6 تیر 1397, 0:0
توجه رغبت برانگیز انسان به دنیا و اهتمام سرسختانه وی به زندگی دنیوی و کسب مقام و مال دنیا را فراموش کردن و یا انکار آخرت در عمل، شاید علت پافشاری بر مذمت دنیا در لسان ائمه هدی (ع) باشد. در واقع از این رو دنیا مورد مذمت قرار میگیرد که موجب غفلت انسان از آخرت میشود. چون دیدنیها و شنیدنیهای فریبا و جذاب این دنیا همیشه در برابر دیدگان انسان خودنمایی میکنند و همچون صاعقه ای تمام وجود وی را تحت تاثیر قرار داده و رغبت وی را برای تحصیل آنها برمی انگیزند، در حالی که آخرت، چون از شعور حسی انسان به دور و قابل ادراک حسی نمی باشد، به طور طبیعی و خود به خود کمتر مورد توجه و عنایت قرار میگیرد. از همین رو ائمه هدی(ع) با اهتمام کامل، به مذمت دنیا میپردازند که مبادا آخرت، فراموش و انسان، دلباخته مظاهر دل فریب دنیا گردد. به بیان دیگر به طور طبیعی و خود به خود انسان کمتر به فکر جهان دیگر میباشد. اگر هم کسی به آخرت توجه دارد، یا برهان عقلی بر وجود آن اقامه میکند و یا از بیانات انبیاء و اولیاء به وجود آخرت پی میبرد، که این میزان از آگاهی و آن هم به روش تعقلی، تاثیری بسیار کم در انسان ظاهربین دارد و عمل و رفتار وی را تحت تاثیر قرار نمی دهد و چه بسا آن را فراموش نیز میکند، در حالی که جلوه گر شدن دمادم دنیا در برابر دیدگان انسان او را سخت جذب خود میکند. کمتر مسلمانی است که در مورد آخرت و نسبت دنیا به آخرت جاهل بوده و یا شک داشته باشد، ولی چون این معرفت هر روز تجدید نمی گردد و در برخی افراد، عمق ندارد، در مقام عمل خیلی کم به آخرت توجه دارد و بیشتر اوقات غفلت نموده و فکر میکند که آنچه مهم است و با آن سروکار دارد همین چند روز دنیاست و زندگی واقعی و حقیقی، زندگی همین دنیاست و اصلا توجه ندارد که آخرتی در کار است و فراموش میکند که هدف و مقصد آنجاست. تنها انبیاء و اولیاء خدا (ع) هستند که هیچ گاه از این مسائل غفلت نمی کنند، ولی عموم انسانها غافل هستند. بنابراین باید دائماً زندگی اخروی و اهمیت آن را به انسان تذکر داد تا بداند زندگی چند روزه دنیا که برایش تلاش میکند و برنامه ریزی مینماید و در پی به دست آوردن پست و مقام و ریاست آن عرق میریزد، یک سفر چند روزه بیش نیست و هدف و مقصد جای دیگر است. از این روست که در نهج البلاغه و سایر کلمات ائمه اطهار (ع) و قرآن کریم این همه بر مذمت دنیا و دلباختگان به دنیا پافشاری شده و با تعابیری چون: «و ما الحیاه الدنیا الالعب و لهو؛ زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست»(انعام:32) و یا «ان الذین لایرجون لقاءنا و رضوا بالحیاه الدنیا و اطمانوا بها والذین هم عن آیاتنا غافلون اولئک ماوئهم النار بما کانوا یکسبون؛ آنهایی که امیدی به ملاقات ما (در رستاخیز) ندارند و به زندگی دنیا راضی شدند و بر آن تکیه کردند و آنها که از آیات ما غافل هستند، به خاطر کار و کردارشان جایگاهشان آتش است»(یونس: 7و8) و یا «فویل للکافرین من عذاب شدید الذین یستحبون الحیوه الدنیا علی الآخره و یصدون عن سبیل الله؛ وای بر کافران از مجازات شدید، آنهایی که زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح میدهند و (مردم را) از راه خدا باز میدارند»(ابراهیم: 2و3)، این مطلب را مکرر بیان میدارد. پس علت این است که دنیا مظاهر دل فریب و جذاب دارد ولی آخرت در دیده ظاهربین مردم کمتر جلوه گر است. انسان به حسب زندگی طبیعی دنیا را از راه حواس ظاهر درک میکند و ظواهر آن همیشه در برابر چشم او حاضر است، ولی درک انسان از آخرت از روشی است که این گونه جلوه گری را ندارد و همیشه آخرت را در برابر دیدگان ظاهربین انسان مجسم نمی سازد. از این رو توجه انسان به دنیا و جاذبههای آن بیشتر خواهد بود و او را از هدف و مقصد نهایی غافل میسازد. پس به کسی احتیاج دارد که به او تذکر دهد و وی را از خواب غفلت بیدار نماید.
امیرالمومنین(ع) هم در همین راستا در چند فراز و چندین مرتبه، نسبت زندگی دنیا و آخرت و اهمیت آخرت را برای امام حسن(ع) بیان میفرمایند. از جمله میفرمایند: «واعلم ان امامک طریقا ذا مسافه بعیده و اهوال شدیده؛ فرزندم بدان که پیش روی تو راهی بس دراز و بسیار طولانی قرار دارد و مسیری خطرناک و پرخوف و هراس را باید پشت سر بگذاری». بنابراین علت تمام این تاکیدها و تکرارها، زدودن غفلت از فضای ذهن و قلب آدمی است تا انسان را از تاثیر جلوههای جذاب دنیا که وی را به خواب ناز غفلت فرو میبرد، بیدار سازد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان