کلمات کلیدی : مروري بر "آموزه ها" و "روش و منش" موسس مذهب شيعه
نویسنده :علی اوسط صدیقی
اگرچه تبیین و توصیف شخصیت بسیار والای امام جعفرصادق علیهالسلام، نه در توان علمی شخص بیبضاعتی چون نویسنده مقاله بوده و نه در قالب یک مقاله میگنجد. اما آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید.
بنابراین فرصت را غنیمت شمرده، بخشی از "آموزهها" و "روش و منش" اسلامی - انسانی بنیانگذار مذهب تشیع را مرور نموده، تا "معیار" و "محکی" باشد برای ارزیابی "عقیده، گفتار و رفتار" خویشتن خویش و دیگران، خصوصا آنانی که در بستر زمان مسئولیتهای گوناگونی را در جوامع اسلامی و بشری پذیرفته و میپذیرند.
الا فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا[1]
الف) تفقه:
موسس مذهب شیعه حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام در راستای "نفی تقلید" در اعتقاد به مبدا و معاد و دیگر امور اعتقادی[2] و نفی "سطحی نگری، کوتهبینی و تنگ نظری"[3] در استنباط معارف دینی و احکام اسلامی، تفقه [4] را که عبارت است از : "فهم عمیق دین"[5] و به بیان دیگر "فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن، نه خصوص احکام عملی"[6] که همان فقه مصطلح در حوزههای علمیه باشد، آنقدر ضروری میدانند که، تادیب و تنبیه آن دسته از جوانان شیعه را که در دین "تفقه" و "غوررسی" نکردهاند، لازم دیده و جایز شمرده:
لو اتیت بشاب من شباب الشیعه لایتفقه. لادبته[7].
و با صراحت اعلام میفرماید:
"دوست دارم با تازیانه بر سر اصحابم بکوبند تا دین را عمیقا بفهمند."
لوددت ان اصحابی ضربت رووسهم بالسیاط حتی یتفقهوا.[8]
این همه اصرار و تاکید در امر تفقه برای چه میباشد؟
حضرت خود پاسخ میدهند:
"زیرا که دین خدا را ارکانی است که چون کسی آنها را نداند سخت کوشی برای درست کردن "صورت ظاهر عبادت"، برای او سودی نخواهد داشت. و چون کسی آن ارکان را بشناسد و دین خویش بر پایه آنها استوار سازد، میانهروی در عبادت، او را زیانی نخواهد رسانید.[9]
ب) تبلیغ:
ششمین امام معصوم علیهالسلام در راستای رساندن پیام الهی به انسانها و تبلیغ آیین اسلام و مذهب حقهی تشییع، آسانترین، جذابترین، موثرترین و کم هزینهترین راه و روش را، "عمل" آگاهانه، همه جانبه و خالصانه مسلمانان و رهروان امامان معصوم(ع) به دستورات حیات بخش"قرآن"، "سنت نبوی"، و "اسلام علوی" میدانند، نه صرف سخن و شعار. چنانکه خود و پدران بزرگوارش در زندگی فردی و اجتماعی به گواهی تاریخ اینگونه بودهاند.
کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم،لیروا منکم الورع والاجتهادو الصلاه و الخیر. فان ذالک داعیه.[10]
با غیر زبانتان "عمل" مردم را به مذهب خود فرا خوانید، مردم باید "پارسایی"، "کوشش در راه دین"، "اقامه نماز" و "انجام کار نیک" را از شما ببینند قطعا این اعمال خود، مردم را به سوی دین و مذهب،رهنمون سازد.
ج) مناظره:
صادق آل محمد(ص) با روش حکیمانه و سیره روشنگرانه خویش، چگونگی برخورد "منطقی" "عالمانه" و "آزادانه" با معارضان فکری اسلام و مخالفان مذهب اهل بیت علیهمالسلام را به مسلمانان و شیعیانش آموخت. ایشان با سیره پیامبر گونهاش به همه مسلمانان و رهروانش آموخت که، مبادا با فردی و یا جمعیتی که به اسلام و یا مذهب تشیع اعتقادی ندارد، با قوه قهریه برخورد کنند و یا با ابزار "دروغ"، "تهمت" و"تکفیر" مخالفان فکری و سیاسی خود را از میدان بیرون کنند، زیرا به فرموده امیر المومنین علی علیهالسلام، "با فشار نمیشود حجتهای الهی را اقامه کرد." "الطیش لایقوم به حجج الله"[11]
بلکه باید به معارضان فکری و مخالفان مذهب فرصت داد تا همه "نظرات" و "دیدگاههای شان" را در فضای کاملا آزاد بیان کنند، آنگاه با "متانت و نرمی" و "اقامه برهان و استدلال" و نهایتا با "مجادله نیکو"[12] افکار غلط و اندیشه ناصواب معارضان و مخالفان را پاسخ گفت.
چنانکه مناظره و گفتگوی امام صادق علیهلسلام با "دیصانی" پیشوای گروهی ملحد و پزشک هندی، "ابن ابی العوجاء" عرب ملحد و بی دین،"عبدالملک" مصری از زنادقه، "عمروبن عبید" رهبر معتزله، "ابوحنیفه" فقیه رسمی کوفه "مالک" فقیه رسمی مدینه، "سفیان ثوری" و دیگران در تاریخ ثبت و ضبط شده[13] و برگ زرینی است از افتخارات بیشمار مکتب اسلام و مذهب تشیع.
د) ورع و پارسایی:
هشتمین الگوی پارسایان و تقوی پیشگان، از آنجایی که، تحصیل "زیور تقوی" و برخورداری از ملکه "ورع و پارسایی" را، از پایههای اصلی و زیرساختهای لازم برای "دینداری"، "مسئولیتپذیری"، "خدمتگزاری" و "نقشآفرینی" در جامعه میداند.
(افمن اسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر، ام من اسس بنیانه علی شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم؟...)[14]
از پیروان و رهروان خویش مصرانه میخواهد که، به گونهای در جامعه زندگی کنند و به طرزی با مردم رفتار نمایند که، در میان همه مردم یک شهر - هر چند صدهزارتن و بیشتر در آن شهر باشند - کسی با ورعتر و با تقویتر از آنان نباشد.
"...لیس منا و لاکرامه،من کان فی مصر، فیه مائه الف او یزیدون، و کان فی ذالک المصر احد اورع منه."[15]
هـ) به یاد خدا بودن:
امام صادق علیهالسلام با وجود اینکه، خود از کسانی است که، برای هر ساعتی از شبانه روز "وردی"، "ذکری" و "دعایی" مخصوص داشته و خود را به تکرار آن اوراد، اذکار و ادعیه پایبند میدانستهاند[16]، لیک "به یاد خدا بودن" را در لقلقه زبان و جنباندن مکرر لبان و گرداندن مهرههای تسبیح و گفتن "سبحانالله" و "الحمدلله" و "لااله الا الله" و "الله اکبر" منحصر نمیدانند.[17]
اگرچه گفتن "سبحان الله" و "الحمدلله" و... از جمله ذکر و یاد خدا بودن است. بلکه مقصود آن حضرت، از بسیار به "یاد خدا بودن" آن است که، انسان در همه حال و در همه جا خود را در محضر خدا ببیند و باور داشته باشد هر آنچه میگوید و انجام میدهد، خداوند میشنود و میبیند "الم یعلم بان الله یری؟"[18] در نتیجه در زندگی روزانهاش آنچه طاعت و بندگی خداست، انجام دهد و آنچه معصیت و گناه است و خشم خدا را به دنبال دارد، ترک نماید.
و) جایگاه رفیع نماز:
ششمین جانشین بحق پیامبر اسلام(ص) با علم به اینکه در "سرشت انسان" علاوه بر عناصر مادی که در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد، عنصری ملکوتی و الهی وجود دارد و انسان ترکیبی است از "طبیعت ماوراء طلبیعت". از "ماده و معنی"، از "جسم و جان" و خواستههای او "بی نهایت" است به هر چه برسد از مال و ثروت، زن و فرزند، مقام و منصب، کاخهای متعدد و اتومبیلهای گرانقیمت و... از همه آنها سیر و دلزده میشود[19]، در نتیجه انسان را به سرچشمه حیات جاودانگی "الله" - آنکه تنها به یاد او دلها آرام میگیرد[20] - رهنمون نموده و برای نیل به این هدف متعالی، بهترین، اصلیترین و منحصر به فردترین راهکار را، اقامه "نماز"، آنهم در "اول وقت" و در بهترین مکان "مسجد" و به عالیترین شکل "جماعت" میداند.
آری بدین دلیل است که، در آخرین لحظات زندگی بسیار با ارزشش امر فرموده، همه فرزندان و بستگانش بر بالین او حاضر شوند آنگاه نصیحتی به آنان فرموده و پس از آن به دیدار محبوبش شتافتهاند و آن پند جانانه این است:
"ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلوه"[21]
"شفاعت ما شامل حال کسانی که نماز را سبک شمارند، نمیشود."
ز) زینت امامان علیهم السلام:
ششمین خورشید تابناک آسمان امامت و ولایت، امام جعفر صادق علیه السلام در راستای حقوق متقابل امام از امت و وظیفه امت در قبال امام (ع) فرمودهاند: شیعیان ما باید به طرزی در جامعه زندگی کنند و به گونهای با مردم رفتار نمایند که، گفتارشان، رفتارشان، سخن و سکوت شان، قیام و قعودشان، همه و همه زینت بخش ما، امامان شیعه باشد. (کونوا لنا زینا) نه بگونهای زندگی کنند و چنان رفتاری از آنان سرزند که مایه ننگ و نفرت ما، امامان باشد. (و لا تکونوا علینا شینا)[22]
ختام کلام:
باری، امید است ملت مسلمان ایران با شناخت صحیح از تعالیم حیات بخش "قرآن" و آموختن درست از "آموزههای" وحیانی و "روش و منش" عقلانی - انسانی امامان معصوم علیهم السلام و "پا جا پای آنان گذاشتن"[23] الگویی از "امت وسط"[24] را، که همان زندگی با آهنگ "اعتدال"[25]، "خردورزی"[26]، "خدا محوری"[27]، "خودباوری"[28]، "خلق دوستی"[29]، و "بهرهبرداری بهینه و حد اکثری از فرصتها، داراییها، علایق، سلایق و... موجود در جامعه"، در زندگی فردی و اجتماعی است، در عصر فراموش از خویشتن خویش، و "خدا"[30] تجربه نموده و با تمسک به همه "بایدها" و اجتناب از همه "نبایدهای" مکتب اسلام، راه نوینی را به جهانیان بشناسد.