دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مرزهای نیک نگری

یکی از مفهوم‌های اساسی سنجشگرانه اندیشی (تفکر نقادانه) است.
No image
مرزهای نیک نگری
نویسنده: مهدی خسروانی

«اصل نیک نگری» (اصل حمل به احسن)

[the principle of charity] یکی از مفهوم‌های اساسی سنجشگرانه اندیشی (تفکر نقادانه) است. معنایی اجمالی از اصل نیک نگری (یا اصل حمل به احسن) را مفروض می‌گیریم تا برسیم به اصل مطلب: وقتی سخن یا استدلال کسی واضح نیست، این امکان برای شنونده یا خواننده استدلال وجود دارد که استدلال او را به شیوه‌های گوناگون تفسیر کند؛ در این شرایط باید استدلال او را تا حد امکان به گونه‌ای تفسیر کند که معقول و موجه باشد.

در یک بحث عقلانی، استدلال نقش اساسی را ایفا می‌کند و دست کم یکی از کارهای اصلی که طرفین بحث انجام می‌دهند، این است موضع خودشان را برابر استدلال‌های طرف مقابل مشخص کنند. این کار چند مرحله دارد که برای مثال می‌توان به تشخیص، بازسازی، تحلیل و ارزیابی استدلال اشاره کرد. اصل نیک نگری به مرحله بازسازی استدلال مربوط می‌شود.

در بحث‌ها و گفت وگوها، شاید کمتر پیش بیاید که کسی استدلال خودش را به شکل کاملاشسته و رفته و روشن عرضه کند. این امر می‌تواند علت‌ها یا دلیل‌های گوناگون داشته باشد که یکی از این علت‌ها ضعف فرد استدلال کننده است. به هر حال، بیان واضح استدلال، مهارتی است که نیازمند ممارست فراوان است و بسیاری از افراد مایل نیستند که رنج این ممارست را بر خود هموار کنند. اینجاست که شنونده یا خواننده باید استدلال گوینده یا نویسنده را «بازسازی» کند و این کاری است که همه ما ناخودآگاه در هر بحثی آن را انجام می‌دهیم.

هدف از بازسازی استدلال، که کاری است تفسیری، این است که مشخص کنیم استدلال عرضه شده دقیقا چیست. اما اگر قرار باشد این «بازسازی» به خوبی انجام شود باید شرایطی در آن رعایت شده باشد. طبعا از آنجا که «ارزیابی» یک استدلال بر اساس بازسازی آن استدلال صورت می‌پذیرد (آنچه «ارزیابی» می‌شود «استدلال بازسازی» شده است)، اگر عمل «بازسازی» استدلال به خوبی انجام نپذیرد، ارزیابی استدلال نیز نمی‌تواند به درستی انجام شود.

بازسازی نمی تواند کاری کاملاً مکانیکی و خطاناپذیر باشد اما با رعایت برخی رهنمودها و اصول می‌توان آن را به نحو بهتری انجام داد. یکی از این شرایط (به عبارت دیگر، یکی از ویژگی‌های بازسازی خوب) این است که ارزیاب استدلال اصل نیک نگری را در بازسازی‌اش رعایت کند. یعنی چه؟ قبلا اشاره کردیم که بازسازی استدلال کاری است تفسیری و به همین سبب ممکن است به گونه‌های مختلف انجام شود. برای مثال، می‌توان یک استدلال را به نحوی بازسازی کرد که استدلالی کاملا، یا نسبتا، معقول و موجه باشد؛ این در صورتی است که حقیقت برایتان ارزشمند باشد؛ اما می‌توان استدلال عرضه شده را به گونه ای بازسازی کرد که هیچ فرد عاقلی نتواند آن را بپذیرد و این در صورتی است که مثلادر مناظره‌ای سیاسی، صرفا بخواهید پوزه طرف مقابل را به خاک بمالید. در این حالت بهترین کار این است که سخن یا استدلال طرف را به گونه ای تفسیر و بازسازی کنید که تا حد امکان ضعیف و خردناپذیر به نظر برسد. در اینجا اصل نیک نگری به ما می‌گوید که باید آن را به صورت نخست بازسازی کرد. اما چرا؟ فرض کنیم که استدلال را بدون رعایت اصل نیک نگری بازسازی کنیم با این کار نشان داده ایم که استدلالی که در دفاع از یک نظر آورده شده، ضعیف است در نتیجه، استدلال مذکور درستی آن نظر را نشان نمی‌دهد اما فقط همین، نه بیشتر. هیچ دستاوردی کسب نکرده‌ایم. ممکن است کسی بگوید نادرستی آن نظر را نشان داده‌ایم، اما چنین نیست. اگر هزار دلیل ضعیف برای درستی یک نظر آورده شود و ما ضعف همه آن هزار دلیل را ثابت کنیم، باز هم نادرستی آن نظر را اثبات نکرده‌ایم. در نتیجه، در صورتی که هدف مان این باشد اگر واقعا حقیقتی در آن نظر نهفته است از آن بی بهره نمانیم، هیچ گامی در جهت هدف مان بر نداشته ایم؛ موقعیت ما همان موقعیت قبلی است. اما اگر استدلال را با رعایت اصل نیک نگری بازسازی کنیم، دلیل یا شاهدی برای درستی آن گزاره به دست آورده ایم، یعنی این مطلب به دانش ما اضافه شده است: برای درستی فلان نظر، فلان دلیل یا فلان شاهد وجود دارد و این یعنی تغییری ارزشمند در وضعیت شناختی ما. تا قبل از این، ما بودیم و نظری (گزاره ای) که در مورد آن هیچ نمی توانستیم بگوییم، اما اکنون می‌دانیم که نظر یا گزاره مذکور کاملابی وجه نیست. آنچه گفتیم دلیلی منطقی برای رعایت اصل نیک نگری بود اما دلیل‌های اخلاقی نیز برای رعایت این اصل وجود دارند. ممکن است من یا شما به دلیلی نتوانیم استدلال خود را به بهترین وجه عرضه کنیم. در این صورت، انتظار داریم که طرف مقابل برای فهمیدن نظر واقعی ما و استدلالی که برای آن داریم، تلاش کند. اگر با کسانی مواجه شویم که خیز گرفته اند تا ما نظر یا استدلالی را بیان کنیم و آنها آن را با دژنگرانه ترین شیوه تفسیر کنند، مطمئنا احساس می‌کنیم که انصاف در مورد ما رعایت نشده است. اگر چنین است، بهتر است خودمان هم بر شهوت رد کردن نظرات دیگران و رسوا کردن استدلال‌های آنها لگام بزنیم، چراکه معمولاوقتی کسی نظری را ابراز می‌کند و استدلالی را در دفاع از آن می‌آورد، دلیل هایش آنقدرها هم احمقانه نیستند. کمتر پیش می‌آید که کسی صددرصد غیرمنطقی باشد. معمولا اشتباهی که آنها می‌کنند، این است که دلیل‌های ناکافی می‌آورند یا دلیل‌هایی می‌آورند که مدعایی دیگر را اثبات می‌کند. مسلما در این صورت، بهتر است به آنها نشان دهیم که استدلال آنها برای اثبات یک گزاره دیگر خوب است اما اگر قرار است گزاره مورد نظر خودشان را اثبات کنند باید اصلاح شود.

گاه، افراد از بیان دلیل واقعی نظر خودشان، که ممکن است کاملامنتج به نتیجه مورد نظر باشد، عاجز می‌مانند و در تقلابرای استدلال آوردن به دلیل هایی ضعیف متوسل می‌شوند. البته این ضعف و شلختگی، یا کم همتی آنها را نشان می‌دهد اما در هر صورت این امر ربطی به حسن‌های نیک نگری ندارد.

سخن آخر مربوط به حد و حدود نیک نگری است. آیا در هر حال باید سعی کنیم استدلالی خوب را به طرف مقابل نسبت دهیم؟ پاسخ این است: بله و خیر! اگر هدف مان صرفا این است که استدلال عرضه شده را بازسازی کنیم نباید از شواهدی که از سخنان استدلال کننده بر می‌آید فراتر برویم. شاید حتی مجاز باشیم از تعابیر استدلال کننده، استدلالی را که ممکن است در ذهنش باشد و به زبان نیاورده بازسازی کنیم، اما حق نداریم استدلالی را به او نسبت دهیم که شواهد کافی برای انتساب آن استدلال به او وجود ندارد.

برای مثال فرض کنید که می‌خواهید استدلالی را که یک فیلسوف در دفاع از وجود خدا آورده ارزیابی کنید. در اینجا هدف شما ارزیابی استدلال است، نه ارزیابی مدعا. ممکن است خدا وجود داشته باشد اما استدلال‌هایی که آن فیلسوف برای اثبات وجود خدا آورده نادرست باشند. در اینجا تمایل شما به اثبات وجود خدا نباید باعث شود که از همه استدلال‌هایی که برای اثبات وجود خدا آورده شده، دفاع کنید. بنابراین اگر برای مثال دارید استدلال آنسلم برای وجود خدا را ارزیابی می‌کنید، حق ندارید آنقدر آن را تغییر دهید تا استدلالی معقول به نظر برسد.

اما حالا فرض کنید که مقصود اصلی ما ارزیابی استدلال نیست بلکه پی بردن به درستی یا نادرستی مدعاست. مثلاً در مورد فوق، مقصود شما این نیست که ببینید استدلال آنسلم قوی بوده یا نه، بلکه می‌خواهید ببینید که خدا وجود دارد یا نه. در این صورت، حق هرگونه جرح و تعدیل در استدلال آنسلم یا هر استدلال دیگر را دارید. چرا؟ چون هدف تان این است که از هیچ استدلال ممکنی که بتواند وجود خدا را تایید کند، غافل نمانید و البته در این صورت دیگر حق ندارید استدلال مورد علاقه خود را به هر کسی که به او علاقه دارید، نسبت دهید!

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
فلسفه چیست؟

فلسفه چیست؟

فلسفه حوزه‌ای از دانش بشری است که به پرسش و پاسخ درباره مسائل بسیار کلی و جایگاه انسان در آن می‌پردازد؛ مثلاً این که آیا جهان و ترکیب و فرآیندهای آن به طور کامل مادی است؟
رابطه علم و عمل

رابطه علم و عمل

علم و دانش بشری زمانی برای جامعه و مردم سودمند و مفید است که با عمل و اجرا همراه گردد یعنی عالم به علم و دانسته‌های خود عمل کرده و آن را با اشتیاق به دیگران نیز بیاموزد.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS