كلمات كليدي : مرابطه، مراقبه، مراقبت، مشارطه، نفي خواطر، معرفت نفس
نویسنده : مصطفي همداني
مراقبه از واژهی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن[1] و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوى اوست و هر کس از کارى به سبب رعایت دیگرى دورى جوید گفته مىشود: فلانى را مراقبت کرد.[2]
در متون اخلاق اسلامی، پیشینهی مراقبه به «مرابطه» باز میگردد که عبارت است از نگاهبانى و مواظبت عقل از نفس.[3] در هر حال، مشارطه، پیشنیاز مراقبه و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کنندهی محاسبه است.
سید بحرالعلوم(ره) در تعریف مراقبه میفرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال، تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلّف نکند.»[4]
فضیلت مراقبه در قرآن و روایات
خدای متعال در قرآن میفرماید:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مىدهید آگاه است!»[5]
علامه طباطبایی میگوید: این آیه مؤمنین را وادار مىکند که به یاد خداى سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند، که چه مىکنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکى که در کردههاى خود یافتند خدا را شکرگزارند و هر عمل زشتى دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خداى تعالى طلب مغفرت کنند.[6]
خدای متعال که خود دیدهبان و مراقب انسان و رفتار اوست[7]، انسان را توبیخ میکند که مگر نمىداند که خدا مىبیند![8] و در روایت است که رسول خدا(ص) فرمود: «احسان، آن است که خدا را چنان پرستش کنى که گویى او را مىبینى و اگر نتوانى او را ببینى بدان که او تو را مىبیند».[9]
امام علی(ع) انسانها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده[10] و میفرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.[11] ایشان مومن را به دوام[12] مراقبت قلبی توصیه میکنند[13] و مؤمن عاقل را کسى میداند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد[14] و میفرماید: خدا رحمت کند بندهای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.[15]
اهمیّت مراقبه از نظر علمای اخلاق
مراقبه، مورد توصیهی همهی بزرگان علم اخلاق از خواجه نصیر الدین طوسی[16] تا علامه بحرالعلوم و مرحوم نراقی تا قلّههای تهذیب در عصر حاضر، مرحوم میرزا جوادآقا تبریزی[17]، امام خمینی [18] و علامهی طباطبایی است.
مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه میدانند[19] و آن را به منزله سنگ اساسى سیر و سلوک، ذکر، فکر و... میدانند و میگویند: تا مراقبه صورت نگیرد ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بىاثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معکوس مىدهد.[20]
مشارطه، پیشْنیاز مراقبه
مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است.[21]در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از نماز صبح باشد[22] و روش انجام مشارطه آن است که با خود شرط کند که بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند[23] و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبّر در عاقبت هر کارى که در آن شبانه روز مىخواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارشها و بالاترین آنهاست.
روش انجام مراقبه
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
مراقبه قبل از شروع در عمل: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا براى هوای نفس و پیروى از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل براى خداست آن را انجام دهد و اگر براى غیر اوست از آن دست باز دارد.[24] همانطور که امام صادق (ع) میفرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.[25]
مراقبه به هنگام عمل: عبارت از بررسى چگونگى عمل است تا حقى را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیّت خود را براى اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهى که براى او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کارى مباح است.[26]
درجات مراقبه
مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مىکند. در ابتداى امر سلوک مراقبه عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیاى او نمىخورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیر ضروری دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولى کمکم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا مىرود. گاهى مراقبه عبارت است از توجّه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلّیّه الهیّه.[27]
هر چه سالک رو به کمال میرود و طىّ منازل و مراحل میکند، مراقبه او دقیقتر و عمیقتر خواهد شد و در اینحالات بسیارى از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع مىگردد.[28] مثلا مقربان الهی هیچ التفاتى به غیر نکنند و فقط یک همّت و اندیشه دارند.[29]پارسایان نیز کسانىاند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطّلع است و لیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشدهاند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند. [30]
از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است :[31]
1. پرهیز از محرّمات و انجام همهی واجبات بدون کمترین سهلانگاری.
2. انجام همه کارها براى رضاى خدا و دوری از امورى که لهو و لعب نامیده مىشود.
3. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کمکم اذعان و اعتراف مىنماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
4. حاضر و ناظر دیدن خداو مشاهدهی جمال الهى به طور اجمال.
آثار مراقبه
در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی میشود:
1- حفاظت الهی: امام علی(ع) میفرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت میکند.[32]
2- رسیدن به معرفت نفس: یکى از امور اهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به یاد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملى او باشد.[33]چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حقتعالى از باب مهر و عطوفت انوارى را بر او به عنوان طلایع ظاهر مىگرداند. این مرحله ابتداى تجرّد نفسى است.[34]
3-صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کاملتر باشد دریافتهای قلبی و روحی که هدایای الهیهاند زلالتر و صافترند.[35] و علاوه بر وسعت رزق معنوی، انطباق آنها با واقعیّت هم بیشتر است.[36] زیرا مراقبه، کشیک کشیدن نفس است.[37]
4-مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانى خوپذیر و کسانىکه در مصاحبت با ملکوت عالم به سر مىبرند کمکم ملکوتى مىشوند.[38] همانطور که روایت است که خدای متعال میفرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.[39]
5- کشف عوالم توحیدی: دوام در حضور و مراقبت موجب انصراف از ماسوىالله به سوى حقیقة الحقائق مىگردد.[40]در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجّه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
1.توحید افعال: یعنى ادراک مىکند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدّس او دارد.
2.توحید صفات: در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و... را که در موجودات خارجیّه مشاهده مىکند مستند به خداى تعالى مىیابد.
3. توحیداسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک مىکند. مثلا یابد عالمیّت خود را عالمیّت خدا ادراک مىکند و قادریّت و سمیعیّت و بصیریّت خود را همه از خدا مىداند و بس.
4. توحید ذات: در این مرحله، سالک ادراک مىکند که آن ذاتى که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام اینها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجّهى به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلّى ذاتى خواهد شد.[41]
5.حل مشکلات سلوکی.[42]
6. نفی خواطر[43]
مراقبه ایام و ساعات
بزرگان اخلاق و تربیت، از مبانی اسلامی و دعاهای معصومین(ع) چنین برداشت نمودهاند که انسان اخلاقجو باید در لحظاتی که بر او میگذرد، مراقبت کند به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «المراقبات» نوشته آیتالله ملکی تبریزی(ره) و کتاب «الاقبال بالأعمال الحسنة» وجود دارد. بخشی از این مراقبات عبارتند از:
ایام موالید، مثل روز تولد پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع)،[44]روز بعثت پیامبر(ص)، روز عید غدیر خم، روز دحو الارض، روز مباهله،[45]اول ماه،[46]آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه،[47]روز جمعه و ساعت آخر آن،[48]مراقبت از وقت نمازها.[49]