرض صحت انتساب به او نمی‌تواند، ادعای نبوت مختار را ثابت کند.

مختار و کیسانیه

از جمله تهمت‌های معروفی که به مختار زده شده این است که او را کیسانی دانسته و بنیانگذار مکتبی می‌دانند که به کیسانیه معروف است.[12]

کیسانیه فرقه‌ای از شیعیان می‌باشند که معتقد به امامت محمد بن حنفیه فرزند امیرالمؤمنین(ع) بوده، برایش درجه‌ای بالاتر از آنچه که حد اوست قائلند.[13] عده‌ای از آنان معتقدند که بعد از امام علی(ع) او امام است، چرا که علی(ع) در جنگ جمل پرچم را بدست او سپرده است[14] عده‌ای هم معتقدند که بعد از شهادت امام حسین(ع)، او امام است.[15]

برخی از کیسانیه بر این اعتقادند که محمد بن حنفیه در سال 81 هجری وفات کرده و امامت به امام سجاد(ع)[16] و بنا بر نظر عده‌ای دیگر، به پسرش ابوهاشم انتقال پیدا کرده است.[17] فرقه‌ای دیگر از کیسانیه به نام «کربیه» هم معتقدند که محمد بن حنفیه نمرده؛ بلکه غیبت نموده است او در کوه رضوی به سر می‌برد؛ در این کوه، چشمه‌ای از آب و چشمه‌ای از عسل وجود دارد که روزی او را تا روزی که ظهور کند، فراهم می‌آورد.[18] کیسانیه از لحاظ باورهای دیگر دینی نیز به شاخه‌هایی تقسیم می‌شدند، بعضی از آنان واجبات شرعی را پس از وصول به طاعت امام ترک می‌کردند و بعضی از آنان بنا به ضعفی که در اعتقاد به قیامت داشتند، بداء را بر خداوند جایز می‌شمردند. عده‌ای هم به تناسخ و حلول روح و رجعت بعد از مرگ معتقد بودند.[19]

بیشتر کتاب‌های ملل و نحل[20] مختار را شیعه کیسانیه دانسته،[21] عده‌ای هم او را بنیانگذار این فرقه می‌دانند.[22] عده‌ای هم او را بنیانگذار فرقه مختار یه معرفی کرده‌اند.[23]

اما این اتهام نیز از سوی علمای بزرگ شیعه به شدت رد شده، دلائلی را در رد این عقیده بیان داشته‌اند؛ از جمله ارسال هدایای مختار برای امام سجّاد(ع) را دلیل برآن دانسته‌اند که مختار معتقد به امامت امام سجّاد(ع) بود و گرنه چه دلیلی داشت که برای ایشان هدیه بفرستد ( همه را برای محمد بن حنفیه می‌فرستاد) دلیل دیگری که بر رد کیسانی بودن مختار ارائه شده است روایاتی است که از بعضی از ائمه(ع) در مدح و ستایش مختار وارد شده و برایش دعای خیر کردند. آیا صرف یک عمل خیر و خداپسندانه باعث می‌شود که امام معصومی(ع) از انحراف بزرگی( همچون ایجاد فرقه کیسانیه) چشم بپوشد و او را این‌گونه بستاید؟ بدیهی است که طلب رحمت امام(ع) برای مختار، زمانی سودمند است که او به راه انحراف نرفته باشد و قائل به امامت ائمه(ع) باشد، گذشته از این مختار به سران شیعه کوفه اعلام کرده بود که من از جانب امام هدایت امام سجّاد(ع) و نائب او محمد بن حنفیه مأمور به قیام شده‌ام سران کوفه نیز طی سفری به مدینه با امام سجّاد(ع) به گفتگو نشسته به صحت این مسأله یقین کرده بودند آنها در بازگشت از مدینه به مردم می‌گفتند که: «امام سجّاد(ع) و محمد بن حنفیه به اذن خروج دادند.»[24]

بدیهی است که روایات ذم مختار بر اساس تقیه و رعایت مسائل سیاسی در عصر ائمه(ع) بود؛ بنابراین بر فرض صدور این روایات از اهل بیت(ع) در مذمت مختار حمل بر تقیه می‌شوند خصوصاً نسبت به مختار که در نظر سنت در تمام اعصار از عصر اموی و عباسی گرفته تا زمان حاضر مورد حمله بوده است.

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

جریر بن عطیه

No image

مصعب بن زبیر

Powered by TayaCMS